جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا


مامان! بچه از کجا میاد؟


مامان! بچه از کجا میاد؟
کودک شما دیر یا زود خواهد پرسید ”نوزاد از کجا می‌آید؟“ ممکن است کودکتان شما را غافلگیر کند، مثلاً این سئوال را در فروشگاه، در خانه وقتی بستگان به دیدن شما می‌آیند ـ یا در استخر ـ وقتی به دوست حامله شما نگاه می‌کند ـ بپرسد.
با توجه به نوع و ساختار خانوادگی، والدین می‌توانند از پاسخ‌گوئی طفره بروند و بگویند: ”برو از مادر / پدرت بپرس“ ”هنوز برای فهمیدن این موضوع خیلی کوچک هستی“ یا ”وقتی بزرگ‌تر شدی برایت توضیح می‌دهم“. اما پدر و مادر با این پاسخ‌ها، پیامی غیرکلامی را منتقل می‌کنند که موضوع تولید مثل خارج از محدوده تابو است.
شاید ترس والدین از پاسخ‌گوئی به کنجکاوی کودکان، از آن‌جا ناشی می‌شود که والدین پرسش کودک خود را از دیدگاه‌ پیچیده یک فرد بزرگ‌سال می‌بینند (تمام مسائل مربوط به آمیزش جنسی، عشق، بیماری‌هائی که از طریق جنسی منتقل می‌شود، بارداری ناخواسته، درد زایمان و ...) علاوه بر آن، والدین نگران این هستند که آیا فرزندشان آن‌قدر بزرگ‌شده است که بتواند اطلاعاتی که در اختیارش قرار گرفته، بدون سوء درک پردازش کند و حیرت‌زده نشود؟
اغلب والدین بیش از حد از فرزندان خود مراقبت می‌کنند، پاسخ‌گوئی سئوالات آنها را به حداقل می‌رسانند و می‌کوشند که علاقه فرزند خود را به موضوع کم کنند. بچه‌ها خیلی زودتر متوجه این بی‌میلی والدین می‌شوند.
ممکن است پدر و مادر برای حفظ معصومیت کودکان، به کلی موضوع را کنار بگذارند اما فرزندشان آن را به حساب شرم و حیای پدر و مادر خود می‌گذارد؛ گاهی اوقات هم والدین به‌خاطر ارزش‌ها و عقاید خود، به صحبت با فرزندانشان درباره جنسیت علاقه‌ای نشان نمی‌دهند. آنها پیش خود می‌گویند: اگر من این واقعیت‌ها را به او بگویم و او از این اطلاعات برای تجربه جنسی استفاده کند چه؟ یا نکند فرزند من علاقه مرا نسبت به گفت‌وگو در این باره را چنین تعبیر کند که من رضایت داده‌ام وارد تجربیات جنسی زودهنگام و نامناسب شود؟
اما ترس والدین را می‌توان با نتایج تحقیقات علمی ارزش‌مند کاهش داد. ثابت شده است که ارائه دادن اطلاعات به کودکان و نوجوانان، باعث افزایش تجربیات جنسی در آنان نمی‌شود. در واقع کودکانی که نسبت به کارکرد بدن خود و مسائل مربوط به جنسیت آگاهی دارند، تمایل بیشتری برای به تأخیر انداختن آمیزش جنسی دارند و ترجیح می‌دهند که در سنین بالاتر به این امر بپردازند.
پس والدین می‌توانند ترس‌های خود را کنار بگذارند و مطمئن باشند که به نفع بچه‌هاست اگر اطلاعات جنسی خود را از بزرگ‌سالانی که به آنان علاقه دارند، یعنی از والدین خود دریافت کنند. بچه‌ها به هرحال کنجکاوی خود را ارضا خواهندکرد و اطلاعات لازم را از منابعی مانند دوستان، نشریات و تلویزیون به‌دست خواهند آورد. آنها از تخیلات خود استفاده خواهند کرد.
از این‌رو والدین باید آموزش جنسی کودکان را برای اطمینان از رشد سالم آنها تا بلوغ کامل، رهبری کنند. یکی از کلیدهای آموزش جنسی موفق این است که همواره به‌خاطر داشته باشید روند آموزشی فرزندتان تدریجی است و نباید همه جزئیات را یک‌جا در اختیار او قرار دهید. دانش و اطلاعات باید به‌صورت مستمر جمع شود و بارها تکرار گردد. درجه درک یک کودک ساده‌تر از یک بزرگ‌سال است و او تنها می‌تواند مطالب عینی را درک کند.
پدر و مادر بهترین کسانی هستند که می‌توانند درباره مراحل رشد کودکان قضاوت کنند. لذا با توجه به ارزیابی قدرت پردازش اطلاعات در کودک، باید به سئوال‌های او درباره واقعیت‌های حیات، پاسخی مختصر داد. در زیر چند پاسخ به پرسش‌های کودکان درباره نوزادان آمده است، آنها را بخوانید و پاسخ‌هائی را که با آنها راحت‌تر هستید انتخاب کنید. البته می‌توانید از خودتان هم چیزهائی برا آن بیفزائید.
وقتی کودک زیر پنج‌سالی می‌پرسد: نوزاد از کجا می‌آید؟ باید به او پاسخی کوتاه و ساده داد. برای ارضای کنجکاوی این بچه‌ها، به حداکثر دو یا سه جمله نیاز است، اما قبل از این‌که به او توضیح بدهید ابتدا نسبت به مورد سئوال کودک خود اطمینان کسب کنی. سئوال را برای خودتان و کودکتان تکرار کنید تا همه چیز روشن و شفاف باشد.
به بیان دیگر ابتدا همیشه سئوال کودک خود را به زبان دیگری بگوئید. شما با این کار مطمئن می‌شوید که سئوال را به‌ درستی فهمیده‌اید. عده‌ای از بچه‌های سه تا هفت‌ساله جغرافی‌دان هستند و فکر می‌کنند نوزادان از آغاز به همین صورت وجود داشته‌اند، فقط باید به بیمارستان یا مغازه و یا جاهای دیگر رفت و آنها را گرفت. اگر بدانیم که کودکان در سنین مختلف چگونه فکر می‌کنند، به سهولت می‌توانیم به پرسش‌های آنها پاسخ کامل‌تری بدهیم. به‌عنوان مثال، والدین باید این نکته را روشن کنند که نوزادان او را از بیمارستان نمی‌خرند، بلکه پزشک و پرستار یا ماما کمک می‌کند تا نوزاد از بدن مادر خارج بشود.
بسیاری از افراد به بچه‌ها می‌گویند که نوزاد در شکم مادر رشد می‌کند. شاید منطقی به نظر برسد که بچه، غذا، شکم و رشد نوزاد را معادل هم بداند اما این اطلاعات غیر دقیق و گیج کننده است و در آینده به سختی می‌توان آن را اصلاح کرد. بچه‌ها قبل از این‌که بتوانند به‌خاطر رشد ادراک خود اطلاعات جدیدی را کسب کنند، به باورهای قبلی خود پای‌بند می‌مانند. پس مفاهیم جدید و دقیق را باید بارها و به شکل‌های گوناگون به کودکان آموخت تا کاملاً آنها را فرا بگیرند. شما با این روش پایه محکمی را بنا می‌کنید که دامه روند یادگیری را ممکن می‌سازد. مثال زیر فقط می‌تواند یک آغاز مناسب را برای شما و کودکتان نشان بدهد.
دختر پنج‌ساله‌ای بعد از این‌که تمام روز خود را در مهدکودک گذرانده است به خانه می‌آید و می‌گوید: مامان، نوزادان از کجا می‌آیند؟
مادر: تو فکر می‌کنی از کجا می‌آیند؟
دختر: مطمئن نیستم شاید بیمارستان، اما مربی ما دارد بچه‌دار می‌شود.
مادر: نوزاد در جای مخصوصی از بدن مادرش رشد می‌کند تا آماده بیرون آمدن بشود.
دختر: توی شکم نه؟
مادر: نه جای مخصوص نوزاد ”رحم“ نام دارد.
می‌توانید به کودکتان نشان دهید که رحم درست زیر ناف زن قرار دارد. این توضیح، بسیاری از کودکان پیش‌دبستانی را راضی می‌کند، اما بعضی از آنها اطلاعات بیشتری می‌خواهند و باز هم درباره جزئیات آن از شما سئوال می‌کنند. بعضی هم با اطلاعات کمتری راضی می‌شوند و موضوع را فراموش می‌کنند. بسیاری از بچه‌ها توضیحات شما را تا چند روز به زبان خودشان تکرار می‌کنند و گاهی هم موقعیت‌های نامناسبی را برای این کار انتخاب می‌کنند.
لیلا عزیزی، کارشناس ارشد روان‌شناسی
منبع : ماهنامه کودک