یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


مرثیه ای برای پایان «فاکتور ۸»


مرثیه ای برای پایان «فاکتور ۸»
زمان به سرعت در گذر است. چندی پیش مجموعه «اشک ها و لبخندها» به پایان رسید و ما بعد از به سوگ نشستن پایان آن اسطوره، پخش مجموعه ای جدید را نوید دادیم و به عرضتان رساندیم.
سریال «فاکتور ۸» با موضوعی اجتماعی قصد دارد جایگزین «اشک ها و لبخندها» باشد و لبخندهای شما را به لحظاتی احساسی و با اشک و آه بدل کند.
البته باید به عرضتان برسانیم اشتباهی کوچک و اما در خور توجه و موثرنیز از ما در مطرح سازی فیلم شناسی «فاکتور ۸» سر زد که متاسفانه یا خوشبختانه کسی به ما خرده نگرفت این اشتباه مربوط به حواشی سریال می باشد.
اگر به خاطر بیاورید یا سری به آرشیو روزنامه هایتان در خانه بزنید متوجه خواهید شد سهوا ما دچار خطایی در امر معرفی کارگردان شده ایم.
البته شایان ذکر است با دیدن اولین قسمت سریال به اشتباه خود پی برده و فهمیدیم «فاکتور ۸» از جنس کارهای فیاض موسوی نیست و خیلی قوی تر و پر و پیمان تر از آب درآمده و به تصویر کشیده شده است.به طور کلی باید بگوییم عذر می خواهیم و تقاضا داریم ما را در این قصور، مشمول بخشایش بی نهایتتان قرار داده و عنایت خود را بهتر و بیشتر به صفحه از آب گذشته ما معطوف کنید.درست حدس زدید، شما شاهد ۲۱ قسمت ۴۵ دقیقه ای از یک سریال بوده اید، می بینید زمان به سرعت نور شما را پشت سر می گذارد.در هر صورت امیدواریم دستاوردی داشته و موجب نشده باشد وقت گران قدرتان تلف شده باشد.
توقع و درخواست ما از یک سریال این چنینی، داروساز شدن شما و ساختن فاکتور ۸ نیست، تنها اگر خلق داستان یا حتی یکی از کوچک ترین اجزای فیلم باعث شده باشد بیننده به فکر فرو رود، یک دستاورد مهم و فوق العاده می باشد.خلاصه این که «رضا کریمی» کارگردان اثر به خوبی از پس کارش برآمد و توانست داستانی پیچیده را به بهترین نحو و با دقت به تصویر کشیده و سریال «فاکتور ۸ » نیز به پایان رسید و نمی دانیم شبکه اول چه تدبیری برای این جای خالی اندیشیده است.البته این روزها «کمیسر لسکو» را پخش می کند. می دانید که کمیسر لسکو حکم فرشته نجات عوامل پخش در شبکه اول را دارد زیرا هر جا با خلاء سریالی مواجه می شود از این مجموعه استفاده می کند، پس اصلا تعجب نکنید اگر بعد از پایان یک سریال و فاصله بین آن با شروعی تازه، شاهد ماجراهای پلیسی لسکو بودید.مطمئنا از مقدمه طولانی ما درک خواهید کرد قصد داریم چه چیزی را به بحث بنشینیم، بد ندانستیم بعد از پایان مجموعه «فاکتور ۸» مرثیه ای کوتاه درباره آن داشته باشیم.اگر الان با خودتان می گویید، چه قدر دیر یا به قول معروف «ساعت خواب »، باید به عرضتان برسانیم تعطیلی موجود باعث شد وقفه ای در این امر حاصل شود، اگر نه شما هم می دانید صفحه ما همیشه به روز و حتی به ساعت است!! ( توضیح علامت تعجب: در برابر سکوت شما ترجیح دادیم از حق پایمال شده مان دفاع کنیم، با اعتماد به نفس فراوان) از شوخی یا جدی که بگذریم بهتر است به بحث خودمان بپردازیم.
اما فاکتور ۸: وجود مافیای دارو، هموفیلی و درگیری های حاشیه ای و البته عنصر احساسات.
۱) به طور کلی باید اعتراف کرد سریال، فیلم نامه ای محکم و قوی داشت (به جز مواردی کوچک) و کلیت ماجرا و داستان از جذابیت های لازم برخوردار بود.
پرداختن به مافیای دارو و مطرح کردن این معضل اجتماعی یکی از جذابیت های دست نخورده ای بود که به واسطه «فاکتور۸ » فریاد زده شد به گونه ای (هر چند کوتاه و گذرا) به آن پرداخته شد.
سریال «فاکتور۸» از این بابت، بدعت و نوگرایی داشت، که امیدواریم به همین جا ختم نشده و سمبلی برای تولیدات تصویری دیگر باشد.
دستمایه اصلی سریال حرف های زیادی برای گفتن داشت که علاوه بر زمان طولانی، ذهن خلاق و آماده بیننده را می طلبد.
این که بعضی از شرکت های معتبر به علت منفعت های اقتصادی، اجازه شکوفا شدن استعدادهای داخلی را نمی دهند، واقعیتی است که به آن در سریال اشاره شد(اما چند نفر مانند ایرانمنش چنین مصمم و مطمئن وجود دارد؟)
سریال در عین حال که جنبه سرگرم کننده داشت حاوی وقایع و اتفاقات حقیقی و دردناکی که در صورت اندیشیدن به آن بیننده دچار ناامیدی و خلاء اساسی می شود.
۲) تصورش هم سخت و ناگوار است، بیماریی که (هموفیلی) برای ادامه زندگی به دارویی نیاز دارد که کمیاب بوده و در دست گروهی از افراد سودجو می باشد.
«فاکتور۸» برای مقدمه و مطرح کردن نیاز بیش از حد به تولیدات داخلی، باید بهتر و بیشتر به این موضوع می پرداخت و به آن بال و پر می داد.اما متاسفانه این نیاز بیشتر از چند صحنه تصویری نشد، البته بیشتر آن ها نیز مربوط به دکتر ایرانمنش و پسرش علی بود و در مورد باقی مردم در چند صحنه خلاصه شده بود.
۳)همان طور که گفتیم کلیت داستان و موضوع سریال ارزش ها و برجستگی های قابل توجهی داشت اما «فاکتور۸» نیز به رسم بیشتر تولیدهای تصویری دچار پیچیدگی غیر ملزومی بود که فقط به طولانی تر کردن سریال کمک می کرد.(البته این هدف یکی از دل‌مشغولی های اصلی کارگردانان می باشد!)
کش و قوس های بی‌دلیلی که به ماجرا داده شده بود کاملا از بافت اصلی داستان جدا و قابل تشخیص بود، و این امر یکی از نقص های اصلی داستان و سریال «فاکتور۸» بوده است.
۴) یکی از نکات مثبت سریال (البته به غیر از پایان بندی) غیر قابل حدس بودن و غافلگیر کننده بودن ماجراها و موقعیت ها بود به عنوان مثال کاراکتر «دکتر احسان» که همچنان دچار دو گانگی بود و تا میانه سریال ناشناخته و قابل تردید، تا جایی که در موقعیت هایی فکر می کردی او یکی از عاملان نفوذی «جلایر» است و در جایی نیز احساس می کردی او و ایرانمنش در یک تیم حضور دارند. این خصلت در خصوص دکتر کامران (هومن برق نورد) نیز قابل رویت بود.
و این گونه خلق کاراکتر، برگ برنده ای می باشد به دست کارگردان برای جلب نظر داشتن مخاطب تا پایان سریال.
الحق باید گفت سریال از این بابت موفق عمل کرد و مخاطبش را تا انتها به دنبال ماجرا کشاند.
۵) هر چند که بعضی از مواقع داستان و روند سریال دچار موارد و موقعیت های نامفهومی می شد، که بیننده را گیج و سردرگم می کرد و نمی توانست هیچ ربطی و اشتراکی بین مسائل برقرار کند.
موقعیت هایی که شاید احتیاج به رفع ابهام و پرداخت بیشتری داشته و بهتر بود واضح تر مطرح می شد.این ابهام گاهی اوقات موجب می شد بیننده از خط داستان غافل شده و دل زده از روند آن دست از پی‌گیری بردارد.
اما خوشبختانه این ابهامات در پایان هر قسمت حل شده و به همین دلیل لطمه قابل توجهی بر میزان مخاطبان نمی زد.
۶) یکی دیگر از مسائل همه گیر تولیدات تصویری به خصوص سریال ها که در «فاکتور۸» موجود بود، نادیده گرفتن نیروهای پلیس و امنیتی بود، اگر توجه کرده باشید پلیس در این سال نیز کاملا نادیده گرفته شده بود و داستان همچنان به روند خود ادامه می داد به گونه ای کاراکترها تک تک از بین می رفتند و بدون حساب و کتاب دادگاه تشکیل و محکوم مشخص می شد و افرادی مثل عظیم بدون هیچ گونه پی‌گیری و با خیال راحت دست به هر عملی می زدند.
۷) بازیگران سریال همگی توانستند به خوبی از پس مسئولیتشان برآیند.هر چند «ستاره اسکندری» بر خلاف متفاوت بودن نقشش، باز هم بازی همیشگی و تکراری اش را ارائه داده بود (او را در سریال«مرثیه ای برای یک رویا» به خاطر دارید؟این طور که مشخص است (او در آن سریال بهترین و متفاوت ترین نقش زندگی حرفه ای‌اش را داشته است)از چند بازی او در چند کاراکتر متفاوت مانند: نرگس، یا نقش در مرگ تدریجی یک رویا یا دکتر ایرانمنش می توان درک کرد استرس و نگرانی جزو جدا نشدنی کاراکترهایی می باشد که اسکندری آن ها را بازی می کند.تا جایی که چهره این بازیگر دستمایه ای همیشگی برای این گونه شخصیت ها بدل شود.(امیدواریم که این گونه نشود)
کاراکتر دکتر «ایرانمنش » اصلی ترین و محوری ترین شخصیت فیلم بود، اما متاسفانه آن طور که باید به تمام جنبه های یک شخصیت محوری در سریال پرداخته نشده بود، تا جایی که وقتی در قسمت پایانی دکتر ایرانمنش تصمیم می گیرد احساسات مادری اش را بر مسئولیت کاری اش ترجیح دهد، بیننده غافلگیر شده و به دلیل آشنا نبودن با جنبه احساسات این شخصیت، با اتفاقی غیر عقلانی مواجه می شود به خصوص این که چهره دکتر ایرانمنش از ابتدای فیلم کاملا منطقی در قالب کار و مسئولیت معرفی شده است، حتی در زمان مرگ پدرش نیز چهره ای احساساتی را به نمایش نگذارده بود.
۸) بیشتر بازیگران سریال به خوبی بازی کردند، اما «پژمان بازغی» نتوانست برجسته عمل کند.
قطب الدین صادقی یکی از بهترین بازیگران سریال بود و به شیواترین شکل ممکن نقشش را به بیننده القا کرد.
صدای تاثیرگذار به بازی با اقتدار و مصممش کمک کرد و او را از بقیه تیم بازیگران مستثنا کرد.
کاراکتر «دکتر جلایر» نیز یکی از پخته ترین و کامل ترین شخصیت های فیلم بود.او در عین خونسردی به بهترین شکل دست به دسیسه و نیرنگ زده و دکتر ایرانمنش را زیر سوال می برد.
«لادن طباطبایی» نیز به خوبی توانست نقشش را سر و سامان دهد، نقش او در سریال دچار دوگانگی و حتی سر درگمی خاصی بود که موجب گیج کردن بیننده می شد، علاوه بر بیننده، تکلیف بازیگر یعنی «لادن طباطبایی» نیز با این نقش مشخص نبود، اشاره به صحنه ای که سعی داشت با بدجنسی به همسرش «دکتر احسان» بفهماند برای همکاری مجدد با پروژه فاکتور ۸ دستمزد آن چنانی درخواست کند، این در حالی بود که هیچ کس همراهشان نبود که قصد فریبش را داشته باشند.
«حسن جوهرچی» نیز متفاوت تر از قبل عمل کرد. نمی شود اظهار کرد خوب بازی کرده است، اما می توان ادعا کرد با بازی اش بیننده را خسته و دل زده نکرد.
(مثل بیشتر بازی هایش) البته شاید یکی از دلایل اصلی این موفقیت حاشیه ای بودن نقشش بوده است، به تعبیری علت دیده نشدن کاستی های بازی اش، کم رنگ بودن نقش او می باشد.
۹) ... اما پایان بندی سریال فاکتور ۸: (احساسات و پایان بندی لو رفته آن)
۱ ) پایان بندی قابل حدس و لو رفته فیلم در مورد، امتحان دستاورد و آزمایشات نهایی روی علی پسر ایرانمنش.
۲) استفاده از احساسات مادرانه و پیروزی حتمی آن (البته اگر تصمیمی غیر از این از سمت دکتر ایرانمنش گرفته می شد برای مخاطبان ایرانی جای تعجب و شگفتی بود) اما کلیت مطرح کردن این مقوله به شگردی نخ نما و لو رفته بدل شده که پایانش برای بیننده کاملا واضح و آشکار می باشد.
گروگان گیری و درگیری پایانی سریال لطمه ای قابل توجه به پایان بندی سریال زده است زیرا ذهن بیننده را تا پایان درگیر ماجرا و اتفاقات جدید کرده و او را کاملا از پایان داستان و قصه محوری جدا کرده است، تا جایی که پیروزی عظیم و گسترده ساخت «فاکتور۸» با جلسه ای کاملا تصنعی و اخباری غیر رسمی به پایان رسید.نشان دادن پژمان بازغی و مطرح کردن نام او در اخبار تلویزیونی نیز صرفا جنبه دلخوشی و دلگرمی داشته و به گونه ای سعی در راحت کردن خیال بیننده از زنده کردن این کاراکتر داشت.به طوری کلی عجله و شتاب دامن پایان این سریال را هم گرفته بود.
۳) سرنوشت کاراکتر دکتر جلایر نیز از این قاعده مستثنا نبود و همچنان قابل حدس و پیش بینی بود.
به طور کلی سریال در مقوله مافیای دارو از مثل همیشگی «دست بالای دست بسیار است» استفاده کرده بود.
مرگ عظیم نیز از همین قاعده پیروی کرد. به تعبیری مهره های لو رفته و شناخته شده جایی در سیستم و تشکیلات ندارند، قاعده ای است که بیشتر سریال ها و فیلم های این چنینی از آن استفاده می کنند.در هر صورت خوب یا بد «فاکتور۸» بعد از این که ۲۱ شب همراه تلویزیون بود، به کار خود پایان داد و مخاطبان جعبه جادویی را به حال خود رها کرد، مخاطبانی که به پخش این چنینی سریال ها عادت کرده بودند.
عوامل پخش صدا و سیما بعد از به پایان رسیدن ضیافت تصویری نوروز، اجازه هیچ گونه پریشان‌حالی را به بینندگان نداده و سریال جذاب «اشک ها و لبخندها» را پخش کردند که لحظات خوشی را به همراه داشت و بعد از پایان این دل‌مشغولی شیرین «فاکتور ۸ » را برای روزهای زوجتان در نظر گرفتند. ولی باید دانست که هر شروعی، پایانی به دنبال دارد. در هر صورت بینندگان در حال حاضر با خلا ئی محسوس رو به رو بوده که بهتر است زودتر سر و سامان یابد.بی صبرانه منتظریم ببینیم دست پخت بعدی تلویزیون برای روزهای زوج چه خواهد بود، البته اگر بخواهد به این روند ادامه دهد و این گونه عمل کند.
زمانی تلویزیون با فقدان قابل توجهی پیرامون تولیدات داخلی مواجه بود اما با روند پیش گرفته در امر پخش (اشاره به پخش سریال «پس از سال ها» در دو روز در هفته) می توان حدس زد به مدد آب و آب بستن تولیدات تصویری به قدری افزایش یافته اند که همچنان در نوبت پخش می باشند، اگر این چنین نیست چه عاملی باعث شده سریال ها را به طور فشرده و سریع پخش کنند؟ سریال گیلعاد را به خاطر دارید، شروع شد و در عین بی کیفیتی ادامه پیدا کرد و پایان یافت، این امر مصداقی غیر از آب بستن را به عرض گرانقدرتان می رساند.
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید