چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ادبیات + سینما


ادبیات + سینما
مهمترین وجه تمایز نظریه شرایط شکلی در سینما با نظریات پیشین خود در احترام آن به مخاطب است. در این نظریه مخاطب شخصی منفعل نیست تا از سوی راوی و یا مؤلف به شدت تحت تأثیر قرار گیرد، او خود وارد پروسه معناسازی و تولید و تکمیل معنا می شود، بنابراین نمی توان همه چیز را برای او تعریف کرد. این تئوری که مستقیماً از نظریات ساختارگرایان در ادبیات گرفته شده، کلیتی را مانند یک تابلو نقاشی برابر دیدگان مخاطب می گذارد. این تابلو یک تابلوی کامل و بی نقص نیست در عین حال پازلی هم نیست که به عمد طوری طراحی شده باشد تا مخاطب بخش هایی را که وجود ندارد حدس بزند. در این شکل از سینما تمامی عوامل و عناصر همسو با روایت داستان اهمیت پیدا می کنند و کل مجموعه سعی دارد منطق مناسبات خود را به گونه ای آشکار سازد که مخاطب بتواند آن را از نو در ذهن خود بازسازی و تعریف کند. با این همه مخاطب یا آنچه که تحت عنوان «هنرپذیر» مورد بحث قرار می گیرد آن شخص آرمانی نیست که از تمامی زوایای پیدا و پنهان اثر آگاه باشد حتی آنچه را که مؤلف خود نسبت به آن ناآگاه است.با آشکار شدن اهمیت تئوری های ساختارگرایان و دنباله رو های آنها که تأثیر آن بطور همزمان در ادبیات و سینما قابل بررسی است می توان کلیت بحث را از منظر فراخ تری یعنی زبان شناسی نگریست و بار دیگر به این شعار زبان شناسانه برگشت که لااقل تمامی پدیده های فرهنگی انسان در حوزه زبان قابل تأویل است. بردول در این باره می نویسد:
شکل گرایان روس نخستین کسانی بودند که بطور مبسوط در مقام مقایسه زبان و فیلم برآمدند. آنان استفاده شاعرانه از فیلم را قابل قیاس با استفاده ادبی از زبان - که جایگاهش را در متون کلامی فرض می کردند - تشخیص داده بودند.
اگر رولان بارت با استفاده از قواعد زبانی انواع پدیده های فرهنگی را مورد تحلیل قرار می دهد باید تأکید کرد سینما نزدیک ترین ژانر به این بحث است چرا که بخشی از انتقال معنا توسط نظام زبانی القا می شود ضمن آن که اگر زبان را مجموعه ای از نشانه ها بدانیم عوامل غیرگفتاری سینما نیز در این بحث خواهد گنجید.بر این اساس زبان شناسی قواعد شناخت مناسبات فیلم و شعر و داستان را یک جا به ما می آموزد اما خود وامدار ادبیات است زیرا ظرفیت تولید معنا و مناسبات در ادبیات بیش از سایر ژانرهاست. بنابر این زبان شناسی قواعد خود را از تحلیل ادبی گرفته و آن را به سایر ژانرهای هنری از جمله خود ادبیات تجویز می کند و این دلیل برتری جاودانه ادبیات بر سینماست. اگرچه سینما نیز بیکار ننشسته و گاه با تکنیک های مدرن خود چنان قواعد ادبی را باز تولید می کند که برای خود ادبیات تازگی دارد. تکنیک دیزالو از آن جمله است که قرن ها شاعران با آن دست و پنجه نرم کرده اند اما امروز به مانند پدیده ای نو، به بازیافت آن از سینما مبادرت می ورزند.

محمد مطلق
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید