پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

این فیلم صاحب دارد


این فیلم صاحب دارد
● (یادداشت امیر قادری برای حكم)
برای تماشای «حكم» تازه ترین اثر مسعود كیمیایی دلایل مهمی وجود دارد. اگر این هشت تا دلیل مرا در لزوم تماشای این فیلم نمی پذیرید، مهم نیست. خودتان یك دلیل جور كنید و فرصت تماشای فیلم را روی پرده از دست ندهید. فقط توضیح یك نكته ضروری. حكم با فیلم های قبلی كیمیایی فرق می كند. (كاش نسخه تدوین اولش را می دیدید. آن وقت با اطمینان بیش تری می شد در این باره حرف زد.) با پیش فرض سراغش نروید. ذهن تان را باز بگذارید. اجازه بدهید خود فیلم قواعدش را به تان تحمیل كند. سینما گاهی وقت ها یك عاشق «خاضع» لازم دارد. اینها بعضی از دلایل من است:
۱- موسیقی و ترانه بخشی از سینمای كیمیایی است. او موسیقی شناس خوش سلیقه ای است. بهترین سكانس های بهترین فیلم های او بدجوری وامدار موسیقی شان بوده اند. و «حكم» با ترانه ها و قطعه های موسیقی ارژینال و غیرارژینال اش، گاهی یك ویدیوكلیپ طولانی به نظر می رسد. وقتی كیمیایی تعصبی نسبت به موسیقی اصلی ساخته شده برای فیلمش نداشته باشد، آن وقت است كه می توانید با خیال راحت در صندلی سینما فرو بروید و از «كشف»های فیلمساز در این زمینه لذت ببرید: یك ترانه ارمنی یا موسیقی یك سریال تلویزیونی دهه ۱۹۵۰.
۲- این فیلمی است كه كارگردانش آنقدر سینما را دوست دارد كه كم كم، مثل همه فیلم های خوب، عشق به خود این هنر، برای فیلم و فیلمساز تبدیل به یك هدف می شود. آن تعریف جادویی را می شود خرج این فیلم هم كرد: كارگردانش آنقدر سینما را دوست داشته كه سراغ ساخت این فیلم رفته. هدف اصلی در خود مدیوم نهفته است.
۳- استثنائاً این بار مرز بین واقعیت و خیال، خیلی خوب شكسته می شود. (باز بیشتر دارم درباره نسخه تدوین اول صحبت می كنم كه حالا دست خورده.) موقع دیدن حكم، به نظرتان می رسد كه مرز بین خیال و واقعیت یك موست. كارگردان مرز را می شكند و اغلب صحنه های مربوط به دو سوی ماجرا را خوب و مجاب كننده از آب درمی آورد. سالن تاریك و نور سفید و جماعت هم فاز. اگر لحن فیلم را دریابید، «حكم» از معدود مواردی است كه خصلت هیپنوتیزم كننده سینما، اثرش را می گذارد.
۴- دلیل بعدی به سه تا از بازیگران فیلم مربوط می شود. پولاد كیمیایی و بهرام رادان و لیلا حاتمی، خیلی خوبند. اینجا شخصیت چندان قابل باوری وجود ندارد. پس زحمت باورپذیر كردن این نقش ها و جلب علاقه تماشاگر را خود بازیگرها كشیده اند. رادان در نقش كوتاه و ظاهراً بی اثرش (به لحاظ دراماتیك دارم این را می گویم) بهترین است و پولاد كیمیایی، لحن پیچیده نقش اش را خیلی خوب از آب درمی آورد. بله. من هم مثل شما بازی اش را در فیلم های قبلی دوست نداشتم.
۵- حكم آینه این روزگار ما است. در خیابان راه می رویم، چیزهای عجیب و غریب بامزه می بینیم و به نظرمان می رسد كه همه چیز همانقدر هجوآلود و رمزآمیز است كه حكم. این همان لحن خاصی است كه درباره اش صحبت كردیم. باز بیشتر دارم درباره نسخه تدوین اولیه حكم صحبت می كنیم و سكانس های معركه ای كه كارگردان (یا پخش كننده؟) موقع اكران كنارشان گذاشته است.
۶- این شاید مهم ترین دلیلم باشد. حكم، فیلمی است كه صاحب دارد. می توانید صاحب اش را دوست داشته باشید یا نه، ولی هر چه روی پرده می بینید، از كلاه و هفت تیر و اوركت و صورت آدم ها (البته به نظرم غیر یك مورد!)، حاصل چنین سلیقه ای است.
۷- متوجه هستید كه این یك نقد نیست. فقط یك جور معرفی است. حرف های اصلی می ماند برای بعد. آن وقت درباره عیب ها و ایده ها و صحنه های اضافی فیلم هم صحبت خواهیم كرد. در این فرصت فقط اجازه بدهید این دلیل آخریه را هم بگویم. «حكم» فرصتی در اختیار سینمادوست ها می گذارد كه این اواخر كاهلی و گرفتاری و سردرگمی و رفیق بازی، از آنها دریغ شده بود. این كه بعد چند سال و باز، فیلمی از مسعود كیمیایی را دوست داشته باشیم. كیمیایی برای این فیلم زحمت كشیده و هیچ صحنه ای را خوب یا بد، به حال خودش وانگذاشته است. مطمئنم كه الان، خیلی از شما كه دارید این جمله ها را می خوانید، ته دل تان نفسی به راحتی كشیده اید و گفته اید: آخیش.
منبع : سایت خبری ـ تحلیلی سینمای ما