دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

به دنبال واژه‌ای برای سینمای ملی


به دنبال واژه‌ای برای سینمای ملی
سینمای ملی واژه‌ای است که امروزه زیاد ازآن یاد می شود. غریب و بس حیرت آور است برخی حکایات این دیار ازجمله آنکه عده‌ای از مسئولا‌ن (به هر علتی) عبارتی را با درک نادرست از گزینش واژه‌ها و در اصل به منظور دیگر ابداع کنند و این عبارت در گذر زمان، آن قدر مصطلح می‌شود که کاربرد همچنان غلط و پر از سوء تفاهم و توافق نشده و در نتیجه فاقد معنای آن به تدریج جا می‌افتد و تیتر نقل‌قول‌ها، گفتگوها و مقالا‌ت و حتی جوایز بخش‌های جشنواره‌ها و عن قریب برنامه‌های تلویزیونی و غیره می‌شود. البته هیچگاه برای این واژه تفکری یکسان تعریف نشده است. تعریف سینمای ملی شاید مبتنی برنگاه‌هاست بدین معنا که هنگامی که آدم‌ها از واژه‌های به خصوص نام می‌برند بیشتر منظورشان ارائه تعاریف شخصی است و به همین دلیل است برای اینگونه واژه‌ها نمی توان تعریف واحد ارائه کرد و مطمئنا هیچ تعریف مشخص و منحصر به فرد و جامع از این تعبیر دردست نیست و نیز مصادیق شفافی که لا‌اقل راهی برای نجات از این سردرگمی‌ها نشانمان دهد تا به امروز مورد نظر عـده‌ای از مـسـئـولا‌ن نـبـوده اسـت. آنچه موجب اعتراض عده‌ای از منتقدان و نویسندگان سینما شده صرفا نوعی واکنش به ثبت نادرست فیلم‌های برتر سینمای ملی به سال‌های اخیر باز می‌گردد.
از طرفی این فیلم‌ها که با توجه به دیرینه و پیشینه کهن تاریخ، فرهنگ، هنر و‌تمدن ساخته شده‌اند را نیز باید سینمای ملی ‌دانست. به عنوان مثال،‌ در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر ،‌شاهد اهدای جایزه ویژه از نگاه ملی بودیم. فیلم‌های برگزیده این بخش عبارت بودند از: <آتش سبز> ،<آواز گنجشک‌ها>،<به همین سادگی >، ‌<فرزند خاک> و <هامون و دریا.> حال این سوال پیش میآید که چرا و بر پایه کدام معیار فیلم‌هایی همچون <استشهادی برای خدا> ، ‌<آن مرد> ، <پرچم‌های قلعه کاوه> ،‌<شب> و <محیا> شایسته نامزدی این جایزه را نداشتند. در مورد وجوه ملی گرایانه مثال‌های فوق، به تفصیل می‌توان بحث کرد. اما نکته در این است که چنین برجسته‌سازی‌ها آن هم از یک تریبون معتبر و توسط یک نهاد معتبرتر،نه تنها گره‌ای از سردرگمی‌ها باز نمی‌کند، بلکه به کورتر شدن گره‌ها نیز کمک می‌کند، چرا که اگر با استناد به <آتش سبز> و <هامون و دریا> به یک بازنمایی تاریخی و اساطیری از فرهنگ کهن تکیه کنیم <دست های خالی>،‌<پرچم‌های قلعه کاوه> چنین تکیه گاهی را سست می‌کند. یا اگر به اعتبار <فرزند خاک> جانب دیدگاه‌های میهن پرستانه و روحیات جنگاوری و قهرمانی، ‌دشمن ستیزی و... را بگیریم،‌ عدم حضور <آن مرد آمد> در جمع نامزدها ،‌پاشنه آشیل چنین برداشتی می‌شود. همین طور در مورد تقابل سنت و مدرنیته در <آواز گنجشک‌ها> ، <به همین سادگی> و <محیا> یا تاکید برعرفان و مذهب در <آواز گنجشک‌ها> و <استشهادی برای خدا> و <شب> چنین دیدگاهی وجود دارد. فیلم‌هایی که عناوین آنها در بالا‌ ذکرشده ، صرفا مثال هایی بودند جهت روشن شدن مقصود نگارنده و به هیچ عنوان قصد جانبداری در بین نبوده است. طبیعتا سینمای ملی و فاخری که با پیروزی انقلا‌ب تولد یافت، تعریف دیگری از سینمای ملی در بازارهای تمامیت جوی سینما در دنیا دارد، این سینما هم از مردم بلند می‌شود و هم متعلق به مردم است اما برای دستیابی به نظر مردم، سطح سلیقه آنها را هدف نمی‌گیرد و هدف غایی‌آن، ‌تعالی روح و تفکر مخاطب است.همین سوء تفاهمات و بلکه شدیدتر از آن در ارتباط با <سینمای معناگرا> هم بوده و هنوز هم هست بنابراین فقط به عنوان مشت نمونه خروار،‌ بد نیست نگاهی گذرا بیندازیم به فهرست‌فیلم‌های حاضر در بخش <مسابقه سینمای معناگرا.> جشنواره در چهاردوره اخیر (یعنی از زمانی که این بخش به جشنواره اضافه شده) مطابق این فهرست‌ها، هم <خیلی دور خیلی نزدیک> معناگرا بوده و هم <سفر به هیدالو> ،‌<دست‌های خالی> ، <شب> ، ‌<پابرهنه در بهشت> و هم <وقتی همه خواب بودند!!!> در این آشفته بازار که سینمای ایران فراز و نشیب فراوانی پیش رو دارد، مهمترین مسئله و موضوعی که باید مورد توجه قرار گیرد< سینمای ملی> است.
سینمایی که اگر هر اثرش در هر نقطه‌ای از جهان به روی پرده رود، تماشاگر حتی بدون دیدن تیتراژ متوجه شود که می خواهد به تماشای یک فیلم ایرانی بنشیند. سینمای ملی هر کشور شناسنامه هویتی ،‌ فرهنگی، ‌هنری و تاریخی آن کشور است. اما متاسفانه ما با توجه به شرایط ناگوار سینمای امروز ،‌ نشانی آن را گم کرده و به بیراهه می رویم. آیا می شود زمانی ما هم به این موضوع افتخار کنیم که سینمای ملی داریم؟ سینمایی به معنای تمام ایرانی!
منبع : روزنامه آفتاب‌یزد


همچنین مشاهده کنید