دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

سفر حجمی روی خط زمان


سفر حجمی روی خط زمان
● سفر به چزابه: رسول ملاقلی‌پور/۱۳۷۵
یک کارگردان سینما که مشغول ساختن یک فیلم جنگی است، به اتفاق دوستش که آهنگساز فیلمش هم هست به پشت‌صحنه فیلمش می‌آید و در میان صحنه‌های جنگی فیلم، خود را در زمان جنگ و در چزابه می‌بینید. زمان به هم ریخته و ده سال به عقب بازگشته. کارگردان و آهنگساز در این میان با رفقای زمان جنگ دیدار می‌کنند.
سفر به چزابه یکی از غریب‌ترین تجربه‌های تاریخ سینمای ایران است که با حس و حالی فراتر از حد تصور آمیخته شد و تماشاگر را مبهوت کرد. نگاه امروزی پس از جنگ رسول ملاقلی‌پور که ده سال پس از سفر به چزابه خودش هم به رفقای زمان جنگش پیوست، با نگاه دیروزی زمان جنگ پیوند می‌خورد تا میان آدم‌های دیروز و امروز پلی بزند و آنها را به تفاهم برساند. خودش در مورد فیلم می‌گوید: «شهید شوکت پور وقتی قطع نخاع شد، در بیمارستان از من خواست درباره چزابه فیلم بسازم. من هیچوقت چزابه را ندیده بودم، در وقت نوشتن فیلمنامه، همه جا شهید شوکت‌پور را می‌دیدم، بهروز مرادی را هم همینطور. بهروز از بچه‌های خرمشهر بود. تا اینکه به شکل یک خواب با شوکت پور حرف زدم و او باز اصرار کرد درباره چزابه فیلم بسازم. بخشی از لوکیشن فیلم را من در همان خواب دیدم. وابستگی و عشقم به این آدم باعث نوشتن فیلمنامه شد. در همین تصور رویایی، سعی کردم آدم‌های آرمانی مورد علاقه‌ام را هم وارد کنم. شخصیت‌هایی که از گذشته می‌شناختم.» با این حال سفر به چزابه، لحظات نابی در خود دارد که در هیچ فیلم دیگری ندیده بودیم و تاکنون که بیش از ۱۲سال از ساختنش گذشته در هیچ فیلم دیگری ندیده‌ایم. اما به هر حال به این فیلم با همزادش نجات یافتگان که در جشنواره چهاردهم فجر نمایش داده شد، طبق معمول هیات داوران جشنواره فجر، اهمیت داده نشد و سال‌ها بعد مخصوصا زمانی که رسول ملاقلی‌پور نیز خود دعوت حق را لبیک گفت، مرده‌پرستی آغاز شد و تعریف و تمجید از فیلم‌های او به خصوص سفر به چزابه شروع به باریدن گرفت. در حالی که همان زمان هم سفر به چزابه اثر بی‌واسطه‌ای بر تماشاگرش گذاشت.
مراد چلچراغ، رزمنده نابینایی که قرار است تجهیزاتی را به عقب ببرد دست علی (آهنگساز) را می‌گیرد و می‌گوید: «چرا می‌لرزی، از مرگ می‌ترسی؟ مثل پریدنه!» این را می‌گوید و می‌رود. اندکی بعد خمپاره‌ای جلوی ماشین او می‌خورد و مراد با ترکشی از خمپاره جان می‌دهد. این فصل و فصل‌های اینچنین در سفر به چزابه فراوانند. می‌توان تمام آنها را لیست کرد و به نظاره نشست، اما دیدن سفر به چزابه دلیل نمی‌خواهد. فیلم آنقدر پر حس و حال است که پس از سال‌ها هنوز هم قابل دیدن و از آن مهمتر قابل دفاع است.

علیرضا مجمع
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید