سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


نگاهی به حواشی فیلم ۳۰۰ و حافظه تاریخی ما


نگاهی به حواشی فیلم ۳۰۰ و حافظه تاریخی ما
بیش از یک ماه است که فیلم ۳۰۰ تولید کمپانی برادران وارنر روانه سینماهای آمریکا شده و در این مدت با فروشی بیش از ۱۹۰ میلیون دلار مواجه شده است. پیش از هر چیز باید اذعان کرد که فروش بالای این فیلم هیچ چیز را ثابت نمی کند مگر اثبات همان سیاست های همیشگی هالیوود؛ تحمیق بیننده با استفاده از ابزارهای رسانه ای و درنهایت تضمین فروش فیلم.
بله ۳۰۰، فیلمی احمقانه است که در پشت پرده ساخت آن می توان رگه هایی از عصبانیت، عقده گشایی، اهداف سیاسی و جنگ روانی را مشاهده کرد.
توقعی از سینماروهای آمریکایی نمی توان داشت. آنها اسیر تفکرات القاشده ای هستند که سیستم به آنها تحمیل می کند. نمونه استقبال از فیلم های احمقانه که با اهداف سیاسی مشخصی ساخته شده اند و اتفاقا با استقبال سینماروهای آمریکا نیز مواجه شده اند، بسیار فراوانند.
فیلم های رمبوی ۲ و ۳ و نیروی دلتا را همگی خوب به یاد دارند. گردانندگان هالیوود برای افزایش فروش تولیدات خود به هر وسیله ای متوسل می شوند و در این میان چه چیزی بهتر از تحقیر کشورها و توهین به ملت هایی که سیاستمداران جاه طلب و بی خرد آمریکایی با آنها مشکل دارند و چه روشی بهتر از بمباران بیننده و تماشاچی با ابزار رسانه ای تصویری. هیچ بیننده ای نمی تواند آنچه را در فیلم ۳۰۰ می بیند باور کند مگر اینکه مغزی بیمار داشته باشد و یا با ایران و ایرانی مشکل داشته باشد. در تصویرکردن وقایع و نبردهای تاریخی هیچ اشکالی وارد نیست. (پیش از این هم فیلم هایی مثل اسپارتاکوس یا نجات سرباز رایان ساخته شده اند.)
درعین حال هر نبردی هم در طول تاریخ بالطبع یک طرف برنده و یک طرف بازنده داشته است و تصویرکردن این قسمت از ماجرا هم اگر بر پایه اسناد، داشته های تاریخی و نظر تاریخ دانان و استادان دانشگاه صورت گیرد، خالی از لطف نیست. ولی فیلم توهین آمیز ۳۰۰ مبنا را بر چیزهایی غیر از واقعیت های تاریخی قرار داده است. مبنای فیلم ۳۰۰ نه واقعیت های تاریخی که سیاست های جنگ طلبانه جمهوریخواهان در خاورمیانه است و در این میان توهین به مسائل و حساسیت های ملی ایران در اولویت قرار می گیرند.
یادمان باشد که بانی حرکت های حساسیت برانگیز ضدایرانی با اقدام نسنجیده مجله نشنال جئوگرافیک درمورد تحریف نام خلیج فارس با نام جعلی خلیج عربی آغاز شد و بعد متاسفانه بعضی از کشورهای عربی هم در این زمینه با کشورهای غربی همراه شدند. (کشورهای عربی متاسفانه آلت دست غربی ها شده اند و از درک این واقعیت عاجزند که خلیج فارس صرفا یک نام است و بس و این نام دلیل بر انحصارطلبی ایران نیست همانطور که خلیج مکزیک یا اقیانوس هند تنها متعلق به مکزیک یا هند نیستند.)
اینکه در کشورها خلیج عربی را جایگزین خلیج فارس کرده اند، برای فیلم ۳۰۰ تبلیغات گسترده به راه انداخته اند. ابوریحان و ابن سینا را دانشمندان عرب می خواند و... حاکی از همراهی بعضی از کشورهای عربی با غربیان است.
به این موارد می توانید ساخت فیلم کثیف اسکندر توسط هالیوودی ها، به یک کاربردن واژه «خلیج» را در بخش های مختلف خبری شبکه بی .بی .سی (پس از دستگیری ملوانان متجاوز به آب های ایران) و تعویض نام خلیج فارس در نقشه های موزه لوور، را اضافه کنید. (تصویب قطعنامه های شورای امنیت هم که جای خود را دارند.) بدون تردید هر دو گروه سازندگان و تحسین کنندگان فیلم ۳۰۰ از عقده ها و بیماری های روانی مزمنی در عذابند. اینکه در سپاه ایران در فیلم ۳۰۰ شاهد وجود غول، دیو، هیولا و... هستیم و افراد سپاه ایران موجوداتی هستند که کوچک ترین شباهتی به آدمیزاد ندارند، ناشی از چیست؟
اینکه پوشش سپاهیان ایران شبیه گروه طالبان است و از دهان و دندان های بلندشان خون می چکد ریشه در چه چیز دارد؟ ناخن های بلند بعضی از شخصیت های ایرانی درست مثل همان جادوگرهایی است که پیشتر در فیلم های هالیوودی دیده ایم. بگذریم که طی چند دهه اخیر تاریخ نگاران معاصر در بررسی خود، ایرادات جدی به نوشته های هرودوت در مورد روایتش از نبرد ترموبیل وارد کرده اند. (بخصوص در مورد روایت او از تعداد نفرات هر دو طرف درگیر.) با در نظر گرفتن تمام این موارد، وظیفه ما ایرانی ها چیست؟ خوشبختانه واکنش های زیادی نسبت به این فیلم چه در داخل و چه در خارج از کشور ابراز شد ولی متاسفانه در این میان بعضی از اظهارنظرها یاس آور می نمایند.
اینکه ما تاریخ را با تقسیم بندی ها و نگاهی خاص بنگریم و آن وقت اینطور نتیجه بگیریم که در فیلم ۳۰۰ چون توهین به یک پادشاه صورت گرفته، پس فیلم قابل قبولی است، ناشی از برخوردهای سطحی و ساده اندیشانه است. تا کی می خواهیم دفاع از تاریخ پرافتخار دوران باستانمان را معادل سلطنت طلبی و یا دفاع از طاغوت قلمداد کنیم؟
این روزها که سرزمین کهن ما از جانب کشورهای غربی و بعضی از کشورهای عربی تحت بیشترین فشارهای منفی تبلیغاتی و رسانه ای قرار دارد، نیاز به تحلیل های عمیق، منطقی و به دور از حب و بغض تاریخی بیشتر حس می شود. همان کشور و سیستم فکری ای که فیلم ۳۰۰ و اسکندر را می سازد، انرژی هسته ای را هم برای مردم ایران مجاز نمی داند.
حرکت های ضدایرانی به هر شکل و گونه ای که باشد باید با محکومیت همه ایرانیان مواجه شود. فیلم ۳۰۰ توهین به یک شخص یا یک پادشاه نیست، توهین به یک ملت و سرزمین کهن است، همانطور که توهین به ساحت مقدس پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) صرفا توهین به ایشان نبود و در حقیقت توهین به همه مسلمانان دنیا بود.
(البته از به کار بردن این دو مثال به هیچ عنوان قصد قیاس این دو شخصیت را ندارم.) نگاه های افراطی و تعصب آمیز ما ایرانیان نسبت به مسائل تاریخی و سیاسی بارها و بارها منجر به «خودزنی» تاریخی و سیاسی شده است و راه را برای یاوه گویی دشمنان این سرزمین کهن همواره کرده است. ما در حقیقت در بیشتر مواقع نه از جانب دشمن که به خاطر نگرش های افراطی خودمان آسیب های جدی دیده ایم.
از میان ما هستند کسانی که با تحلیل های افراطی خود، هر آنچه را باعث افتخار و سربلندی ایران است مربوط به پیش از اسلام می دانند و باز در نقطه مقابل اشخاصی هم وجود دارند که هر آنچه را مربوط به آن دوران هست، به طور کل انکار می کنند. دود اینگونه تقسیم بندی ها و مرزبندی ها فقط به چشم خودمان می رود.
همین که در آن دوران (یعنی پیش از اسلام) ما یکتاپرست بوده و بت پرستی در این سرزمین مردود بوده، همین که در تفسیر المیزان علامه طباطبایی از کوروش به عنوان عبدصالح خدا یاد می شود، همین که در تورات از کوروش با احترام یاد می شود و در کتاب آسمانی خودمان- قرآن کریم- هم تحقیقا مسجل شده است که ذوالقرنین همان کوروش بزرگ است، نشان از آن دارد که ایران دوران باستان شایسته تاخت و تازهای بی رحمانه- حداقل از جانب خود ما ایرانی ها- نیست، به همین میزان کسانی هم که ادعای ارادت به آن دوران را دارند باید در نگرش های خود تجدیدنظر کنند چه آنکه ورود اسلام به ایران تحولات بسیار بزرگی را در تاریخ ما سبب شد.
اسلام، قرآن، حضرت محمد (ص) و... افتخار و سربلندی ما ایرانیان مسلمان هستند، همانطور که مقاطع زیادی از دوران باستان و تعداد زیاد از شخصیت ها آن دوران هم چنین هستند. زمان آن رسیده که از خودزنی دست برداشته و تاریخمان را به دور از حب و بغض و با نگاهی معتدل و واقع بینانه مورد بررسی قرار دهیم تا از آسیب های احتمالی آینده جلوگیری کنیم.
تا زمانی که خودمان با نگاه های تعصب آمیز تاریخ سرزمین کهن مان را به دو بخش تقسیم می کنیم و فقط خود را ملزم به دفاع از بخشی از آن می دانیم و تا زمانی که حتی پا را از این هم فراتر نهاده و با نفرت و دشنام به تاریخ خودمان می تازیم، باید شاهد این واقعیت تلخ هم باشیم که هر کشوری متناسب با عقده های تاریخی و یا اهداف تخریبی سیاسی اش هر چندگاه یکبار تاریخ کشورمان و ملت عزیزمان را مورد تهاجم قرار دهد و آن وقت از دل این تهاجمات ماجرای کاریکاتورهای توهین آمیز به پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص) و یا فیلم هایی همچون اسکندر و ۳۰۰ بیرون می آیند. راستی چرا تا به حال حتی یک پس کوچه ها را هم به نام شخصیتی که متون مقدسی هم به خوبی اش صحه گذاشته و از او به نیکی یاد کرده اند (کوروش بزرگ)، نامگذاری نکرده ایم؟
منبع : روزنامه کارگزاران