دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

تشیع، مقاومت و انقلاب


تشیع، مقاومت و انقلاب
گردانندگان پوشیده ومخفی استكبار و امپریالیسم كه جز «یهودیان صهیونیست‌» نیستند، باتجربه توسعه وبسط فرهنگ وتمدن غربی دراقصی نقاط جهان و مشاهده ظهور تمایل ساكنان شرق وغرب به تجربه وكسب «مدرنیته» وقبول قراردادها وقوانین مربوط به آن كه ازسوی سازمان‌های -به ظاهر بین اللمللی- اعمال می‌شوند، گمان كردند دورهٔ استیلای تام وحكومت بلامنازعهٔ جهانی اولاد‌ اسرائیل رسیده است اما درست در آن هنگام كه سودای این حكومت رادرسرمی پروراندند، «ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد.»
زلزله ای كه تمامی اركان تاریخ پانصد ساله غربی وتمامی عناصر فرهنگی ، اجتماعی وسیاسی آن را به لرزه درآورد. این واقعه درهیچ‌یك از محاسبات آنان وارد نشده بود واز روی غرور آمارو ارقام ،تصور این تحول بزرگ را هم نمی كردند، تاچه رسد به فراهم آوردن تمهیدی برای كنترل وبازداشتن آن ازسیری فزاینده.
تدبیر مدبر آسمانی و توجه سكاندار هستی - حضرت صاحب الامر(ع) - عرض ادب وانجام تكلیف صمیمانهٔ میلیون‌ها مرد و زن درشیعه خانهٔ اهل بیت (ع)، چنان واقعه‌ای راسبب شدكه تاریخ سراغ نداشت. گوییا سنتی همه‌گیر، ثابت ولایتغیر ظهور كرد؛ سنتی كه حاصل اجتماع ارادهٔ پروردگار، نظر ائمه دین (ع) همت مردانهٔ وعزم جزم تابعین ومسلمانان پیرو شریعت محمد و ال محمد (ص) بود.
بهمن ۱۳۵۷، وقتی و عطیه ای آسمانی بودكه مشیت حضرت ربّ الارباب را محقق ساخت تا مقدمه‌ای باشد برای دیگرگونی عظیم و تحولی كه با ظهور مقدس حضرت ولی عصر(ع) برای همیشه تا ابدالآباد باب فتنه ودسیسه وكینه‌ورزی اولاد اسرائیل وفرزندزادگان شرك وكفر و نفاق علیه عبودیت ودینداری و دینداران بسته می شود.
حسب همین حیرانی و آشفتگی بود كه درسال ۱۹۸۴ با هراس وشتاب بنی‌اسرائیل جمعی از خاورشناسان وشیعه‌شناسان را در«تل‌آویو» (فلسطین اشغالی) به گردهم آوردند تا شاید راز این رستاخیز بزرگ (انقلاب اسلامی) وشكست جملهٔ تمهیدات عملهٔ یهود (امریكاوغرب) برملاشود؛ شایدكه راه گسترش آن سد شود.
حاصل این گردهم‌آیی كتابی بود باعنوان : تشیع، مقومت و انقلاب كه قسمت‌هایی از آن ترجمه و منتشر شده است.
فرازهایی ازاین اثر رابرگزیده ایم تاخوانندگان موعود بیش از پیش واقف گستره وژرفای واقعه‌ای شوند كه دریك عبارت دست خدا رادرپشت خود داشت، وبس.
آثار وسیعی كه انقلاب اسلامی به وجود آورده است، نشان می‌دهد كه چگونه [امام] خمینی برانگیزنده‌ترین موضوعات مذهب شیعه را در جهت جنبش خود به كار بسته است؛ سیاسی كردن مراسم سالیانه عاشورا، یا همان فاجعه كربلا، یكی از نمونه‌های بارز این اقدام است. در برگزاری سنتی مراسم عاشورا، هدف از سوگواری برای امام حسین آن است كه شفاعت او را به دست آورند. شركت‌كنندگان در این مراسم، با غم و اندوه سوگواری می‌كنند و خودآزاری [سینه‌زنی و زنجیرزنی] به عنوان نشانه‌ای از عزاداری مرسوم است. عاشورای سنتی، تظاهراتی است برای نشان دادن دلسوزی نسبت به امام حسین شهید و نیز طلب رستگاری از طریق سوگواری.
اما در دهه‌های اخیر، مراسم عاشورا سیاسی شد و شخصیت‌های اصلی آن، یعنی امام حسین شهید و مخالف جبار او - یزید- به مظاهر مبارزهٔ همیشگی میان ظلم و رستگاری مبدل شدند. در هر عصر، یزیدی جدید ظهور می‌كند و مبارزه با ظالم، بر هر فرد مؤمنی واجب است. دیگر نباید برای حسین[ع] دلسوزی كرد، بلكه می‌بایست به او به عنوان قهرمان مبارزه علیه هرگونه نابرابری و مظهر فداكاری و شهادت در راه حق تأسی جست. در مراسم عاشورای سال ۱۹۷۸ ‌‌‌(۱۳۵۶ شمسی) بسیج توده‌ها علیه رژیم پهلوی، ابعاد بی‌سابقه‌ای یافت. در آن سال، [امام] خمینی آن‌قدر پیش رفت كه مراسم سنتی خودآزاری و عزاداری را به خاطر راهپیمایی‌ها متوقف كرد. شور انقلابی از زنده كردن خاطرهٔ فاجعهٔ كربلا مایه می‌گرفت.۱
●تشیع به روایت [امام] خمینی
▪شهادت حسین[ع]
تأكید بر شهادت در عقیدهٔ [امام] خمینی نشان می‌دهد كه شهادت، نقش مهم و ویژه‌ای در تشیع ایفا می‌كند. تفكر سنی به هیچ وجه یا مفهوم شهادت بیگانه نیست اما این مفهوم در این تفكر از مقام محوری برخوردار نیست، زیرا اسلام سنی از یك شخصیت مذهبی مانند امام حسین[ع] كه در راه عقیدهٔ خود فدا شده باشد، الهام نمی‌گیرد. اما در تشیع اثناعشری، موضوع شهادت حسین[ع] و تا حدی كمتر، شهادت سایر ائمه[ع]، محوری است. حسین[ع] با قربانی كردن جان خود در راه اسلام تكلیف نسل‌های بعدی شیعیان را با موضوع مهم رنج و مشقت (تحمل دشواری در راه آرمان خود) مشخص كرد. همه ساله در ماه محرم و در روز عاشورا ـ یعنی سال‌روز مرگ [شهادت] حسین‌[ع] ـ با برگزاری مراسم پرشور و شرح وقایع جانگداز كربلا، خاطرهٔ شهادت او گرامی داشته می‌شود؛ این موضوع به آئین‌های تشیع مضمونی فوق‌العاده احساساتی می‌بخشد.
اما یادآوری این موضوع به خودی خود، مردان جوان را برای شهادت، یا حتی برای فعالیت، مهیا نمی‌سازد. [امام] خمینی می‌داند كه مردم فقط هنگامی جان خود را فدا می‌كنند كه با احساس نومیدی دریابند كه دیگر چیزی ندارند كه از دست بدهند.
«ایالات متحده» نباید تصور كند كه می‌تواند بر مردم ستم روا دارد، زیرا مردم بیكار خواهند نشست. ایالات متحده دید كه چگونه جوانانش (در بیروت) منفجر شدند. این حادثه همچنان ادامه دارد. شما هر اندازه سعی كنید كه مانع این حوادث شوید، مردم جانشان به لب رسیده است و... دست به خودكشی می‌زنند. وقتی كسی جانش به لب نرسیده باشد، برای بیرون راندن شما از خاكش دست به خودكشی نخواهد زد.۲
●هویت شیعی و اهمیت محرم در لاكنو، هند
اگر چه محرم برای شیعیان، دقیقاً منعكس كنندهٔ تكرار و كلّیت و جامعیت فاجعه و مظلومیت انسانی است اما می‌توانیم نقطه‌نظر آنان را با وضوح بیشتری درك كنیم. اگر چنین بپنداریم كه آنان از زمان و زمینهٔ وقوع فاجعهٔ كربلا به آینده می‌نگرند، تو گویی نسبت به قرون بعد از این فاجعه، بصیرت داشته و نیز موقعیت خود را مورد توجه قرار می‌دهند اما نسبت به طرقی كه این «تراژدی اسوه گونه» به مدد آن، طبیعت وقاعی انسانیت و تاریخ را روشن می‌سازد، از آگاهی بسیار زیادی برخوردارند: آسیب‌پذیری بنیادین فضیلت و كمال انسانی، تفرقه و دو دستگی فاجعه‌آمیز در اسلام، فقدان قدرت و اختیار واقعی روحانی و سیاسی و بالنتیجه گمراهی قطعی و محتوم تاریخ.
امام حسین[ع] در صحرای كربلا نه تنها به عنوان جانشین و وارث منحصر به فرد و روحانی پیامبر[ص] بلكه به عنوان یك پدر، شوهر، برادر، عمو، پدرخوانده، دوست، و رهبری كامل تماماً در معرض جهالت و كینه‌توزی بشری قرار داشت. با قطع یك به یك این خویشاوندی‌ها اهمیت آنها در در رنج و حرمان او پدیدار می شود و درد و رنج پیروان و خویشاوندانش در او انباشته می گردد و در نهایت درد و رنج خود او می شود. بنابر این، رنج و شهادت او نمایانگر قطع و نقض تمامی پیوندهای بنیادی انسانی، فضیلت و كمال انسانی و احتیاجات بشری است كه نهادهای مذهبی و سیاسی، باید در خدمت آنها قرار گیرند و از آنها محافظت كنند؛ اما عموماً چنین نمی كنند. در این زمینه، شیعیان مكرراً به من اظهار می داشتند كه فاجعه كربلا، به واسطهٔ جهانی آن، برای همگان قابل درك است، زیرا این فاجعه هرگز خاتمه نیافته، و هنوز هم در اطراف ما جریان دارد.۳
پی نوشت‌ها:
۱. مارتین كرامر، مقدمهٔ كتاب تشیع، مقاومت و انقلاب (مجموعه مقالات كنفرانس بین‌المللی دانشگاه تل آویو، ۱۹۸۴)
۲. زونیس دانیل بروبرگ.
۳.كیت جورشوج.
منبع: ماهنامه موعود
منبع : خبرگزاری ایسنا