سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مدیریت تحولات؛ ضرورت حیاتی امروز انقلاب اسلامی


مدیریت تحولات؛ ضرورت حیاتی امروز انقلاب اسلامی
این عناصر و آرمانها که شامل عدالت طلبی، اخلاق و معنویت، عواطف انسانی، اقتدار علمی، عزت ملی، استقلال فرهنگی، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، مقابله با جهل و بی‌قانونی، انضباط اجتماعی و افزایش احساس مسئولیت اجتماعی می‌باشد، از جمله مهمترین شاخص‌ها در جریان تحولات و مدیریت آن در نظام اسلامی است. شاخصه‌های مورد قبول جهانی و در دنیای صنعتی نیز زمانی مورد قبول است که در تقابل با عناصر اصلی هویتی ما نبوده و در روند پیشرفت حقیقی ملت و نظام اخلال ایجاد نکند. در این بخش، ضمن پرداختن به بحث‌های تئوریک معطوف به واقعیات در این حوزه، به صورت کاربردی و مؤثر به دیگر ابعاد موضوع اشاره تا با درک نسخه حقیقی پیشرفت جامعه اسلامی بویژه با تأکید بر نقش فرهنگی این ابعاد به رسالت تاریخی خود عمل نماییم.
● تشکیل مرکز مهندسی تحولات؛ اولین گام
پرواضح است پرداختن به مفهوم تحولات و چند و چون نظری و تئوریک آن و ورود به تنظیمات و مدیریت‌ها در حوزه کاربردی نیازمند مهندسی آن در اتاق‌های فکر است. تشکیل و راه‌اندازی اتاق فکر برای مهندسی تحولات در کشور با رویکرد علمی که به اصلاح و نوسازی سیستم‌ها پرداخته و فضای فعالیت در کشور را بهبود و ارتقاء ببخشد، از اولویت برتر برخوردار است. هدایت هر حرکتی در جریان و روند تحولات و توسعه در کشور در سایه مهندسی فعال و پویاست. جایگاهی که پایه و اساس سیستمی کلیه تلاش‌ها، سیاست‌گذاریها و تصمیمات می‌باشد قرار گاهی است بنام«مرکز مهندسی تحولات».
در مرکز مهندسی تحولات، مجموعه مباحث بینشی و فکری در حوزه تحولات با تأکید بر آزاداندیشی، آزاد فکری و باز گذاشتن راه نوآوری و همچنین طراحی فعالیت‌ها و سیاست‌گذاریها در کلیه حوزه نظام اجتماعی مورد توجه می‌باشد. در این مرکز، مبتنی بر مطالعات واقع گرایانه و علمی، سهم بخشی‌ها و تعامل آنان در روند تحولات مورد توجه است هر چند سهم و جایگاه فرهنگ و مقولات فرهنگی در این روند بی‌تردید جایگاه اول را به خود اختصاص می‌دهد. به عبارت دیگر در این مهندسی، جایگاه فرهنگ باید بگونه‌ای ترسیم شود که جهت اصلی و غایی هرگونه سیاست‌گذاری و در کلیه حوزه‌ها در روند تحولات منجر به پیشرفت جامعه ما، جایگاه برتر تعیین گردد.
اخلاق و آرمانها و ارزش‌های دینی و هویتی، پایه و اساس کلیه نظامات جامعه ما قرار گیرد. در حقیقت در مفهوم شناسی مدیریت تحولات، جایگاه عناصر فرهنگ اسلامی و ملی بی‌رقیب بوده و با باور به اینکه انقلاب اسلامی، یک انقلاب فرهنگی به تمام مضالت، منزلت و جایگاه فرهنگ در تمام زوایا و ابعاد جامعه مورد توجه قرار گیرد. بدون توجه به این پایه و اساس، هر گونه تلاش و تحول در کشور در روند توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و یا در حوزه فردی و اجتماعی در کوتاه مدت و یا دراز مدت محکوم به شکست خواهد بود.
آنچه که مقام معظم رهبری به عنوان سکاندار و مهندس امر تحولات در نظام اسلامی مطمع نظر دارند و همواره مورد تأکید معظم له بوده و هست این است که«معیارها و شاخص پیشرفت هنگامی در روند تحول و پیشرفت حقیقی مؤثر واقع می‌شود که براساس عناصر اصلی هویت ملی و آرمانهای اساسی و اسلامی مورد توجه و عمل قرار گیرند». «ملت ایران، پیشرفتی را که بر چنین پایه‌هایی استوار باشد می‌خواهد و می‌پذیرد». «با حفظ ریشه‌ها و اصالت‌ها و ارج‌گذاری و مراقبت از هویت ملی و پرهیز از هرگونه شالوده‌شکنی» مدیریت تحولات و تحولات برآمده از این نحوه مدیریت مورد توجه و نگاه نظام اسلامی است.
آنچه که در حوزه تبیینی در امر مهندسی تحولات باید مورد توجه باشد این است که هر نحوه سیاست‌گذاری و فعالیت در کشور و هر گونه تغییر و تحول در جامعه، باید مبتنی بر مبانی ارزشی و فکری به عنوان جهت‌دهنده فعالیت‌ها باشد. با مبانی و ارزش‌های فرهنگی است که سیاست، اقتصادی، امور اجتماعی، نظامی و… هویت پیدا می‌کند. اگر سیاست گذاریها در نظام اسلامی، تصمیمات برآمده از این سیاست گذاریها و رفتارهای فردی و اجتماعی، حکومتی و غیرحکومتی، به تأیید نظام فرهنگی اسلام و انقلاب اسلامی رسیده باشد، قطعاً تحول منجر به پیشرفت با نگاه ویژه اسلامی محقق خواهد شد.
در مرکز مهندسی تحولات، استراتژیها و سیاست‌ها در راه دستیابی به تحولات منجر به پیشرفت حقیقی طراحی گردیده و تعامل سیستمی بین بخشها و تأثیرات نقش‌ها و جایگاهها ترسیم می‌گردد. این مرکز بطور مداوم و مستمر، ضمن اینکه خود در حال تحول است بر روند تحولات جامعه با چشمی تیز و نگاهی علمی به صورت هوشمندانه نظارت کرده و همواره فعال و پویا، رصدگیر تغییرات و تحولات و غایت آنهاست. بنابراین ضرورت تشکیل این مرکز چه به صورت کلی و چه جزیی در بخش و نظامات و سازمانها، فوری‌ترین و حیاتی‌ترین اقدام است چرا که در شرایط کنونی، نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با هدف‌مندی بدنبال ایجاد تغییر و تحول اساسی در همه ابعاد و استقرار در جایگاه الگو و مدل برای دیگران است. به تعبیر دیگر، از آنجا که انقلاب اسلامی، یک انقلاب فرهنگی است پس باید به شیوه فرهنگی تحول ایجاد کرد، شیوه‌ای که متکی به یک نظام فکری فرهنگی است و آن نظام، نظام دینی است که دارای مبانی مشخصی است و لذا همه نظامات برآمده مانند سیاست، اقتصاد، تربیت و دیگر مناسبات مبتنی بر مبانی نظام دینی است. بنابراین بعنوان پیش نیاز تحول منجر به پیشرفت حقیقی در نظام اسلامی و کشور، تشکیل مرکز مهندسی تحول اولویت اول و برتری است که نظام اسلامی باید به جد بدنبال راه اندازی و تقویت آن بعنوان یک مرکز راهبردی باشد.
● رصد تحولات، مقدمه مهندسی و مدیریت تحولات
در گام بعدی مهندسی تحولات و مدیریت تحولات در کشور، رصد کردن وضعیت موجود با یک نگاه عینیت‌گرا ضروری است. کالبد شکافی و شناخت عمیق از فضای موجود کشور و تجربه کشورداری طی ۲۸ سال گذشته به نخبگان جامعه حکم می‌کند که با انصاف و دلسوزی به افت و خیزها، پیشرفت‌ها و متغیرها در ابعاد مختلف، نگاههای مدیریت در گذشته و پس از استقرار نظام اسلامی بپردازیم. شناخت روندهای گذشته و کاستی‌ها از یکسو، و شناخت روندهای موفق و پیروزی‌های نظام اسلامی و ملت ایران و ریشه‌های آن، مقدمه‌ای است برای شناخت حال و حرکت به سوی آینده تا گذشته و حال را نشناسیم، قطعاً ترسیم آینده امکان پذیر نخواهد بود. با رصد تحولات می‌توان شناخت علمی از نقاط ضعف و قوت مدیریت تحولات در کشور و در گذشته را بدست داد. بنابراین با این رصد و شناخت، امکان ساخت و ساز و مهندسی کلان مدیریت تحولات در کشور فراهم آمده و با انسجام بخشی به نهادها، شرایط و امکان اجرای تحولات ایجاد می‌گردد.
با نگاهی گذرا و اجمالی برگذشته و در یک جمع‌بندی، بوضوح می‌توان به این نکته کلیدی و اساسی دست یافت که هرگاه و در مقام هر تصمیم‌گیری و حوزه اجرا و رفتار، بخشهای مسئول حکومتی در نظام اسلامی، بر تفکر و نگاهشان«دین» و«باور به قدرت و کارآمدی دین در عرصه‌ها و تحولات زندگی بشر» حاکم بوده و از هرگونه اختلاط و هرج و مرج در حوزه‌های فکری و بینشی و تأثیر آن بر مدیریت اجتناب نموده‌اند، و در کنار آن، تدبیر و عقلانیت که در حقیقت در ذات دین وجود دارد نیز با بصیرت همراه با ولایت محوری مورد توجه مدیران بوده است، قطعاً و در همه شرایط طعم پیشرفت، موفقیت و پیروزی را ملت ما چشیده و راه درخشان خود را با اقتدار به پیش برده است. تجربه‌های درخشان و موفق ملت و نظام ما با لحاظ این پیش فرض بخوبی برای ما در زمان حال، سر خط و آئینه تمام نمایی است که بوضوح به تأثیر بی‌بدیل نقش کلیدی دین و باور به کارآمدی آن و تلاش در جهت اجرای جامع دین درعرصه‌ها اشاره دارد. در مقابل، هرگاه بر بخشی از تفکر مدیریتی، حاکم بودن تفکرات غیربومی، غربی و غیراسلامی را در جایگاه‌های قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی داشته‌ایم صدمات زیادی را چه در حوزه داخلی و چه در حوزه خارجی مشاهده کرده‌ایم. بی‌توجهی به عامل دین، عدالت، معنویت، هویت ملی و اسلامی در سیاست‌گذاریها، مدیران تصمیم‌گیریها و… در نظام اسلامی قطعاً خسارات جبران ناپذیری در بردارد. تلاش مستمر امام راحل و مقام معظم رهبری در همواره ۲۸ سال استقرار و تثبیت و شکوفایی نظام اسلامی، معطوف به شاه کلید حیات مادی و معنوی ملت ماست که در پرتو دین و نشان دادن کارآمدی آن و ایجاد حیات طیبه واقعی بدست می‌آید. در بطن همین دین در جامعه ما و فرهنگ دینداری در میان ملت ما، پایداری و استقامت در راه خدا و در برابر تمامی فشارها بدست می‌آید. نظام اسلامی بدنبال استقرار دین و عدالت است. حاکم کردن عدالت و معنویت در پرتو دین، آرمان انقلاب اسلامی است. آن دسته از افراد، جریانات و نگاههای حاکم برگذشته سیاسی، فرهنگی و اقتصادی که بدنبال اجرای نسخه‌های شکست خورده و مضمحل غربی و لیبرالی و هنجارشکن هویت اسلامی و ملی ما بوده‌اند باید به این درک واقعی و حقیقی برسند که تنها نسخه مفید و کارآمد برای نظام در حال و آینده، اتکاء به دین توأم با بصیرت، استقامت و ولایت مداری است.
پالایش تفکر مدیریتی در کشور برای آن دسته از مدیران که در فضای ذهنی و عینی و خارجی، دیگر مکاتب را در دستور کار تحولات قرار می‌دهند و از حیاتی‌ترین اقدامات نظام اسلامی است. با وجود اختلاط فکری در این سطوح، هیچگاه به تحول منجر به پیشرفت حقیقی یعنی آنچه که رهبر گرانقدر انقلاب اسلامی در نظر داشته و دارند دست نخواهیم یافت.
رصد کردن و با نگاهی عمیق بر گذشته در مجموعه تحولات و اصلاحات بواقع نظام اسلامی را از هرگونه انحراف و هزینه‌ها و کندی در حرکت و هدف حراست و حفاظت کرده و حتی می‌توانیم کنترل تحولات جهانی را با مدیریت تحولات مبتنی بر تفکر اسلامی و با هدف حاکمیت عدالت و معنویت بر جهان در ذیل منویات حضرت ولی عصر(عج) مقدمه‌سازی و بسترسازی نماییم.
● تهدیدات و آسیب‌ها در روند مدیریت تحولات
انقلاب اسلامی به عنوان تحول بنیادین توانسته است دین و رویکرد دینی را در مجموعه تحولات بشری وارد نماید. ورود نگرش دینی در لایه‌ها و امواج گوناگون جوامع و تأثیر آن بر وضعیتی که نظام سلطه به شدت از آن نگرانی دارد، زمینه مناسبی را برای مدیریت جهانی مبتنی بر اسلام فراهم آورده است. پس مسلم است دشمن در حیطه بیرونی و درونی با برنامه‌ریزی و تمهید مقدمات لازم بدنبال آسیب رساندن به انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نکرده و نمی‌کند. دشمن با درک واقعی از آنچه که در دنیا از پرتو انقلاب اسلامی رخ داده با تدوین استراتژیهای براندازانه و سیاست‌ها و صرف نیرو و پول و با هدف تسلط بر ملتها و نابودی هویت ملی آنان در کنار تشکیل و بکارگیری«ناتوی نظامی»، «ناتوی فرهنگی» را نیز آغاز کرده و به صورت گسترده و متنوع بویژه در بخش فرهنگی و رسانه‌ای قصد دارد سررشته امور را بدست بگیرد.
شناخت تهدیدات با تمامی ابعاد و زوایای آن از جمله رسالت‌ها و وظایف مدیران جامعه اسلامی است. مقام معظم رهبری با شناخت دقیق و بموقع از نوع آسیب‌ها و تهدیداتی که فراروی تحولات منجر به پیشرفت حقیقی متصور است و هشدار به دوستداران نظام اسلامی در برخورد آگاهانه و پیشگیرانه با نوع تهدیدات، از این زاویه نیز بمانند فرماندهی تیزبین و دوراندیشی نقش عملیاتی دشمن را افشاء و راههای جلوگیری از هرگونه ورود آفات و تهدیدات در این عرصه استراتژیک و راهبردی را بخوبی تبیین فرموده‌اند. در این راستا، مهمترین تهدیدات فراروی مدیریت تحولات را دقیقاً در تقابل با معیارهای اصلی تحول در نگاه اسلامی که مایه در فرهنگ و تفکر و بینش دارد به قرار زیر مطرح نمود:
۱) وجود نگاه ناقص، تک بعدی و غیرکارآمد به دین.
۲) بروز اختلاط فرهنگی به نحوی که مبانی و عوارض فرهنگی غرب بر مبانی و عوارض فرهنگ اسلامی مسلط و غالب شود.
۳) نبود حمیت و کاهش نرم‌های مؤثر در هویت ملی و استقلال فرهنگی در سطح جامعه.
۴) وادادگی به نفع مبانی فکری غرب در جریان گذار از وضعیت متمایل به حاکمیت ارزشهای غربی به حاکمیت ارزشهای اسلامی – ملی.
۵) پوچ‌گرایی و نبود اعتقاد و باور حرکت به سوی تحول بنیادین و مثبت(عدم وجود امید به تحول در حال و آینده).
۶) فراموش کردن هویت ملی و بنیانهای اساسی جامعه اسلامی.
۷) بروز حرکات تخریبی و احساسی و هرج و مرج رفتاری و سیاسی.
۸) خروج از اصول و قواعد مدیریت تحول مثبت در چارچوبه نظام اسلامی و ورود به عرصه شالوده شکنی و هنجارشکنی.
۹) بروز بی‌ثباتی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی از پرتو مدیریت تحولات ساختارشکن و نزاع مستمر در حوزه‌های فوق.
۱۰) نفوذ و زمینه‌سازی برای سلطه صهیونیسم بین‌الملل و جریان سرمایه‌داری جهانی توسط سیاست‌ها و مدیران دارای التقاط فکری و سیاسی.
۱۱) بروز بی‌عدالتی داخلی.
۱۲) ترویج فساد اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و…
۱۳) نابود شدن عواطف و پیوندهای اصیل اجتماعی و خانوادگی.
۱۴) …
مجموعه تهدیدات و آسیب های فوق و دیگر آفات در این مقوله، به دستگاه مهندسی و مدیریت تحولات کشور در مراتب مختلف حکم می‌کند تا با بررسی دقیق جوانب و مبتنی بر اصل پیشگیری و پیش دستی، تمهیدات لازم را برای حرکت و تحول صحیح، عمیق و از نگاه مقام معظم رهبری«تحولات منجر به پیشرفت کشور از نگاه ویژه اسلامی» فراهم آورد.
انشاءا…
● ره توشه‌ای از مکتب سیاسی امام خمینی(ره)
انقلاب اسلامی ایران به عنوان حقیقتی زنده و ماندگار، بازتاب اندیشه نورانی و استوار ابرمردی به شمار می‌آید که دیدگاهها و آراء سیاسی‌اش نه تنها برای مردم مسلمان ایران بلکه برای همه جهانیان پویا و سرمشق است. امام خمینی(ره) به عنوان نظریه‌پرداز نظام مقدس جمهوری اسلامی و معمار آن در زمینه نهادسازی و تبیین جهت‌گیریها و رویکردهای سیاسی، دریای اندیشه‌ای به وجود آورد که از زلال اسلام ناب محمدی(ص) سرچشمه گرفته بود. ایشان نه تنها در بعد عملی، که از بعد نظری و تئوریک نیز توانست شالوده اندیشه حکومتی را بنا نهد و از رهیافت آن حضرت نقش سازنده و بالنده اسلام در جامعه و پیوند عمیق و ناگسستنی بین دین و سیاست ریشه گرفته بود. اگر امروز به جرأت از مکتب سیاسی امام خمینی(ره) نام می‌بریم از آن جهت می‌باشد که در میان اندیشه‌های سیاسی و حکومتی اسلامی ارائه شده بعد از حکومت اسلامی پیامبر اعظم و ائمه اطهار(ع) جامع‌ترین و کاملترین اندیشه سیاسی است. بی‌شک پرداختن به زوایایی از این اندیشه تابناک به مناسبت ۱۴ خرداد روز رحلت آن اسطوره اسلام صرفاً در حد برگرفتن ره توشه‌ای بیش نخواهد بود.
۱) توجه به آسیب‌شناسی در فرآیند تأسیس انقلاب
امام خمینی(ره) در دو مقطع اساسی به عنوان امری زیربنایی به آسیب‌شناسی پرداختند. ضرورت این امر نیز کاملاً‌ مشخص بود بنای عظیم انقلاب اسلامی نیازمند استحکام در شالوده و زیرساخت آن از یکسو و ایجاد نهادهای مستحکم برای حفظ آن از سوی دیگر این آسیب‌شناسی را در حد انجام یک وجوب دینی برای ایشان قرار داده بود. امام(ره) با آسیب‌شناسی نهضتها و قیامهای گذشته از قبیل نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و قیام ۱۵ خرداد تلاش کرد، نهضت اسلامی ایران را که منجر به انقلاب ۱۳۵۷ گردید از کلیه مشکلات و آفتها مصون نگه دارد و نتیجه این امر شکستن سد استبداد با همه قوای درونی و بیرونی آن بود.
تجربه تاریخی نهضتهای شیعی در صد ساله اخیر گواه مشکلات عدیده ذهنی و عینی بود. در وجه ذهنی نهضتها، اختلاف نظر رهبران در مورد حیطه دخالت دین در سیاست و مداخله روحانیت در حکومت و نیز نحوه برخورد با هیأت حاکمه و تردید در اتخاذ ایدئولوژی تهاجمی موجب بروز تفرقه در صفوف انقلابیون را فراهم آورده است. و در وجه عینی نهضت فقدان سازماندهی و طرح و برنامه‌ریزی برای به دست گرفتن زمام امور حکومتی، عدم تشکل نیروهای انقلابی، فقدان رهبری واحد، مغلوب و مقهور شدن انقلابیون در مقابل شدت سرکوب قوه قهریه رژیم‌های استبدادی و مطلقه، عدم بهره‌مندی از وسایل ارتباطاتی برای خنثی‌سازی تبلیغات دامنه‌دار حکومتهای شاهنشاهی و نیز رخنه بیگانگان و غربزدگان در صفوف نهضت و خارج کردن آن از تفکر استقلالی و اسلامی، عقب افتادن پیروزی و یا شکست انقلابیون را موجب شده است.
بنابراین امام خمینی(ره) با بهره‌مندی از تجربیات ناشی از آسیب‌شناسی نهضتهای اسلامی، اقدام به پایه‌گذاری شالوده‌های نظری انقلاب اسلامی و آزادسازی عملی مملکت اسلامی ایران از یوغ استبداد و استعمار نمودند.
۲) رهیافت انقلاب اسلامی
در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) بعد از مرحله آسیب‌شناسی و نفی استبداد و استکبار، انقلابی با محتوای اسلامی و نظامی بنام جمهوری اسلامی بدیل و جایگزین گردید. بنابراین انقلابی غایت‌گرا، آرمانگرا، اسلامگرا و عالم‌گیر توسط رهبری فرهمند و بی‌نظیر در جهان اسلام به عنوان الگویی نمونه در عرصه روابط بین‌الملل و در معادلات سیاسی دولتهای جهان پدید آمد. شعار محوری نه شرقی و نه غربی موجب شد تا انقلاب اسلامی همزمان چون تیغی دو لبه علیه کمونیسم و کاپیتالیسم به کار گرفته شود اگر چه به تعبیر شهید مطهری آن دو نیز چون دو لبه قیچی به مصاف نظام آمدند. اما فراخوان ملل اسلامی به رویکردی مجدد به ارزشهای اسلامی از سوی امام خمینی(ره) خشم و کینه دشمنان اسلام را دو چندان کرد. رهبری انقلاب با تأکید بر اهداف معنوی و مقاصد اسلامی برای نهضت، زمینه اصلی بروز قیام را سیاست اسلام‌زدایی شاه و علت اصلی پیروزی انقلاب اسلامی را گرایش مردم به اسلام و ریشه‌دار بودن ارزشهای اسلامی در درون جانبه ایران می‌دانستند. لیکن اسلامی بودن قیام به معنای عدم توجه امام به مسائل مادی و رفاهی مردم نبود.
از این و توجه دادن مسئولین نظام برای رسیدگی به وضع محرومین و مستضعفین و تأمین رفاه و سعادت عامه مردم عملی بودن حکومت اسلامی را روز به روز هویداتر می‌کرد. تأکید بر اسلامیت نیز مانع از اهتمام به جمهوریت نظام نمی‌گردید و تلفیق این دو موجب ایجاد یا تأسیس نظام مردم‌سالاری دینی شد که الگویی بی‌بدیل در میان نظام‌های سیاسی دنیا بود. اما توجه دادن مردم و مسئولین به الطاف خداوندی در پیروزی و تداوم نهضت و استحکام پایه‌های نظام و حکومت اسلامی همواره محبوس ماندن انقلاب را در کشور آسیبی عمده برای انقلاب می‌دانستند و بر ضرورت صدور آرمانها و ارزشهای انقلاب و بیدارسازی و آگاهی مسلمانان جهان تأکید می‌ورزیدند.
۳) تلفیق دفاع و معنویت
اگر ایجاد انقلاب اسلامی به عنوان الگویی نمونه موجب حیرت و تعجب جهانیان گردید اندیشه دفاعی امام خمینی(ره) به مراتب حیرت‌انگیزتر از ابعاد دیگر اندیشه‌های ایشان در نزد جهانیان شد. شاید به جرأت بتوان گفت اگر ابعاد اندیشه دفاعی امام(ره) را از دیگر ابعاد اندیشه‌های سیاسی ایشان حذف نماییم هرگز ادبیات«بنیادگرا یا اصولگرا» در جهان شکل نمی‌گرفت. ورود این واژه‌ها به ادبیات رسانه‌های استکباری از زمانی آشکار گردید که آثار و پیامدهای اندیشه دفاعی امام خمینی(ره) در دنیا طنین‌انداز شد.
در اندیشه دفاعی امام خمینی(ره) شهادت، مظهر تحول درونی جامعه اسلامی، تحول در محیط ادراکی و روان شناختی فردی و مظهر ایمان، بردباری و سند ایمان و تعهد به اسلام و همچنین شهادت مظهر حیات جاوید و نشانه آگاهی و ایمان قلبی به مبدأ و معاد و عروج به مقام ربوبی قلمداد می‌شود. از سوی دیگر شهادت نقش بسزایی در تحول محیط عینی و اجتماعی دارد زیرا در ارزشها و هنجارها و باورهای اجتماعی تحول عمیق و شگرف ایجاد می‌کند. در دیدگاه امام خمینی(ره) شهادت از آثار اجتماعی یک جامعه اسلامی است لذا فرد برای اسلام حاضر به فداکاری و شهادت است نه برای جمهوری و در این نگرش شهادت فوز عظیم و آرمانی‌ترین مرحله سعادت محسوب می‌گردد.
در اندیشه دفاعی امام انجام تکلیف الهی و فداکاری لازمه از ضروری‌ترین مسایل انقلاب محسوب می‌شود. لذا فراگیر شدن فرهنگ شهادت‌طلبی از برجسته‌ترین زوایای اندیشه دفاعی امام می‌باشد که نشانه موج اسلام‌گرایی و آزادی‌خواهی در میان ملتهای جهان شناخته می‌شود. این امر از منظر بسیاری از تحلیلگران به عنوان دیپلماسی جهاد برای اثبات حقانیت و مظلومیت و رساندن صدای حق‌طلبی خود به گوش جهانیان برشمرده می‌شود. در استراتژی بازدارندگی و دفاعی امام اثبات این که جهاد و شهادت‌طلبی صرفاً برای احیاء ارزشهای معنوی، حق‌طلبی و حفظ میراث اسلامی خلاصه نمی‌شود. بلکه برای حراست از ارزشهای انسانی، استقلال‌جویی و آزادی‌خواهی نیز تجویز گردیده است. بر همین اساس ایشان درصدد امتناع جامعه بین‌المللی برآمدند که ایران اسلامی اقدام به دفاع از خود نموده است. لذا در عین حال شناساندن ارزشهای مکتبی و میهن اسلامی به جامعه جهانی بر پایبندی به عرف و قراردادهای بین‌المللی به ویژه احترام به اصل متقابل و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر را مورد تأکید قرار می‌دادند. بنابراین شهادت در مکتب سیاسی امام خمینی(ره) ضمن کسب بالاترین رتبه معنوی به عنوان شالوده راهبرد بازدارندگی در اسلام نیز محسوب می‌گردد.
۴) راهبرد دفاعی – تبلیغی با تأکید بر نیروهای مردمی
استراتژی بازدارندگی مردمی در زمره مهمترین راهبردهای دفاعی در اندیشه امام خمینی(ره) محسوب می‌گردد. امام در بعد دفاعی بر تحکیم دو جبهه رزمی و معنوی تأکید داشته و در این خصوص به آمادگی دفاعی نیروهای غیرنظامی و نیز بسیج معنوی و ارتقای روحیه ایمانی توجه می‌ورزیدند و در بعد سیاسی – تبلیغی برانگیزه‌های انسانی و اهداف دفاعی ایران در جنگ تحمیلی و نیز تبلیغات داخلی برای توجیه افکار عمومی توسط روحانیت در مقام گروه پیشتاز تأکید می‌ورزیدند. تأکید بر توجه به جهاد اصغر به همراه، جهاد اکبر بسیار کارساز و راهگشا بود. در استراتژی دفاعی در بعد سیاسی تبلیغی نه تنها افکار عمومی داخل بلکه با به بکارگیری دیپلماسی جهاد ضرورتاً می‌بایست افکار عمومی نیز توجه مظلومیت ملت ایران می‌شد که این امر هرگز از نگاه امام پنهان نبود در نهایت علیرغم عدم نابرابری ابزار رسانه‌ای دیپلماسی جهاد منجر به خلع سلاح تبلیغاتی دشمنان در عرصه بین‌المللی گشت و اراده مستحکم ملی نیز همراه و همگام در این امر مهم بود.
۵) تلفیق دین و دولت و دین و سیاست
از جمله شاهکارهای امام(ره) علیرغم تلاشهای مستمر و خزنده استکبار جهانی و ایجاد مکاتب بشری در جدایی دو حوزه دین و دولت یا دین و سیاست امام خمینی(ره) توانست دین را از حوزه فردی و خصوصی به عنوان نظامی متکامل و مترقی و در بردارنده نگرشی جامع نسبت به مسایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به حوزه اجتماع وارد سازد امام با تأکید بر قاعده«این همانی» دیانت و سیاست با طرح نظریه ولایت فقیه پیوند ناگسستنی بین دین و سیاست را در عرصه حکومتی به اثبات رسانید و از دیگر سو روحانیت را به عنوان قشر پیشتاز، مصلح، هدایت‌گر و طبیب جامعه، تأثیرگذار بر مرکز قدرت سیاسی معرفی کرد. در اندیشه امام خمینی(ره) روحانیت ضمن اینکه می‌بایست متکفل امور دینی مردم باشد ضرورتاً نقش آموزش، هدایت و اصلاح حاکمان سیاسی و نهادهای اجتماعی و زمامداران حکومتی را برعهده داشته و می‌بایست آنها را به پذیرش موازین و قواعد الهی وادارد. لذا روحانیت هم در مرکزیت قدرت سیاسی ایفاء نقش می‌نماید و هم در حاشیه نظام دینی به اجرا امر به معروف و نهی از منکر حاکمان می‌پردازد.
بنابراین در نگرش سیاسی امام خمینی(ره) سیاست یعنی«سیاست اسلامی» که اسلام در آن هدف و سیاست به معنای روش و وسیله برای نیل به هدف به کار گرفته می‌شود. اگر هدف اصلی اسلام را اصلاح و تربیت انسانها و تعالی کمالات بدانیم نظام مبتنی بر ولایت فقیه بهترین شیوه حکومتی برای رسیدن به این هدف خواهد بود.
۶) دیپلماسی اسلامی تلفیقی از ارزش و روش
در بعد سیاست خارجی نیز امام خمینی(ره) با تأکید بر پنج اصل از جمله قاعده نفی سبیل، دعوت، تولی و تبری، تألیف قلوب و قراردادها و عرف بین‌المللی تلاش شده است الگویی به عنوان دیپلماسی اسلامی طرح شود که در آن روابط صرفاً محصور و منحصر به روابط دولتها نمی‌شود بلکه روابط با ملت‌ها و نهضتها را شامل می‌شود. از سوی دیگر اولویت ارتباط با ممالک اسلامی و سپس ممالک آزادیخواه و نهایتاً قدرتهای غیراستکباری طراحی شده است ضمن اینکه در این دیپلماسی هرگز انفعال پذیرفتنی نبوده و با توجه به مقوله اخلاق‌گرایی ضرورتاً می‌بایست بر صلح و عدالت و نشر تعالیم حیاتبخش اسلام و صدور پیام معنویت به جهانیان توجه جدی داشت.
ضمن اینکه پیام همواره امام خمینی(ره) بر پیوند میان سه سطح یا سه حوزه(داخلی، کشورهای اسلامی و سطح بین‌المللی) داشته‌اند ولی اولویت اول تقویت ام‌القری به عنوان کانون توجه ملل مستضعف و مسلمان اولویت دوم و سطح میانی یعنی کشورهای اسلامی یا جهان سومی خواهد بود زیرا موجب تأثیرگذاری بر ساختار نظام بین‌المللی خواهد شد و اولویت سوم سطح بین‌المللی است. نهایت اینکه امام خمینی(ره) را در حوزه سیاست خارجی می‌توان یک فرد آرمانگرای واقع بین دانست که ضمن اعتقاد به اصلاح وضع موجود برای تحقق حکومت جهانی مطلوب متناسب با ظرفیتهای موجود و ایجابی قدمهای مؤثر و بزرگی برداشت.
ماهنامه هدایت
علیرضا احساندوست
مهدی بهشتی‌نژاد
منبع : سایت بصیرت


همچنین مشاهده کنید