شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

کاخ سفید به دنبال متحدی محبوب


کاخ سفید به دنبال متحدی محبوب
وداع پرویز مشرف رئیس‌جمهوری سابق پاکستان از قدرت شاید توفیقی اجباری برای مخالفان و منتقدان ژنرال در داخل کشور بود اما کاخ سفید بازنده اصلی این میدان بود؛ بازیگری که ۹ سال بازی مقابل پرویز مشرف را به خوبی آموخته و البته دستاوردهای بسیاری را از آن خود کرده بود. هر چند کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه ایالات متحده پس از اعلام خبر استعفای ژنرال همچنان از موضع قدرت سخن گفته و اعلام کرد که کاخ سفید مدافع روند دموکراتیک انتقال قدرت در پاکستان و هر کشور دیگری است اما ناگفته پیداست که ایالات متحده شاید تنها کشوری بود که در پشت پرده بر از دست دادن شریک و متحد خود در منطقه گریست. با گذشت یک هفته از آن دوشنبه‌ای که مشرف با کت و شلوار و نه در یونیفورم نظامی در تلویزیون ملی پاکستان حاضر شد و استعفای خود را اعلام کرد، کاخ سفید این واقعیت را پذیرفته است که ژنرال هم به خیل طرفدارانی پیوسته است که رابطه حسنه با ایالات متحده را بر منافع و خواست ملی ترجیح می‌دهند. اکنون دغدغه ایالات متحده برای یافتن متحدی دیگر و البته مانند مشرف وفادار پررنگ‌تر شده است. . وظیفه کاخ سفید اما دشوار‌تر شده است. واشنگتن نه تنها باید به دنبال روی کار آوردن جانشینی باشد که بتواند به خوبی از عهده مبارزه با طالبان بر آید بلکه باید متحدی هم برای خود در منطقه دست و پا کند؛ متحدی مانند مشرف رام و مطیع. مشرف که پس از ۹ سال تکیه زدن بر کرسی ریاست‌جمهوری کشورش سرانجام از بیم استیضاح وادار به واگذاری قدرت شد، از نخستین لحظه روی کار آمدن تابع فرامین کاخ سفید بود، مردی که یک لحظه کرکره‌های مغازه خوش‌خدمتی به آمریکا را پایین نکشید.
بیش از یک سال از حضور مشرف در قدرت گذشته بود که انتخابات ریاست‌جمهوری در ایالات متحده برگزار و جورج بوش جمهوریخواه روی کار آمد. در طول این مدت و پس از حمله تروریستی به مراکز تجاری در واشنگتن، مشرف به جامه رهبری در آمد که لحظه‌ای فرامین ایالات متحده مبنی بر مبارزه با تروریست در مناطق قبیله‌ای را به دست فراموشی نسپرد. مبارزه با القاعده و دستگیری مظنونان به همکاری با این سازمان از شام شب نیز بر مشرف واجب‌تر بود. در نهایت شاید تلاش‌های مشرف دستاورد دلخواه کاخ سفید را در بر نداشت اما مشرف در حقیقت نقش اهرم فشار کاخ سفید در منطقه را بازی کرد. مشرف به حمایت نظامی از اهداف ایالات متحده در منطقه پرداخت و کاخ سفید هم در تجهیز ارتش این کشور سنگ تمام گذاشت.
حالا که مشرف روزهای بازنشستگی اجباری را تجربه می‌کند، کاخ سفید در خصوص حمایت از گزینه‌های مدنظر برای جانشینی او دچار تردید شده است. البته تردید بهترین واژه برای سردرگمی است که شخص بوش در این شرایط به آن مبتلاست. در حقیقت بوش بیشتر در جدالی عجیب دست و پنجه نرم می‌کند. کاخ سفید به دنبال فردی است که امروز از او حمایت کند و البته در آینده پاسخ این حمایت را با خوش خدمتی بدهد.
چهار روز پس از وداع مشرف از قدرت، مخالفان او به صحنه آمده و در نخستین گام بزرگ‌ترین حزب این کشور به رهبری آصف علی زرداری رهبر خود را برای احراز پست ریاست‌جمهوری کاندیدا کرد. پیش‌بینی‌ها حاکی از پیروزی احتمالی زرداری در انتخابات ششم سپتامبر است. حضور زرداری در قدرت او را تبدیل به متحد نه چندان مطمئن کاخ سفید در پاکستان می‌کند. هنوز برای قضاوت در خصوص تبحر زرداری در ادراه کشوری پرجمعیت مانند پاکستان و البته تعهد او به آرمان‌های کاخ سفید - مبنی بر مبارزه ۲۴ ساعته با افراطیون- بسیار زود است.
در طول چهار ماه گذشته زرداری تمام توان خود را برای خارج کردن مشرف از گردونه قدرت متمرکز کرده است. حال که این آرزو به تحقق پیوسته است هم دغدغه زرداری و همراهانش یافتن جانشینی برای اوست. در حال حاضر دولت ائتلافی به تنها امری که توجه ندارد، اداره کشور است. اقتصاد پاکستان بسیار متزلزل بوده و طالبان هم با استفاده از درگیر بودن سیاسیون به امور انتخاباتی، صحنه را برای بازگشت فاتحانه مهیا می‌کنند. از تمامی این دغدغه‌ها که بگذریم اقدامات مشرف در یک سال اخیر تبعاتی در برداشته است که دولت ائتلافی در حال ترمیم آن است. ۶۰ قاضی از دیوان عالی اخراج شده‌اند و روند بررسی بازگشت آنها به دیوان آغاز شده است. نواز شریف که ریاست کمیته ائتلافی و حزب مسلم لیگ را بر عهده دارد، یک هفته به زرداری فرصت داده است تا در خصوص بازگشت قضات اخراج شده اقدام کند.
نواز شریف در مصاحبه‌ای کوتاه اعلام کرد که متن این قطعنامه باید تا اواخر هفته مهیا و در اختیار پارلمان قرار بگیرد. شریف تهدید کرده است که در صورت عدم‌تحقق این امر از دولت ائتلافی خارج خواهد شد. شرایط سیاسی در پاکستان، آمریکایی‌ها را به این یقین رسانده است که پاکستان در حال حاضر روزهای خلأ رهبری را پشت سر می‌گذارد. البته از بد ماجرا این روزها همزمان شده است با جان گرفتن دوباره طالبان. دغدغه آمریکایی‌ها در حال حاضر تنها به غیبت رئیس‌جمهور محدود نمی‌شود. تا ماه نوامبر که فرماندهی ارتش در اختیار پرویز مشرف بود خیال کاخ سفید از همکاری همه‌جانبه ارتش با فرامین پنتاگون هم جمع بود. با واگذاری فرماندهی ارتش و روی کار آمدن اشفق کیانی به عنوان فرمانده ارتش در حال حاضر میزان همکاری او با کاخ سفید هم بر پیچیدگی اوضاع افزوده است. به نظر می‌رسد که کیانی بسیار کمتر از مشرف دغدغه مبارزه با طالبان را دارد.
کیانی در پشت پرده و بی‌صدا به دنبال احیای آبروی ارتش است که در روزهای حضور مشرف در قدرت بر باد رفت. جلب اطمینان مردمی به ارتش از جمله اولویت‌های کیانی است. مشرف در طول سال‌های حضور در قدرت، ارتش را بیش از اندازه وارد عرصه سیاسی کرده و همین امر موجبات نارضایتی پاکستانی‌ها را فراهم کرده است. در این مرحله نیز آغشته کردن دستان ارتش به خون طالبان، دردی از دردهای کیانی را درمان نمی‌کند. هر چند از نقطه نظری دیگر در صورت خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، حضور طالبان در مناطق مرزی در حقیقت ابزاری در خدمت ارتش پاکستان برای تاثیرگذاری بر سیاست کلان منطقه است. در عرصه سیاسی مثلث مخالفان ژنرال، زرداری، شریف و نخست وزیر یوسف رضا گیلانی تمایل چندانی به تبدیل شدن به عروسک ایالات متحده در پاکستان ندارند. گیلانی در سفر ماه گذشته خود به ایالات متحده نتوانست آنطور که باید و شاید ابهت یک نخست وزیر را نه در خفا و نه در محافل عمومی حفظ کند. در گفت‌وگو‌های خصوصی با جورج بوش، تنها جمله‌ای که گیلانی برای مقابله با طالبان در برابر بوش به کار برد این بود که: بهتر است آمریکا و پاکستان دوشادوش هم عمل کنند.
نواز شریف در دهه ۱۹۹۰ که بر کرسی نخست وزیری پاکستان تکیه زده بود، روابط حسنه و قابل قبولی با بیل کلینتون رئیس‌جمهوری وقت داشت. اما در حال حاضر واشنگتن او را به نزدیکی بیش از اندازه به مواضع اسلامگرایان محافظه کار متهم می‌کند.
این حقیقت که شریف در داخل پاکستان به دلیل مخالفت با مشرف، چهره‌ای محبوب است، نمی‌تواند بر تغییر نگاه منفی کاخ سفید نسبت به او تاثیری داشته باشد. در حال حاضر تنها گزینه نسبتا مناسب برای کاخ سفید، زرداری است؛ همسر نخست وزیر سابق و فقید پاکستان بی‌نظیر بوتو. زرداری در انتخابات شرکت نکرد و تجربه کار دولتی هم در چنته ندارد اما در حقیقت گرداننده بزرگ‌ترین بلوک سیاسی در پارلمان است. او قدرت پشت سر نخست وزیر بوده و به باور بسیاری تصمیم‌های روزمره گیلانی هم توسط زرداری اتخاذ یا بررسی می‌شود. البته آقای زرداری همچنان در باور بسیاری همان مفسد اقتصادی است که پس از بازگشت به پاکستان هم دوستان و آشنایانی را که روزهایی به اتهام فساد در زندان گذرانده‌اند بر مسند قدرت می‌گذارد.
اتهامات گذشته زرداری او را تبدیل به چهره‌ای نه چندان محبوب در پاکستان کرده است. هر چند مرگ تراژیک بی‌نظیر بوتو نگاه سیاسی معطوف شده به زرداری را تلطیف کرد. در کاخ سفید اما، بوش به چشم خریدار به زرداری نگاه می‌کند؛ مردی که می‌تواند نقش حامی منافع کاخ سفید را کم و بیش اجرا کند. اگر زرداری بتواند در عمل هم همان مرد قدرتمند پشت پرده باشد، شاید ایالات متحده هم بتواند باز روی او به عنوان حامی همیشه حی و حاضر خود حساب کند.
سارا معصومی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید