پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

گناه رسانه های آمریکایی


گناه رسانه های آمریکایی
همه تخم مرغ هایت را در یك سبد بگذار و از آن سبد مراقب كن! _ مارك تواین
«جورج بوش» رئیس جمهوری آمریكا همه «بضاعت سیاسی» اندك خود را به كار می برد تا از مخمصه و دردسر بی پایان عراق كه خود، آن را به وجود آورده است، سالم خارج شده و نجات یابد. این شاخ و آن شاخ پریدن ها و جهش های خرگوشی، به ما می گوید: زمان عقب نشینی نیروهای آمریكایی از عراق، به وسیله رئیس جمهور آینده آمریكا و دولت های آینده در عراق مشخص خواهد شد.
اكنون بوش انتظار انتخابات میان دوره ای نزدیك كنگره را می كشد. با باختن یكی از دو مجلس و یا هر دو به دموكرات ها، بوش و مغز متفكرش، «كارل رو» از این می ترسند كه دموكرات ها در كنگره كنترل كمیته هایی را به دست آورند كه از آن طریق بتوانند كسانی را احضار كنند كه در طی شش سال حكومت نو محافظه كاران به فریبكاری و فساد دست زده اند و بی لیاقتی خود را نشان داده اند. برای آنها، عنوان تنظیم كننده و اجرای قانون اساسی، وارسی های كنگره و هماهنگی با آن غیرقابل تصور است و در اقدامات و داد و ستدهای خلاف قانون شان وقفه ایجاد می كند و موشكافی و افشاگری، می تواند سوداگری خانوادگی و نیروی محركه پشت آن را برای انباشت ثروت و حفظ آن، مورد تهدید قرار دهد. سوداگری و انباشت ثروتی كه از دلایل ورود بوش به جنگ عراق بود. دروغ، غرور بیجا و حماقت آغازگران این جنگ، به سرعت مقاصد واقعی آنها را برملا كرد. آمریكا اكنون به عنوان یك ارتش اشغالگر آسیب پذیر و ناخواسته به عراق تحمیل شده است.
آنچه در آغاز به عنوان امری حیاتی و بسیار مهم برای امنیت آمریكا و جنگ با تروریسم به آمریكایی هاقبولانده شد اكنون به شكل مسخره ای مرتب تغییر شكل می دهد، از آزادسازی تا انسان دوستی و پاشیدن بذر رفرم های دموكراتیك در منطقه وسیع تر خاورمیانه.
شریك جرم بودن باور نكردنی بوش در قبولاندن دروغ هایی كه مرتب تغییر شكل داده اند، با همدستی رسانه هایی انجام گرفته است كه به منافع شركت های بزرگ خدمت می كنند، رسانه هایی كه اكنون بوش از آنها روی گردان شده است. روش بوش و شریكانش، ترس فروشی است و آنها اطمینان دارند كه قبل از انتخابات مجلس، تاكتیكی برای به وحشت انداختن مردم خواهند یافت تا به یاد آنها بیاورند كه چقدر به این كه امنیت شان حفظ شود نیاز دارند.
در ضمن در حال حاضر روش این است كه برگزارش‌های ظاهراً خوشحال كننده در مورد جنگ عراق اصرار بورزند، همانطور كه بوش در سخنرانی اش در كلیولند از رسانه ها تقاضا كرد كه به دنبال داستان هایی بروند كه خوش بینی او را درباره چشم انداز آینده موفقیت عراق تأیید كند. ما باید تصویرهای شگرفی را كه مردم روی صفحه تلویزیون می بینند مورد ملاحظه قرار دهیم تا متوجه شویم كه مقدار مصرف روزانه (دز) كشت و كشتار ممكن است نقشه «پیروزی قریب الوقوع» بوش در عراق باشد. بوش با تأسف می گوید كه تقصیر رسانه ها است كه «بعضی از آمریكاییان اعتماد خود را از دست داده اند» او از این موضوع اظهار نگرانی می كند كه: «نوعی برداشت دائمی از اوضاع عراق به وجود آمده است و آن هم به این جهت است كه تنها خبرهایی كه از بغداد گزارش می شود، ماشینهای حامل بمبند.»
می دانیم كه این كار كارل رو است كه كانال فاكس نیوز، رادیو و هر كارشناس جناح راست وفادار به بوش، خط فكری واحدی را دنبال می كنند، ولی از دید بوش «در عراق پیشرفتهای بزرگی به دست آمده است، ولی رسانه های لیبرال تنها به دنبال داستانهای «منفی» درباره عراقند تا عمداً «موفقیت» هایی را كه در آنجا به دست آمده است، ضایع كنند.»
بعضی از رسانه ها ممكن است مشكلات بوش و جنگ او را بزرگ كنند و گناه خود را در مورد كمك به فشار تبلیغاتی و فریبهایی كه این فاجعه را ممكن ساخت، بپوشانند. شكست در عراق، امروز یك فاجعه تمام عیار و بدیهی است و همین قدر هم دروغهایی كه بوش به كار گرفت و رسانه ها آنها را تكرار كردند تا ما را به اینجا رساندند.
حق با بوش است. این گناه رسانه هاست، ولی او سه یا چهار سال از آن چارچوب زمانی خاص بیرون است، زمانی كه دلایل من درآوردی او برای جنگ، در دروغ بسته بندی شده بود. در آن زمان خط فكری غالب رسانه ای، بویژه رسانه های بانفوذی همچون نیویورك تایمز، واشینگتن پست، شبكه های مهم تلویزیون و وابسته های محلی آنها، با اشتیاقی فراوان در حركت به سوی جنگ با بوش همگام شدند.
ارتباط دادن صدام و عراق با حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر و القاعده در این فریب بزرگ ضروری بود. رسانه هایی كه ذكرشان رفت، به وسعت این افسانه را برای خوشایند بوش و سایر جنگ سالاران تبلیغ كردند. وقتی بوش در سخنرانی اش انكار كرد كه قصد مرتبط دانستن صدام با ۱۱ سپتامبر را داشته است، بیشتر رسانه ها این دروغ را نادیده گرفتند.
حدس من این است كه ما از این پس داستانهایی از «وضع خوب» عراق بیشتر خواهیم شنید و بی عرضه هایی كه سازمانهای عمده خبری را اداره می كنند، سعی خواهند كرد نشان دهند كه تا چه اندازه این داستانها درست و منصفانه اند. آنها نمی خواهند به وطن پرست نبودن متهم شوند و یا آن طور كه بوش اظهار داشته است، «به كمك به توانایی دشمن در بحثهای مربوط به جنگ و نگران كردن مردم آمریكا در مورد پیروزی ما در جنگ». از این به بعد به جای گزارش از كشتارهای فرقه ای در تهاجم های وحشیانه جنایتبار، انفجارهای خیابانی، فرارها از زندان، كشته شدن افراد غیر نظامی غیر مسلح به دست سربازان، آدم ربایی و آشوبها و هرج و مرج ها - كه هر روزه در عراق روی می دهد - شاهد داستانهایی از ساختن مثلاً یك جاده جدید خواهیم بود!
این رئیس جمهور بیش از هر رئیس جمهوری در خاطره سالهای اخیر، رسانه ها را مجبور كرده است خودشان را جمع و جور كنند و بترسند از تلافی و انتقام گیری كابینه معروف به انتقام جویی او. نیویورك تایمز هنوز به طور كامل توضیح نداده است كه چرا بیش از یك سال این موضوع جنجالی را كه بوش اجازه داده است سازمان امنیتی آمریكا مكالمات شهروندان را بدون عذر موجه شنود كند، كاری كه نقض آشكار قانون فدرال است را مخفی نگاه داشت و تنها وقتی به موضوع پرداخت كه «جیمز ریزن» این خبر دست اول جنجالی را داشت و می خواست یافته های خود را در كتابی آشكار كند.
صحبت درباره عراق مستلزم بعضی عناصر اساسی است: برخورد صادقانه با حقایق، حافظه و شعور درست تاریخی و تمایل به زیر سؤال بردن قدرت و بیش از همه، آزادی جمع آوری حقایق. متأسفانه بوش با كمك رسانه ها توانست از ترس و هیجان آمریكایی ها بهره برداری كند و بیشتر مردم قانع شده بودند كه رئیس جمهوری ما شایسته پشتیبانی كور و بی چون و چرا است. رسانه ها برده وار ادعاهای بدون پایه و اساس بوش در مورد این كه عراق برای امنیت آمریكا «تهدید» است را تأیید كردند و نیاز به جنگ برای این كه به سرنوشت شومی دچار نشویم را مورد پشتیبانی قرار دادند. «دیك چنی» معاون رئیس جمهور قول داد كه در عراق از ما به عنوان «آزادی بخش» استقبال خواهد شد و وزیر دفاع «دونالد رامسفلد» به ما اطمینان داد كه دقیقاً می داند كه سلاح های كشتارجمعی عراق را كجا پیدا كند. علی رغم همه اینها اكنون از ما انتظار می رود ادعاهای بوش در مورد «پیشرفتهای عراق» را باور كنیم. رسانه های در خدمت شركتهای بزرگ این دروغها را رنگ و لعاب خواهند زد تا طرفداری از كابینه را جلب كنند و سعی خواهند كرد خود را برای خوانندگان شان در موضع وطن پرستی قرار دهند، ولی مدیران و نویسندگان روزنامه های سالم به رضایت مردم توجهی ندارند و واقعیت به نظر آنها اهمیت بیشتری دارد.
منبع: سایت رؤیاهای مشترك
نوشته: بیل گالاگر
ترجمه: پوراندخت مجلسی
منبع : روزنامه ایران