پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

آمریکا، گام های پس از شکست


آمریکا، گام های پس از شکست
یک روز پس از آنکه نوری مالکی نخست وزیر عراق در پایان دیدار از اردن اعلام کرد که مذاکره پیرامون طرح آمریکایی موسوم به «توافقنامه امنیتی، سیاسی و اقتصادی عراق- آمریکا» به بن بست رسیده و از دستور کار خارج شده است، موج سنگین ترور، آدم ربایی و آشوب بخش های زیادی از عراق را در «شرایط ویژه» قرار داد.
پیش از این از فردای زمانی که دو نیروی درگیر عراقی- ارتش تحت امر دولت و جیش المهدی تحت امر مقتدا صدر- به توافق رسیدند و میدان درگیری را ترک کردند، ارتش آمریکا با استفاده از تجهیزات پیشرفته و گسترده نظامی، شهرک شهید صدر- که در آن ۲.۵میلیون نفر از شیعیان بی پناه و محروم سکونت دارند- را آماج حملات پی درپی قرار داد و حدود ۶۰۰ نفر از آنان را به شهادت رساند. این در حالی است که آمریکایی ها در لفاظی های رسانه ای هدف اصلی از استقرار نیروی نظامی در عراق را ایجاد امنیت معرفی می کنند!
از سوی دیگر همزمان با شکست دسیسه توافقنامه آمریکایی، جمهوری خواهان، تکرار حادثه ۱۱سپتامبر را بعنوان راه برون رفت آمریکا از بحران کنونی اعلام کردند: «باید یک ۱۱سپتامبر دیگری رخ دهد تا بتوان وضعیت را مدیریت نمود.» در همین ایام- و ساعتی پس از آنکه نوری مالکی در اردن، طرح آمریکا را شکست خورده اعلام کرد- روزنامه واشنگتن پست از نگرانی شدید مقامات آمریکایی خبر داد و نوشت: «تحولی مهم در مواضع عراقی ها پدید آمده است. عراقی ها می گویند این توافقنامه، عراق را مستعمره آمریکا خواهد کرد.» این درحالی بود که آمریکایی ها با استفاده از همه ظرفیت خود پای کار آمده بودند تا در ماههای پایانی دوره ریاست جمهوری جرج بوش روند اوضاع عراق را به نفع آمریکا تغییر داده و مسیر حرکت آمریکا در منطقه در دوره پس از بوش را نیز رقم بزنند. از آنجا که بوش در موفقیت طرح خود هیچ تردیدی نداشت، خطاب به کنگره گفت: «دولت آینده آمریکا روند کنونی حرکت واشنگتن در عراق را بر اساس یک معاهده درازمدت ادامه خواهد داد.» بوش برای آنکه راهی برای موفقیت بیابد، حداقل ۷ ماه از «وقت محدود» خود را صرف کرد، اینک در شرایطی ناچار به پذیرش شکست این طرح است که زمان زیادی تا پایان دوره ریاست جمهوری اش باقی نمانده است.
در واکنش به این تحولات شهر شیعه نشین عماره آماج حملات هوایی سنگین ارتش آمریکا قرار گرفت و در حوادث-به ظاهر- متفرقه در طول یک روز ۳۵ نفر عراقی- عمدتا در منطقه ابوغریب بغداد- به قتل رسیدند و یک انفجار قوی در منطقه مقدس کاظمین - در حوالی بغداد- روی داد که به شهید و زخمی شدن دهها نفر انجامید. در همین روز شهر شمالی و حساس موصل نیز آماج حملات تروریستی قرار گرفت و طی آن چند نفر از مردم عادی- از جمله خبرنگار شبکه تلویزیون محلی نینوا- قربانی شدند. در دو رشته عملیات دیگر که طی دو روز گذشته به وقوع پیوسته است نیز ۷۳ و ۵۷ تن از عراقی ها که عمدتا سنی بوده اند به شهادت رسیدند. همزمانی شهادت شیعیان در حومه کاظمین و شهادت سنی ها در موصل که همه آنان طی چندین رشته عملیات تروریستی به وقوع پیوسته اند، از یک سو تلاشی برای رد گم کردن نقش نظامیان آمریکایی و از سوی دیگر زمینه سازی برای درگیرکردن طوایف مذهبی محسوب می شود.
وقوع انفجار و حمل گسترده مواد منفجره در منطقه حفاظت شده نمی تواند به سادگی صورت گرفته باشد. وقوع انفجار در مناطق حفاظت شده- در بغداد- نیازمند عبور گسترده این مواد از گیت های متعدد بازرسی نیروهای آمریکایی است که عدد آنان بطور رسمی از ۵۰ هزار نفر تجاوز می کند و حداقل از سوی حدود ۴۰هزار نفر از نیروهای امنیتی شبکه هایی نظیر (Black Water) پشتیبانی می شوند. با این وصف تردیدی باقی نمی ماند که انفجارهای روزهای گذشته یا توسط نظامیان آمریکایی و یا توسط گروههای تروریستی برخوردار که از پشتیبانی گسترده نظامیان آمریکایی روی داده است.
این در حالی بود که آمریکایی ها طی سه هفته گذشته با مدد گرفتن از عناصر نظامی رژیم صهیونیستی -نظیر شائول موفاز- با «ادبیات تهاجمی» با ایران مواجه شدند و در همان حال با برگزاری چند مانور نظامی در آبراههای بین المللی- از جمله در حوالی جزیره ای در نزدیکی فیلیپین و نیز در آب های مدیترانه از طریق سرفرماندهی آمریکا در جزیره یونانی کرت انجام شد- تلاش کردند تا ایران را از تاثیرگذاشتن بر روند توافقنامه بازدارند و راه منطقه ای امضای آن را هموار کنند که موفق نشدند و یک روز پس از آنکه نخست وزیر عراق از عدم امکان امضای توافقنامه از سوی این کشور خبر داد، سخنگوی کاخ سفید به تاثیر مذاکرات تهران- بغداد بر تعلیق مذاکرات هیئت های عراقی- آمریکایی اشاره کرد.
عملیات ترور در عراق همواره بر «بستر اشغال» صورت گرفته است. تا جایی که مقامات آمریکایی بنام مبارزه با تروریسم به راه اندازی شبه نظامیانی که مهمترین ماموریتشان شرکت در اقدامات تروریستی و آشوب طلبی است، مبادرت ورزیده اند.
آمریکایی ها اینک با دو هدف اساسی عملیات ترور را در عراق مدیریت می کنند.
۱) انتقام از عراقی ها به خاطر خودداری از امضای توافقنامه. اگر آمریکایی ها موفق به گرفتن امضای طرف عراقی می شدند، می توانستند پایه های سیاست های منطقه ای خود در خاورمیانه را برای دهها سال محکم کرده و از طریق آن بر روندهای این منطقه حساس تأثیر گذارند. آمریکایی ها بعد از شکست این طرح اینک با وضعی مواجه شده اند که نمی توانند، پیش بینی روشنی از آینده داشته باشند. بهم خوردن «اتفاقیه» عراق نشان داد که رقبای منطقه ای آمریکا می توانند پیچیده ترین طرح دستگاه امنیتی و سیاسی آمریکا را نیز خنثی نمایند. اینک آمریکایی ها برای آنکه نشان دهند بازی تمام نشده است به اقدامات هیجانی و خونین روی آورده اند.
۲) ارائه طرح های بدیل. وقتی اتفاقیه به چنین سرانجامی رسید و بسیاری از ناظران سیاسی شکست قطعی آن را اعلام کردند، آمریکایی ها طبعاً باید طرح یا طرح های بدیلی را ارائه دهند تا به طریق دیگری به حد متوسطی از اهداف خود دست پیدا کنند. آمریکایی ها چه به سمت یک طرح بدیل و چه به سمت چند طرح بدیل بروند، ناچارند مسیر گذشته را تغییر دهند. آنان حرکت در مسیر گذشته با نوعی آرام سازی محیط سیاسی عراق و منطقه شروع کردند و با تاکید زیادی از طرف عراقی خواستند که تا نزدیک شدن به زمان امضا- ماه نوامبر- متن مذاکرات را ناگفته و محرمانه نگه دارند. در این مقطع حال نوعی حساسیت زدایی از طرف های منطقه ای- بویژه از ایران و سوریه- در دستور کار آمریکا قرار گرفت، از این رو طی ۶-۵ ماه گذشته شاهد تغییری در ادبیات آمریکا در مواجهه با ایران و سوریه بودیم. در شرایط جدید آمریکا طبعاً باید مسیر جدیدی را انتخاب کند که در نقطه مقابل «آرام سازی محیط سیاسی عراق» است. آمریکایی ها می دانند که طرح یا طرح های بدیل- برخلاف اتفاقیه- نمی تواند مخفیانه دنبال شود. بنابراین مفاد بدیل ها از آغاز برای مردم روشن خواهد بود و به همین دلیل- به نظر آمریکایی ها- اگر چاره ای اندیشیده نشود، در نطفه از بین می رود. آنان برای رفع این مشکل، به بحران آفرینی و مهمتر از آن ترسیم بحرانی پردامنه روی آورده اند تا هم طرف عراقی و هم مخالفان منطقه ای آمریکا از مخالفت با طرح بدیل آمریکا برحذر باشند اما البته طرح های جدید آمریکا سرنوشت بهتری از طرح های قبلی آنان پیدا نمی کند چرا که از یک سو تفاوتی در مقصد و مقصود آمریکا وجود ندارد از سوی دیگر موانع موفقیت آمریکا در ابعاد منطقه ای و داخلی عراق به قوت خود باقی هستند. مراجع تقلید، مردم، دولت و سایر نهادهای سیاسی عراق، مردم و دولت های منطقه همانگونه که راه موفقیت «اتفاقیه» را سد کردند، راه موفقیت هر بدیل دیگری که با منافع و مصالح عراق و منطقه در تضاد باشد را خواهند بست.
اما در تحلیل چشم انداز تحولات ماههای آتی عراق باید به یک نکته مهم توجه کرد. به موازات بروز مشکل در روند حرکت آمریکا در منطقه، این کشور تلاش می کند تا بهای امنیت و آرامش و همگرایی درون منطقه ای را- تا آنجا که می تواند- بالا ببرد. از این رو طی ماههای آتی باید در انتظار رخدادهایی نشست. قوس زمانی این رخدادها را تا اندازه ای انتخابات آمریکا تعیین می کند. به عبارت دیگر در تحلیل بحران آفرینی آمریکایی ها باید نیم نگاهی به زمان برگزاری انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا- شش ماه دیگر- داشت ولی نباید گمان کرد که با پایان دوره بوش آمریکایی ها بطور رسمی شکست اقدامات خود در عراق را پذیرفته و به «پذیرش حقیقت» روی می آورند. آمریکایی ها در عراق صدها میلیارد دلار اعتبار بین المللی شان در به اشغال عراق هزینه نموده اند بعضی از سردمداران آمریکا- از جمله هنری کیسینجر- رسماً گفته اند با شکست در عراق افول ابرقدرتی آمریکا آغاز می شود به همین جهت طبیعی است که مقامات آمریکایی تا آنجا که می توانند از پذیرش واقعیت شکست اجتناب کرده و با بحران آفرینی کورسویی برای بازسازی موفقیت در عراق و منطقه بیابند.
سعدالله زارعی
منبع : روزنامه کیهان