سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

آزادی مثبت، آزادی منفی


آزادی مثبت، آزادی منفی
افكار و اندیشه های آیزایا برلین، این استاد روسی تبار دانشگاه آكسفورد تحت تأثیر فلسفه انگلیسی- آمریكایی و نیز آرای فلسفه و اخلاقی كانت شكل گرفته است. برلین بر این باور است كه پیوند عمیقی میان سیاست و فلسفه برقرار است و اساساً سیاست را شاخه ای از فلسفه اخلاق می داند؛ شاخه ای كه نشان می دهد چگونه می توان مفاهیم اخلاقی مورد نیاز در عالم سیاست را كشف كرد و به كار گرفت. آیزایا برلین البته چندان در این مورد خوشبین نیست كه تحقیق فلسفی بتواند راه حل هایی برای معضلات موجود در حوزه اخلاق و سیاست بیابد. به زعم وی بسیاری مشكلات بشر در این حوزه ها ماهیتی حل ناشدنی دارند و این برخاسته از درك تراژیك وی نسبت به زندگی انسان است. فلسفه عمدتاً به تبیین ناهمسازی ها می پردازد، اما نمی تواند آنها را از میان بردارد. فلسفه به انسان ها كمك می كند تا خودشان و شرایط حیات اجتماعی شان را بهتر درك كنند و بدین ترتیب، كوركورانه عمل نكنند.
برلین انتخاب را به عنوان شاخص ترین نشانه حیات انسان و قوام بخش هویت آدمی ملاحظه می كند. انتخاب شخصی شكل و شیوه زندگی، عنصری از عدم موجبیت را در حیات آدمی وارد می سازد. هویت شخص در گرو انتخاب و ابداع است. بیان این شاخص از جانب برلین البته به معنای جست وجوی نوعی طبیعت انسانی مشترك میان همه آدمیان نیست؛ طبیعت مشتركی كه لاك هابز و روسو در پی كشف آن بودند. ضرورت انتخاب میان دعاوی گوناگون و متعارض، ویژگی گریز ناپذیر وضع بشری است. برلین به این نكته توجه می دهد كه آزادی بنیادین، معنای محض و بی قید و شرط انتخاب است و لذا چندان به ارزشمندی یا اصالت و درستی انتخاب ها كاری ندارد.
آیزایا برلین همچون پیشینیان خود به دو گونه آزادی منفی و مثبت می پردازد. آزادی منفی به معنای عدم مداخله دیگران به هنگام عمل بر وفق تمناهای فردی است كه پیش فرض آن، وجود شقوق مختلف و توانایی انتخاب است. در عین حال اینكه معنا و محدوده این عدم مداخله تا كجاست، خود مورد مناقشه است. این معنا از آزادی منفی تا حدود زیادی با مفهوم «پی جویی بدون مانع خواسته ها» نزد بنتام یكسان است. در مقابل، آزادی مثبت به معنای سرور و ارباب خود بودن است یعنی اینكه فرد خودش اهداف زندگی و شیوه های رسیدن به این اهداف را تعیین و كنترل نماید. بنیادی ترین عدم آزادی در واقع همان محدود كردن انتخاب میان شقوق مختلف توسط دیگر عامل های انسانی است و لذا برلین كمتر به محدودیت های اقتصادی توجه می كند.
برلین مخالف مونیسم در اخلاق است و در نتیجه بر ارزش های متكثر و ناهمساز تأكید دارد و بنابراین، مدافع پلورالیسم ارزشی به شمار می آید. وی مفهوم مونیستی از خیر را كه صرفاً انتخاب های عقلانی را تأیید می كند، برآمده از دیدگاه مثبت و ایجابی درباره آزادی برمی شمارد و از همین روست كه در اندیشه او، آزادی منفی نقش مهمتری ایفا می نماید.
محمدتقی داستانی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید