دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

سوار بر تاریخ‌


سوار بر تاریخ‌
مطهری‌ براین‌ باور است‌ که‌ هر موجود زنده‌یی‌ که‌ می‌خواهد راه‌ رشد و تکامل‌ را طی‌ کند یکی‌ از احتیاجاتش‌ آزادی‌ است‌ و در این‌ میان‌ انسان‌ و رشد و پرورش‌ او نیازمند برخورداری‌ از آزادی‌ و مواهب‌ آن‌ است‌. انسان‌های‌ آزاد انسان‌هایی‌ هستند که‌ با موانعی‌ که‌ در جلوی‌ رشد و تکاملشان‌ هست‌ مبارزه‌ می‌کنند و تن‌ به‌ وجود مانع‌ نمی‌دهند. آنچه‌ در اینجا می‌آید محورهای‌ آزادی‌ اندیشه‌ و بیان‌ با استناد به‌ آثار شهید مطهری‌ است‌.
● آزادی‌ اجتماعی‌
انسان‌ گذشته‌ از آزادی‌هایی‌ که‌ گیاهان‌ و حیوانات‌ به‌ آن‌ نیازمندند یک‌ سلسله‌ نیازمندی‌های‌ دیگر هم‌ دارد که‌ ما آن‌ را به‌ دو قسم‌ منقسم‌ می‌کنیم‌. یک‌ نوع‌ آزادی‌ اجتماعی‌ است‌، یعنی‌ بشر باید در اجتماع‌ از ناحیه‌ سایر افراد اجتماع‌ آزادی‌ داشته‌ باشد،دیگران‌ مانعی‌ در سر راه‌ رشد و تکامل‌ او نباشند، او را محبوس‌ نکنند، به‌ حالت‌ یک‌ زندانی‌ در نیاورند که‌ جلوی‌ فعالیتش‌ گرفته‌ شود، استعباد نکنند. در نص قرآن‌ یکی‌ از هدف‌هایی‌ که‌ انبیا داشته‌اند این‌ بوده‌ است‌ که‌ به‌ بشر آزادی‌ اجتماعی‌ بدهند، در یکی‌ از آیات‌ آمده‌ است‌ قل‌ یا اهل‌ الکتاب‌ تعالو الی‌ کلمه‌ سوا بینتا بینکم‌ الاتعبد الاالله‌ و لاتشرک‌ به‌ شیئاً ولا یتخذ بغصنا بعضا اربابامن‌ دون‌ الله‌. یک‌ جمله‌ این‌ آیه‌ این‌ است‌ که‌ الا تعبد الاالله‌ و لاتشرک‌ به‌ شیئاً. در مقام‌ پرستش‌ جز خدای‌ یگانه‌ چیزی‌ را پرستش‌ نکنیم‌ و جمله‌ دوم‌ اینکه‌ هیچ‌کدام‌ از ما دیگری‌ را بنده‌ و برده‌ خویش‌ ندانیم‌ و هیچ‌ کس‌ هم‌ یک‌ نفر دیگر را ارباب‌ و آقای‌ خودش‌ نداند ناظر به‌ آزادی‌ اجتماعی‌ انسان‌ از جانب‌ دیگر افراد اجتماع‌ است‌.
● آزادی‌ معنوی‌
نوع‌ دیگر آزادی‌، آزادی‌ معنوی‌ است‌ که‌ بیشتر از هرچیز دیگر ارزش‌ دارد. آزادی‌ اجتماعی‌ بدون‌ آزادی‌ معنوی‌ میسر و عملی‌ نیست‌ و این‌ است‌ درد امروز جامعه‌ بشری‌ که‌ بشر امروز می‌خواهد آزادی‌ اجتماعی‌ را تامین‌ کند ولی‌ به‌ دنبال‌ آزادی‌ معنوی‌ نمی‌رود. این‌ آزادی‌ همان‌ است‌ که‌ در زبان‌ دین‌ تزکیه‌ نفس‌ و تقوا گفته‌ می‌شود. استاد مطهری‌ در ارتباط‌ با این‌ مساله‌ به‌ ذکر جمله‌ با ارزشی‌ از امام‌ علی‌(ع) می‌پردازد: ان‌ تقوی‌ الله‌ مفتاح‌ سداد و ذخیره‌ معاد...، بشر باید در ناحیه‌ وجود خویش‌، در ناحیه‌ روح‌ خویش‌ آزاد بشود تا بتواند به‌ دیگران‌ آزادی‌ بدهد. یکی‌ از مقدس‌ترین‌ استعدادهایی‌ که‌ در بشر هست‌ و شدیداً نیازمند آزادی‌ است‌ تفکر است‌. مهمترین‌ قسمتی‌ از انسان‌ که‌ لازم‌ است‌ پرورش‌ پیدا کند تفکر است‌ و قهراً چون‌ این‌ پرورش‌ نیازمند آزادی‌ یعنی‌ نبودن‌ سد و مانع‌ در جلوی‌ تفکر است‌، بنابراین‌ انسان‌ نیازمند به‌ آزادی‌ در تفکر است‌. تفکر لازمه‌ بشریت‌ است‌ و اسلام‌ در مورد تفکر نه‌ تنها آزادی‌ تفکر داده‌ بلکه‌ آن‌ را یکی‌ از واجبات‌ قرارداده‌ است‌ و از عبادات‌ محسوب‌ می‌شود.
● اصل‌ فطرت‌
اصل‌ فطرت‌ اصلی‌ است‌ که‌ در معارف‌ اسلامی‌ اصل‌ مادر شمرده‌ می‌شود و حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ آزادی‌ انسانی‌ جز با نظریه‌ فطرت‌ یعنی‌ اینکه‌ انسان‌ در مسیر حرکت‌ جوهری‌ عمومی‌ جهان‌ با بعدی‌ علاوه‌ به‌ جهان‌ می‌آید و پایه‌ اولی‌ شخصیت‌ او را همان‌ بعد می‌سازد و سپس‌ تحت‌ تاثیر عوامل‌ تکمیل‌ می‌شود و پرورش‌ می‌یابد، قابل‌ تصور نیست‌. این‌ بعد وجود است‌ که‌ به‌ انسان‌ شخصیت‌ می‌دهد تا آنجا که‌ سوار و حکم‌ بر تاریخ‌ می‌شود و مسیر تاریخ‌ را تعیین‌ می‌کند. مطهری‌ براین‌ نکته‌ تاکید می‌ورزد که‌ انسان‌ در وجود خویش‌ از خطا و اشتباه‌ مصون‌ نیست‌ اما سرانجام‌ به‌ حکم‌ فطرت‌ می‌تواند راه‌ خویش‌ را بازیابد. حکم‌ فطرت‌ در نهایت‌ امر تخلف‌ ناپذیر است‌ و انسان‌ پس‌ از یک‌ سلسله‌ چپ‌ و راست‌ رفتن‌ها و تجربه‌ راه‌ خویش‌ را می‌یابد و آن‌ را رها نمی‌کند، اما ضرورت‌ بحث‌ این‌ اصل‌ در اینجا بدین‌ دلیل‌ است‌ که‌ چون‌ بنابر اصل‌ فطرت‌ روانشناسی‌ انسان‌ برجامعه‌شناسی‌ او تقدم‌ دارد و جامعه‌شناسی‌ انسان‌ از روانشناسی‌ او مایه‌ می‌گیرد و از طرفی‌ روح‌ جمعی‌ جامعه‌ وسیله‌یی‌ است‌، که‌ فطرت‌ نوعی‌ انسان‌ برای‌ وصول‌ به‌ کمال‌ نهایی‌ خود انتخاب‌ کرده‌ است‌. لذا می‌توان‌ از این‌ رهگذر به‌ اهمیت‌ وابستگی‌ آزادی‌ معنوی‌ و تقدم‌ آن‌ بر آزادی‌ اجتماعی‌ اشاره‌ کرد که‌ فطرت‌ انسان‌ برای‌ وصول‌ به‌ کمال‌ نهایی‌ خود انتخاب‌ می‌کند.
● محورهای‌ آزادی‌ اندیشه‌ و بیان‌
الف) تفاوت‌ آزادی‌ فکر و آزادی‌ عقیده‌: فرق‌ است‌ میان‌ فکر و تفکر و میان‌ عقیده‌. تفکر قوه‌یی‌ است‌ در انسان‌ ناشی‌ از عقل‌ داشتن‌. انسان‌ چون‌ یک‌ موجود عاقلی‌ است‌ موجود متفکری‌ است‌، قدرت‌ دارد در مسائل‌ تفکر کند، به‌ واسطه‌ تفکری‌ که‌ در مسائل‌ می‌کند حقایق‌ را تا جایی‌ که‌ برایش‌ مقدور است‌ کشف‌ می‌کند، اما عقیده‌ چطور؟
ممکن‌ است‌ مبنای‌ اعتقاد انسان‌ مبنای‌ دل‌ بستن‌ انسان‌، مبنای‌ انعقاد روح‌ انسان‌ همان‌ تفکر باشد. در این‌ صورت‌ عقیده‌اش‌ برمبنای‌ تفکر است‌، ولی‌ گاهی‌ انسان‌ به‌ چیزی‌ اعتقاد پیدا می‌کند و این‌ اعتقاد بیشتر کار دل‌ است‌ کار احساسات‌ است‌، نه‌ کار عقل‌. استاد در ادامه‌ این‌ سوال‌ را مطرح‌ می‌کند که‌ آیا بشر از نظر دلبستگی‌ها باید آزاد باشد؟
این‌ دلبستگی‌هاست‌ که‌ در این‌ انسان‌ تعصب‌ و جمود و خمود و سکون‌ به‌ وجود می‌آورد و اساساً اغلب‌ عقیده‌ و پای‌ فکر را می‌بندد.
● آزادی‌ دین‌ و آزادی‌ عقیده‌
علت‌ اینکه‌ در دنیای‌ اروپا آزادی‌ دین‌ و عقیده‌ را اینطور فرض‌ کرده‌اند که‌ عقیده‌ بشر باید بطور کلی‌ آزاد باشد بخشی‌ از آن‌ را می‌توان‌ عکس‌العمل‌ جریان‌ تفتیش‌ عقاید دانست‌. کلیسا که‌ یک‌ مرکز قدرتمند محسوب‌ می‌شد می‌آمد جست‌وجو می‌کرد ببیند آیا کسی‌ در مسائلی‌ که‌ کلیسا درباره‌ آنها اظهار نظر کرده‌ است‌ فکری‌ خلاف‌ دارد یا نه‌؟ ولو فکر او فکر علمی‌ و فلسفی‌ و منطقی‌ بود. تا می‌دیدند به‌ محکمه‌اش‌ می‌کشاندند و شدیدترین‌ مجازات‌ها از نوع‌ سوختن‌ زنده‌ زنده‌ را در مورد او اعمال‌ می‌کردند. مطهری‌ در جایی‌ دیگر گرایش‌ به‌ مادی‌گری‌ را از نتایج‌ سیاست‌های‌ مستبدانه‌ کلیسا برمی‌شمرد. کلیسا چه‌ از نظر مفاهیم‌ نارسایی‌ که‌ در الهیات‌ عرضه‌ داشت‌ و چه‌ از نظر رفتار غیرانسانی‌اش‌ با توده‌ مردم‌ خصوصاً طبقه‌ دانشمندان‌ و آزادفکران‌ از علل‌ عمده‌ گرایش‌ جهان‌ مسیحی‌ و بطور غیرمستقیم‌ جهان‌ غیرمسیحی‌ به‌ مادی‌گری‌ است‌، اما نظر ایشان‌ است‌ که‌ اسلام‌ منافاتی‌ با مساله‌ آزادی‌ ندارد و به‌ معنای‌ خفقان‌ و اختناق‌ اجتماعی‌ نیست‌ زیرا می‌فرمایند از نظر اسلام‌ مفاهیم‌ دینی‌ همیشه‌ مساوی‌ آزادی‌ بوده‌ است‌ درست‌ برعکس‌ آنچه‌ در غرب‌ جریان‌ داشته‌، یعنی‌ اینکه‌ این‌ مفاهیم‌ دینی‌ مساوی‌ با اختناق‌ اجتماعی‌ بوده‌ است‌.● قدرت‌ و قوت‌ اندیشه‌ اسلامی‌
قدرت‌ اندیشه‌ اسلامی‌ وابسته‌ به‌ نیروی‌ ایمان‌ و اعتقاد آن‌ است‌ و بنابر شواهد تاریخی‌ هیچ‌گونه‌ مانعی‌ در سر راه‌ آزادی‌ اندیشه‌ و آزادی‌ تفکر اصیل‌ وجود ندارد. هرمکتبی‌ که‌ اعتقادی‌ به‌ خود ندارد جلوی‌ آزادی‌ اندیشه‌ و آزادی‌ تفکر را می‌گیرد.
این‌گونه‌ مکاتب‌ مجبورند مردم‌ را در یک‌ محدوده‌ خاص‌ فکری‌ نگه‌ دارند و از رشد افکارشان‌ جلوگیری‌ کنند. این‌ همان‌ وضعی‌ است‌ که‌ ما در کشورهای‌ کمونیستی‌ می‌بینیم‌. در این‌ کشورها، به‌ دلیل‌ وحشتی‌ که‌ از آسیب‌پذیر بودن‌ ایدئولوژی‌ رسمی‌ وجود دارد، حتی‌ رادیوها را طوری‌ می‌ساختند که‌ مردم‌ نتوانند صدای‌ کشورهای‌ دیگر را بشنوند و در نتیجه‌ یک‌ بعدی‌ و قالبی‌ آنطور که‌ زمامداران‌ می‌خواهند بار بیایند. من‌ اعلام‌ می‌کنم‌ که‌ در رژیم‌ جمهوری‌ اسلامی‌ هیچ‌ محدودیتی‌ برای‌ افکار وجود ندارد و از به‌ اصطلاح‌ کانالیزه‌ کردن‌ اندیشه‌ها خبر و اثری‌ نخواهد بود، همه‌ باید آزاد باشند که‌ حاصل‌ اندیشه‌ها و تفکرات‌ اصلی‌شان‌ را عرضه‌ کنند. مطهری‌ در ضمن‌ آثار خویش‌ به‌ اثرات‌ مثبت‌ و پرباری‌ اشاره‌ می‌کند که‌ نتیجه‌ تعاملات‌ عقیدتی‌ در جامعه‌ اسلامی‌ است‌ و به‌ حیات‌ و زندگانی‌ جامعه‌ اسلامی‌ منجر می‌شود. من‌ مکرر در نوشته‌های‌ خود نوشته‌ام‌ «من‌ هرگز از پیدایش‌ افراد شکاک‌ در اجتماع‌ که‌ علیه‌ اسلام‌ سخنرانی‌ می‌کنند و مقاله‌ می‌نویسند متاؤر که‌ نمی‌شوم‌ هیچ‌ از یک‌ نظر خوشحال‌ می‌شوم‌ چون‌ می‌دانم‌ که‌ پیدایش‌ اینها سبب‌ می‌شود چهره‌ اسلام‌ بیشتر نمایان‌ بشود».
● مرز آزادی‌ عقیده‌
استاد شهید در این‌ رابطه‌ به‌ تبیین‌ سلسله‌ مسائلی‌ می‌پردازد که‌ می‌ شود آزادی‌ عقیده‌ را به‌ اجبار متوقف‌ ساخت‌ و آن‌ زمانی‌ است‌ که‌ تحت‌ پوشش‌های‌ اغفالگرایانه‌ و توطئه‌ خیز نیت‌های‌ شوم‌ که‌ ضد آزادی‌ فرد است‌ دنبال‌ می‌شود. ایشان‌ معتقدند «احزاب‌ و افراد در حدی‌ که‌ عقیده‌ خودشان‌ را صریحاً می‌گویند و با منطق‌ خود به‌ جنگ‌ منطق‌ ما می‌آیند آنها را می‌پذیریم‌، اما اگر بخواهند در زیر لوای‌ اسلام‌ افکار و عقاید خودشان‌ را بگویند ما حق‌ داریم‌ که‌ از اسلام‌ خودمان‌ دفاع‌ کنیم‌ و بگوییم‌ اسلام‌ چنین‌ چیزی‌ نمی‌گوید. حق‌ داریم‌ بگوییم‌ به‌ نام‌ اسلام‌ این‌ کار را نکنید.»
اساساً از نظر مطهری‌ آزادی‌ ابزار عقیده‌ و بیان‌ آن‌ متکی‌ به‌ این‌ است‌ که‌ فکر خودمان‌ را یعنی‌ آنچه‌ واقعا به‌ آن‌ معتقد هستیم‌ بگوییم‌. او براین‌ باور است‌ که‌ از نظر اسلام‌ تفکر آزاد است‌ شما هرطور می‌خواهید بیندیشید، همانطور که‌ می‌خواهید بنویسید، بنویسید هیچ‌کس‌ ممانعتی‌ نخواهد کرد. اکنون‌ به‌ این‌ مساله‌ می‌رسیم‌ که‌ درچه‌ مواردی‌ بشر را باید آزاد گذاشت‌؟ در چه‌ مواردی‌ اجبار و تحمیل‌ آن‌ جایز نیست‌؟ مطهری‌ با اشاره‌ به‌ آیه‌ لااکراه‌ فی‌الدین‌ قدتبین‌ الرشد من‌ الغی‌ می‌فرمایند: دین‌ و ایمان‌ اجباری‌ نیست‌ و این‌ آیه‌ می‌تواند خطاب‌ به‌ پیامبر ناظر براین‌ مطلب‌ باشد که‌ تو از مردم‌ ایمان‌ می‌خواهی‌ مگر با اجبار هم‌ می‌شود کسی‌ را مومن‌ کرد؟ در قرآن‌ کریم‌ خطاب‌ به‌ پیامبر آمده‌ است‌: پیامبر وظیفه‌ تو گفتن‌ و ابلاغ‌ کردن‌ است‌ تو که‌ مسلط‌ براین‌ مردم‌ نیستی‌ که‌ بخواهی‌ به‌ زور آنها را مومن‌ و مسلمان‌ بکنی‌ پس‌ بعضی‌ از موضوعات‌ است‌ که‌ خود آن‌ موضوعات‌ زوربردار و اجبار نیست‌.
طبعاً در این‌گونه‌ مسائل‌ مردم‌ باید آزاد باشند. اصلاً بشر را باید در این‌گونه‌ مسائل‌ که‌ بایستی‌ در آنها فکر کنند آزاد گذاشت‌ تا به‌ حد رشد و بلوغ‌ اجتماعی‌ برسند که‌ از جمله‌ اینها رشد فکری‌ است‌. استاد می‌فرمایند: اگر به‌ مردم‌ در مسائلی‌ که‌ باید در آنها فکر کنند از ترس‌ اینکه‌ مبادا اشتباه‌ کنند به‌ هر طریقی‌ آزادی‌ فکر ندهیم‌ یاروحشان‌ را بترسانیم‌ این‌ مردم‌ هرگز فکرشان‌ در مسائل‌ دینی‌ رشد نمی‌کند و پیش‌ نمی‌رود. دینی‌ که‌ از مردم‌ در اصول‌ خود تحقیق‌ می‌خواهد خواه‌ ناخواه‌ برای‌ مردم‌ آزادی‌ فکری‌ قایل‌ است‌. ایشان‌ متذکر می‌شوند که‌ رشد یک‌ ملت‌ به‌ این‌ است‌ که‌ آزادش‌ بگذاریم‌ ولو در آن‌ آزادی‌ ابتدا اشتباه‌ هم‌ بکند باز باید آزاد باشد و الا اگر به‌ بهانه‌ اینکه‌ این‌ ملت‌ رشد ندارد باید به‌ او تحمیل‌ کرد، آزادی‌ را برای‌ همیشه‌ از او بگیرند، این‌ ملت‌ تا ابد بدون‌ رشد باقی‌ می‌ماند.
● آزادی‌ اندیشه‌ در جهان‌ اسلام‌
استاد شهید مطهری‌ در طول‌ زندگی‌ پرخیر و برکت‌ خویش‌ همواره‌ تلاش‌ کرده‌اند تا بستر مناسبی‌ برای‌ نظرات‌ و عقاید ایجاد شود و در این‌ راه‌ با چراغ‌ علم‌، کجروی‌ها را نمایان‌ ساخته‌ و راه‌ معرفت‌ به‌ اسلام‌ را پرفروغ‌ ساخته‌اند. ایشان‌ به‌ سابقه‌ طولانی‌ این‌گونه‌ نظرات‌ مخالف‌ در جهان‌ اسلام‌ و در فرهنگ‌ و تمدن‌ اسلامی‌ اشاره‌ کرده‌ می‌فرمایند: از قرن‌ دوم‌ هجری‌ که‌ اختلاط‌ ملل‌ مختلف‌ آغاز شد و برخورد آرا و عقاید سخت‌ اوج‌ گرفت‌ ما در این‌ بین‌ در کمال‌ آزادی‌، عقاید و اندیشه‌های‌ خویش‌ را در محافل‌ علمی‌ و در مجالس‌ علنی‌ ابراز می‌داشتیم‌ و دیگران‌ را به‌ پیروی‌ از مکتب‌ خویش‌ دعوت‌ می‌کردیم‌. احیانا در مسجد الحرام‌ یا مسجد النبی‌ حلقه‌ تشکیل‌ می‌دادند و به‌ گفت‌وگو در مورد عقاید خویش‌ می‌پرداختند.
این‌چنین‌ آزادی‌ برای‌ مسلمانان‌ در هیچ‌ محیط‌ مذهبی‌ در جهان‌ سابقه‌ ندارد. در طول‌ تاریخ‌ آزادی‌ عقاید و اندیشه‌ها از آرمان‌ها و آرزوهای‌ با ارزش‌ بشر محسوب‌ می‌شود و در تاریخ‌ اسلام‌ این‌چنین‌ بسترهای‌ مناسب‌ را فراوان‌ می‌بینیم‌ که‌ در نوع‌ خود بی‌نظیر و بی‌سابقه‌ بوده‌ است‌ و مایه‌ درخشندگی‌ و استواری‌ آن‌ شده‌ است‌ به‌ دلیل‌ همین‌ آزادی‌ها بود که‌ اسلام‌ توانست‌ باقی‌ بماند. شهید مطهری‌ می‌فرمایند: اگر در صدر اسلام‌ در جواب‌ کسی‌ که‌ می‌آمد و می‌گفت‌ من‌ خدا را قبول‌ ندارم‌ می‌گفتند بزنید و بکشید، امروز دیگر اسلام‌ وجود نداشت‌.
اسلام‌ به‌ این‌ دلیل‌ باقی‌ مانده‌ است‌ که‌ با صراحت‌ و شجاعت‌ با افکار مختلف‌ مواجه‌ شده‌ است‌.
در پایان‌ به‌ توصیه‌ گرانقدر ایشان‌ خطاب‌ به‌ جوانان‌ و طرفداران‌ اسلام‌ می‌پردازیم‌. من‌ به‌ جوانان‌ و طرفداران‌ اسلام‌ هشدار می‌دهم‌ که‌ خیال‌ نکنند راه‌ حفظ‌ معتقدات‌ اسلامی‌ جلوگیری‌ از ابراز عقیده‌ دیگران‌ است‌. از اسلام‌ فقط‌ با یک‌ نیرو می‌شود پاسداری‌ کرد و آن‌ علم‌ است‌ و آزادی‌ دادن‌ به‌ افکار مخالف‌ و مواجهه‌ روشن‌ و صریح‌ با آنها.

رضا شجاعیان‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید