پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اصول و موانع آزاداندیشی و نوآوری


اصول و موانع آزاداندیشی و نوآوری
کدام طلبه یا کدام دانشجو توفیق فکر آزاد دارد؟ آیا اندیشه آزاد در هر فضائی ظهور می کند؟ هر اندیشمندی توان آن را دارد که آزادانه بیندیشد یا نه؟ زمان ذاتاً مزیّتی از خود ندارد، مگر اینکه آن متزمّن، آن شیء زمان مند به این زمان حرمت بدهد! مکان هم به شرح ایضاً. وقتی قرآن در شب قدر نازل می شود، این زمان که ظرف آن متزمّن است حرمت پیدا می کند، می شود: ل یله القدر خ یأ م ن ألف شهر (۱). وقتی وجود مبارک رسول گرامی (ص) در مکّه ظهور می کند، این متمکن به آن مکان شرف می بخشد و خدای سبحان به این مکّه سوگند یاد می کند، به پاس احترام این متمکن. فرمود: لا اقس م ب هذا البلد و أنت ح لأ ب هذا البلد (۲). پس مکّه نه برای کعبه، بلکه برای نبی حرمتی دارد. و اگر نبی و ولی زمان از کسی برنجد، خدای سبحان از آن کعبه پاسداری نمی کند. پس یک مکان به احترام آن متمکّن می شود مورد تکریم ؛ یک زمان به احترام آن متزمن می شود مورد تجلیل.
کریمه اهل بیت، فاطمه معصومه (سلام الله علیها) که وارد قم شدند، اینجا را مهد برکت
کرده اند. برای ما کاملاً محسوس است؛ بدون هیچ تردید ما کتاب عمیق علمی را که در قم مطالعه می کنیم، به زحمت نمی افتیم. در همین شیخان ]محلی در نزدیکی حرم حضرت معصومه(س)[ زکریا بن آدم مدفون است با آن بزرگوار اشعری. البتّه فقهای بزرگ، حکمای بزرگ، بعضی از اساتید ما هم در همینجا مقبره دارد.
این زکریا بن آدم که در این شیخان مقبره ای دارد، این شاگرد وجود مبارک امام رضا (ع) بود. به امام هشتم، یعنی به استادش عرض کرد: یا بن رسول الله! اساتید من رحلت کردند، هم دوره های من هم رحلت کردند، جوانها روی کار آمدند. زندگی ام در قم مثل سابق خیلی لذّت بخش نیست! انس ما با این نسل بعدی کم است. اجازه بدهید من از قم بیرون بروم و جای دیگری زندگی کنم. فرمود: نه! تو در قم باش، خدای سبحان به برکت تو عذاب را از آن منطقه بر می دارد. همانطوری که به برکت قبر باب الحوائج لی الله، موسی بن جعفر (س) عذاب را از آن منطقه خاص خود بر می دارد؛ این می شود: العلماء ورثه الأنبیاء(۳)! همه اینها از برکات این بی بی هستند که این متمکّن، این مکان را شرف بخشید!
خود انسان را گرو می گیرند
اما مطلب اصلی این است که ما چه کنیم
آزاد اندیش باشیم؟ حرف نو بیاوریم، فن تازه ارائه کنیم و مانند آن؛ این مطلوب همه هم هست، امّا مقدور همه نیست. همه می خواهند حرف تازه داشته باشند، نوآوری داشته باشند، فن آوری داشته باشند، رشد بکنند. این آرزو برای همه مطرح است، امّا میسور همه نیست. آن کسی که در بند است، توان تولید فکر آزاد ندارد!
هیچ ممکن نیست یک طلبه ای که در حوزه است، یا دانشجو که در دانشگاه است، این در مدار بسته زندگی کند، بعد توفیق فکر آزاد داشته باشد. این یعنی چه؟ قرآن کریم این را باز می کند، می فرماید: بعضی ها برده اند، بعضی ها آزادند. فکر هر کسی میوه درخت هستی اوست؛ یک درخت بسته، میوه بسته می دهد. شما می بینید میوه گلخانه ای، میوه بوته ای نیست. میوه ای که در یک فضای بسته از درخت گرفتید، آن طعم و طراوت و تأثیر خاص میوه فضای باز را ندارد! بعضی ها بسته اند، بعضی ها باز اند. چه کسانی بسته اند و چه کسانی باز؟ فرمود: آنکه دنبال نان است، دنبال نام است، دنبال القاب است، دنبال باند و جناح و حزب است، او در یک مدار بسته نفس می کشد؛ او آزاد نیست. همه انسانها که اینچنین می اندیشند، در مدار بسته گرفتارند، مگر یک گروه. کلّ امر ئ ب ما کسب رهیأ (۴)، و کلّ نفس ب ما کسبت رهینأ لا اصحاب الیمین (۵)، فرمود: همه «رهین» اند.
رهین، فعیل به معنای مفعول است. مثل قتیل به معنای مقتول؛ رهین یعنی مرهون، مرهون یعنی گرو؛ وقتی شما بدهکار بودید، خانه را در رهن طلبکار گذاشتید، گرو مال انسان بدهکار است. یک کسی که بدهکار باشد و مورد اعتماد نباشد، از او گرو می گیرند.
در مسائل مالی ممکن است انسان خانه خود را یا فرش خود را گرو بگذارد. امّا در مسائل الهی، مسائل معرفتی، مسائل اخلاقی، مسائل حقوق الهی انسان اگر خدای ناکرده بیراهه رفت یا راه کسی را بست، بدهکار خدا می شود. این بدهکار باید گرو بسپارد. در آنجا سخن از مال و فرش و منال نیست! خود انسان را گرو می گیرند.
این که می بینید بعضی ها می گویند: من هر چه می خواهم این را ترک کنم، نمی توانم؛ راست می گوید. هر چه می خواهم نماز شب بخوانم،
نمی توانم؛ راست می گوید. چون بسته است. منتها نمی داند خود را زنجیر کرده است! کلّ امر ئ ب ما کسب رهیأ. در اثر آن اندیشه های بد، افکار بد، گفتار بد، نوشتار بد، غذای بد، نگاه بد، انسان بدهکار می شود. وقتی بدهکار شد، بدهکار را گرو
می گیرند. وقتی گرو گرفته شد، بسته است.
چنین فردی تمام تلاش و کوشش اش این است که خودش را از این بند برهاند، همین! این دیگر بیرون را نمی بیند تا به اندازه بیرون حرف بزند. اگر کسی آسمان را ندید، دریا را ندید، جنگل را ندید، دشت و هامان را ندید که درباره آنها اظهار نظر نمی کند! کسی که خدای ناکرده گرفتار گناه است، این گرو هست تا خودش را آزاد کند.
آنوقت این طلبه یا این دانشجو چه می تواند بیاورد؟ درباره ملکوت حرف بزند، درباره آینده حرف بزند، درباره گذشته حرف بزند؟ حرف تازه یعنی نبود، این شخص می خواهد بیاورد. خب کسی که فقط کهنه ها را دارد می بیند، چه طور می تواند حرف تازه بیاورد؟ هیچ ممکن نیست حوزه یا دانشگاه بتواند حرف تازه بیاورد، مگر اینکه آزاد بشود. کلّ امر ئ ب ما کسب رهین...
کسی که تمام تلاشش این است که یک نامی بیاورد، او را به فلان لقب صدا بزنند، یا چهار تا تکریم بکنند، یا او را بالا بنشانند؛ این اصلاً خیلی تلاش و کوشش بکند، این است که مصرف کننده خوبی باشد، حرف دیگران را بفهمد؛ این آن هنر را ندارد که حرف نو بیاورد! در حالی که خدای سبحان دائ م الف یض علی البر یّه است، دائ م الفضل علی البریّه(۶) است. این دعاها را در شب های جمعه می خوانید؛ دائماً این قطرات فیض دارد می ریزد.
حالا یک کسی که در فضای بسته گلخانه خودش را مهار کرده، و اصلاً فضای بیرون را
نمی بیند تا نفس بکشد، خوب مرتّب باران بیاید؛ به او چه؟! نسیم بوزد، به او چه؟! هوا لطیف باشد، به او چه؟! تا انسان از آن لاک خود به در نیاید، جائی را نمی بیند تا درباره او اظهار نظر بکند! این که
می بینید سالها می گذرد، حوزه یا دانشگاه یک فهلی نمی پروراند، همین است.
خب چه کار کنیم؟ در بیانات نورانی رسول گرامی (ص) فرمود: نّ انفسکم مرهونأ ففکّوها ب است غفار کم (۷). شماها گروئید. بدهکار بودید، شما را گرو گرفتند. بیائید فکّ رهن کنید. با طلب مغفرت فکّ رهن کنید. نه به دنبال خلاف در آینده بگردید، نه درباره گذشته بی تفاوت باشید. یک کمی دست و پا بزنید، می توانید خودتان گره ها را باز کنید. این گره را خودتان بستید، کسی نبست! و خودتان می توانید باز بکنید؛ نیازی به دیگری نیست. باز کنید، بیائید بیرون. ففکّوها ب است غفار کم.
این که قرآن فرمود: اگر کسی اصحاب م یمنه شد؛ آزاد است؛ برای همین است. «میمنت» یعنی یمن و برکت؛ کسی که تمام کارهای او با یمن و برکت است.
در روایات ما آمده است که وجود مبارک أبی ابراهیم، پدر بزرگوار فاطمه معصومه (س)؛ ک لتا یدیه یمین (۸). درباره مؤمن هم وارد شده است. چه جور مظهر خدایند؛ خدا دست ندارد، امّا آنجا که فرمود: خلقت ب یدی (۹)، ک لتا یدی الرّحمن یمین. دست راست مردان الهی راست است، دست چپ شان هم راست! چون هم با دست راست کار یمن و برکت دارند، هم با دست چپ شان کار یمن و برکت دارند؛ گروهی که مخالف حقّ اند، دست چپ شان چپ است، دست راست شان هم چپ، چون با هر دو دست خلاف می کنند؛ فرق نمی کند.
کسی که اصحاب م یمنه است، آزاد است؛ کسی که آزاد است درباره آغاز عالم، انجام عالم، خودش، جهانش، ربط خود و جهانش خوب می اندیشد، فکر تازه می آورد. شما شرح حال غالب این فضلای حوزه و دانشگاه را بررسی می کنید، می بینید کسانی بودند که نه بیراهه رفتند، نه راه کسی را بستند...این راهش است. خب؛ ما اوّل باید آزاد باشیم، تا فکر آزاد داشته باشیم.
وجود مبارک امام کاظم (ع)، پدر بزرگوار کریمه اهل بیت فاطمه معصومه (س) در آن رساله ای که نسبت به هشام بن حکم ترسیم فرمود، طلیعه آن فرمایش این است که خدای سبحان خردمندان و خرد ورزان و فرهیختگان را بشارت داد. یک وقت است در قرآن کریم است که مؤمنان را بشارت بدهید به بهشت. هر کسی اخلاق خوبی دارد، عمل خوبی دارد به بهشت بشارت بدهید. این آیات کم نیست. امّا بخشی از آیات قرآن کریم ناظر به این است که
خرد ورزان را، خردمندان را، فرهیختگان را بشارت بدهید که آنها اوّلاً در صدد فکر تازه اند، ثانیا جامد و منجمد هم نیستند که در یک حوزه بگردند. آراء متضارب را، اقوال متضارب را بررسی می کنند و
هیچ گاه سریع الرّ ضا نیستند که زود بپذیرند. اینها در یک محک و ترازوئی ارزیابی می کنند، بهترینش را می گیرند.
در آن طلیعه فرمود: یا هشام! نّ الله سبحانه و تعالی ... (۱۰)؛ بعد از اینکه با حجّت های عقلی مردم را به کمال رساند، به این گروه بشارت داد، فرمود: بشّ ر ع باد ی الّذین یستم عون القول فیتّب عون احسنه (۱۱). آن پژوهشگران، آن محقّقانی که آراء گوناگون را
می شنوند با حوصله، تحلیل می کنند با حوصله، بر یک میزانی می سنجند با حوصله، احسن اش را انتخاب می کنند با حوصله. فبشّ ر ع باد ی الّذین یستم عون القول ؛ این قول مطلق است. هر قول و هر رأیی که قابل شنیدن باشد؛ اینها را می شنوند، فیتّب عون احسنه. اینها را فرمود بشارت بدهید.
اما اصل دوّم؛ قرآن اینچنین نیست که کلّی بگوید و راه نشان ندهد. پس فرهیخته آزاد اندیش کسی است که اقوال را ارزیابی کند و به احسن الأقوال برسد. خب « احسن الأقوال » قول چه کسی است؟ فرمود: من احسن قولاً م مّن دعا لی الله و عم ل صال حاً و قال نّن ی م ن المسل مین (۱۲). احسن الأقوال حرف کسی است که بهترین حرف را بزند، به بهترین وجه بگوید و به بهترین وجه باور کند و به بهترین وجه عمل کند. چون سخن از قول نیست تا ما بگوئیم انظر لی ما قال! هم انظر لی ما قال، هم انظر لی من قال. اینچنین نیست که انسان هر حرفی را از هر گوینده ای بپذیرد! ببینید چه حرف است، از کجا می آید. هم انظر لی من قال، هم انظر لی ما قال تا مبادا گرفتار کل مه حقّ یراد ب ها الباط ل (۱۳) بشویم.
چنین انسانی وقتی آزاد شد، آزاد اندیش است. زود باور نمی کند، زود چیزی را نفی
نمی کند، راه درک صحیح را بهتر طی می کند، و خدای سبحان هم این جان او را با آن الهامات الهی پر از فیض های ملکوتی می کند.
شاگردان همین ائمه (علیهم السّلام) وقتی مسافرت را تقسیم می کنند، می گویند: سفر چهار قسم است. اگر انسان در آغاز یا انجام یا بین راه به خدا نرسد، این سفر ندارد؛ رکود و سکون و جمود و تحجّر است. الآن اینها که رفتند به کره مریخ، این را هیچ عارفی و هیچ حکیمی مسافر نمی داند. می گوید: اینها به همان روال و اندازه کره مریخ رفتند که آن آهن و چدن رفت! آهن هم رفت، چدن هم رفت؛ این که سفر نیست! سفر م ن الخلق لی الخلق که هیچ نامی از خدا و قیامت درش نباشد، سفر نیست.
نشان اش هم این است که آنجا هم که رفتند، اوّل دعوا را شروع کردند؛ که ما آمدیم، دیگری حقّ ندارد بیاید. یا این رشته را نباید یاد بگیرد، یا اگر یاد گرفته نباید اعمال بکند. همین این مبارزه با دانش هسته ای فنّی ما همین است دیگر. اینها آنجوری رفتند به کیوان که فلز و فولاد رفت، نه آنجوری که انسان می رود! خوب هیچ کمالی برای آن آهن نیست، این هم رفته آنجا.
اگر انسان آزاد اندیش باشد، هم اکنون که اینجاست؛ زمینی به اصل، آسمانی به فرع؛ آسمانی فکر می کند. شما همین جا باشید، آزاد باشید، شجره طوبائی خواهید غرس کرد که اصله ثاب ت و فرعه ف ی السّماء (۱۴). آنجا را هم نور می دهید. کسی هم که آنجا رفت، از فکر شما دارد بهره
می گیرد. اینها راههائی است که به عنوان اصول اوّلیه «آزاد اندیشی » بر همه ما لازم است.
آنگاه به تعبیر جناب شیخ اشراق مطمئنیم که نوآوری، فناوری، آزاد اندیشی مخصوص عصر و مصر نیست. در هیچ عصری وقفنامه به تعبیر ایشان پیدا نشده که علم وقف مردم فلان سرزمین است، یا برای فلان دوره است! در هر دوره ای رجال، زنها، مردهای بزرگواری برخاسته اند. از هر سرزمینی هم برخاستند.
شما تاریخ ایران را که ملاحظه می کنید،
می بینید از غالب این روستاها مردان بزرگ برخاسته اند. در هر عصری، از هر سرزمینی مردان خاصّی برخاسته اند، زنان خاصّی هم برخاسته اند. این راه باز هست؛ اوّلین شرطش این است که ما خودمان را آزاد بکنیم. اگر علم را وسیله نان در آوردن ندانیم، وسیله فخر فروشی ندانیم، آزاد باشیم، آزاد اندیش هم خواهیم بود.
آیت الله عبدالله جوادی آملی
سخنرانی علامه جوادی آملی (دام ظلّه) به مناسبت سالروز رحلت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) قم - ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
پی نوشت ها:
(۱) قدر . ۳
(۲) بلد . ۱ و ۲
(۳) کافی . ج۱ . ص۳۲
(۴) طور . ۲۱
(۵) مدّثر . ۳۸
(۶) المصباح ل لکفعمی . ص ۶۴۷
(۷) وسائل الشیعه . ج۱۰ . ص۳۱۳
(۸) بحار الأنوار . ج ۴۸ . ص ۱۱۹
(۹) سوره ص . ۷۵
(۱۰) کافی . ج۱ . ص۱۳
(۱۱) زمر . ۱۷ و ۱۸
(۱۲) فصّلت . ۳۳
(۱۳) نهج البلاغه . کلمات قصار . ۱۹۸
(۱۴) ابراهیم . ۲۴
منبع : روزنامه کیهان