دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


همگامی واقعیت و اسطوره در تراژدی‌های اونیل


همگامی واقعیت و اسطوره در تراژدی‌های اونیل
در میان نمایشنامه‌نویسان جهان شاید آثار هیچ کدام به اندازه یوجین اونیل حدیث نفس و شبیه به زندگی واقعی او نباشد. او در تمامی آثارش چه به شکل مستقیم و چه غیر مستقیم تجربه‌های زندگی‌اش را در قالب نمایشنامه‌هایی طرح‌ریزی است. از زندگی‌اش در کشتی به عنوان یک ملوان که منجر به خلق آثاری چون"گوریل پشمالو"، "روغن نهنگ"، "در منطقه جنگی"، "سفر دور و دراز به وطن" و... شده‌ تا سفر به هندوراس در جست‌وجوی طلا که به شکلی غیر مستقیم خود را در نمایشنامه‌ای چون"امپراطور جونز" نشان می‌دهد. از اقامتش در مهمانخانه‌های محقر اسکله‌ها که در آثاری چون"مرد یخی می‌آید" و"آنا گریستی" بازتاب می‌یابد تا از دست دادن کودکش که در نمایشنامه"نخستین آدم آمده است"، همه و همه بازتاب وقایع و تجربیات راستین اونیل است.
اما از میان تمامی این آثار"سیر روز در شب" به شکلی تمام عیار تمام زندگی‌نامه اونیل را در برمی‌گیرد و ما می‌توانیم بیوگرافی کاملی از اونیل و خانواده‌اش را در این نمایشنامه باز یابیم. پدری که بازیگر تئاتر است و مدام در سفر برای اجرای نمایش. مادری معتاد با حمله‌های عصبی گاه به گاه و البته با همان نام‌های وقایع جیمز مری، برادری عیاش و الکلی به نام جیمی و برادری به نام ادموند که در دو سالگی مرده و اونیل در این نمایشنامه نام یوجین را بر او نهاده، شاید با آرزو و نوستالژیای مرگ خودش در کودکی و نام او را در نمایشنامه برای شخصیت خود به عاریت گرفته است. نگاه تلخ ادموند(که خود یوجین اونیل است) ‌به زندگی، آوارگی‌اش، کارش در یک روزنامه کوچک، مسلول شدنش، ویلای ییلاقی که خانواده تابستان را در آن می‌گذرانند و... همه به شکلی مستقیم برگرفته از زندگی واقعی خود اونیل است و ما را در مقابل این پرسش قرار می‌دهد که آیا این زندگی اونیل است که چنین جانمایه دراماتیک دارد و قابل تبدیل شدن به یک نمایشنامه است و یا استادی وی از دل تجربه‌ها و واقعیت‌های روزمره، چنین اثر بدیع و جانداری به وجود آورده است؟
جواب هر چه باشد حقیقتی را بر ما آشکار می‌کند؛ این که واقعیت و تجربه واقعی یکی از دستمایه‌های اصلی اونیل در خلق آثارش است. اغلب کاراکترهای او برگرفته از شخصیت‌های واقعی هستند. از خود او و خانواده‌اش گرفته تا دوستانی که در طی تجربه‌های مختلف با آن‌ها سر و کار داشته‌ و می‌توان رد پاهای این شخصیت‌ها را به راحتی در زندگی‌نامه وی پی گرفت.
و شاید یکی از دلایل عمده شخصیت‌پردازی‌های خوب اونیل در همین نکته نهفته باشد، شخصیت‌هایی زنده، محکم و دارای هویت و شاید به همین دلیل منتقدان بخش عمده آثار اونیل را در حوزه رئالیسم و حتی ناتورالیسم طبقه‌بندی می‌کنند. رئالیسمی که حضور و سیطره واقعیت در آن، چنان ملموس و انکار ناپذیر است که دیگر جای هیچ شکی در رئالیستی بودنش باقی نمی‌گذارد و حتی آن دسته از منتقدان آثار غیر رئالیستی وی را نیز همچون"گوریل پشمالو" یا"خداوندگار براون" در حوزه سبک‌های التقاطی قرار می‌دهند و آن را ترکیبی از اکسپرسیونیسم و رئالیسم می‌دانند.
□□□
یافتن جنبه‌های واقع‌نمایانه در آثار اونیل شاید کار چندان دشواری نباشد چرا که در همان برخورد اول با اثر، خود را به رخ می‌کشد و حتی خود را بر مخاطب تحمیل می‌کند. واقعیتی عریان و حتی گاه برخورنده، اما در پس این پوسته واقعی می‌توان لایه‌هایی از تخیل، فانتزی و مهمتر از همه اسطوره را در نمایشنامه‌های اونیل جست‌وجو کرد. این که این لایه‌ها چگونه به آثاری با چنان رئالیسم و واقعیت‌پردازی راه می‌یابد، بحثی است که بعد بدان خواهم پرداخت، اما در ابتدا از دو رویکرد عمده اونیل به اسطوره سخن به میان می‌آورم:
در نخستین رویکرد اونیل با خودآگاهی کامل به سراغ اسطوره می‌رود و آن را در لایه‌های ظاهری اثر خود به نمایش می‌گذارد و حتی سعی در آداپته کردن و امروزی کردن آن دارد. از مثال‌های بارز آن در آثار او می‌توان به سه‌گانه"عزا برازنده"الکتر است" و"امپراطور جونز" اشاره کرد.
در"عزا برازنده الکتر است"، اونیل به بازسازی امروزی سه‌گانه اورستیای آشیل می‌پردازد و شخصیت‌ها و حوادث اسطوره‌ای را با شخصیت‌ها و رویدادهای قرن نوزدهمی عوض می‌کند به جای آگاممنون فرمانده سپاه آخایی در جنگ تروا، سرتیپ از‌رامنون را می‌نشاند که در دریا مشغول جنگ است و به جای"کلی تم نسترا" همسر خیانت‌کار آگاممنون" همسر خیانت‌کار دیگری به نام کریستین را به جای اورست، پسرشان ‌می‌گذارد که او نیز در جنگ است و بعدها انتقام ‌می‌ستاند و...
و آن چه جالب این که اونیل در این بازسازی چنان پیش می‌رود که حتی به شباهت‌های آوایی اسامی نیز توجه می‌کند.
همان گونه که می‌دانیم روایت انتقام اورستیا جدای از ابعاد دراماتیک و تراژیکش که خود را در سه گانه اورستیا اثر اشیل و الکترای سوفکل و الکترای اوریپید نشان داده‌، سر منشایی اسطوره‌ای نیز دارد که نخستین بار از آن در اودیسه هومر ‌یاد شده ‌و منبع هر سه روایت فوق همان روایت اسطوه‌ای هومری است.
اونیل این روایت اسطوره‌ای را به قرن نوزدهم می‌کشاند و آن را با یک سلسله حوادث تاریخی پیوند می‌زند بدون آن که لطمه‌ای به ساختار اصلی روایت وارد آورد.
در امپراطور جونز نیز شاهد استفاده مستقیم و آگاهانه اونیل از الگوهای اساطیری هستیم اما او این بار نه اسطوره‌های آشنای یونانی بلکه اسطوره‌های ناشناخته آفریقایی را دستمایه قرار می‌دهد که در سراسر نمایشنامه در قالب‌هایی همچون خدای تمساح، جادوگر و اشباح و ارواح تجلی می‌یابد و با صدای ضربات اوج گیرنده طبل در طول نمایشنامه و صدای ادعیه و اوراد بر این جنبه‌های آئینی ـ اسطوره‌ای تاکیدی مضاعف می‌گذارد.
در رویکرد دوم اونیل به اسطوره‌، شاهد رویکردی پیچیده‌تر و عمیق‌تر هستیم؛ بدین معنا که تفکر اسطوره‌ای و الگوهای منشعب از آن این بار در لایه‌های زیرین و یا به عبارتی دیگر در ناخودآگاه متون او متجلی می‌شود. این بار حضور این لایه‌ گستر‌ده‌تر را در طیف وسیعی از نمایشنامه‌های اونیل باز می‌یابیم، حتی در رئالیستی‌ترین آثارش که به ظاهر هیچ نشان و رنگ و بویی از اسطوره ندارد:
نور تروپ فرای منتقد کانادایی و یکی از برجسته‌ترین نمایندگان نقد اسطوره‌ای در کتاب ارزشمندش تحلیل نقد(Anatomy of criticism) به دو نوع عمده از تصاویر در آثار ادبی مبتنی بر اسطوره اشاره می‌کند: تصاویر بهشتی و تصاویر دوزخی که هر کدام از آن‌ها کهن الگوهایی تکرار شونده است که ردپای آن‌ها را در بسیاری از آثار ادبی می‌توان پی گرفت.
تمام کسانی که با آثار اونیل آشنا هستند شاید از به کار بردن صفت دوزخی درباره آثار وی ابایی نداشته باشند به همین دلیل با برشمردن برخی از مهمترین این کهن الگوهای دوزخی از دید فرای و تطابق آن با آثار اونیل سعی خواهیم کرد نشانه‌های کهن الگویی و اساطیری را در آثار او بازیابیم:
۱) در دنیای دوزخی رهبر ظالم، اسرارآمیز و مالیخولیایی قرار دارد که هوس سیری ناپذیری دارد و در قطب دیگر فارماکوس(Pharmakos) یا قربانی نذر شونده که باید کشته شود تا دیگران قدرت بگیرند. نمونه بارز آن نمایشنامه"گوریل پشمالو" و شخصیت ینک است. ینک یک قربانی نذر شونده است و رهبر ظالم همان ساختارهای اقتصادی و اجتماعی است که او را می‌بلعد و در هم می‌شکند.
۲) برخلاف دنیای بهشتی که رابطه جنسی در آن پاک و بر پایه ازدواج است، در دنیای دوزخی این رابطه به شهوت حیوانی، زنا با محارم، غلامبارگی و... تبدیل می‌شود. به یاد بیاوریم شخصیت‌های جیمی و ادموند را در"سیر روز در شب" که مدام در خانه‌های بدنام به سر می‌برند یا زنان بدنام نمایشنامه"مرد یخین می‌آید".
۳) دنیای نباتی تصاویر بهشتی که مبتنی بر باغ و چمن‌زار است در دنیای دوزخی تبدیل به یک جنگل مشئوم می‌شود که شخصیت اصلی در آن گم می‌شود و جنگل او را می‌بلعد یا می‌خواهد نابود کند. نمونه بارز آن در آثار اونیل نمایشنامه"امپراطور جونز" است که در آن جونز در جنگل تاریک گم می‌شود، در آن جا اشباح بر او ظهور می‌کنند و جنگل و نیروهای مرموز آن عاقبت او را از پای درمی‌آورند.
۴) آب در دنیای بهشتی آب حیات است اما در دنیای دوزخی ‌عامل مرگ است، همانند دریایی یخین در"روغن نهنگ" که موجب دیوانگی زن ناخدا می‌شود و یا عنصر آب در"سیر روز در شب" که مری می‌خواهد خود را در آن غرق کند و در طول نمایشنامه چند بار به آن اشاره می‌شود.
۵) کشتی در دنیای دوزخی همان لویاتان یا اژدهای آب‌هاست و حتی درون کشتی را می‌توان‌ امعا و احشای اژدها دانست. همانند کشتی در روغن نهنگ که زن ناخدا را در خود محبوس کرده ‌و یا کشتن ینک و دیگر کارگران در گوریل پشمالو که آن‌ها همچون بردگانی به کار در آن مشغولند. بردگانی با غل و زنجیرهای نامرئی که توسط اژدهای کشتی بلیعده شده‌اند.
لازم به ذکر است انگاره‌های آب و کشتی در اغلب آثار اونیل که به دریا مربوطند و تعداد آن‌ها کم هم نیست به نوعی به تصاویر دوزخی ‌آن‌ها بازمی‌گردد.
۶) در تصاویر دنیای بهشتی راه یا جاده مستقیم وجود دارد که نمادی از سیر و سلوک زایر است اما راه در دنیای دوزخی مسیری گمشده، تو در تو و بی پایان است، به یاد بیاوریم مسیر گمشده را در "امپراطور جونز".
۷) "خانه" که نماد آن در تصاویر بهشتی معبد است، در تصاویر دوزخی تبدیل به دخمه‌ای هراس‌انگیز و هولناک می‌شود از آن جمله در آثار اونیل میخانه جیمی کشیش است که در"مرد یخین می‌آید" و "آنا کریستی" شرح آن رفته است.
۸) "آتش" در دنیای بهشتی آتش پالاینده است و قهرمان را تطهیر می‌کند اما در دنیای دوزخی تبدیل به آتش سوزاننده می‌شود، همچون آتش تون کشتی در"گوریل پشمالو" که یادآور آتش دوزخ است و حتی در دیالوگ‌های نمایشنامه نیز چند بار به آن اشاره می‌شود.
۹) "پدر" در تصاویر بهشتی پدری مهربان یا پیری دانا و فرزانه است اما در دنیای دوزخی تبدیل به پدر نفرت انگیز و بی‌رحمی می‌شود، همچون جیمز تایرون در"سیر روز در شب".
۱۰) تصاویر بهشتی بر پایه نور و روشنایی شکل می‌گیرد اما تصاویر دوزخی سرشار از تاریکی، وهم و هراس است. این تاریکی و حضور سنگین شب را در بسیاری از آثار اونیل می‌یابیم مثل"سیر روز در شب"، "امپراطور جونز" و"نخستین آدم".
جدای از این ۱۰ عنصر عمده که فرای بدان اشاره دارد، می‌توان حضور بسیاری از عناصر اسطوره‌ای دیگر را در آثار اونیل پی گرفت از جمله شخصیت اسطوره‌ای در آثار ‌وی. زیرا شخصیت اسطوره‌ای نیز همچنان که شخصیت‌های اونیل هستند، شخصیتی‌هایی تنها، برگزیده و متمایزند که برخلاف جریانی حرکت می‌کنند که در راستای هدفی قهرمانانه است.
اما اکنون می‌خواهیم به پرسش نخستین بازگردیم. سرچشمه این رویکرد اسطوره‌ای در آثار اونیل چیست؟
در نظر نخست و از منظر روانشناسانی همچون فروید و یونگ که رویا را تجلی‌گاه بروز اسطوره‌ها و کهن الگوها می‌دانند، می‌توان سرچشمه اسطوره را در آثار اونیل به حضور رویا و تخیل در آثار ‌وی بازگرداند و حتی ردپای تفکر فرویدی را به عنوان مثال در اثری همچون"عزا برازنده الکتر است" پی گرفت.
هر چند این نظر نمی‌تواند نادرست باشد اما نمی‌تواند به تمامی شمول و گستردگی حضور اسطوره را در آثار اونیل در برگیرد.
در دومین منظر می‌توان سرچشمه تفکر اسطوره‌ای را در نگرش اکسپرسیونیستی اونیل جست‌وجو کرد؛ چرا که اونیل از یک سو با تاثیرپذیری از آثار آگوست استریندبرگ ـ که خود نیز بدان معترف است ـ که می‌توان او را نیای اکسپرسیونیست‌ها دانست و همچنین با الهام از سینمای اکسپرسیونیستی آلمان و بالاخص فیلم"مطب دکتر کالیگاری" دست به خلق آثاری اکسپرسیونیستی زد که بارزترین آن‌ها نمایشنامه"گوریل پشمالو" است. تاثیر این نگرش اکسپرسیونیستی را می‌توان در تمام آثار اونیل مشاهده کرد، حتی در رئالیستی‌ترین آن‌ها.
از ویژگی‌های عمده اکسپرسیونیستی در آثار اونیل می‌توان به این موارد اشاره کرد: تاکید بر حضور شخصیت محوری، عصیان شخصیت محوری در مقابل جمع و نظام، گرایش فراوان اونیل در آثارش از یک سو به احساس و عاطفه و از سوی دیگر به مذهب و معنویت، تاکید بر حرکات بیرونی بر نمایش عواطف درونی که نمونه زیبای آن صحنه پایانی نمایشنامه"روغن نهنگ" است که دیوانگی زن ناخدا از طریق ظهور نهنگ و جست‌وخیز او نشان داده می‌شود.
همچنین تاکید وی بر نورپردازی‌های اکسپرسیونیستی و سایه روشن‌های تند که از نمونه‌های زیبای آن می‌توان به صحنه پایانی"سیر روز در شب" و پرده سوم و آخر نمایشنامه"نخستین آدم" اشاره کرد.
از آن رو می‌توان این خاستگاه اسطوره‌ای را در گرایش اونیل به اکسپرسیونیسم تبیین کرد که در میان سبک‌های ابتدای قرن بیستم هیچ کدام به اندازه اکسپرسیونیسم و داعیه گرایش به سوی عناصر معنوی، دینی و جادویی را نداشت.
● از بارزترین گرایش‌های اکسپرسیونیست‌ها به سوی اسطوره، دین و معنویت‌ تنها به ذکر دو نمونه برجسته اکتفا می‌کنیم:
۱) نمایشنامه"نمایش یک رویا" اثر استریندبرگ که آن را اکسپرسیونیستی‌ترین نمایشنامه وی می‌دانند، نمایشنامه‌ای است اسطوره‌ای با بنیادهایی برگرفته از اساطیر هندی.
۲) هرمان بارکه یکی از بزرگترین نظریه‌پردازان اکسپرسیونیسم است، این چنین در پی تبیین اکسپرسیونیسم برمی‌آید:
«هنر برای معنویت می‌گرید و این خود اکسپرسیونیسم است» و یا«با ترس از مرگ که بر ما غالب است ما نیروهای جادویی را فرامی‌خوانیم و از آن‌ها برای جادو کردن علیه تمدن استفاده می‌کنیم. اکسپرسیونیسم نمادی است از ناشناخته‌های درون ما که به آن‌ها اعتماد می‌کنیم به این امید که ما را نجات دهند.»
اما در سومین و مهمترین منظر می‌توان گرایش به اسطوره‌ را در آثار اونیل حاصل گرایش و علاقه‌مندی او به تراژدی دانست.
تراژدی در ذات خود و از پس تعریف‌های بی‌شمارش از ارسطو گرفته تا هگل و بالاخص نیچه برخاسته از دل آیین‌ها و اساطیر است و بنا بر تعریف نیچه‌ای زاده شور دیونیزوسی و نظم آپولونی است. شخصیت تراژیک نیز شخصیت اسطوره‌ای است زیرا به جهانی که اگر نگوییم بالاتر، حداقل متفاوت و متمایز از دیگران تعلق دارد.
اونیل را می‌توان وارث بلاواسطه تراژدی یونانی دانست و یکی از مهمترین حلقه‌های اتصال تراژدی باستان به تئاتر مدرن به شمار آورد. پس بدون شک آنچه را که می‌توانیم جنبه‌های اسطوره‌ای تراژدی بنامیم با خود حمل کرده است.
وی جدا از استفاده از بسیاری از الگوهای ساختاری تراژدی و تکنیک‌های آن از جمله خلق تریلوژی(سه گانه، عزا برازنده الکتر است) یا استفاده نامحسوس از همسرایان در همین نمایشنامه یا استفاده از ماسک در نمایشنامه‌های"خداوندگار براون" و"العازر خندید" و یا استفاده از تکنیک اساید(کناره‌گویی) در نمایشنامه"میان پرده عجیب" که همگی از الگوها و تکنیک‌های تراژدی‌های باستانی است، در زیرساخت آثار خود نیز از الگویی‌ تراژیک بهره می‌گیرد.
نورتروپ فرای در کتاب"تحلیل نقد" که ذکر آن رفت، مراحلی شش گانه برای تراژدی ذکر می‌کند که هر کدام از تراژدی‌ها را ـ البته نه تراژدی صرفاً به مفهوم نمایشی آن ـ می‌توان در یکی از این مراحل طبقه‌بندی کرد. در ششمین مرحله تراژدی و در نقطه پایانی آن او از نوعی تراژدی نام می‌برد که متعلق به دوزخ است و می‌توان آن را تراژدی دوزخی نامید.
از دید فرای این مرحله از تراژدی دنیای هول و هراس است و تصاویر اصلی آن اسپاراگموس یعنی آدمخواری، مثله شدن و شکنجه شدن است. به زعم فرای در تراژدی‌هایی از این دست قهرمان به قدری در عذاب یا ذلت افتاده است که نمی‌تواند امتیاز حال و هوای قهرمانی را به دست آورد(پرومته در زنجیر) و حتی گاه به موجودی شریر بدل می‌گردد(مکبث) تراژدی دوزخی را می‌توان مصداق نمایشنامه‌های اونیل نیز دانست، جایی که همه چیز عبارت از یک بردگی و شکنجه مداوم است(گوریل پشمالو) شخصیت‌ها شکست خورده و ناتوانند(سیر روز در شب) تبدیل به شخصیت شیر می‌شوند(امپراطور جونز)، به شکلی خودخواهانه تنها بر خواسته‌های خود پا می‌فشارند و مکافات آن را نیز می‌بینند که در تراژدی از آن تحت عنوان هیوبریس(hybris) یاد می‌شود(روغن نهنگ، نخستین آدم).
تراژدی اونیل یک تراژدی دوزخی است، اما هنر اونیل در آن است که هر چند تراژدی‌هایش دوزخی است و رنگی از اساطیر دارد اما به همان اندازه نیز زنده و واقعی است و به همین اعتبار می‌توان گفت اونیل جزء آن دسته معدود از نویسندگانی است که موفق می‌شود دو دنیای به ظاهر متضاد و بیگانه را به هم پیوند بزند او در آثارش واقعیت و اسطوره را به هم می‌رساند و از ترکیب آن دو جهان خاص خود را بازمی‌آفریند.
رحیم عبدالرحیم‌زاده
منابع:

۱- سیر روز در شب، اونیل ـ یوجین، ترجمه محمود کیانوش، انتشارات اشرفی، چاپ دوم، ۲۵۳۷
۲- گوریل پشمالو، اونیل ـ یوجین،‌ ترجمه بهزاد قادری، انتشارات نمایش، چاپ اول ۱۳۷۰
۳- امپراطور جونز، اونیل ـ یوجین، ترجمه یدالله آقاعباسی، نشر قطره، چاپ اول ۱۳۸۴
۴- عذا برازنده الکتر است، اونیل ـ یوجین، ترجمه یدالله آقاعباسی، نشر قطره، چاپ اول ۱۳۸۳
۵- روغن نهنگ، اونیل ـ یوجین، ترجمه محمد حفاظی، نشر ابن سینا، چاپ اول ۲۵۳۵
۶- سفر دور و دراز به وطن، اونیل ـ یوجین، ترجمه صفدر تقی‌زاده ـ محمدعلی صفریان، نشر نیل، چاپ اول ۱۳۳۷
۷- نخستین آدم، اونیل ـ یوجین، ترجمه بهزاد قادری، انتشارات نمایش، چاپ اول ۱۳۷۰
۸- مرد یخین می‌آید، اونیل ـ یوجین، ترجمه بهزاد قادری ـ یدالله آقاعباسی، سپیده سحر چاپ اول، ۱۳۸۰
۹- آناکریستی، اونیل ـ یوجین، ترجمه صفدر تقی‌زاده ـ محمدعلی صفریان، شرکت سهامی نشر اندیشه، چاپ اول ۱۳۴۳
۱۰- تحلیل نقد، فرای ـ نورتروپ، ترجمه صالح حسینی، انتشارات نیلوفر، چاپ اول ۱۳۷۷
۱۱- گاه‌شمار زندگی یوجین اونیل، بوگارد ـ تراویس، ترجمه پروین وکیل‌الرعایایی، نشر اوحدی، چاپ اول ۱۳۸۱
۱۲- گزاره‌گرایی در ادبیات نمایشی، ناظرزاده کرمانی ـ فرهاد، انتشارات سروش، چاپ اول ۱۳۷۸
۱۳- درباره اکسپرسیونیسم، بار ـ هرمان، ترجمه ژیلا ارجمندی، نشر دیگر، چاپ اول ۱۳۸۲
۱۴- تفسیری بر تراژدی‌های یونان باستان، کات ـ یان، ترجمه داود دانشور، منصور براهیمی، انتشارات سمت، چاپ اول ۱۳۷۷
۱۵- زایش تراژدی از روح موسیقی، نیچه ـ فردریک، ترجمه رویا منجم، نشر پرستش، چاپ اول، ۱۳۷۷
منبع : ایران تئاتر


همچنین مشاهده کنید