چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


در ستایش دیوانگان


در ستایش دیوانگان
جنبش‌های آوانگارد از آغاز تا به امروز با بحران‌های اجتماعی، سیاسی هم پیوند بوده‌اند. چه آوانگاردهای کلاسیک، چه مدرنیست‌ها و چه پُست آوانگاردیسم که نظریه‌پردازان معاصر در پی تعریفی شفاف از آن هستند، به واژگون‌سازی الگوهای نهادینه شده زیبایی شناسی سنتی علاقه‌مند و پی‌جو بوده‌اند. نقد آوانگارد برخلاف انتظارها نقدی هراسناک است. آوانگاردها همان رویا بینانی هستند که هولدرین درباه‌شان چنین می‌گوید:«جامعه همواره از اعضای رویابین خود متنفر و در هراس است.» نهضت آوانگارد ژاپن نیز از ترسیم فوق مستثنی نیست. ژاپن پس از جنگ با بحران‌های طبیعی پی در پی اجتماعی و فرهنگی، زمینه‌ مناسبی را جهت ظهور هنرمندانی چون شوجی ترایاما(۸۳ ۱۹– ۱۹۳۸)، کازواو اونو و تاتسومی هیجی‌کاتا فراهم آورد. شوجی ترایاما(Shuji Terayama) از بنیان‌گذاران تئاتر آوانگارد ژاپن مانند دیگر هنرمندان ژاپنی کودکی خود را در فضای دهشتناک و رادیکالِ جنگ جهانی دوم گذراند. جنگی که ترس، اضطراب و فِقدان‌های روانیِ عظیمی را برای مردم ژاپن به ارمغان آورد.در آموری(Amori) زادگاه ترایاما بیش از ۳۰ هزار نفر کشته شدند. وی پس از اتمام جنگ که پدرش نیز در آن کشته شده بود در ۱۹۵۴، تحصیل رشته زبان و ادبیات ژاپنی را در دانشگاه واسدا به پایان می‌رساند.
۱۹۶۷ گروه تئاتر تن جو ساجی‌کی (Ten ju sajiki) را با چند تن دیگر از هنرمندان تشکل می‌دهد. ترایاما تمایلات گروه و خود را چنین بیان می‌کند:«خواست ما این است که مخاطب به مانند جسمی به درون تئاتر مکیده شود.»وحشت، تاریکی، غیبت، جنون و طغیان، ارکان اصلی تئاتر ترایاماست. اموری فراگیر که می‌توان مصادیق بارزی از آنان را در جامعه ژاپن پس از جنگ مشاهده نمود. ژاپن آلوده به رادیواکتیو. ژاپنی که نه براساس یادگار هزاران ساله خودخورشید تابان همان دایره سرخ، بلکه به وسیله تششع انفجارهای دو قلوی هیروشیما و ناکازاکی، تابان شده بود. این چنین است که ذهن هنرمندانی چون ترایاما یا مؤسسان جنبش آوانگارد بوتو با نور سیاه و تابان مالیخولیا و هیستری پیوند می‌خورند.ژاپن پس از جنگ خود را در دو شکل بازنمایی می‌کند. اول، هم ریختی جامعه آمریکایی شده و دوم، آثار هنرمندان آوانگارد. دو نیروی متخاصم که در عرصه اجتماعی به کنش ـ واکنش می‌پردازند. خشونت آئینی ترایاما که از پندارهای ناخودآگاه شمن‌گرایی پیش از ذن بودیسم ریشه می‌گیرد، تائید کننده و بازتاب تمایلات غیرعملی آرتوست. آن طغیانی که آرتو و سپس گروتفسکی تبلیغ می‌کنند، شاید به فلسفه نوعی از خودکشی ژاپنی یعنیسه پوکو نزدیک است. همان کنش غیرارادی و جنون‌آمیزی که ترایاما در نمایش تبار خونین یک خاندان بازنمایی می‌کند. طغیان نیز همان راهی را می‌پیماید که سه پوکو: آزادسازی نیروهایی که به وسیله اجتماع سرکوب شده‌اند.
● تئاتر خیابانی ـ محیطی، تئاتر همگانی
دوره اول فعالیت‌های ترایاما اختصاص به بررسی تأثیرات تئاتر بر مخاطب و برعکس، می‌گذرد. اما شیوه ترایاما در این پژوهش عَملی چیست؟ «همگان می‌توانند بازی کنند. همگان می‌توانند ناهنجاری‌های روحیِ خود را درون فضای تئاتر پرتاب کنند. همگان می‌توانند به شرط درکِ لزومِ عنادورزی هنری، علیه ساختارهای زیباشناسی کهنه و فرسوده سنتی طغیان کنند.»
در نمایش تکان دهنده جنایت دکتر کایگاری مخاطب با رشته رویدادهایی هرا‌س‌آور و در اتاق‌هایی مواجه می‌شود که ناخودآگاهش را مورد حمله قرار می‌دهند. حمله ترایاما به آن بخشی از ذهن است که خود تماشاگر نیز از وجودش بی‌اطلاع است. در یکی از اجراهای این نمایش چند تن از تماشاگران ناخواسته از جایگاه خود بلند شده و روی صحنه می‌روند تا درون اتاق‌ها را ببینند. این همان خواست ترایاماست:«مکیده شدن مخاطب به درون فضای تئاتری.» در چنین وضعیتی مسؤولیت حضوری (Presentive) مخاطب افزایش می‌یابد. این مخاطب است که باید بسیاری از خلاءهای عمدی که در نمایش ایجاد شده را ترمیم و بازسازی کند.
Yes وسلیمان نمایش‌هایی هستند که تئاتر را از صحنه و سالن به اتوبوس،‌ آپارتمان و خیابان منتقل می‌سازد.
در نمایش سلیمان پس از راه‌بندانی که بازیگران در خیابا‌ن‌های منطقه‌ای واقع در توکیو ایجاد می‌کنند، پلیس به تعقیب آنان می‌پردازد و بازیگران نیز می‌گریزند. این خود جزئی از ترفندهای ترایاما جهت اشتراک همگانی تئاتریکال بود. قایم باشک بازی گروه بازیگران با پلیس مدت‌ها ادامه می‌یابد و مردم نیز در این تلاش مشارکت می‌جویند.
● انگیزه‌ها: گشایش عرصه جنونِ آشوب‌ناک
ترایاما به علت بیماری حاد کلیوی مدتی در بیمارستان بستری بود. همین امر باعث شد تا وی وقت کافی برای مطالعه آثار اندیشمندانی چون زیگموند‌ فروید، مایاکوفسکی، ژان پل‌ سارتر و آندره ما‌‌لرو داشته باشد. وی در طی مطالعات خود با اثر شگفت‌انگیزایزودور دوکاس‌ـ لوترآمون یعنی کتاب آواز مال دورور (Chant de Maldoror) که محبوب سورآلیست‌هاست آشنا شده و به شدت از آن تأثیر می‌گیرد. بعدها ترایاما فیلمی به نام قایم باشک روستایی می‌سازد که براساس همین کتاب است. این فیلم در ۱۹۷۷ برنده جایزه ویژه کن می‌شود. ترایاما درباره التهاب ژاپن پس از جنگ می‌گوید:«خانواده استبدادگر ژاپنی با شکلی تمامیت‌خواه به سرکوب هیجانات می‌پردازد، اما در حال حاضر موقعیت اجتماعی این نهاد، کارکردهای خود را از دست داده است. همه چیز تغییر کرده و سنت‌های قدیمی نابود شده‌اند و جای خود را به تقلید بی‌ارزشی از فرهنگ کوکاکولای آمریکایی داده است.» تقلید بی‌ارزش رفتاری است که ترایاما به شدت به آن حمله می‌کند. در نمایشنامه تربیت افراد دیوانه با نگاهی به سنت نمایش عروسکی ژاپن، تمرکز خود را بر دو عنصرتقلیدِ جامعه عقل مدار و جنون معطوف می‌سازد. داستان خاندانی با اصل و نسب که تحت تأثیر اظهارات یک پزشک به یکدیگر مشکوک شده و در نهایت عضو یاغی خاندان که کوچک‌ترین دختر است را به قتل می‌رسانند.ترایاما بیش از اینکه در ژاپن معروف باشد، به عنوان نماینده هنر آوانگارد ژاپن در آمریکا و اروپا دارای وجوه با اهمیتی است. شوجی ترایاما در چهارم می ۱۹۸۳ در اثر‌ التهاب کلیوی حاد درگذشت.
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی