چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


تشکیلات صنفی جای اعمال قدرت نیست


تشکیلات صنفی جای اعمال قدرت نیست
دکتر قطب‌الدین صادقی از جمله هنرمندان مطرح تئاتر است که تا کنون در هیچ ‌یک از تشکلهای صنفی حضور نداشته است. وی اواخر سال گذشته برای اولین بار برای عضویت در هیئت مدیرة مرکزی خانه تئاتر و مرکز ملی تئاتر (ITI) اعلام کاندیداتوری کرد که در هر دو انتخابات، با کسب آرای بسیار، به عنوان یکی از اعضای اصلی هیئت مدیرة هر دو مرکز انتخاب شد. وی در انتخابات داخلی هیئت مدیرة مرکزی خانه تئاتر به عنوان مسئول کمیتة آموزش ‌که کمیته‌ای تازه تأسیس است ـانتخاب گردید. به همین انگیزه گفت‌وگویی با وی انجام داده‌ایم که می‌خوانید.
▪ آقای دکتر! چرا تا کنون در هیچ‌ یک از تشکلات صنفی حضور نداشته‌اید و این نخستین حضور شما در خانه تئاتر و ITI است؟
- به این دلیل که خانه تئاتر در بدو تأسیس خود به شکل کنترل شده توسط عده‌ای اداره می‌شد که به اعتقاد من این شیوه، جنبة صنفی نداشت و بیشتر فعالیتشان در جهت اعمال قدرت و کانالیزه کردن نیروها و افراد بود. آنها قصد داشتند از آدم به عنوان سیاهی لشکر استفاده کنند. برای من کمی دیر است که سیاهی لشکر شوم. به ویژه اینکه دیدم از همان ابتدا فردی را در رأس این تشکیلات قرار داده‌اند و این شیوه انتخاب بسیار غیردموکراتیک بود چرا که در تشکیلات صنفی، پستهای انتصابی نداریم.
بنابراین اعمال قدرتها و سوءمدیریتها بر پافشاری من افزود که وارد این تشکیلات نشوم. منتها در طول این سالها مرتب این دوستان از من انتقاد می‌کردند که چرا عقب‌نشینی می‌کنم. معتقد بودند با تجربه و تعاریفی که دارم می‌توانم با حضور خود به شکل مستقیم و غیرمستقیم، تأثیرگذار باشم اما من نمی‌پذیرفتم و این بار هم چنین قصدی نداشتم.
▪ پس چگونه این بار پذیرفتید که در این انتخابات شرکت کنید؟
- من و آقای ایرج راد هر دو عضو شورای هنرمندان هستیم و ایشان در یکی از این جلسات با من صحبت کرد و دلایلی آورد که مرا مجاب کند. من به ایشان گفتم که شنیده‌ام از آن تشکیلات به عنوان حزب و گروه استفاده می‌شود و نوعی باندبازی وجود دارد و آقای راد توضیح داد چنین نیست و از این شایعه ناراحت شد و عنوان کرد حتی اگر چنین باشد می‌توانی با حضور خودت روی این موضوع هم تأثیر بگذاری و به این ترتیب در انتخابات شرکت کردم.
▪ و در مورد ITI؟
- ببینید! اصولاً این گونه مراکز را تشکیلات صنفی می‌دانم و هر کس بخواهد از این تشکیلات به عنوان حزب یا باند استفاده کند، نقض غرض است و من به شدت برآشفته می‌شوم و این چنین بود که برای انستیتو ملی تئاتر (ITI) کاندیدا شدم؛ به ویژه بعد از مشکلاتی که در دورة مدیریت گذشته، اختلاس و سندسازی آن دوران پیش آمده بود برای شرکت در این انتخابات مصّر شدم چون همة سهل‌انگاریها را می‌پذیرفتم جز در مورد ITI چرا که این تشکیلات، وجهة بین‌المللی دارد و با نام و آبروی ما به شدت در ارتباط است. البته تا همان روز انتخابات، تصمیم جد‌ّی برای این موضوع نداشتم تا اینکه دوستان محبت کردند و مرا هم کاندیدا کردند که امیدوارم به خوبی از عهدة انجام این وظیفه برآیم و هر زمان حس کنم این تشکیلات از حالت دموکراتیک خارج شده، استعفا خواهم داد.
▪ در میان صحبتهایتان به نکته درستی اشاره کردید و آن باندبازی و حزب‌گرایی در این گونه تشکیلات است. چرا همیشه تشکلهای صنفی ما با این مشکل رو‌به‌رو بوده‌اند؟
- ارادة معطوف به قدرت. چرا که عده‌ای می‌کوشند کمبودهایشان را در زمینه خلاقیت، تولید تئاتر و دیگر موارد از طریق این گونه تشکلها جبران کنند. تصور می‌کنند می‌توانند هواخواهانی را گرد خود جمع کنند و آرایی را به دست آورند و با استفاده از این شیوه‌های غیردموکراتیک و گروهکی، پستی را اشغال کنند در صورتی که این روش به شدت غیرصنفی و فردگرایانه و برخاسته از کمپلکسهای افراد است تا واقعیات موجود. بنابراین گاه می‌بینیم دوستانی دور هم جمع می‌شوند و تشکیل جناح می‌دهند که شیوه‌ای غیرمنصفانه است. چرا که هستند کسانی مانند من که اعتقادی به این گونه دسته‌بندیها ندارند و اصولاً اساس کار دموکراتیک آزادی همة افکار و آرا است. اما گاه این دو تلقی با یکدیگر برخورد می‌کنند.
▪ با این حساب با حضور افراد گوناگون که فاصله فکری زیادی از یکدیگر دارند در این گونه تشکلها موافقید...
- همه با هم فرق داریم و باید این موضوع را بپذیریم. اما در عین حال یکدیگر را دوست داشته و مکمل هم باشیم. بنابراین نه تنها حضور افراد با تفکرات گوناگون لازم است بلکه این افراد هر یک باید تخصص ویژه‌ای داشته باشند تا هر کدام بتوانند گوشه‌ای از کار را بگیرند و قدرت ابتکار و عشق و سابقه‌شان در خدمت منافع صنفشان باشد نه اینکه منافع جمعی فدای جاه‌طلبیهای فردی شود؛ که اگر چنین باشد به شدت متضرر می‌شویم.
▪ بسیاری از هنرمندان مطرح تئاتر ما به عضویت صنوفی همچون خانه تئاتر درنمی‌آیند. زیرا معتقدند ما کار تشکیلاتی را نمی‌دانیم و اصناف ما نمی‌توانند مدافع حقوق هنرمندان آن رشته باشند ...
- این هنرمندان حقیقت را می‌گویند. چون ما بسیار کم‌تجربه هستیم. حتی یک حزب یا سندیکا در ایران نداریم و تجربیات دموکراتیکمان بسیار اندک و بد است چون اگر هم تجربه‌ای بوده، شکست خورده ضمن اینکه تجربیات نسلهای پیشین هرگز به طور مستقیم به ما نرسیده است و ما هر بار از صفر شروع کرده‌ایم. اما به‌رغم همه اینها سرانجام باید بیاموزیم. چرا که نیازمند تشکیلات صنفی هستیم تا بتوانیم منسجم عمل کنیم. در جامعه و جهان امروز نمی‌توان به شکل فردی عمل کرد بنابراین در راه به دست آوردن این تجربه، نباید از شکست خوردن بترسیم و باید دوری تاوان این گسستهای تاریخی را بدهیم و این هزینه دیر یا زود باید پرداخت شود.
▪ مطلبی که به آن اشاره می‌کنید بسیار ایده‌آل است اما در بسیاری از موارد، افراد حتی نمی‌توانند دور یک میز بنشینند و با یکدیگر سخن بگویند ...
- حرف شما کاملاً درست است. ما تمرین نداریم و واقعیت تلخ دیگر این است که امروزه هنرمندان متقاضی کار به دلیل انبوه فارغ‌التحصیلان دانشگاهها بسیار زیادند در حالی که امکانات بسیار محدود است. بنابراین یکی از دلایلی که باید این تمرین دموکراتیک را انجام دهیم، همین است. متأسفانه نوعی رقابت وجود دارد که به حذف فیزیکی افراد می‌انجامد. همه نوع توطئه می‌کنند تا جلوی کار یک نفر گرفته شود تا بتوانند جای او را بگیرند یا اگر به کسی بودجه یا سالنی داده شود، عده‌ای حس می‌کنند حق مسلم آنان به آن فرد داده شده. این مشکلات باعث شده همبستگی میان ما، کم شود. بنابراین باید بیاموزیم همچون افراد یک خانواده کنار هم باشیم یعنی در عین تفاوتهایی که وجود دارد، نوعی همبستگی میان ما حاکم باشد و این رقابتهای ناسالم را تعدیل کنیم.
▪ دقیقاً به دلیل کمبود امکانات است که گفته می‌شود هنرمندان تئاتر بیش از هنرمندان رشته‌های دیگر در این مورد با هم مشکل دارند؟
- نه! هنرمندان رشته‌های دیگر هم با هم به شدت مشکل دارند. در مورد سینما، موسیقی، نقاشی و ... این موضوع صادق است. راستش شرایطی درست شده که هنرمندان گاه درگیر رقابتهای به شدت ناسالم می‌شوند. دلایل متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد شرایط معدود موجب می‌شود افراد به جان یکدیگر بیفتند در صورتی که اگر شرایط و امکانات فراهم باشد تصور نمی‌کنم انسانها به جان یکدیگر بیفتند. تصور می‌کنم دولت تا حدودی در این مشکل دخیل است زیرا در فراهم آوردن امکانات کوتاهی می‌کند یا با تبعیضهای دردآور، بعضی از امکانات را به افرادی می‌دهد که به هیچ‌وجه شایستگی ندارند و خشم دیگران را تحریک می‌کند. زمانی که فشار جهان بیرون زیاد شود، آدمها از درون به جان یکدیگر می‌افتند و این یک اصل ثابت شده است.
▪ در مورد تشکیلاتی مانند خانه تئاتر گاه شاهد حضور هنرمندان صاحب‌نامی هستیم که با آرای زیادی انتخاب می‌شوند. اما بعد از آن هرگز در جلسات شرکت نمی‌کنند و حضور فعالی ندارند ...
- حتماً دلایلی وجود دارد. جو‌ّ و شرایطی وجود دارد که آنان را دل‌زده می‌کند. متأسفانه بیشتر دوستان ما از این تشکیلات دموکراتیک و صنفی، تعریف حزبی و گروهی دارند که غلط است. تشکیلات صنفی برای اعمال قدرت نیست بلکه برای یکی شدن خانواده و دفاع همه‌جانبه از صنف و حرفه‌مان است که باید به آن احترام بگذاریم و کسی حق ندارد از آن سوءاستفاده کند. البته به طور قطعی نمی‌توانم پاسخگوی اعمال این افراد باشم اما اگر با اشتیاق آمده‌اند و خواسته‌اند تا در این کار صنفی و دموکراتیک سهیم باشند و بعد خود را کنار کشیده حتماً مسائلی را مغایر با تعاریف خود دیده‌اند.
▪ به عنوان هنرمندی که اخیراً به عضویت خانه تئاتر درآمده‌اند، عملکرد این تشکل را از آغاز تا به امروز چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟
- مسیر خوبی داشته اگر چنین نبود عضو آن نمی‌شدم و هرچه رو به جلو می‌رویم، تشکیلات آن دموکراتیک‌تر، مستقل‌تر و بازتر و برنامه‌ها پیچیده‌تر می‌شود. البته یقیناً عملکرد خانه تئاتر ایده‌آل نیست زیرا در حال تحول و تکامل است اما مسیر خوبی داشته و نباید مانع عملکردشان شد و یکی از دلایل پیوستن من به این تشکل، تقویت کردن راهی بود که آغاز شده است.
▪ تصور می‌کنید خانه تئاتر چگونه می‌تواند قدرت اجرایی پیدا کند و به معنای موردنظر ما از شکل صنفی نزدیک‌تر شود؟
- متأسفانه قدرت اجرایی ندارد. مقایسه خانه تئاتر ما با فرانسه نشانگر این فاصله است. در آنجا هیچ قراردادی با هیچ هنرمندی امضا نمی‌شود مگر آنکه آن هنرمند کارت خانه تئاتر را داشته باشد و برای اینکه عضو چنین تشکلی باشید باید شایستگیهایتان را نشان داده و حرفه‌ای باشید. اما در ایران چنین نیست در صورتی که خانه تئاتر جای حرفه‌ایهاست و نه تنها مدافع هنرمندان که مدافع مدیران هم هست. برای مثال هرگز اجازه نمی‌دهند یک بازیگر دو قرارداد بازی هم‌زمان داشته باشد. بنابراین خانه تئاتر به سود تمام نیروهای فعال تئاتر اعم از هنرمند،‌ مدیر و ... عمل می‌کند. خانه تئاتر در آنجا ضمانت اجرایی ندارد. اشکال بزرگ ما در این است که در ایران چنین نیست.
▪ چرا در ایران چنین نیست؟
- به این دلیل که قدرت خانه تئاتر محدود است و این تشکل هنوز ریشه‌دار نشده و به عنوان یک نهاد دموکراتیک که جایگاه و ارزش حقوقی دارد شناخته نشده است. اول باید به این مرحله برسیم که قدرت اجرایی لازم را پیدا کند تا بعد بتواند در زندگی اقتصادی و حرفه‌ای هنرمندان تأثیر مستقیم داشته باشد. در ایران این شکل نوپا است و باید با کمک همه‌جانبه به آن کم‌کم تبدیل به نهادی شود که بار تمام مسئولیتها را برعهده می‌گیرد تا دولت تنها یک ناظر باشد. وقتی سیاستهای اجرایی در اختیار خانه تئاتر باشد، قرار نیست خانه تئاتر در حد یک دستگاه تشریفاتی که وظیفه‌اش برگزاری مراسمهای بزرگداشت، صدور بیانیه و ... عمل کند بلکه باید در حد یک نهاد تصمیم‌گیرنده عمل کند به همین دلیل هر کسی نباید کارت خانه تئاتر را داشته باشد و کسانی عضو این باشند که چندین سر و گردن از دیگران بالاتر باشند.
▪ این اتفاق چقدر در مورد اعضای خانه تئاتر ایران افتاده است؟
- من لیست همة اعضا را به طور کامل ندیده‌ام اما می‌دانم که تلاش کرده‌اند حرفه‌‌ایها را عضو کنند و افراد متقاضی باید امتحان خود را پس داده و جایگاهی برای خود به دست آورده باشند و به عنوان یک هنرمند خلاق از سوی دستگاههای تولیدکننده و افکار عمومی شناخته شده باشند.
▪ این پرسش را از این جهت مطرح کردم که گاه در عضوگیری بعضی از انجمنها همان مشکلی که خودتان به آن اشاره کردید، دیده می‌شود. یعنی افرادی در هیئت مدیره‌ها قرار می‌گیرند که می‌کوشند از این طریق، کمبودهای خود را جبران کنند.
- یقیناً جاهایی اشتباهاتی داشته‌اند که تعداد این اشتباهات خیلی هم زیاد است. می‌شناسم افرادی را که می‌کوشند در هر یک از این انجمنها جای پایی برای خود باز کنند و دوستانی به دست آورند تا بتوانند در شرایط ویژه و به یاری این دوستان، جلوه‌ای بفروشند. بنابراین به مرور و با یک نقد درون‌گروهی از سوی هیئت اُمنای خانه تئاتر باید جلوی این اشتباهات گرفته شود و اگر خودمان چنین نکنیم، از بیرون و بی‌رحمانه داوری می‌شویم.
▪ این موضوع که اداره کل هنرهای نمایشی تنها متولی تئاتر ماست چقدر مانع شده تا خانه تئاتر نتواند جایگاه اصلی خود را بیابد؟
- نمی‌دانم مانع است یا نه. هنوز بررسی نکرده‌ایم که آیا مانع بوده یا نه و آیا کمک کرده به رشد و شکوفایی آن یا نقش بازدارنده داشته. باید مدتی از حضورم بگذرد تا بتوانم در این مورد قضاوت کنم. اما اگر اداره کل هنرهای نمایشی نقش یاور را بازی کند خیلی اشتباه کرده است چون پیوند خود را با هنرمندان و توده‌های تماشاگران مخدوش کرده. سلامت اداره کل در این است که جایگاه اجتماعی افراد را از طریق مقبولیت کار و ارزش اجتماعی‌شان تعیین کند و بسیاری از ابتکارات را به خانه تئاتر واگذار کند. ما باید کم‌کم به سمت غیردولتی شدن برویم و بپذیریم NGOها هستند که می‌توانند پیش‌برندة افکار نوین باشند تا از این تک روایتی خارج شویم. چند صدایی، آیندة محتوم ماست که ناگزیریم آن را بپذیریم چون دنیا به سرعت جلو می‌رود و ما نمی‌توانیم مدام به روشهای متمرکز تکیه کنیم. تمرکز بیش از حد و سررشتة امور را به دست چند مسئول و مدیر دولتی دادن یعنی محروم کردن خود از تمام ابتکارات، اندیشه‌ها و دستاوردهای دیگران.
▪ اما با این روندی که الان داریم فکر نمی‌کنم به این زودی به غیردولتی بودن و مسائلی از این دست برسیم.
- ایرادی ندارد. کم‌کم می‌رسیم.
▪ اما همه چیز در حال محدودتر شدن است ...
- مطبوعات، مجله، دانشگاه، خانه تئاتر، اداره کل و ... همه برای این است که تئاتر داشته باشیم و اینها باید کمک‌کننده باشند نه بازدارنده و بعد همة ما موظفیم که خوب تئاتر کار کنیم و نسبت به حرفه و اجتماعمان تعهد درونی داشته باشیم. از این نظر اعتقاد راسخ دارم که تشکیلات خانه تئاتر باید به وجودآورندة امکانات بهتر و وسیع‌تر برای دستیابی به تئاتر خوش‌فکرتر، هنری‌تر و انسانی‌تر باشد. همة اینها مقدمه است و نباید اصل موضوع را فراموش کنیم. خانه تئاتر باید از نیروهای فعال استفاده کند؛ کسانی که دستی بر آتش دارند و لحظه‌ای از خلاقیت زمانة خود دور نیستند بلکه در بهبود شرایط ذینفع هستند.
▪ و سخن آخر؟
- جامعه ما سخت نیازمند تشکیلات دموکراتیک و مستقل از دولت است. دولت باید به کارهای اساسی‌تر مثل حل معضلاتی چون ترافیک، برقراری امنیت، تأمین بودجه و ... بپردازد اما فرهنگ‌ و هنر کار تشکلات دموکراتیک و نخبگان است. تاریخ نشان داده هر جا دولت وارد عمل شده حتماً دنبال سهم خود بوده است و می‌خواهد هنر را تبدیل به هنر تبلیغاتی کند و هنر تبلیغاتی، آزادی و خلاقی‍ّت را از دست می‌دهد. جامعه باید رنگین و متنوع باشد و این به سود جامعه ماست. برای مشکلاتمان بیش از یک راه‌حل داریم باید به سوی جامعه پویا، زنده و پر از خون و حرکت پیش برویم.
ندا آل طیب
منبع : سورۀ مهر