جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

پول، اخلاق، سیاست


پول، اخلاق، سیاست
۱) ولادیمیر ناباكوف روس را در كنار الكساندر سولژنیتسن، از مهم‌ترین چهره‌های ادبی تاریخ روسیه می‌دانند كه در برابر استالین ایستادند و به جنایات او اعتراض كردند. این دو، ‌به خصوص سولژنیتسن، با آثارشان بخشی از جریان روشنفكری روس‌های خارج از شوروی بودند كه تمام تلاششان را كردند تا چشم‌های دنیا را به فجایعی كه در روسیه استالینی اتفاق افتاد باز كنند و در این كار موفق نیز بودند، تا جایی كه امروز در تحلیل‌هایی كه از فروپاشی شوروی ارائه می‌شود، در بسیاری از موارد نام این دو نویسنده بزرگ قرن بیستم به عنوان عوامل تاثیرگذار در فروپاشی شوروی به چشم می‌خورد.
در جهانی كه انقلاب و انقلابیون مذموم‌ترین مخلوقات خداوندند و تمام فجایع تاریخ با فراغ‌بال به آنان نسبت داده می‌شود، مخالفت با انقلاب كار دشواری نیست، آن چه مرزها را تعیین و مخالفان را از هم سوا می‌كند، نحوه مخالفت است. ناباكوف درباره روس‌های لیبرال مقیم آمریكا- كه پس از انقلاب از این كشور رانده شده بودند و برای فروپاشی شوروی سینه‌چاك می‌دادند- جمله‌ای دارد كه در شرایط فعلی ما دلالت‌های بسیار ‌دارد.
ناباكوف درباره این افراد می‌گوید كه فرومایه‌ترین و حقیرترین مخالفان انقلاب آنانند كه با انقلاب اكتبر مخالفت می‌كنند به این دلیل كه دستشان از اموالشان كوتاه شد و هنگام فرار نتوانستند حساب‌های بانكی‌شان را خالی كنند. ناباكوف حق دارد،‌ به این دلیل ساده كه این شكل از مخالفت، كوچك‌ترین ارتباطی به اخلاق ندارد.
۲) تجمع اخیر سینماگران در خانه سینما از این نظر گویای نكات بسیاری است. در بین هنرمندان و روشنفكران ایرانی، سینماگران همیشه از جایگاه عزیزتر و والاتری نزد مردم برخوردارند. مساله محدود به كشور ما نیست، در تمام دنیا وضع چنین است. شكوه مراسم اسكار و كن را مقایسه كنید با جوایز ادبی مثل بوكر و نوبل، میزان پوشش رسانه‌ای، سرمایه مالی و خبرساز بودن این دو مراسم فرسنگ‌ها با عظیم‌ترین و باشكوه‌ترین رخدادهای ادبی و فلسفی و سیاسی سال فاصله دارد.
در همین كشور خودمان، اهمیت و تعداد مخاطبان جشنواره فیلم فجر و پوشش رسانه‌ای آن را مقایسه كنید با جشن‌ها و جوایز ادبی یا تجمع‌های سیاسی یا هر چیز دیگر. میزان تاثیر سینماگران در جامعه ما آنقدر واضح است كه نیاز به تبیین و توضیح ندارد؛ مساله این است كه سینماگران ایران در این سال‌ها این سرمایه نمادین را چگونه خرج كرده‌اند.
طبق حكمی كلیشه‌ای، تاریخ بهترین قاضی انسان‌هاست. لازم نیست چندان به عقب برویم، كارنامه سینماگران ایرانی از دوم خرداد به بعد بسیاری چیزها را روشن خواهد كرد.
میزان هزینه‌ای را كه نویسندگان، مترجمان، روشنفكران و روزنامه‌نگاران ایرانی در راه حفظ فضایی كه دوم خرداد برای نفس كشیدن در اختیار جامعه ایران گذاشت، مقایسه كنید با هزینه‌ای كه سینماگران پرداختند و این فاصله وقتی بیشتر آشكار می‌شود كه میزان سرمایه نمادین سینماگر را با میزان سرمایه نمادین روزنامه‌نگار و نویسنده مقایسه كنیم.
خطری كه از جانب نهادهای موازی و تندروان آن سال‌ها نویسندگان و روزنامه‌نگاران را تهدید می‌كرد، بسیار بیشتر از خطری بود كه بر فراز سر سینماگران سایه افكند، به این دلیل كه سینماگر بسیار بیشتر از نویسنده و مترجم در برابر چشم مردم بود و اگر مویی از سر او كم می‌شد نه فقط رسانه‌های ایران و جهان، كه مردم عادی نیز بسیار بیشتر تحت تاثیر قرار می‌گرفتند و واكنش نشان می‌دادند.
به جرات می‌توان گفت سینماگران ایرانی در آن دوران در بهترین حالت كیلومترها با خطری كه امثال پوینده و مختاری را تهدید می‌كرد فاصله داشتند و با این حال تمام تلاششان بر این بود كه این سرمایه نمادین در جایی به خطر نیفتد و آنجا كه اعتراضی كردند و پای بیانیه‌ای امضایشان دیده شد، آن قدر كم‌رنگ بود كه امروز كمتر كسی به یاد دارد.
این در حالی است كه سینماگران اگر بیشتر از نویسندگان و روشنفكران از دستاوردهای دوم خرداد بهره نبرده باشند، مسلما كمتر از آنان نیز بهره نبردند، آنان نیز در كنار دیگر مردم ایران بر سر همان سفره نشستند و از همان خوان نعمت بهره‌ها بردند، اما هزینه‌ای كه آنان پرداختند، در برابر چیزی كه به دست آوردند هیچ بود.
۳) به این ترتیب، اگر تجمع سینماگران را در باغ فردوس در اعتراض به سی‌دی‌های قاچاق، با توجه به این سابقه تاریخی در نظر بگیریم، همه چیز معنایی دیگر پیدا می‌كند. كافی است نگاهی به روزنامه‌های پرشمار این روزها بیندازیم و گزارش‌هایی كه از این مراسم منتشر كردند.
چنان توصیفات شاعرانه و ستایش‌های بی‌پایانی از اتحاد سینماگران در روزنامه‌ها منتشر شده بود كه گویی این گروه گرد آمده‌اند تا تاریخ را دگرگون سازند، آمده‌اند تا تمام جوامع دربند را آزاد سازند و عدالت و اخلاق را در سراسر جهان بگسترانند.
عكس‌های رنگارنگ از كسانی كه سال‌های سال سایه هم را با تیر می‌زنند و ناگهان یار غار هم شده بودند، صفحات روزنامه‌های پرمخاطب ما را پر كرده بود و چنان روایتی از این ماجرا منتشر شد كه گویی باید از این همه اتحاد و صمیمیت، اشك شوق در چشم خوانندگان حلقه زند. اما دلیل اصلی این اتحاد، مگر چیزی جز ترس از خالی ماندن جیب‌های سینماگران بزرگ ما بود؟
نابودی سینما و خالی ماندن سالن‌ها بخش ثانویه ماجراست. اگر نابودی سینما این قدر دغدغه حضرات بود كه به خاطرش اختلافات گذشته را فراموش كنند، حداقل یك بار پیش از این شاهد اجتماعی از آنها در اعتراض به سانسور، یا به هر چیز دیگری كه تهدیدش برای سینما كمتر از سی‌دی قاچاق نیست، بودیم.
۴) سیاست جایی در دولت یا مجلس نیست، سیاست كار عده‌ای كه منصب خاصی در دست دارند نیست، سیاست همین هوایی است كه تنفس می‌كنیم. همه ما از نوك پا تا فرق سر در سیاست فرو رفته‌ایم و جایی خارج از آن برایمان متصور نیست. به خصوص در جامعه‌ای مثل ایران، هر كنشی سیاسی است، به خصوص كنش آنان كه سرمایه نمادینشان بر سرمایه نمادین اكثر افراد جامعه می‌چربد.
بنابراین، هر قدر كه سینماگران گردآمده در باغ فردوس بر خواسته‌های صنفی تاكید كنند و گردهمایی‌شان را غیرسیاسی بنامند و سنگ بقای هنر سینما را بر سینه بزنند، نمی‌توانند از دلالت‌های سیاسی كارشان بگریزند.
در این لحظه است كه تاریخ قدم به میدان می‌گذارد و اخلاق، معیاری برای سنجش كنش سینماگران می‌شود. تحقیق و تفحص چندانی لازم نیست تا بدانیم سینماگران از آزمون سیاست و آزمون اخلاق در این سال‌های اخیر تا چه حد سربلند بیرون آمده‌اند.
۵) نكته آخر اینكه، این حرف‌ها به هیچ وجه به معنای انكار حق سینماگران برای اعتراض به قاچاق سی‌دی فیلم‌هایشان نیست. قاچاق سی‌دی فیلم كثیف‌ترین و غیراخلاقی‌ترین كاری است كه از دست كسی برمی‌آید. نهال شكننده فرهنگ در ایران، آنقدر در معرض توفان و سیل‌های ناگهانی و ویرانگر قرار دارد كه شكستن آن با دست زحمتی ندارد و همان قدر شجاعت می‌خواهد كه لگد زدن به مرده. نه فقط سینماگران، بلكه تمام كسانی كه سر سوزنی دغدغه‌ فرهنگ داشته باشند از این واقعه ناراحتند و حق مسلم سینماگران است كه به چنین فاجعه‌ای اعتراض كنند.
مساله میزان جنجال و هیاهویی است كه بر سر این مساله به راه افتاده است؛ مساله‌ای كه هر قدر هم دردناك باشد، حداقل برای سینماگران ما تهدید جانی به همراه ندارد. مساله آنقدرها هم پیچیده نیست. سینماگرانی كه چنین در برابر تهدید جیب‌هایشان واكنش نشان داده‌اند، در برابر تهدید جان دیگرانی كه در كنار آنان در همان جاده سفر می‌كنند، چه كرده‌اند؟
امیر احمدی‌آریان
منبع : روزنامه هم‌میهن