دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

مل گیبسون بازیگر یا کارگردان


مل گیبسون بازیگر یا کارگردان
وقتی به دنیا آمد اسمش «مل المیسل جرارد گیبسون» بود (مطمئنا شما هم جای او بودید اسمتان را خلاصه می کردید که بشود «مل گیبسون») همان طور که بعدها در فیلم هایی که ساخت، نشان داد در خانواده ای کاتولیک به دنیا آمده است. (گیبسون از کاتولیک های متعصب سینمای هالیوود می باشد)
پدری ایرلندی داشت و مادر استرالیایی، او در استرالیا بزرگ شد و یکی از آرزوهایش روزنامه نگار شدن بود.
آرزویی که هیچ گاه نتوانست به آن دست پیدا کند.
او پس از مدت کوتاهی به سمت بازیگری روی آورد و در حالی که بسیار خجالتی و کم رو بود وارد این عرصه شد.
جالب است بدانید اولین باری که روی صحنه ظاهر شد، آن قدر مضطرب بود که نتوانست بایستد بنابراین به حالت نشسته برنامه اش را اجرا کرد.
اما این خصلت بعد از مدت کوتاهی برطرف شد و او توانست به سرعت موقعیت را درک کرده و از پس آن برآید، تا جایی که بعد از بازی در چند نمایش و یک فیلم درجه دو، کارش مورد توجه و استقبال قرار گرفت.
«مل گیبسون» بعد از مدت ها با درخشش در سینمای استرالیا وارد هالیوود شد و با بازی در اولین قسمت اسلحه مرگبار، کاملا به یک ستاره هالیوودی تبدیل شد.
او در تمام قسمت های «مجموعه مرگبار» حضور داشت و درخشید.
یکی از برجسته ترین و معروف ترین نقش هایی که گیبسون بازی کرده، نقش «هملت» بود که اوج معروفیت و محبوبیت مل گیبسون در سال ۱۹۹۰ بوده است.
گیبسون علاوه بر بازیگری از سال های جوانی دغدغه فیلم سازی نیز داشته است، تا جایی که ترغیب به راه اندازی کمپانی تولید فیلم در سال ۱۹۹۰ شد و در ادامه فیلم «هملت» را در این موسسه تولید کرد. (البته کارگردان «هملت» مل گیبسون نبود)اما گیبسون پروژه «مرد بدون چهره» را به عنوان نخستین فیلم اش کارگردانی کرد.فیلمی که در آن ایفاگر نقش اصلی بود و کوشید با کاراکتر آشنایش به عنوان یک ستاره جذاب سینما، مبارزه کند (به این می گویند واقعیت بازیگری، ریسکی که امسال «مهتاب کرامتی» در فیلم «بیست» انجام داد) هر چند که این فیلم علاوه بر ناموفق بودن در سینمای تجاری، به عنوان یک محصول هنری نیز توفیقی کسب نکرد.اما دو سال بعد در سال ۱۹۹۵ گیبسون با کارگردانی فیلم دلاور، پرشی بلند برای کسب مقام یک کارگردان موفق داشت.با سینمایی «دلاور» او توانست یک محصول پرهزینه تاریخی را به فیلمی به شدت حماسی و احساساتی بدل کند.این فیلم باب طبع منتقدان و حوزه های سینمایی دهه ۱۹۹۰ هم بود و در عین حال جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را هم به دست آورد.با وجود تمام این خوش اقبالی ها گیبسون تا حدود ده سال بعد دست به کارگردانی نزد (به این می گویند تدبیر و سیاست کارگردانی) مل گیبسون کاملا بر انتظار مخاطبان سینما واقف بود و می دانست بعد از ده سال دوری از این عرصه چه توقعی از او خواهد بود، او با تدبیر و صبر دست به ساخت شاهکاری روایی زد و در پروژه بعدی اش به عنوان کارگردان و تهیه کننده یک موفقیت کامل را به دست آورد.
«مصائب مسیح» شاهکار بعدی این بازیگر کارگردان شده بود.
«مصائب مسیح» به سنت فیلم قبلی اش «دلاور»، فیلمی حماسی و خشن بود.
او در این سینمایی به آخرین ساعات زندگی حضرت مسیح (ع) می پردازد.(باید این فیلم را دیده باشید)
نکته جالب و ایده بدیع کارگردان در امر گویش بازیگران بوده و تمام بازیگران فیلم کلماتی را به کار می برند که در آن سال ها (زمان به صلیب کشیدن مسیح) به کار می رفته است، یعنی باید گفت تمام این فیلم با زیر نویس اکران شده است (ریسک آقای گیبسون بعد از ده سال) البته بر خلاف این شیوه با فروش و استقبال فراوانی در سراسر دنیا مواجه شد.
به گونه ای که فیلم را تبدیل به یکی از پرفروش ترین محصولات تاریخ سینما کرد.
جنجال های فراوان شکل گرفته در اطراف فیلم که ناشی از اعتراض یهودیان به موضوع ضد یهودی فیلم بود (البته از دید یهودیان) شهرت «مصائب مسیح» را بیش تر و بیش تر کرد. ضمن این که اولین باری بود که گیبسون در فیلمی به کارگردانی خودش نقش اول را نداشت. (بر خلاف تصور بیشتر مخاطبان)
بعد از مصائب مسیح، گیبسون زودتر دست به کار شد و فیلم بعدی اش درمقام کارگردانی یعنی «آپوکالیپتو» را ساخت.
این بار هم او به سراغ فیلمی تاریخی رفته و فیلمش را به تاریخ بومیان آمریکا اختصاص داده است.«آپوکالیپتو» آخرین فیلم او داستان عاشقانه ای را در بستری از یک جامعه خشن مطرح می کند (اگر توجه کنید خشونت قابل درک و ملموس از ملزومات آثار گیبسون می باشد)
و اما این کارگردان موفق بار دیگر برای ساخت فیلمی که قرار است در سال ۲۰۱۰ اکران شود عزمش را جزم کرده است.
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید