سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به چگونگی عملکرد امیرکبیر در مقام صدر اعظمی ایران


نگاهی به چگونگی عملکرد امیرکبیر در مقام صدر اعظمی ایران
گمان می کنم سخن گفتن درباره شخصیت و خوی و منش امیرکبیر محدود به زمان و مکان خاصی نباشد و ما هر آینه می توانیم از بزرگان کشورمان نکته ها بیاموزیم و از آنها در کار و زندگی استفاده کنیم. ضمن اینکه اکنون در مقطع مهمی هستیم، از یک سو مجلس هشتم تازه کار خود را آغاز کرده و از سوی دیگر روزانه ده ها مسوول جدید وارد صحنه های کاری کشور می شوند. بی تردید همه ذی نفعان کلیدی این جایگاه ها می توانند خواننده هوشمند مقاله حاضر باشند. مضاف بر اینکه مطالعه ویژگی های شخصیتی «امیرکبیر» برای هر ایرانی علاقه مند به کشور نیز مفید فایده خواهد بود. امیرکبیر با خوی و منش برجسته خود در آن شرایط سخت و حساس کشور، گنجینه یی ارزشمند از خود به یادگار گذاشته که بهتر است از صندوقچه تاریخ بیرون آید و به یادمان بیندازد که بخش کوتاهی از عمرمان به خواست خداوند صرف خدمت به بندگان عزیز او می شود، پس چه نیکوست قرین محتوایی پاک و فراتر از منفعت پرستی و کوته نظری باشد.
● در ژرفای راستی
▪ نگاهی به خوی و منش امیرکبیر
رابرت واتسون منشی سفارت انگلستان می گوید؛ «در میان همه رجال اخیر مشرق زمین و زمامداران ایران که نام شان ثبت تاریخ جدید است، میرزاتقی خان امیرنظام بی همتاست؛ دیو جانوس روز روشن با چراغ در پی او می گشت. به حقیقت سزاوار است که به عنوان « اشرف مخلوقات » به شمار آید. بزرگوار مردی بود.» کمتر کسی است امیرکبیر را نشناسد یا درباره او چیزی نخوانده و نشنیده باشد. این صدراعظم نامی و بی همتای ناصرالدین شاه قاجار، پس از خدمات بسیار، سرانجام به توطئه اطرافیان شاه، به ویژه مادر شاه و حکم شاه جوان و نادان در باغ فین کاشان به دست تیغ جلاد بی رحم سپرده شد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. از آنجا که در این مقاله می خواهم به معرفی شخصیت و دیدگاه های امیرکبیر بپردازم و در صدد بررسی مسائل سیاسی و حکومتی آن دوران نیستم، خواننده علاقه مند را درصورت تمایل به مطالعه کتاب امیرکبیر و ایران نوشته «فریدون آدمیت» دعوت می کنم. ابعاد شخصیتی و مدیریتی امیرکبیر به قدری غنی و گسترده است که پرداختن به همه آنها در این سطور اندک امکانپذیر نیست؛ بر این پایه کوشیده ام به قدر رفع عطش بدان بپردازم. باشد تا سرلوحه کار مدیران کشور قرار گیرد و بهره کافی از آن ببرند. بی گمان مسائل متعددی بر شکل گرفتن شخصیت علمی و اجتماعی و سیاسی امیرکبیر تاثیر داشته که از آن جمله می توان به تربیت در خاندان قائم مقام، خدمت در دستگاه عباس میرزا، سیر و سفر در روسیه، تجربه های تلخ ایران در تصادم با تعرض غرب، مطالعه جدیدترین کتاب های ترجمه شده فرنگی و امثالهم اشاره کرد. سخن کوتاه می کنم و به ارائه ویژگی های برجسته آن مرد بزرگ تاریخ ایران می پردازم؛
۱) پشتکاری شگفت آور داشت؛ واتسون منشی سفارت انگلستان می نویسد؛ «امیرنظام به همان اندازه پرکار بود که غیرت مسوولیت داشت؛ روزها و هفته ها می گذشت که از بام تا شام کار می کرد و نصیب خود را همان وظیفه مقدس می دانست و دشواری ها و نیرنگ ها نیز او را از کار دلسرد نمی کرد. به شرحی که « ویلیامز» نماینده انگلستان در کنفرانس « ارزنه الروم » نگاشته، امیر کبیر در آنجا سخت بیمار گشت و چون نمایندگان روس و انگلیس به احوالپرسی او رفتند، دیدند در بستر بیماری با چهره رنگ پریده و بدنی فرسوده مشغول مطالعه و تهیه طرح عهدنامه ایران و عثمانی است.
۲) استحکام اخلاقی؛ در استحکام اخلاقی او هیچ تردیدی نیست. مردی که هرگز در برابر عشوه و رشوه کوتاه نیامد و منافع کشور را بر همه چیز و همه کس ترجیح داد.
۳) عزم پایدار داشت؛ نویسنده صدر التواریخ می گوید؛ این وزیر عزم ثابت و اصالت رای داشته است. در موردی که نماینده انگلیس خواست رای امیر را عوض کند، خود اعتراف دارد که «... سعی من و کوشش نماینده روسیه، و تلاش مشترک ما همه باطل است.»
۴) استقلال فکر؛ او به منافع مملکت عمل می کرد. از استقلال فکر او همین بس که در کنفرانس ارزنه الروم بارها دستور حاجی میرزا آقاسی- صدراعظم وقت - را که مصلحت مملکت نمی دانست، زیر پا نهاد.
۵) حدشناسی؛ یکدندگی بی خردانه نمی کرد و اگر لازم بود، در مذاکره و دیگر امور روش خود را تغییر می داد.
۶) درستی و راست کرداری؛ درستی و راست کرداری از مظاهر دیگر استحکام اخلاقی اوست. از این نظر فسادناپذیر بود. قضاوت و زیر مختار انگلیس این است؛ « پول دوستی در وجود امیر بی اثر است.» و به قول رضا قلی میرزا هدایت که امیرکبیر را نیک می شناخت؛ «به رشوه و عشوه کسی فریفته نمی شد.» دکتر پلاک اتریشی می نویسد؛ «پول هایی که می خواستند به او بدهند و نمی گرفت، خرج کشتنش شد.»
۷) قابل اعتماد بود و تلون نداشت؛ واتسون می نویسد؛ امیر نظام به آسانی به کسی قول نمی دهد. اما هر آینه انجام کاری را وعده می کرد، باید به سخنش اعتماد نمود و انجام آن کار را محقق شمرد. عباس میرزای ملک آرا برادر ناصرالدین شاه می آورد؛ امیر نظام مردی بود که تلون نداشت و تخلف در کلامش نبود. به قول نویسنده صدرالتاریخ؛ «از برای حکم خود ناسخ قرار نمی داد. هر چه می گفت به جا می آورد، به هیچ وجه حکم او ناسخ نداشت.»
۸) دلیر و صبور بود؛ یک بار به شاه می نویسد؛ «با این طفره ها و امروز و فردا کردن و از کار گریختن، در ایران به این هرزگی حکماً نمی توان سلطنت کرد.»
۹) رفتاری متین و سنگین داشت؛ نمایندگان بیگانه یی که او را می شناختند از جمله «رابرت کرزن» از وقار و متانت او سخن گفته اند. از قول منشی او، میرزا سعیدخان نوشته اند که؛ «خنده او کمتر دیده شد.» پس شگفت نیست که دلقک ها را از دربار بیرون کرده باشد.
۱۰) چشمانی گیرا و سخت نگر داشت؛ گفته اند؛ «به درجه یی نهایت و صلابت داشته که اگر به سرباز نگاه می کرد، آن سرباز ضعف می کرد و از حالت طبیعی بیرون می شده است.» هیچ خطاکاری در برابر دیدگانش تاب مقاومت نداشت.
۱۱) نامجو و شهرت خواه نبود؛ هیچ کاری را به نام خودش تمام نمی کرد و مهم تر اینکه در سرتاسر روزنامه وقایع اتفاقیه زمان صدارتش، از تجلیل میرزا تقی خان خبری نیست. فقط چهار جا اسمش آمده و آن هم به حکم ضرورت.
۱۲) در عین غرور، خودپسندی نداشت؛ مرد خودبین مقتدر هیچ گاه حاضر نیست در نامه رسمی به ضعف اطلاعات و آگاهی خود اشاره کند و حال آنکه امیرکبیر بارها به ناآگاهی و عدم اشراف خود در حوزه یی اعتراف کرده بود. در یک جا خطاب به شاه می نویسد؛ «به عقل ناقص خود در دولت خواهی چیزی را بفهم لابد برای مضرات بعد آن، عرض نمایم. آن هم معصوم نیستم، گاه هست درست فهمیده باشم، گاه هست درست نفهمیده باشم.»
۱۳) او را به مناعت طبع می شناختند؛ این از مظاهر غرور نفسانی اش بود، به خواری تن در نمی داد. نماینده انگلیس ضمن اینکه به حیثیت خواهی و حساسیت میرزا تقی خان در روابط با بیگانگان اشاره می کند، می گوید؛ «هیچ گاه حاضر نیست رفتار متکبرانه کسی را تحمل کند.»
۱۴) از زبونی ننگ داشت؛ در آشوب ارزنه الروم که از ضرب سنگ و کلوخ زخمدار شد، جراحت خود را پنهان داشت و پزشک را سراغ همراهان مجروحش فرستاد که آنان را درمان کند.
۱۵) زیردستان را بر خود برتری داشت؛ نمونه قبل موید ناخودپسندی اوست.
۱۶) قدرت روانی داشت؛ به گاه خطر خونسرد و برمغز و اعصابش حاکم بود و در جلسات مهم هنگام مذاکره در مقابل دیگران خونسردی خود را حفظ می کرد و از سخنان تند آنان برنمی آشفت. فقط به منافع کار و کشور فکر می کرد. این ویژگی امیر به قدری بارز بود که بارها مورد تقدیر حتی نمایندگان خارجی قرار گرفت.
۱۷) حق شناس بود؛ در اوج قدرت، از مخدومش به «مولای من قائم مقام » یاد می کند. هیچ گاه دین اخلاقی خود را نسبت به قائم مقام فراموش نکرد.
۱۸) سخن کوتاه می گفت و کوتاه می نوشت؛ ساده نویسی و کوتاه نویسی شیوه اش بود. حاشیه نمی رفت و اصل مطلب را کوتاه می گفت یا می نوشت. آنچه در جهت منافع ملت و مملکت بود می گفت و می نوشت و در این خصوص پرده پوشی نمی کرد و کوتاه نمی آمد اما با خردمندی می گفت و می نوشت. در سراسر کاغذهای خصوصی و دولتی او لودگی و مطایبه به چشم نمی خورد، اما طعن و کنایه های بامعنی دیده می شود.
۱۹) عاشق مادر بود؛ دیگر جنبه انسانی امیر، مهری است که نسبت به مادرش در دل داشت. و از اینکه او بر اثر فراق فرسوده شده بود، اظهار تاثر کرده است. ظاهراً این ویژگی همه مردان بزرگ تاریخ است که مهر مادر دارند و خود را خدمتگزار مادر می دانند و آن دسته از مردان موفق که در زمان حیات مادر نتوانستند به او خدمتی کنند با حسرت از عدم امکان خدمت به مادر یاد کرده اند.
۲۰) چند کلمه از عاداتش بگوییم؛ تکالیف شرعی را انجام می داد، نماز می گزارد، روزه می گرفت، و زیارت نامه عاشورا می خواند.
● تحلیل
مدیران کشور عزیزمان اگر می خواهند با شجاعت و پاکی و بدون واهمه به ملت خدمت کنند، امیرکبیر نمونه خوبی برای پیروی است. امیر مردی بود که تا آخرین لحظه عمر پربرکتش پرونده یی پاک زیر بغل داشت و جز در جهت منافع مملکت گامی برنمی داشت. هدف اصلی نگارنده از رمزگشایی ویژگی های امیرکبیر، استفاده مدیران و علاقه مندان کشور از این ویژگی هاست. خیلی مهم است که از جوانی از این ویژگی ها پیروی کنیم و نگذاریم ظواهر فریبنده ولی زودگذر دنیا گوهر وجودمان را خراب کند و ما را به کام نابخردان و وطن فروشان بکشاند. اندکی درنگ کافی است تا به یاد بیاوریم دوران خدمت کوتاه است و باید حداکثر بهره را از آن برد و نامی نیک بر جای گذاشت. به نقل از قائم مقام گفته می شود؛«حقیقت، من به کربلایی قربان حسد بردم و بر پسرش می ترسم... این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار می گذارد.»
● خانواده میرزاتقی خان امیرکبیر
نام اصلی میرزاتقی خان، «محمد تقی» است، زادگاهش دهکده «هزاوه» در حومه شهر اراک است. خانواده پدری و مادری میرزا تقی خان از طبقه پیشه ور بودند. پدرش به تصریح قائم مقام «کربلایی محمد قربان» بود که در خطاب او را «کربلایی» می گفت. کربلایی قربان نخست آشپز میرزاعیسی (میرزا بزرگ) قائم مقام بود. پس از او همین شغل را در دستگاه پسرش میرزا ابو القاسم قائم مقام ثانی داشت. مادر میرزاتقی خان را به نام «فاطمه» یا «فاطمه سلطان» شناخته اند. او دختر استاد شاه محمد بنا اهل فراهان بود. استاد شاه محمد کارهای اختصاصی خانواده قائم مقام را به عهده داشته است. مادر امیر زن شوربختی بود؛ به ماتم هر دو پسرش نشست. فرزند دیگرش میرزاحسن خان وزیر نظام به روزگار مادرش مرد. سال تولد تقی خان حدود سال ۱۲۲۲ هجری قمری بوده است. امیر دو زن گرفته است. زن اولش دختر عمویش بود. از او سه فرزند داشت؛ دو دختر و یک پسر. زن دوم امیر، « ملک زاده خانم» ملقب به «عزت الدوله» یگانه خواهر تنی ناصرالدین شاه بود. وی از عزت الدوله دو دختر داشت.
علی محمد خان محمدی هزاوه
منبع : روزنامه اعتماد