چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

میانه روی های مسلمان


میانه روی های مسلمان
در ساختار سیاسی آمریکا، دستاوردهای موسسات تحقیقاتی و پژوهشی از نقش بسزایی در برنامه ریزی برخوردار میباشند. در این میان بنگاه پژوهشی رند (RAND) که یکی از مؤثرترین مراکز تحقیقاتی در سیاستگذاری و تصمیمگیری آمریکا و سازمانهای بین المللی است اخیرا در گزارشی ۱۲۸ صفحه ای تحت عنوان «آسیب پذیریهای سیاسی، جمعیتی و اقتصادی ایران» ۱ تلاش کرده است تا از یکسو به بررسی و ارزیابی عواقب ضربه یا حمله فرضی نظامی امریکا به ایران پرداخته و از سوی دیگر در صدد جستجو و پیدا کردن راه و شیوه های مختلف برای نفوذ در تغییر رفتار نظام جمهوری اسلامی ایران برآید. این گزارش حاوی ۶ فصل و شامل مطالب توصیفی درباره نظام جمهوری اسلامی ایران و نهادهای مجریه، مقننه و قضائیه کشور بوده و به طور اجمال سعینموده تا تصویری از وضع سیاسی، اقتصادی، جمعیتی، قومی و نژادی و مذهبی ایران و تحولات و دگرگونیهای داخلیکشور ارائه دهد. این گزارش ضمن تاکید بر اینکه هر گونه حمله به ایران نه تنها باعث سقوط حکومت ایران نمی شود بلکه موقعیت آن را تقویت کرده و عواقب تلخی را برای آمریکا به همراه خواهد داشت، موثرترین روش نفوذ امریکا در ایران را تمرکز بر فعالیت های فرهنگی، تبلیغاتی، رسانه ای و سیاسی دانسته و همچنین از تحریم اقتصادی، به ویژه جلوگیری از انتقال فن آوری تبدیل گاز خام به گاز مایع بعنوان اهرم فشار مالی به ایران یاد میکند. این گزارش مهمترین نقاط آسیب پذیر ایران را مسائلی مربوط به تورم، مسکن، اشتغال، ضعف و فساد اداری و افزایش نارضایتیبین طبقات متوسط و پائین و بویژه جوانان ذکر می کند.
مرکز مطالعات سیاسی خاورمیانه بنگاه پژوهشی رند، در سال ۲۰۰۷.م گزارش دیگری تحت عنوان «ایجاد شبکه های مسلمان میانه رو» ۲ منتشر ساخت. ایده ای که در آن گزارش ارائه شده است بر پایه این باور استوار میباشد که ایالات متحده آمریکا در طول جنگ سرد توانست با ساماندهی و بهره گیری از شبکه ای از روشنفکران میانه رو چپ در کشورهای کمونیستی، فعالیتهای خود درون کشورهای بلوک شرق را از طریق نیروهای بومی سامان بخشیده و این شبکه نقش موثری در فروپاشی شوروی ایفا نمود. با الهام از دستاوردهای آن فعالیت میتوان از مشابه چنین شبکه ای در نبرد غرب با اسلام بهره جست و به تاسیس شبکه مسلمانان میانه رو در جهان اسلام پرداخت. این گزارش با پرداختن به تمایزات بلوک شرق و جهان اسلام و تمایزات دوران جنگ سرد با جنگ غرب علیه مسلمانان در صدد بر می آید چگونگی شکل گیری، ویژگیها و نحوه فعالیت چنین شبکه ای را ترسیم نماید. در این جزوه چکیده ای از این گزارش ۲۱۷ صفحه ای ارائه شده است. هر چند این خلاصه نمایانگر جزئیات روشنگری که در بخشهای مختلف این گزارش نسبت به کشورهای مختلف اسلامی و حتی با ذکر نام موسسات و افراد و نقش آنان آمده است نمی باشد اما میتواند ایده ای کلی نسبت به سیاستهای قدرتهای فرامنطقه ای در رویاروئی با جهان اسلام ارائه نماید. در ابتدا برای روشن شدن اهمیت نقش و جایگاه بنگاه رند به معرفی مختصری از این بنگاه میپردازیم.
● معرفی بنگاه پژوهشی رند (The RAND Corporation)
«بنگاه رند» یکی از مهمترین و قدیمی ترین مراکز استراتژیک پژوهشی و سیاستگذاری نظام آمریکا از پایان جنگ جهانی دوم تا کنون میباشد. این بنگاه توسط «بخش برنامه ریزی راهبردی ستاد نیروی هوائی» ارتش امریکا و توسط ژنرال «اچ.اچ. آرنولد» با هدف تغذیه فکری نیروی هوایی آمریکا در سال ۱۹۴۶.م تاسیس یافت. هر چند این بنگاه در ابتدا برای ارائه تحقیق و تحلیل به نیروی نظامی ایالات متحده شکل گرفت لیکن از سال ۱۹۷۰.م به بعد پروژه های غیرنظامی را نیز به تدریج به فعالیتهای خود اضافه کرده و در ادامه، دامنه فعالیت خود را به ارائه خدمات به کلیه بخشهای دولت آمریکا همچنین دولتهای دیگر، سازمانهای غیر دولتی، سازمانهای بین المللی و بنیادهای اقتصادی و خصوصی توسعه بخشید تا آنکه هم اکنون به یکی از موثرترین و بانفوذترین کانونهای تفکر تاثیرگذار بر سیاستگذاری و تصمیمگیری آمریکا و جهان در آمده است. این بنیاد دارای قریب به ۱۶۰۰ کارمند در مناطق مختلف جهان میباشد. گردش سال مالی این بنیاد ۹۱.۲۲۳ میلیون دلار میباشد. به لحاظ مالی این بنگاه شرکتی غیر انتفاعی است که هزینه های آن از طریق سفارشات دولت فدرال آمریکا، ایالتهای آمریکا، دولتهای خارجی، شرکتهای خصوصی و اشخاص و بنیادیهای خیریه ای، و هدایا تامین میگردد. مجموعه ای از متخصصان سیاست جهانی با این بنگاه همکاری دارند که از جمله همکاران این بنگاه میتوان به کاندولیزا رایس، دونالد رامسفلد، فرانسیس فوکویاما اشاره کرد. لازم به ذکر است در طول ۶۰ سال گذشته بیش از ۳۰ برنده جایزه نوبل از کسانی بوده اند که با این بنگاه همکاری داشته اند. همچنین در جنگهای کره، ویتنام و همچنین در نقشه حمله به عراق، این بنگاه بیش از هر اتاق فکر دیگر در تهیه و اجرای سیاست خارجی و نظامی امریکا دخالت داشته و موثر بوده است.
در چشم انداز این بنیاد آمده است: «کمک به بهبود سیاستگذاری و تصمیم گیری از طریق تحقیق و تحلیل». اغلب دستاوردهای این موسسه مانند انتخاب سیاستها، استراتژیها، توصیه ها، هشدارها، طرحهای دراز مدت، پیش بینیها و ایده های جدید به نحوی متضمن تفکر آینده پژوهیFutures Study میباشد. ۳
نمودار زیر نمایانگر میزان فعالیتهای پژوهشی تخصیص یافته به بخشهای مختلف در گردش مالی سال ۲۰۰۷ این بنگاه میباشد. در این نمودار سهم هر بخش در تامین مالی مجموع ۹۱.۲۲۳ میلیون دلار گردش مالی این بنگاه مشخص شده است ۴.
● خلاصه گزارش
RAND Center for Middle East Public Policy.
Building moderate Muslim networks.
Angel Rabasa،Cheryl Benard، Lowell H. Schwartz، Peter Sickle
ایجاد شبکه های مسلمان میانه رو
● چکیده
در سالهای اخیر، تفسیرهای افراطی و جزمگرایانه از اسلام در بسیاری از جوامع مسلمان پاگرفته است. هر چند دلائل فراوانی برای گسترش این امر وجود داشته و متون گسترده و فزاینده ای در صدد کشف علل آن برآمده اند، اما واضح است که در این زمینه عوامل ساختاری ۵ نقش عمده ای را ایفا مینمایند. سلطه ساختارهای سیاسی استبدادی و ضعف نهادهای جامعه مدنی ۶ در بیشتر جهان اسلام موجب گشته است که مسجد به یکی از چند جایگاه معدود برای اظهار نارضایتی عمومی از شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم تبدیل گردد. در فضای حاکمیت برخی دولتهای خودکامه ۷، مسلمانان افراطی ۸ خود را به عنوان تنها بدیل قابل قبول جایگزین برای وضع موجود ۹ معرفی میکنند. مسلمانان افراطی نبرد خود را در رسانه ها و عرصه های سیاسی کشورهای خود آغاز کرده و بر اساس شدت میزان سرکوب سیاسی دولتها به مبارزه مخفیانه یا علنی روی می آورند.
به طور کلی، افراطگرایان و دولتهای استبدادی، هر دو در ترساندن، کنار زدن یا ساکت کردن مسلمانان میانه رو ۱۰ با درجات متفاوت موفق بوده اند. مسلمانان میانه رو کسانی هستند که در ابعاد مهم فرهنگ دموکراتیک سهیم میباشند ۱۱. همانگونه که در مصر، ایران و سودان اتفاق افتاده است، گاه مسلمانان روشنفکر لیبرال قتل عام یا مجبور به فرار به خارج از کشور شده اند. حتی دراندونزی که نسبتا لیبرال است، افراطگرایان برای ترساندن رقبا به خشونت و یا تهدید به خشونت متوسل میشوند. این تاکتیکها بطور فزاینده ای با هدف آواره ساختن مسلمانان به غرب به کار گرفته میشود.
قطع نظر از نیتی که برای توسل به خشونت از سوی افراطگرایان وجود دارد، یعنی مجبور کردن همکیشان مسلمان خود برای پیروی از دیدگاه های دینی و سیاسی آنان، افراطگرایان، در مقایسه با مسلمانان معتدل و لیبرال، از دو عامل تفوق و امتیاز مهم برخوردارند. پول، نخستین عامل میباشد. سرمایه عربستان سعودی برای صدور قرائت وهابی(۱۲) از اسلام در طول سه ده ه گذشته، خواسته یا نخواسته، این نتیجه را داشته که رشد افراطگرایی مذهبی را در سراسر جهان اسلام ترویج نموده است. برتری دوم افراطگرایان، سازمان دهی و تشکیلات است. گروه های افراطگرا در طول سالیان متمادی موفق به ایجاد شبکه های وسیعی شده اند که این شبکه ها خود، در یک شبکه متراکم از روابط بین المللی ریشه دوانده است.
این عدم تناسب منابع مالی و تشکیلات، میان مسلمانان افراطی و لیبرال میانه رو نشان می دهد که چرا افراطگرایان، که عموما اقلیتی کوچک ۱۳ در تمام کشورهای اسلامی هستند، نسبت به تعدادشان نفوذ بسیار داشته اند. با توجه به اینکه مسلمانان لیبرال و معتدل برای مقابله موثر با افراطگرایان، عموما از ابزار سازمانی بیبهره اند، ایجاد شبکه های مسلمانان معتدل سکویی برای تقویت و رساندن پیام آنها فراهم آورده و آنها را از شر افراطگرایان نیز مصون می دارد. این شبکه همچنین وسیله ای برای حفاظت آنان از دولتهایشان ایجاد مینماید، دولتهایی که گاه به سرکوب میانه روها میپردازند، بدلیل آنکه راه های بدیل قابل قبول تری بعنوان جایگزین حاکمان خودکامه در مقایسه با افراط گرایان ارائه می دهند.
از آنجا که مسلمانان میانه رو فاقد منابع مالی برای ایجاد این شبکه ها هستند، ایجاد چنین شبکه هایی نیازمند عامل بیرونی است. برخی مدعی اند که ایالات متحده آمریکا، بعنوان کشوری که عمده آنرا غیر مسلمانان تشکیل می دهند، نمیتواند این نقش را ایفا نماید. واقعیت آن است که هر چند موانع موجود برای تاثیرگذاری جدی از بیرون در تحولات اجتماعی سیاسی را نباید دست کم گرفت، اما در عین حال، باید توجه کرد که تجربه مهم از پروراندن شبکه های افراد که به آزادی و نظرات دموکراتیک پایبند هستند به جنگ سرد باز میگردد، که در آن ایالات متحده آمریکا در متعادل سازی بازی برای میانه روها نقش اصلی و مهم را ایفا نمود.
در این گزارش، نخست به توصیف نحوه واقعی شبکه سازی در طول جنگ سرد میپردازیم، و اینکه چگونه ایالات متحده آمریکا همدستان خود را شناسایی و حمایت نمود و چگونه تلاش نمود که از به خطر افتادن آنان جلوگیری نماید. در مرحله دوم تحلیلی از شباهتها و تفاوتها میان فضای جنگ سرد و جنگ حاضر با اسلامگرایان تندرو و نحوه تاثیرگزاری این شباهتها و تفاوتها بر تلاشهای آمریکا برای ایجاد شبکه هایی در عصر حاضر ارائه می دهیم. و در مرحله سوم، مروری بر استراتژیها و برنامه های فعلی آمریکا برای درگیر شدن با جهان اسلام خواهیم داشت. سرانجام، ما با آگاهی از تلاشهای جنگ سرد و پژوهشهای قبلی بنگاه مطالعات و تحقیقات رند (RAND) درباره تمایلات ایدئولوژیکی جهان اسلام، اقدام به ارائه و بسط «نقشه راه» ۱۴ برای ایجاد شبکه ها و نهادهای مسلمانان میانه رو اقدام مینماییم. یافته مهم این گزارش (که به اعتقاد یکی از ارزیابان ما از اهمیت خاصی برخوردار است) آن است که دولت آمریکا و متحدان آن برای همکاری با میانه روهای قابل اعتماد به ایجاد معیارهای روشنی نیاز دارد که تاکنون در ایجاد آن ناکام بوده است و این ناکامی در نهایت، همانگونه که قابل مشاهده است، به یاس و دلسردی مسلمانان میانه رو منتهی شده است.
● درسهای جنگ سرد
تلاشهای آمریکا و متحدان آن در طول سالهای اولیه جنگ سرد در جهت کمک به ایجاد سازمانها و نهادهای آزاد و دموکراتیک، درسهایی آموزنده در جنگ جهانی ۱۵ جاری علیه تروریسم به ما می دهد. در آغاز جنگ سرد، اتحاد شوروی توانست علاوه بر وفاداری احزاب بزرگ کمونیست در اروپای غربی (که برخی از آنها بزرگترین و سازمان یافتهترین احزاب در کشورهایشان بوده و به ظاهر آماده رسیدن به قدرت از طرق دموکراتیک بودند) بر تعداد زیادی از سازمانها مانند: اتحادیه های کارگری، سازمانهای جوانان و دانش آموزی و اتحادیه روزنامهنگاران اعتماد نماید. این اعتماد، امکان کنترل موثر بر بخشهای مهم اجتماعی را برای عناصر مورد حمایت شوروی فراهم ساخت. در خارج از اروپای غربی، متحدان شوروی شامل تعدادی از «جنبشهای لیبرال» ۱۶ میشدند که درگیر جنگ علیه حاکمان استعماری خود بودند. از این رو، موفقیت سیاست بازدارنده آمریکا (علاوه بر سپر نظامی که نیروهایهسته ای و متعارف آن کشور فراهم می آورد) مستلزم ایجاد نهادهای دموکراتیک موازی بود که بر استیلای کمونیستی بر جامعه مدنی مبارزه نماید. ارتباط تنگاتنگ میان استراتژی اصلی آمریکا و تلاشهای آن کشور برای ایجاد شبکه های دموکراتیک، عنصر مهم در موفقیت همه جانبه سیاست بازدارنده آمریکا بشمار می آید بگونه ای که الگویی برای سیاستگذاران عصر حاضر ارائه می دهد.
یکی از خصائص مهم آمریکا و متحدان آن در اقدامات و ابتکارات برای بنای شبکه جنگ سرد، برقراری ارتباط میان بخشهای دولتی و خصوصی بود. پیش از آن در داخل آمریکا و اروپا به ویژه در میان چپیهای غیرکمونیست، جنبشهای فکری علیه کمونیسم وجود داشت و در جریان بود. در این مقطع نیاز به پول و سازمان دهی این جنبشها بود تا تلاشهای افراد را به مبارزه ای هماهنگ تبدیل نماید. در حقیقت ایالات متحده آمریکا نبود که این شبکه ها را به وجود آورد، بلکه آنها ناشی از جنبشهای فرهنگی و سیاسی بزرگتری بودند که آمریکا و دیگر حکومتها به سرعت آنها را پروراندند.
تقریبا در تمامی این تلاشها دولت آمریکا مانند یک موسسه کمکی مالی عمل نمود. این کشور به ارزیابی پروژه ها میپرداخت تا برآورد نماید که آیا این پروژه ها کمکی به اهداف آمریکا میکند یا نه؟، آیا بودجه ای برای آنها فراهم سازد یا خیر؟، و پس از آن بود که سیاست عدم مداخله ۱۷ را انتخاب کرد و به سازمانهای مورد حمایت خود اجازه می داد که اهدافشان را محقق نمایند بدون اینکه خود دخالت نماید. دولت آمریکا مانند هر موسسه کمکی مالی دیگر، خطوط کلی نحوه مصرف پول را تعیین میکرد. در عین حال، مقامات آمریکا عموما دریافتند که هرچه فاصله میان دولتشان و سازمانهای مورد حمایت آنها بیشتر شود، احتمال موفقیت فعالیتهای این سازمانها افزایش خواهد یافت.
امروزه ایالات متحده آمریکا برای ایجاد شبکه های دموکراتیک در کشورهای اسلامی با چالشهایی مواجه است که منعکس کننده و بازتاب همان چالشهایی هستند که سیاستگذاران در آغاز جنگ سرد با آن مواجه بودند. در این میان به نظر می رسد سه چالش از اهمیت خاصی برخوردار است. نخستین چالش آن است که در اواخر ده ه چهل و اوایل ده ه پنجاه، سیاستگذاران آمریکا بحث میکردند که آیا تلاشهای آنها برای ایجاد شبکه باید دفاعی ۱۸ باشد یا تهاجمی ۱۹. برخی از آنان معتقد بودند که ایالات متحده باید استراتژی تهاجمی را تعقیب نماید که به از بین بردن حاکمیت کمونیستی در اروپای غربی و اتحاد شوروی منتهی گردد و به گروه هایی در درون این کشورها، که درگیر تلاشهای فعالانه برای سرنگونی دولتهای کمونیست هستند، کمک علنی و مخفیانه نماید. اما دیگران به استراتژی ائی که بیشتر بر جنبه دفاعی تاکید داشت معتقد بودند. این استراتژی بر «جلوگیری و محدودسازی» تهدید شوروی از طریق حمایت از نیروهای دموکراتیک در اروپای غربی، آسیا، و آمریکای لاتین متمرکز بود. اگر چه در بیشتر موارد استراتژی دفاعی غالب گردید لیکن ایالات متحده در صدد معکوس نمودن روند و جریان اندیشه ها نیز برآمد با این ایده که بجای اینکه اندیشه های کمونیستی از طریق اتحاد شوروی و سازمانهای پیشگام آن به سوی غرب سرازیر شود، میتوان از طریق شبکه های اطلاع رسانی جدید التاسیس، اندیشه های دموکراتیک ۲۰ را به ورای دیوار آهنین ۲۱ فرستاده و منتشر ساخت.
چالش دومی که سیاستگذاران جنگ سرد با آن مواجه بودند، تداوم اعتبار گروه های مورد حمایت آمریکا بود. سازمان دهندگان تلاشهای ناظر به ایجاد شبکه آمریکایی میکوشیدند که احتمال خطر را برای این گروه ها به حداقل برسانند. برای این منظور، نخست از نوعی فاصله میان این سازمانها و دولت آمریکا جانبداری نمودند و در مرحله دوم، افراد برجسته ای را برای مقامات رهبری شبکه ها انتخاب نمودند که از اعتبار شخصیتی زیاد برخوردار بودند. دولت آمریکا همچنین از فعالان شبکه سازی سازمانهای مستقلی همچون فدراسیون آمریکایی کارگر ۲۲ نیز حمایت مینمود.
چالش سوم برای سیاستگذاران آمریکا، این تصمیم بود که دقیقا درجه گسترش و شمول اتحاد ضد کمونیستی چه میزان میبایست تعریف شود. بعنوان مثال، آیا این اتحاد باید شامل سوسیالیستهای ضد کمونیست که منتقد بسیاری از ابعاد سیاست آمریکا بودند نیز باشد یا خیر؟ در نهایت، ایالات متحده بر آن شد که هر فردی میتواند بخشی از این اتحاد باشد، مشروط به اینکه متعهد به برخی اصول اساسی باشد. بعنوان مثال، امکان عضویت در مجلس آزادی فرهنگی ۲۳ منوط به موافقت با اجماع ضد خودکامگی بود. بر این اساس مخالفت با سیاستهای آمریکا مجاز شمرده و حتی تشویق میشد، زیرا این کار به ایجاد اعتبار و استقلال سازمانهای مورد حمایت آمریکا کمک میکرد.
● تشابه ها و تفاوتها میان فضای جنگ سرد و جهان اسلام در عصر حاضر
سه مشابهت مهم و کلی میان فضای جنگ سرد و عصر حاضر وجود دارد. نخست اینکه ایالات متحده آمریکا همچنانکه در اواخر ده ه چهل با فضای جدیدی مواجه بود، امروز نیز با فضای ژئوپولیتیک جدید و گیج کننده ای مواجه است که آمیخته با تهدیدات امنیتی جدید میباشد. تهدیدی که در آغاز جنگ سرد وجود داشت جنبش جهانی کمونیستی به رهبری اتحاد شوروی بود که مسلح به سلاح هسته ای بود. اما در عصر حاضر این «جنبش جهانی جهادی» ۲۴ است که علیه غرب میجنگد و دست به کشتار دست جمعی و ترور می زند. دوم، ما همانند ده ه چهل شاهد به وجود آمدن دیوان سالاریهای دولتی عظیم و جدید آمریکا برای مقابله با این تهدیدها هستیم. سرانجام، مهمترین مشابهت آن است که در طول سالهای اوایل جنگ سرد برداشت عمومی آن بود که ایالات متحده آمریکا و متحدانش درگیر جنگ ایدئولوژیکی ۲۵ گردیده است. سیاستگذاران دریافتند که این برخورد ممکن است به نزاع در عرصه های سیاسی، اقتصادی، نظامی و ابعاد روانشناختی منجر گردد. در عصر حاضر، همانگونه که وزارت دفاع آمریکا دریافته و در مجله آن (Quadrennial Defense Review Report) ذکر گردیده است، ایالات متحده آمریکا درگیر جنگی است که «هم عرصه نظامی است و هم عرصه جنگ ایده ها واندیشه ها» و در این جنگ پیروزی نهایی فقط زمانی به دست می آید که «ایدئولوژیهای افراطی در نظر اکثریت مردم و حامیان علنی آنها بی اعتبار شود». ۲۶
البته در این مورد، همانند تمامی تشابهات تاریخی، لازم است به تفاوتهای میان گذشته و حال نیز توجه نماییم. اتحاد شوروی به عنوان یک دولت ملت، دارای منافع دولتی مشخص شامل حفاظت و دفاع از مرزهای جغرافیایی، و همچنین ساختار حکومتی روشن بود. برعکس آن در عصر حاضر، ایالات متحده آمریکا با سایه و شبح بازیگران بی دولتی مواجه است که سرزمینی را در اختیار ندارند (هرچند برخی از آنها قادرند که پناهگاه هایی را در مناطق خارج از کنترل دولت ایجاد نمایند)، هنجارهای نظام بین المللی را مردود میشمارند و وسایل معمولی برای بازدارندگی آنها کافی نیست. جدول زیر تفاوتهای مهم میان فضای جنگ سرد و فضای حاکم بر جهان اسلام در عصر حاضر را به طور خلاصه بیان میکند.
● برنامه های آمریکا برای درگیری با جهان اسلام
به دنبال حملات تروریستی ۱۱/۹، حجم گسترده ای از منابع و توجهات معطوف به امنیت فیزیکی ۱ شهروندان آمریکا و سرزمین آن شد. همزمان، با تشخیص این نکته که مبارزه با تروریسم فقط به این نیست که تروریستها را به دادگاه کشانده و از تواناییهای آنها برای اعمال تروریستی کم نماییم، تلاش برای فهم و تشخیص علل ریشه ای تروریسم صورت گرفت. سند استراتژی امنیت ملی ۲ منتشر در سپتامبر ۲۰۰۲ مفهوم اصلاح شده ای از امنیت را ارائه می دهد که بر پیامدهای اوضاع داخلی دیگر دولتها، به ویژه دولتهای فاقد دموکراسی، تاکید دارد. این موضوع طی سالهای بعد، یعنی از گزارش کمیسیون ۱۱/۹ تا دومین سخنرانی افتتاحیه رئیس جمهور بوش، که دراماتیکترین سخنرانی بود، تقویت گردید.
در میان مجموعه ای از اسناد و سخنرانیهای خبرساز، سخنرانی رئیس جمهور با عنوان «برنامه آزادی» ۳ را میتوان به عنوان «استراتژی اساسی» ۴ آمریکا در جنگ جهانی علیه تروریسم دانست. در عین حال، اجماع عمومی بر نحوه شناسایی و کمک به متحدان در «جنگ اندیشه ها» هنوز به وجود نیامده است. به طور مشخص، آمریکا سیاست صریح بالفعل برای کمک به ایجاد شبکه های مسلمانان معتدل ندارد، هرچند فعالیت در راستای ایجاد چنان شبکه ای به عنوان یک محصول فرعی سایر برنامه های مساعدتی آمریکا در حال وقوع است. بنا به پیشنهاد ما، محور این رویکرد، ساخت بنای شبکه های مسلمانان معتدل به عنوان هدف آشکار برنامه های دولت آمریکا است.
ساخت شبکه میانه رو میتواند در سه سطح صورت پذیرد:
۱) حمایت از شبکه های موجود
۲) شناسایی شبکه های بالقوه و کمک به آغاز و رشد آنها
۳) کمک به شرایط بنیادین برای پلورالیسم و تساهل که زمینه مناسب برای رشد این شبکه ها را فراهم میسازد. هر چند دولت آمریکا دارای برنامه هایی تاثیرگذار بر دو سطح نخست است، اما اغلب تلاشهای آمریکا تا این زمان محدود به سطح سوم بوده است. دلیل عمده آن اولویتهای سازمانی و این حقیقت است که در بسیاری از بخشهای جهان اسلام تعدادی از شبکه ها یا سازمانهای معتدل وجود دارد و آمریکا میتواند با آنها شریک شود. علاوه بر آن، زمانی که آمریکا شکلگیری شبکه های معتدل را ترویج میکند، همزمان میبایست هم با فضاهایسرکوبگر اجتماعی سیاسی و هم با سطح بالائی از آمریکا ستیزی ۵ مقابله نماید که بیشتر جهان اسلام را فراگرفته است.
بیشتر تلاشهای دولت آمریکا، تلاشهایی است که نگرانیهای ما را تشکیل داده و مورد علاقه ما است و شامل مقولاتی پیرامون ترویج دموکراسی ۶، تحولات مدنی اجتماعی و سیاستهای عمومی میگردد.
● ترویج دموکراسی
ایالات متحده آمریکا از طریق دیپلماسی سنتی وارد گفتگوی دولت با دولت میشود و از مشوقهای حرفه ای همچون «تصویر چالش هزاره» ۷ بهره می جوید تا از این طریق دولتها به «جوامع دموکراتیک» بپیوندند. آمریکا به صورت عمومی یا خصوصی بر مزایای گزینش ارزشهای لیبرال و دموکراتیک مثل تساوی، تساهل، تکثرگرایی، حاکمیت قانون و احترام به حقوق مدنی و بشری تاکید نموده است. همین تاکید بر ارزشهای دموکراتیک در ترویج و ارتقای فضای سیاسی و اجتماعی که موجب تسهیل شکلگیری شبکه های معتدل میشود، نقش دارد.
علاوه بر آن، وزارت خارجه ۸ و نیز آژانس آمریکا برای توسعه بین المللی ۹ متولیان مشخص برای ترویج دموکراسی میباشند. وزارت خارجه و آژانس آمریکا برای توسعه بین المللی به منظور عملی و اجرایی شدن این اهداف سیاسی با سازمانهای غیر دولتی (NGO) و بطور مشخص و عمده با موارد زیر قرارداد میبندند:
موقوفه ملی برای دموکراسی ۱۰(NED، موسسه بین المللی جمهوری خواهان (۱۱) IRI، موسسه ملی دموکراتیک (NDI) ۱۲، بنیاد آسیا ۱۳، مرکز مطالعات اسلام و دموکراسی ۱۴(CSID).
تمامی موارد فوق سازمانهای غیرانتفاعی هستند که دولت آمریکا آنها را تامین مالی میکند. با وجود اینکه موسسه ابتکار مشارکت خاور میانه (MEPI) ۱۵ تلاش پر جنجالی را از خود نشان داد تا رویکردهای متعارف پیش از ۱۱/۹ کنار گذاشته شود، اما برنامه عظیم آمریکا راجع به درگیر شدن با جهان اسلام فاصله بسیاری با این مهم دارد. موسسه ابتکار مشارکت خاورمیانه، برنامه خود را بر اساس چهار اصل موضوعی استوار نموده است: اصلاحات سیاسی، اصلاحات اقتصادی، تعلیم و تربیت و مشارکت زنان در قدرت. از دیگر کارهای این شرکت، حمایت مستقیم از سازمانهای غیر دولتی بومی براساس مبانی انعطافپذیر و خلاقانه بوده است. این شرکت به عنوان دفتر جدید در اداره امور خاور نزدیک وزارت خارجه (NEA)، طراحی شد تا با اتکاء بر سازمانهای غیر دولتی آمریکا، به عنوان مقاطعهکاران ابزاری، از دولت قراردادی به رویکرد دولتی تغییر مسیر دهد تا اعتبارات کوچکی را مستقیما در چارچوب آن چهار اصل برای سازمانهای غیر دولتی بومی پرداخت نماید. ۱۶
در سال ۲۰۰۴، آمریکا همراه با همکارانش در گروه هشت قدرت اقتصادی بزرگ (G۸) تلاش نمود تا رویکرد چند جانبه ای را با آغاز به کار نمودن شرکت ابتکار خاومیانه گسترده تر و ابتکار شمال آفریقا (BMENA) تزریق نماید. تابستان سال ۲۰۰۶، این شرکت تلاشی را به منظور تکثیر الگوی بنیاد آسیا (Asia Foundation)، که موفقترین سازمان غیر دولتی در ترویج برنامه هایی برای توسعه نهادهای مدنی اجتماعی است، و متناسب نمودن آن برای منطقه خاور میانه، آغاز نمود.
● توسعه مدنی اجتماعی
ترویج دموکراسی ارتباط تنگاتنگ با توسعه جامعه مدنی دارد. در حقیقت، بسیاری در محافل دانشگاهی و دنیای سیاست، جامعه مدنی را پیش شرط ضروری برای دموکراسی می دانند. جوامع مدنی عموما بر مجموعه ای از نهادها و ارزشهایی دلالت دارد که به عنوان واسطه و رابط مهم میان دولت و افراد، خانواده ها و گروه ها عمل میکنند. این مسئله اهمیت خود را زمانی آشکار میکند که سازمانهای مدنی و داوطلبانه اجتماعی (مانند سازمانهای غیر دولتی) میتوانند در مقابل فشارهای دولت ایستادگی نمایند. در حالی که جامعه مدنی در دموکراسیها به آسانی رشد میکند، اما رشد و تحول آن در دولتهای غیر دموکراتیک و دولتهای پیش از دموکراسی هم ممکن است و هم مطلوب.
رشد جامعه مدنی و ساخت شبکه ای، ارتباط تکمیلی با یکدیگر دارند، بدین صورت که از یکسو همدیگر را تقویت نموده و از سوی دیگر به همدیگر وابسته اند. به لحاظ نظری، همزمان با پیدایش جامعه مدنی شبکه های میانه رو ایجاد میگردد، و بالعکس. اما در عمل، تلاشهای آمریکا به منظور رشد و تحول جامعه مدنی گستردهتر از برنامه های ترویج دموکراسی است. این تلاشها علاوه بر تمامی برنامه هایی که به منظور ترویج دموکراسی طراحی شده اند شامل برنامه ها و فرامینی میشود که به خودی خود مستقیما متضمن خود دموکراسی نیستند. اینها شامل برنامه هاییمی شود که در راستای ارتقای فرصت اقتصادی، ایجاد رسانه های مستقل و مسئول، حفاظت محیطی، حقوق اقلیتها و جنسیت، دسترسی به مراقبتهای درمانی و تحصیلات به وجود آمده اند. این رویکرد گسترده، روشی آینده نگرانه و عمیق است که در صدد ایجاد تدریجی دموکراسی و ارزشهای لیبرال توسط توده های مردم و از پایین میباشد. این قبیل استراتژی بیانگر چالشهای مشخصی در مقابل شیوه معمول دولت آمریکا، به ویژه وزارت خارجه آمریکا است که از قدیم بر درگیری با حکومتها متمرکز بوده است.
ارتقاء و ترویج دموکراسی و نیز بنای جامعه مدنی با دو مانع اولیه مواجه است: مقاومت فعالانه رژیمهای خودکامه و فقدان معیاراندازهگیری اجرایی ملموس. مقاومت حکومت به شکل قوانین ناظر بر ممنوعیت ایجاد سازمانهای غیر دولتی، ممنوعیت پذیرش کمکهای خارجی یا نظارت سخت بر فعالیتهای این سازمانها بروز مینماید و جدیدا هم به صورت اخراج مقامات (در بحرین) و تعلیق فعالیتهای این سازمانها ( در مصر) تجلی یافته است.
در جبه ه دیپلماسی عمومی، وزیر خارجه کاندولیزا رایس درگیر تلاشی گردید تا وزارت خارجه و حکومت آمریکا را به طور کلی وادار به تعقیب «دیپلماسی تبدیلی» ۱۷ نماید که براساس آن، مقامات حکومت آمریکا بجای دیپلماسی عمومی درگیر طراحی دیپلماسی و اجرای آن گردند. اما در داخل حکومت آمریکا، اهداف دیپلماسی عمومی به صورت متغیر باقی ماند. جای تعجب نیست اگر میبینیم که تاثیرات آن بسیار پراکنده بوده و به دشواری میتوان آن رااندازه گرفت.
شیوه های غالب برای اجرای دیپلماسی عمومی در جهان اسلام، بهره گیری از رادیو و پخش برنامه های تلویزیونی بوده است که ابتداء رادیو ساوا (Sawa) و شبکه تلویزیونی خاور میانه آمریکا (الحورا) (Al-Hurra) به وجود آمد. در حالی که الحورا، به دلیل ناتوانی آن در به دست آوردن سهم بازار، به شدت مورد انتقاد بود، رادیو ساوا در جلب توجه مخاطبان کاملا موفق بوده است. اما موفقیت در به دست آوردن مخاطب به وضوح و به طور کلی به معنای ورود به «شبکه میانه رو» یا اشکال مشهودتر «ساخت نهاد میانه رو» نیست. به رغم هزینه بالای آنها (۷۰۰ میلیون دلار در سال یا ده برابر مبلغ تخصیص داده شده به MEPI)»، اصلا معلوم نیست که رادیو ساوا یا الحورا بتواند تغییر مثبت در نگرش جهان اسلام نسبت به آمریکا ایجاد نماید.
● نقشه راه برای ساخت شبکه میانه رو
پس از مرور استراتژیهایی که بیشترین تاثیر را در ایجاد مجموعه قوی و معتبر از ارزشهای بدیل مخالفان متنفذ و رقبای اساسی در طول جنگ سرد داشته است، به بررسی ساخت فکری، سازمانی و آرمانی جهان اسلام پرداخته ایم. همزمان، به ارزیابی تلاشهای دیپلماتیک عمومی جاری دولت آمریکا برای تغییر شکل دادن گفتگوی سیاسی در خاور میانه اقدام نموده ایم. ما در این پژوهش، مسیر اجرایی را پیشنهاد کرده ایم که در ادامه توصیف میشود.
نخستین گام برای دولت آمریکا و متحدان آن، تصمیم جدی برای ایجاد شبکه های میانه رو و ایجاد ارتباط روشن میان این هدف و استراتژی و برنامه های کلی آمریکا است. اجرای موثر این استراتژی مستلزم به وجود آوردن ساختار نهادی در داخل دولت آمریکا است تا راهنمایی، حمایت، نظارت و بازبینی مستمر از این تلاشها نماید. در داخل این ساختار، دولت آمریکا برای اجرای این استراتژی باید تخصص و ظرفیت لازم را به وجود آورد. این استراتژی شامل موارد زیر میشود:
۱) توسعه و شدت بخشیدن مستمر مجموعه ای از معیارهایی که میانه روهای واقعی را از فرصت طلبان و افراطگرایانی که در نقاب میانه روها درآمده اند متمایز ساخته، و سکولارهای لیبرال را از سکولارهای خودکامه تفکیک نماید. لازم است دولت آمریکا توانایی بر اتخاذ تصمیم آگاهانه ۱۸ در هر موقعیت را داشته باشد تا براساس قراین تاکتیکی بتواند به افراد بیرون از آن مجموعه و در شرایط خاص نیز کمک نماید.
۲) فراهم ساختن پایگاه بین المللی از اطلاعات همکاران (شامل: افراد، گروه ها، سازمانها، نهادها، احزاب و غیره).
۳) ایجاد مکانیزمهایی برای بازبینی، پالایش و نظارت بر برنامه ها، پروژه ها و تصمیمها. این مکانیزمها لازم است شامل حلقه بازخوردی ۱۹ باشد که مجالی برای ورودیها و اصلاحات از سوی شرکایی که عمدتا قابل اعتمادند فراهم نماید.
تلاش در راستای شبکه سازی میتواند ابتداء متمرکز بر هسته مرکزی از همکاران قابل اعتمادی باشد که تمایلات ایدئولوژیکی آنها شناخته شده است و در بیرون فعالیت میکنند (یعنی از روش سازمانهای مخفی و زیرزمینی پیرویمی کنند). بمحض اینکه ایدئولوژی هر سازمان جدید مورد نظر بنحو قاطع مورد تائید قرار گرفت ایالات متحده میتواند استقلال محلی آنها را افزایش دهد.
رویکرد ما خواهان تغییرات بنیادین در استراتژی موجود و متقارن آمریکا در درگیری با جهان اسلام است. رویکرد موجود، منطقه مشکل آفرین را منطقه ای شبیه خاور میانه دانسته و برنامه اش را بر اساس آن تدوین مینماید. این منطقه، منطقه ای بسیار وسیع، متنوع، تیره و تار و بیش از اندازه در چنگال بخشهای غیر میانه رو گرفتار است از اینرو فرصت رهایی و انقباض را ندارد (همانگونه که در تجربه (MEPI) بازتاب یافته است). بر این اساس این منطقه بیشترین امکانات را با کمترین بازدهی و یا بدون هیچ تاثیری مصرف مینماید. در مقابل، آمریکا باید سیاست جدیدی را تعقیب نماید که نامتقارن ۲۰ و گزینشی ۲۱ باشد. تلاشهای آمریکا همانند جنگ سرد میبایست از مرکز ثقل مخالفان دوری نموده و بجای آن، بر همکاران، برنامه ها و مناطقی متمرکز شود که حمایت آمریکا در آنجا احتمال بیشترین تاثیر در جنگ اندیشه ها را دارا باشد.
در خصوص همکاران، شناسایی بخشهای اجتماعی که موجب ایجاد بلوکهایی از شبکه پیشنهادی میشود، دارای اهمیت است. مقدم از همه باید به موارد زیر توجه خاص نمود:
۱) دانشگاهیان و روشنفکران مسلمان لیبرال و سکولار
۲) محققان دینی معتدل جوان
۳) فعالان اجتماعی
۴) گروه های زنان که برای تساوی جنسی مبارزه میکنند.
۵) روزنامهنگاران و نویسندگان معتدل.
آمریکا میبایست افق دید و پایگاه های ورودی را برای این افراد فراهم و تضمین نماید. از باب مثال، مقامات آمریکا باید اطمینان حاصل نمایند که اعضای این گروه ها مشمول سفرهای کنگره میشوند، کاری بکنند که این افراد برای سیاستگذاران بهتر شناخته شوند و کمک نمایند که حمایتها و امکانات آمریکا به آنان در جهت تلاش برای دیپلماسی عمومی تداوم یابد.
برنامه های کمکی که میبایست حول محور بخشهای فوق سامان دهی شوند عبارتند از:
۱) تربیت دموکراتیک ۲۲؛ به ویژه در برنامه هایی که از متون و سنتهای اسلامی برای آموزشهای معتبر و نافذ در جهت حمایت از ارزشهای دموکراتیک و تکثرگرا استفاده مینماید.
۲) رسانه ها؛ حمایت از رسانه های معتدل در مبارزه با سلطه رسانه ای عناصر مسلمان محافظهکار و ضد دموکراسی از اهمیت خاصی برخوردار است.
۳) تساوی جنسی ۲۳؛ مسئله حقوق زنان یک میدان عمده در جنگ اندیشه ها در درون اسلام بوده و حامیان حقوق زن در بسیاری از محافل نامطلوب موثر هستند. ترویج تساوی جنسی یک مساله مهم برای هر طرحی در راستای به قدرت رساندن مسلمانان میانه رو است.
۴) دفاع سیاسی ۲۴؛ اسلامگرایان برنامه های سیاسی دارند و از این رو، لازم است که میانه روها وارد دفاع سیاسیشوند. به منظور شکل دهی فضای سیاسی و حقوقی در جهان اسلام، فعالیتهای دفاعی از اهمیت زیاد برخوردار است.
در خصوص محور جغرافیایی، پیشنهاد ما تغییر در اولویتها از خاورمیانه به سوی مناطق دیگری از جهان اسلام است، جایی که آزادی عمل بیشتر در آنجا ممکن است و فضا برای فعالان و زمینه تاثیر گذاری آنان بازتر بوده و موفقیت آنان محتملتر و چشمگیرتر میباشد. رویکرد فعلی رویکرد دفاعی و واکنشی است. رویکرد موجود براساس این شناخت بنا شده است که اندیشه های افراطی ریشه در خاور میانه دارد و از آنجا است که به سمت بقیه جهان اسلام منتشر میشود، از جمله توسط مهاجرت و آوارگی مسلمانان به اروپا و شمال آمریکا، این رویکرداندیشه ها و تلاشهای افراط گرایان را در خاور میانه شناسائی کرده و در جستجوی مقابله با آنها است. تلاش برای معکوس نمودن روند و مسیر این جریان اندیشه ها، بیانگر سیاستی به مراتب مناسب تر است. متون مهم متفکران، روشنفکران فعال و پیشگامان مهاجران مسلمان در ترکیه،اندونزی و جاهای دیگر میبایست به عربی ترجمه و بطور وسیعی منتشر گردد. این سیاست بدان معنا نیست که منطقه مهم خاورمیانه را نادیده بگیریم. بلکه بدان معنا است که هدف میبایست یافتن مبنایی برای امید به فرصتها در جهت پیشرفت باشد، پیشرفتی که به وجود آمدن آن در هر زمانی ممکن باشد.
در حال حاضر «شبکه»ای از میانه روها وجود دارد، اما این شبکه تصادفی و ناکافی است. شبکهسازی افراد و گروه هایی که اعتبار آنان به عنوان میانه روها قاطعانه محرز نشده است، یا شبکهسازی میانه رونماها، نه فقط امکانات را هدر داده، بلکه میتواند نتیجه معکوس دهد. پیشوایان مسلمان ۲۵ دانمارکی که موجب گردیدند جدال برسر کاریکاتورهای پیامبر اسلام بنحو خزنده ای تبدیل به یک شعله و نزاع بین المللی گردد، پیش از آن از میانه روها شمرده شده و از حمایتهای دولتی از جمله مسافرت و دیگر فرصتهای شبکه ای منتفع میشدند. لیکن بررسی دقیقتر نشان داد که این افراد به هیچ عنوان میانه روهای واقعی نبوده اند.
در حال حاضر، دیپلماسی عمومی در پیچ و خم رسانه ها است و لازم است که توجه جدیتر به اوضاع حاضر شود. رادیو یک واسطه مهم در جنگ سرد بود و دسترسی بهتر به اطلاعات را برای افراد منزوی شده فراهم می آورد. امروزه شهروندان جهان اسلام را شمار زیادی از اطلاعات اغلب نادرست و متعصبانه در خود فروبرده است و محتوا و ارائه آنها به گونه ای است که آنان را در مطالبه فزاینده ای از ارتباط با یکدیگر نگه می دهد. رادیو «ساوا» و «الحورا» نماینده دولت آمریکا دانسته شده و به رغم هزینه بالای آنها، نتوانسته اند در ایجاد نگرش مثبت مسلمانان نسبت به آمریکا موفق باشند. به اعتقاد ما، سرمایه ای که خرج رادیو ساوا و تلویزیون الحورا میشود، بهتر است در جهت حمایت از رسانه های محلی و روزنامهنگارانی خرج شود که به دموکراسی و پلورالیسم وفادار هستند.
ما توصیه میکنیم که برای عملی شدن پیشنهاد ابتکاری ما در این گزارش، کارگاه آموزشی ۲۶ در واشنگتن یا مکان مناسب دیگری، از اجتماع محدودی از گروهی از نمایندگان مسلمانان میانه رو برگزار گردد. کارکرد این کارگاه آن است که آنان بتوانند اطلاعات و حمایتهای لازم را برای ابتکار به دست آورده، دستور جلسه و فهرست شرکت کنندگان را برای یک همایش بین المللی به تقلید از همایش آزادی فرهنگی ۲۷ آماده نمایند.
در صورتی که این رویداد با موفقیت انجام پذیرد، در آن صورت میتوانیم با یک هسته مرکزی گروهی برای برگزاری همایش بین المللی کار نماییم و این همایش میبایست در مکانی که برای مسلمانان اهمیت نمادین دارد، مثل قرطبه (Cordobal) در اسپانیا برگزار گردد و در نتیجه، یک سازمان منظم برای مبارزه با اسلامگرایی افراطی راه اندازینماییم.
● آینده پژوهی
آینده پژوهی مشتمل بر مجموعه تلاشهایی است که بااستفاده از تجزیه و تحلیل منابع، الگوها و عوامل تغییر و یا ثبات، به تجسم صور مختلف آینده بالقوه پرداخته و برای آن برنامه ریزی مینماید. آینده پژوهی منعکس میکند که چگونه از دل تغییرات (یا تغییر نکردن) «امروز»، واقعیت «فردا» تولد مییابد. آینده پژوهی معادل لغت لاتین«Futures Studg» است. کلمه جمع Futures به این دلیل استفاده شده است که با بهره گیری از طیف وسیعی از متدلوژیها و بجایتصور «فقط یک آینده»، به گمانه زنیهای سیستماتیک و خردورزانه، در مورد نه فقط «یک آینده» بلکه «چندین آینده متصور» مبادرت میشود. موضوعات آینده پژوهی دربرگیرنده گونه های «ممکن»، «محتمل» و «مطلوب» برای دگرگونی از حال به آینده میباشند. از پیش فرضهای آیندهپژوهی اذعان به وجود گزینه های متعدد آینده و توجه به آن در برنامه ریزی است. بر این اساس گزینه های زیر در تحلیل و برنامه ریزی لازم است مورد توجه قرار گیرد:
آینده ممکن: هر چیزی اعم از خوب یا بد، محتمل یا بعید، میتواند در آینده رخ دهد.
آینده های محتمل: آنچه به احتمال بسیار زیاد در آینده به وقوع خواهد پیوست (مبتنی بر استمرار روندهای کنونی در آینده).
آینده های مرجح: آنچه مطلوبترین و مرجحترین رویداد آینده به شمار می رود.
هدف از آینده پژوهی عبارت است:
۱) محتمل ساختن آینده های مرجح یا مطلوب است. بدین منظور باید ازآنچه که میخواهیم تحقق یابد میبایست تصویری روشن و شفاف در ذهن داشته باشیم (به ویژه از ارزشهایی که میخواهیم بر جوامع آینده حاکم باشند).
۲) توجه به آینده های ممکنی است که علی رغم تردید در وقوعشان، تحقق برخی از آنها اثر بزرگی بر زندگی مردم میگذارد.
سه رویکرد در مطالعه آینده وجود دارد: آیندهپژوهی تحلیلی (یا آیندهپژوهی اکتشافی)؛ آیندهپژوهی تصویرپرداز؛ و آیندهپژوهی (هنجاری یا آیندهپژوهی مشارکتی).
برخی روشهای مورد استفاده در آینده پژوهی عبارتند از: دیده بانی آینده، دلفی، تجزیه و تحلیل روندها، تجزیه و تحلیل پیشرانها، سناریو پردازی، چشم انداز سازی، نقشه راه، پس نگری، مدلینگ، شبیه سازی.
● یک مثال ساده برای معرفی رویکردهای مختلف آینده پژوهی
تصور کنید در جایگاه مسوول ناوبری کشتی قرار دارید. هنگامی که مشغول دیده بانی افق مقابل هستید (رصد محیطی)، دو چیز نظر شما را به خود جلب میکند. «یک کوه یخ» و «یک کشتی تدارکاتی» که باید به آن بپیوندید. شما سرعتها و جهتهای محتمل کوه یخ و نیز کشتی تدارکاتی را بررسی میکنید (تجزیه و تحلیل روندها) و اطلاعات حاصله را وارد رایانه کشتی میکنید (مدلینگ). سپس مسیر حرکت را چنان ترسیم میکنید که بجای برخورد با کوه یخ به کشتی تدارکاتی بپیوندید (نقشه راه). در حین انجام تمام این فعالیتها رویای خوردن غذای مطبوع و دیدار با دوستان قدیمی پس از پیوستن به کشتی تدارکاتی را در سر میپرورانید (چشم انداز سازی). متوجه میشوید که سرعتها و جهتهای کوه یخ و کشتی تدارکاتی ممکن است تغییر کند. لذا شروع به بررسی بر روی گزینه های ممکن در خصوص این تغییرات میکنید تا این اطمینان حاصل شود که بیشترین بخت برای پیوستن به کشتی تدارکاتی وجود داشته باشد (سناریو پردازی). علیرغم تمامی این برنامه ریزیها، شما میدانید که احتمال وقوع حادثه ای غیر منتظره و برخورد با کوه یخ همچنان وجود دارد. لذا از خدمه کشتی میخواهید که به تمرین تخلیه اظطراری کشتی مبادرت ورزند (Gaming). هنگامی که آنان مشغول به تمرین هستند، شما خود را در موقعیت محتمل ترین وضعیت کشتی تدارکاتی فرض کرده و مراحل رسیدن به این وضعیت نهایی را ترسیم میکنید. (پس نگری Back casting )
منبع: هفته نامه - پگاه حوزه - ۱۳۸۸ - شماره ۲۵۶، خرداد
پی نوشتها:
۱. IranPolitical، Demographic، and Economic Vulnerabilities
۲. Building moderate Muslim networks
۳. نگاه کنید به پیوست شماره ۱.
۴.اعانات و هدایا (۶ %)، بنیادها(۵%)، نیروی هوائی (۱۸%)، ارتش (۱۱%)، نیروی دریائی (۲%)، وزارت دفاع، ستاد مشترک (۱۶%)، سایر آژانسهای امنیت ملی (۲%)، بخش خدمات بهداشتی و انسانی / موسسات ملیبهداشت (۱۵%)، سایر آژانسهای دولت فدرال (۵%)، سایر آژانسهای دولتی غیر از آمریکا (۷ %)، دانشگاه ها و کالجها (۴% )، شرکتهای خصوصی،آژانسهای بین المللی و اتحادیه ها (۹ %)
Net of subcontracts and RAND-initiated research
۵. Structural factors
۶. civil-society
۷. authoritarian states
۸. radical Muslims
۹. status quo
۱۰. moderate Muslims
۱۱. این ابعاد شامل جانبداری از دموکراسی و به رسمیت شناختن حقوق بشر بین المللی، شامل: تساوی جنسی و آزادی عبادت، احترام به تنوع، پذیرش عدم فرقه ای بودن منابع قانون و مخالفت با تروریسم و عدم مشروعیت اشکال خشونت میشود. این مسئله در فصل پنجم گزارش با عنوان «نقشه راه برای بنای شبکه معتدل در جهان اسلام» بیشتر مورد بحث قرار گرفته است.
۱۲. Wahhabi version
۱۳. small minority
۱۴. نقشه راه (Road map): یکی از روشهای مورد استفاده در آینده پژوهی است. این روش گامهایی را که باید براینیل به یک هدف برداشت، تعیین میکند. نقشه راه به گمانه زنی درکشف نتایج و پیامدهای مختلف ممکن در آینده کمک میکند و در عین حال بخشهای کلیدی از علوم مختلف که برای ایجاد این دستاوردها و پیامدها لازم است، را نیز مشخص میکند. این روش بویژه برای تعیین فهرست اقدامهای لازم که باید برای ظهور یک دستاورد جدید به انجام رسانده شود، بسیار مفید است. برای مطالعه آینده پژوهی نک: پیوست ش.۱
۱۵. Global War
۱۶. liberation movements
۱۷. hands-off
۱۸. defensive
۱۹. offensive
۲۰. democratic ideas
۲۱. Iron Curtain
۲۲. American Federation of Labor
۲۳. Congress of Cultural Freedom
۲۴. global jihadist
۲۵. ideological conflict
۲۶. U.S. Department of Defense، Quadrennial Defense Review Report February
این مقاله از سوی گروه مطالعات اسلام و غرب پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در اختیار نشریه قرار گرفته است.
پی نوشتها:
۱. physical security
۲. The National Security Strategy
۳. Freedom Agenda
۴. grand strategy
۵. anti-Americanism
۶. democracy promotion
۷. The Millennium Challenge Account
۸. Department of State
۹. (USAID) Agency for International Development. U.S
۱۰. The National Endowment for Democracy
۱۱. International Republican Institute
۱۲. National Democratic Institute
۱۳. Asia Foundation
۱۴. The Center for the Study of Islam and Democracy
۱۵. The Middle East Partnership Initiative
۱۶. این موسسه بالغ بر ۴۸۰ میلیون دلار برای اجرای ۴۵۰ پروژه در ۱۷ کشور جهان از طریق اداراتش که در واشنگتن،تونس و ابوظبی قرار دارد مصروف داشته است. مبالغ مصروفه فوق علاوه بر میلیونها دلاری است که ایالات متحده بصورت سالانه به خاورمیانه تخصیص می دهد. نک: http:/ mepi.state.gov/mepi
۱۷. transformational diplomacy
۱۸. knowingly
۱۹. feedback loop
۲۰. asymmetric
۲۱. selective
۲۲. Democratic education
۲۳. Gender equality
۲۴. Policy advocacy
۲۵. Imams
۲۶. workshop
۲۷. The Congress of Cultural Freedom
منبع : باشگاه اندیشه