پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


حرف‌های نیما یوشیج


پیش از این حرف های بزرگان شعر امروز را خوانده‌ایم. خواندن حرف‌های دیگری از نیما یوشیج پدر شعر نو فارسی، همچنان راهگشا، راهنما و تفكربرانگیز است. حرف های نیما یوشیج برای شاعران امروز، چه موزون سرا، چه سپیدسرا، قابل تامل و دارای اهمیت است. چرا كه او <بینش شاعرانه> تازه‌ای به ما هدیه كرد. او به قول خودش، رودخانه‌ای است كه هركس به اندازه خودش می‌تواند از آن آب بردارد. آب برمی داریم:
O شاعر امروز باید مواظب باشد كه موضوع حامل شعر او حاكی باشد از واقعیت های خارجی كه وجود دارند؛ و مثل دانته به موهومات نزدیكی نگراید.
O در كمال آسانی می گوئیم: آثار شعری قدیم بدند. دلیل این است كه ما خوب شعر می سراییم! همان كه می گوییم: آوازهای ایرانی به درد ایرانی نمی خورد! ما یك ماه ونیم در فرنگستان بودیم و می دیدیم كه اهل فرنگستان با سمفونی های بتهون مشغول بوده اند. درصورتی كه آنهایی كه از این ملك بیرون نرفته اند، همین طور به ما می فهمانند و دلایل آنها حسی است: می گویند: اطراف چادرهای ما آبگردان لازم ندارد، كه باران ورود نكند، به این دلیل كه مادیان ها در كوه می چرخند. می گویند: سیب بهتر است، چون نمی دانیم ایل بیگی قباله اش را همراه برده است یا نه! می گویند: ما نجارهای زبردستی هستیم، چون روزی از روزها داروسازان بزرگی خواهیم شد.
O هنر به هر شكل كه درآید، باید چشم انداز انسانی در انسانیت خود باشد. ما چنان كه هستیم، هنر ما نیز همان طور است. و این است واقعیت مسلم كه هنر، باید ما را از روی خودمان ساخته باشد. ما رموز ساختن را نو می كنیم، نه چیز دیگر را. درصورتی كه این نباشد، بهتر آن كه هنر هم نباشد. زیرا هنر خوبی و بدی را رواج می دهد.
O مقصود، بیان مقصود است و بهتر بیان كردن آن. نه متصل شكل بیان را عوض كردن و ناخدای شكل و وزن و قافیه بودن! بعد، از نظر مهارت، كسی مسلم تر بیان كرده است كه گفته های او با نفوذتر است. این كاسه گری، فوت و فنی دارد.
O سابقاً شعر با كلمات توپ و تفنگ، در آن نو شده بود. درواقع شعر را توپ و تفنگ دار كرده بودند. چنان كه در زمان مشروطه شعر وطن دار شد. و بعدها ماشین دار شد. بعضی از اشعار زمان قاجاریه حاكی از این حالت <نو>یی است. فقط امروز شعر طور دیگری نو می شود. خلاصه تر از این و از این ساده تر چیزی به عقل نمی رسد. شعر مثل همه چیز محصول زمان است.
O هیچ چیز نیست كه ناگهان تغییر كند. هیچ سنتی هم نیست كه ناگهان عوض شود. همین طور هیچ شكلی از اشكال هنری وجود ندارد كه برای نفوذ خود در مردم، راه ناگهانی را پیدا كند.
O وقتی ما خود را به جا نیاوریم، چطور دیگران را به جا می آوریم؟ در این حساب، حساب جوانان عقب مانده تر از همه است. اگر یك قطعه ناسالم و بی ربط در بین قطعات شعر آنها دیدند، می گویند: همهِ قطعات شعر آنها بی ربط است.
O با هر هستی، دقیقه ای است. و با هر دقیقه نیرویی خاص برای فهم. آنچه در هنر اساس زیبایی است، همان راستی و حقیقت است. عمده این است كه چگونه كار می كنیم؟ با كدام رابطه؟ و چقدر مدت برای این كار گذارده شده و از چه راه می آزماییم؟ پس از آن، نیروی ایجاد ما هم دیر یا زود، بر آن شناخته می شود.
O هزار شدنی شد تا این كه شما بشوید. و حاصل این كه توانستید قطعه شعری دلچسب بسرایید، حتی در آغاز جوانی، زیرا هر چند شعر كل كار است، آنچه را كه درد حس ادا می كند،كار ادا نكرده است.
Oتفاوت دقیقی را كه بین دانستن و فهمیدن وجود دارد، از نظر دور نكنید. پس از آن، هرگونه سنجشی آسان خواهد بود. زیرا برای <فهمیدن> باید ساخته شد. درصورتی كه برای <دانستن> كم و بیش نزدیكی به چیزی كفایت می كند.
O چطور از خواندن اشعار بعضی، حال به خصوصی دست می دهد. چرا در هر مثنوی و غزلی <آنی> كه در مثنوی یا غزل دیگری هست، نیست. این معنی وسعت نظر می خواهد، و اجر صبر و توفیق های دیگر است. شعر واسطه است. و البته تا حالی نباشد، حالی تولید نمی كند. در ادبیات زمان ما هم همین طور است و همین خواهد بود.
O زندگی معنی اش تغییرات است و هنر از زندگی است و این است كه باتغییر همپا است.
O یافتن، توانایی است. همین توانایی است كه پیش از نشان دادن هنر، ذوق اشخاص را برای ما تفسیر كرده، اندازهِ آن رابه ترازو می گذارد.
O شعر گفتن، یك جور زندگی كردن است، برای خود و با دیگران یا برای دیگران.
O مردم گاهی فكر می كنند چطور است كه بعضی از گویندگان، به آفریدن اثرهایی این گونه زیبا موفق شده اند؟ از كجا این كلمات و تا ثیر لطیف كه آدم را مست می كند، می آیند؟ جواب به همهِ این گونه تفحص ها این است: آن گویندگان، این طور زندگی كرده اند.
O آن كه غربال به دست دارد، از عقب كاروان می آید. هنرمند در هر مرحله به چیزهایی خود را نیازمند می یابد كه در مرحله دیگری هست.
O هنرمند از دنیایی می گیرد، و به دنیایی بازپس می دهد.
زیر نظر هیوا مسیح : هیوا مسیح