سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

آیا شورای امنیت سازمان ملل بخشی از قدرت آمریکا است


آیا شورای امنیت سازمان ملل بخشی از قدرت آمریکا است
کارکرد ابزاری شورای امنیت در چارچوب منافع قدرتهای بزرگ، یک اشکال ساختاری است و این واقعیت تلخ فاقد مبنای حقوقی وعقلانی می باشد.
۱) براساس ماده یکم ازفصل اول منشور سازمان ملل متحد ، مهمترین هدف ووظیفه این سازمان اینگونه تعریف شده است :« حفظ صلح وامنیت بین المللی وبدین منظور به عمل آوردن اقدامات دسته جمعی موثر برای جلوگیری وبرطرف کردن تهدیدات علیه صلح ومتوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز یا سایرکارهای ناقض صلح وفراهم آوردن موجبات تعدیل وتصفیه اختلافات بین المللی یا وضعیتهایی که ممکن است منجر به نقض صلح گردد با وسایل مسالمت آمیز وبرطبق اصول عدالت وحقوق بین الملل . »
۲) بند چهارم ازماده دوم فصل اول منشور سازمان ملل ، جهت گیری هریک ازاعضا درروابط بین الملل را اینگونه بیان می دارد :« کلیه اعضا درروابط بین المللی خود ، ازتهدید به زور یا استعمال آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هرکشوری ، ویا ازهر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مبانیت داشته باشد ، خودداری خواهند نمود.»
۳) وظایف شورای امنیت سازمان ملل متحد براساس بند اول ازماده ۲۴ فصل پنجم منشور این سازمان اینگونه تعریف شده است: «به منظور تامین اقدام سریع وموثر ازطرف ملل متحد ، اعضای آن مسئولیت اولیه حفظ صلح وامنیت بین المللی را به شورای امنیت واگذار می نمایند وموافقت می کنند که شورای امنیت دراجرای وظایفی که به موجب این مسئولیت برعهده دارد ، ازطرف آنها اقدام نماید . »
۴) فصول پنجم ، ششم و هفتم از منشورسازمان ملل ، به وظایف ، مسئولیت ها و اختیارات شورای امنیت اختصاص یافته وبرای حفظ صلح وامنیت بین المللی ، سازوکارهای لازم دراین فصول به ویژه درفصل هفتم پیش بینی شده است .
۵) تجاوز سنگین هوایی ، دریایی وزمینی رژیم صهیونیستی به کشور لبنان وبا هدف اشغال کامل یا بخشی ازاین کشور ، وارد چهارمین هفته شد . در این تجاوز تمامی زیرساختهای لبنان آسیب جدی دید . یک میلیون آواره ، چند هزار زخمی وقریب یک هزار شهید که اکثر آنان غیرنظامی وکودک هستند ، نتیجه تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان است .در این تجاوز که بهتر است نام آن را «جنگ اسلحه» بگذاریم، حزب الله لبنان به صورت شگفت انگیز ومعجزه آسا دربرابر ارتش مدرن وپیشرفته صهیونسیتی به گونه ای ظاهرشد ، که اکنون همگان اعتراف به شکست صهیونیست ها دارند. اما سوال اصلی این است که چرا با آغاز تجاوز گسترده رژیم صهیونیستی به لبنان درتاریخ ۲۱/۴/۱۳۸۵ تا به امروز ، شورای امنیت سازمان ملل متحد که براساس منشور آن سازمان ، وظیفه حفظ صلح وبرقراری امنیت و جلوگیری ازوخامت اوضاع را برعهده دارد ، سکوتی مرگبار پیشه کرده است ؟ چرا این شورا درهمان روزهای اول ، اقدام به صدورقطعنامه جهت برقراری آتش بس وحل وفصل مسایل ازطریق مسالمت آمیز نکرد ؟سکوت معنی دار شورای امنیت درقبال تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان ، درحالی است که اعتراض جهانیان نسبت به جنایات جنگی این رژیم روز افزون است وصهیونیستها علاوه برفاجعه دلخراش قانا ، از سلاح های شیمیایی ، فسفری ودیگر سلاح های غیر متعارف استفاده می کنند .طی بیست وپنج روز گذشته ، بسیاری ازدولتها ، سازمانها ، اتحادیه ها وشخصیتها ی برجسته جهانی ازشورای امنیت سازمان ملل درخواست کرده اند تا با صدورقطعنامه به برقراری آتش بس وجلوگیری ازگسترش جنگ اقدام نماید . . طی این مدت تمامی تلاش ها واقدامات برای برقراری آتش بس با مخالفت دولتهای آمریکا وانگلیس ناکام مانده است . بی اعتنایی آمریکا ، انگلیس ورژیم صهیونیستی به افکار عمومی جهانیان ودرخواست سازمان ها ودولتهای مختلف برای برقراری آتش بس از یک سو ، وتشویق رژیم صهیونیستی ازسوی آمریکا برای ادامه جنگ تا رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده از دیگر سوی، کارآمدی شورای امنیت برای حفظ صلح و امنیت و جلوگیری از گسترش مناقشات و درگیریهای نظامی را به لحاظ ساختاری ، به طورکلی زیرسوال برده است . کارکردهای متفاوت ودوگانه شورای امنیت درقبال موضوعات ومسایل با ماهیت یکسان ، نشان می دهد این شورا صرفا ابزاری دراختیار قدرتهای دارای حق وتو می باشد . استفاده ابزاری قدرتهای دارای حق وتو ودرراس آنها ایالات متحده آمریکا ، ازشورای امنیت ، این رکن مهم از سازمان ملل را فاقد خاصیت مثبت وموثرکرده است . کارکرد ابزاری شورای امنیت در چارچوب منافع قدرتهای بزرگ، یک اشکال ساختاری است . این واقعیت تلخ که فاقد مبنای حقوقی وعقلانی می باشد ،براساس خواست قدرتهای بزرگ درهنگام شکل گیری این سازمان با حضور ۵۸ کشور به رسمیت شناخته شد وطی ۶۰ سال گذشته آثار زیانبارآن برعلیه ملتها و دولت های مستقل و ضعیف روز به روز آشکارتر گشت. برخورد شورای امنیت نسبت به موضوع هسته ای ایران با صدور قطعنامه ۱۶۹۶ بدون وجاهت حقوقی ازیکسو ، وسکوت نسبت به تجاوزات رژیم صهیونیستی به کشور لبنان ازدیگرسوی که هردو نوع رفتاربراساس خواست آمریکا انجام شده ، نمونه های برجسته ازکارکردهای این شورا درچارچوب منافع قدرتهای دارای حق وتو می باشد .
۶) جنگ علیه لبنان وحزب الله ، بخشی ازجنگ سلطه با محوریت آمریکا برعلیه جهان اسلام است . بوش رئیس جمهور آمریکا درتاریخ ۲۷ می ۲۰۰۶ دردانشگاه نظامی « وست پونیت » درهمین راستا می گوید :« امنیت آمریکا ارتباط مستقیم با وضعیت سیاسی دیگر کشورها دارد . خاورمیانه با وضعیت کنونی اش نمی تواند تامین کننده امنیت ما باشد . بنابراین ما استراتژی آزادی درخاورمیانه را دنبال می کنیم .»
درهفته دوم جنگ رژیم صهیونیستی علیه لبنان ، بوش رئیس جمهور آمریکا درسخنان هفتگی خود با اشاره به مسایل خاورمیانه گفت ، تنها راه مطمئن برای تامین منافع آمریکا ، تغییر درمسیر تحولات خاورمیانه با جنگیدن است . که در این سخنرانی بوش جنگ لبنان را بخشی ازیک جنگ بزرگ اعلام کرد درراستای استراتژی ایجاد تغییر درخاورمیانه انجام می گیرد . آمریکایی ها با راه انداختن جنگ درافغانستان ، عراق واکنون درلبنان ، مدعی گسترش دمکراسی وآزادی هستند . بوش درمقدمه ای که برسند راهبرد امنیت ملی آمریکا نوشته ، براین مطلب تاکید می کند که ما درحال جنگ هستیم وباید قدرت خود را افزایش دهیم. وی دراین مقدمه می نویسد:« البته قدرت ما صرفا مبتنی بر توان نظامی نیست . بلکه این قدرت متکی برائتلاف ها ، روابط ونهادهای بین المللی قدرتمندی است که به ما این امکان را می دهند تا با همکاری دیگران ، آزادی ، سعادت وصلح را گسترش دهیم. »براساس سند راهبرد امنیت ملی آمریکا ومقدمه ای که بوش برآن نوشته ، شورای امنیت سازمان ملل به عنوان یک نهاد قدرتمند بین المللی ، بخشی ازقدرت آمریکا محسوب می شود که باید برای تامین منافع این کشور ازآن استفاده شود. وتوی دهها قطعنامه علیه رژیم صهیونیستی ازسوی آمریکا ، جلوگیری از صدورقطعنامه علیه رژیم متجاوز صهیونیستی درجنگ تحمیلی علیه لبنان و تلاش آمریکا برای تصویب قطعنامه ۱۶۹۶ علیه فعالیتهای صلح آمیز هسته ای ایران، فقط نمونه هایی از استفاده ازشورای امنیت به عنوان بخشی از قدرت آمریکا درچارچوب منافع این کشور است .
۷) موارد پیش گفته ، گویای این واقعیت است که ملتها ودولتهای مستقل نباید انتظار رفتاری قانونی ، حقوقی وعادلانه ازشورای امنیت داشته باشند . بنیان این شورا بگونه ای شکل گرفته تا تامین کننده منافع قدرتها باشد . تجربه نشان داده ، مفاهیم کلیدی درمنشورسازمان ملل ، ازقبیل جنگ ، صلح ، دمکراسی ، آزادی ، حقوق بشر ، تروریسم وسلاح های کشتار جمعی ازسوی قدرتها ودرراس همه آنها ایالات متحده ، به گونه ای تعریف می شود تا بتوانند با استفاده ابزاری از شورای امنیت ودیگر ارکان سازمان ملل ، استفاده ابزاری از این نهاد بین المللی به عنوان اهرم فشار برعلیه دیگر ملل استفاده کنند . حق وتو پنج عضو دائم ، شاه کلید این قدرتها برای داد وستد ، چانه زنی بین یکدیگر ودرنهایت استفاده ابزاری ازشورای امنیت درراستای منافع خودشان ، لکن به اسم صلح وامنیت بین المللی می باشد . راه چاره ، درپایان بخشی به این حق وتو می باشد . ملتها باید دولتهای خود را تحت فشار قراردهند ودولتها باید درمجمع عمومی سازمان ملل ، با اصراروجدیت ، اصلاح ساختار ومنشور سازمان ملل را دستور کارقراردهند حذف حق وتو مهمترین اصلاحی است که درصورت انجام می تواند امید به شورای امنیت را برای برقراری صلح وامنیت بین المللی افزایش دهد.
دکتر یدالله جوانی
منبع : سایت بصیرت