جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

آیات ولایت


آیات ولایت
با سلام و درود به محضر حضرت ولی عصر(عج) و تبریک عید غدیر خم به همه مسلمانان جهان و تشکر قدر دانی از زحمات بی دریغ استاد عزیزم.
اینجانب بر خود لازم دانستم مطالبی پیرامون ولایت علی ابن ابیطالب علیه السلام بیان دارم و در این خصوص آیاتی را از قرآن برای اهمیت مطلب به صورت مختصر و مفید عنوان می نمایم باشد که مورد استفاده خوانندگان محترم قرار گیرد.
هفته ولایت که از هجدهم ماه ذی الحجّه آغاز می گردد و تا بیست وپنجم این ماه ادمه دارد، نزد اهل معرفت و اهل دل از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این هفته آیاتی نازل شده است که اشرف همه آیاتِ با موضوع ولایت است. گرچه به اقرار شیعه و سنی بیش از سیصد آیه در قرآن راجع به امیر المؤمنین «سلام الله علیه»و ولایت نازل شده، امّا آیاتی که در این هفته نازل شده، در میان آن سیصد آیه یک درخشندگی خاصی دارد. اگرچه همه قرآن درّ است، اما آیاتی که درباره ولایت و مخصوصاً در هفته ولایت نازل شده است، در میان آن درّها دارای امتیاز و درخشندگی خاصی است. و شیعه باید روی این درّهای گرانبها خیلی حساب کند. شیعه باید در هفته ولایت جلسات جشن زیادی برگزار کند. جلسات جشن و سروری که به تنزّه تشیّع ضربه نزند و رفتار سبک و غیر متعارفی که در شأن شیعه و مؤمن نیست، در آن مجالس انجام نشود. بلکه باید در این جشن ها آیات نازل شده در هفته ولایت که افتخار شیعه است و موجب سرافکندگی دشمن می شود، تبیین شود. شاعران گرامی لازم است این آیات را به شعر درآورند و مداحان عزیز با صدای زیبایشان این آیات و اشعار را بخوانند، تا جوان های جلسه، ضمن درک محتوای غنیّ اشعار سروده شده لذّت ببرند و بعد از جلسه غرق در ولایت شوند.
در روز هجدهم ذی الحجّه یعنی روز عید غدیر سه آیه نازل شده است که به دلیل اهمیّت فوق العاده مطلب، این آیات چندین مرتبه بر پیامبر گرامی «صلی الله علیه وآله وسلم»نازل شده است.
▪ آیه اول که در روز هجدهم ذی الحجّه و در آن بیابان بی آب و علف، برای چندمین بار توسط جبرئیل امین نازل شد، مربوط به تبلیغ است.
«یا ایّها الرّسول بلّغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس ان الله لایهدی القوم الکافرین» (آیه۶۷ سوره مائده)
یا رسول الله آن امری که به تو شده است، و آن تبلیغی که به عهده توست باید انجام شود.یا رسول الله! امیرالمومنین را همین جا باید به خلافت منصوب کنی، چرا که اسلام منهای ولایت یعنی هیچ! «فان لم تفعل فما بلّغت رسالته» لذا از افتخارات شیعه آن است که حضرت ختمی مرتبت«صلی الله علیه و آله و سلم» صد و بیست هزار نفر را برای همین ولایت، در بیابان معطّل کردند. و امیرالمومنین علی«سلام الله علیه»را به امامت و ولایت منصوب نمودند و مردم هم در آن دو سه روز با این انتصاب خجسته بیعت کردند و بر آن تأکید ورزیدند.
▪ آیه دومی که که روز هجدهم ذی الحجّه نازل شده، از آیه اول مهمتر است. هر چند آیه اول فوق العاده اهمیت دارد و خداوند متعال در آن آیه می فرماید: یا رسول الله! اگر تبلیغ بیست وسه ساله تو با ولایت توأم نباشد، مثل این است که هیچ کاری انجام نشده باشد، اما آیه دوم از این آیه هم مهمتر است. وقتی که پیامبراعظم«صلی الله علیه و آله و سلم» امیرالمومنین «سلام الله علیه» را به خلافت منصوب فرمودند و از منبر پایین آمدند و پس از آن این آیه شریفه نازل شد:
«الیو م اکملتُ لکُم دینکم و اتممتُ علیکُم نعمتی و رضیتُ لکم الاسلام دینا» آیه ۳ سوره مائده
یا رسول الله! ای مسلمین! دین شما کامل نبود، الان به ولایت امیرالمومنین کامل شد. دین ناقص بود و اکنون به نصب امیرالمومنین تامّ شد و از نقص بیرون آمد. ای مسلمان ها! خدا از دین منهای ولایت راضی نیست، اکنو ن خدا راضی شد. اسلام اگر با ولایت توأم باشد، تام و کامل می شود و این دین مرضی خداوند متعال است.
▪ آیه سوم هم به دنبال آیه قبل نازل شد که آیه بسیار عجیبی است و خطاب به همه مسلمان ها است:
«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشو هم واخشون» آیه ۳ سوره مائده
این آیه به مسلمانان می فرماید از این به بعد دیگر از دشمن نترسید که دین خدا از این به بعد چون با ولایت توأم شد، از دشمن مصونیّت پیدا کرد.
یعنی دیگر دشمنانتان نمی توانند از گوشه و کنار به اسلام ضربه بزنند و آن را نابود کنند. امّا متوجه باشید که اگر در میان شما اختلاف افتاد، آن اختلاف به اسلام ضربه می زند. اگر سقیفه بنی ساعده پیش آمد، اسلام ضربه می خورد. نه اینکه نابود شود! ضربه می خورد و دودش به چشم همه می رود.پس از آن، قضایای بنی امیّه و بنی العباس پیش می آید که باید مسلمانان از این آتش بسوزند تا زمانی که حضرت ولی عصر«ارواحنا فداه» ظاهر شوند و این آتش اختلاف را به اتّحاد مبدّل سازند و پرچم اسلام را روی کره زمین افراشته کنند.
این آیه شریفه یک معجزه است.
روز بیست و چهارم ماه ذی الحجّه هم خیلی روز مهم و ارزشمندی است. و سه آیه بسیار پر محتوا در سالهای مختلف و دراین روز نازل شده است. واین سه آیه هم اگر از آن سه آیه اول مهمتر نباشد، کمتر نیست.
ظاهر آیه این است که: قبل از نزول آیه کفار امیدوار بودند که روزی خواهد آمد که دستگاه اسلام برچیده شود،‌ ولی خداوند متعال به واسطه انجام کاری آنان را همیشه از نابودی اسلام مایوس گردانیده و همان کار سبب کمال و استحکام اساس دین بوده است و لابد از امور جزئی مانند جعل حکمی از احکام نبوده، بلکه موضوع قابل توجه و مهمی بوده که بقای اسلام مربوط به آن بوده است.
ظاهرا این آیه با آیه ای که در اواخر این سوره نازل گشته بی ربط نباشد یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل بلغت رسالته والله یعصمک من الناس
یعنی: «ای پیغمبر! موضوعی را که به تو دستور دادیم به مردم ابلاغ کن که اگر ابلاغ نکنی رسالت خدا را انجام نداده ای. و خدا تو را از هرگونه خطری که متوجه تو باشد در امان خواهد داشت»،(سوره مائده،آیه ۷۲)
این آیه دلالت می کند که: خدا موضوع قابل توجه و بسیار مهمی را که اگر انجام نگیرد اساس اسلام و رسالت در خطر واقع می شود به پیغمبر دستور داده ولی از بس با اهمیت بوده پیغمبر از مخالفت و کارشکنی مردم می ترسیده و به انتظار موقعیت مناسب آن را به تاخیر می انداخته است، تا آینکه از جانب خدا امر موکد و فوری صادر شده که باید در انجام این دستور تعلل نورزی و از هیچ کس نهراسی. این موضوع هم لابد از قبیل احکام نبوده،‌ زیرا تبلیغ یک یا چند قانون نه آن اهمیت را دارد که از عدم تبلیغش اساس اسلام واژگون گردد و نه پیغمبر اسلام از بیان قوانین ترسی داشته است.
این قرائن و شواهد، موید اخباری هستند که دلالت دارند که آیه های مذکور در غدیر خم درباره ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام نازل گشته است. و بسیاری از مفسرین شیعه و سنی نیز آن را تایید نموده اند.
ابوسعید خدری می گوید: پیغمبر در غدیر خم مردم را به سوی علی دعوت نموده بازوهای او را گرفته به طوری بلند کرد که سفیدی زیر بغل رسول خدا نمایان شد،‌ سپس آیه نازل شد:
الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا
پس پیغمبر فرمودند: الله اکبر، از کامل شدن دین و تمامی نعمت و رضایت خدا و ولایت علی بعد از من.
سپس فرمود: «هرکس من صاحب اختیار و متصدی امور او هستم،‌ علی صاحب اختیارش می باشد. خدایا! با دوست علی دوست باش و با دشمنش دشمنی کن. هر کس او را یاری نمود،‌ تو یاریش کن و هر کس او را رها کرد تو نیز او را رها کن
بحرانی در کتاب غایة المرام، ص ۳۳۶، ۶ حدیث از طرق عامه و ۱۵ حدیث از طرق خاصه در شان نزول آیه نقل کرده است.
دشمنان اسلام که در راه نابودی آن از هیچ کاری خودداری نمی نمودند و از همه جا مایوس گشتند فقط به یک جهت امیدوار بودند، آنها فکر می کردند که چون حافظ و نگهبان اسلام پیغمبر است وقتی از دنیا رفت،‌ اسلام بی قیم و سرپرست می گردد و نابودی برایش حتمی خواهد بود. ولی در غدیرخم، اندیشه آنان باطل گشت و پیغمبر علی را بعنوان سرپرست و متصدی اسلام بمردم معرفی نمود و پس از علی هم این وظیفه سنگین و ضروری بعهده دودمان پیغمبرکه از نسل علی بوجود میآیند خواهد بود. (برای توضیح بیشتر رجوع شود به تفسیر المیزان تأ لیف استاد علامه طباطبائی ج ۵ ص ۱۷۷ - ۲۱۴ و ج ۶ ص ۵۰ - ۶۴ )
▪ آیه چهارم آیه ولایت است.این آیه ولایت به اندازه ای اهمیت دارد که اهل سنّت از عمر نقل می کنند که بارها می گفت: "دوست داشتم دنیا و آنچه در دنیا است مال من باشد و در راه خدا بدهم و این آیه ولایت درباره من نازل می شد."
این آیه ولایت در میان آیات ولایت نمره اول است. یعنی بهتر از این آیه در میان آیاتِ ولایت نداریم. آیه خیلی رسا است و با تأکید فراوان ولایت را در فضیلت، تالی تلو خداوند تبارک و تعالی و تالی تلو رسول الله «صلی الله علیه وآله وسلم» قرار داده است و مایه افتخار شیعه است. ائمه اطهار«سلام الله علیهم» به این آیه خیلی می نازیدند. خود امیرالمومنین«سلام الله علیه» در مباحثه ها و محاجّه هایشان و در آن وقتی که در مقابل دشمن می ایستادند، قبل از آنکه با شمشیر جلو بروند، این آیه را به رخ آنان می کشیدند.
قضیه این آیه این است که امیرالمومنین«سلام الله علیه» نماز مستحبّی می خواندند تا پیامبر گرامی«صلی الله علیه وآله وسلم» به مسجد بیایند. یک گدایی آمد و از مردم چیزی طلب کرد، به او ندادند.مأیوسانه آمد از مسجد بیرون برود. امیرالمومنین «سلام الله علیه» در رکوع بودند، به انگشت مبارک خودشان اشاره کردند که انگشتر را از دستم در بیاور. انگشتر را از دست امیرالمومنین«سلام الله علیه» درآورد و رفت. همان وقت پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله وسلم» در منزل بودند که آیه ولایت نازل شد:
« اِنّما ولیکم الله و رسوله والّذین آمنوا، الّذین یقیمون الصّلوه و یؤتون الزّکوه و هم راکعون» آیه ۵۵ سوره مائده
ولیِّ شما خداست. خداوند متعال این ولایت را به رسول الله«صلی الله علیه وآله وسلم» داده است. ولیّ شما رسول الله«صلی الله علیه وآله وسلم» است. رسول الله این ولایت را به علی «سلام الله علیه» داده است و علی «سلام الله علیه» بعد از رسول الله این ولایت مطلقه را داراست. ولیِّ شما، خدا و رسول خدا و آن کسی است که ایمان دارد. آن کسی است که وقتی نماز می خواند، نماز حسابی می خواند. آن کسی که حتی در رکوع زکات می دهد. آن کسی که حتی در رکوع به فکر فقراست. معلوم است که پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلم» این مطلب را می دانستند. اما با نازل شدن این آیه خیلی خوشحال شدند. آمدند به مسجد و قبل از آنکه نماز را شروع کنندبا یک خوشحالی خاصی فرمودند:" ای مردم خدا، من و علی ولیِّ شما و صاحب اختیار شما هستیم." و این آیه نه تنها ولایت ظاهر و امامت و خلافت علی«سلام الله علیه» را اثبات می کند، بلکه دلالت بر ولایت تکوینی آن حضرت نیز دارد. فخر رازی که یک سنی فوق العاده متعصب است، وقتی که به این آیه می رسد می گوید: اطلاق این آیه به ما خیلی چیز ها می فهماند. علی«سلام الله علیه» را در کنار رسول الله«صلی الله علیه وآله وسلم» و هر دوی این بزرگواران را در کنار خداوند قرار می دهد. این آیه به ما می فهماند که امیر المومنین«سلام الله علیه»، علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن دارد.قدرت و فضیلت مطلق دارد. ولایت تکوینی دارد. به ما می فهماند که علاوه بر ولایت تکوینی، ولایت تشریعی نیز دارد، همان طور که خداوند عالم، ولایت تکوینی دارد و صاحب اختیار همه می باشد؛ رسول الله نیز بر این عالم چنین ولایتی دارد و مولا علی«سلام الله علیه» هم مثل رسول الله«صلی الله علیه وآله وسلم»، هم ولایت تکوینی دارد و هم ولایت تشریعی؛ هم قدرت مطلقه در تصرف این عالم دارد، هم خلیفه بر عالم و بر همه انسان ها است. انصافاً این آیه ولایت، آیه فوق العاده ای است و همه ما باید اینگونه آیات را مرتباً بخوانیم، ترجمه کنیم، تفسیر کنیم تا در عمق جان بچه ها یمان جا بیفتد، درعمق جانِ جامعه تشیع رسوخ کند. تا دشمن با حرف های پوچ خود نتواند جوانان ما را منحرف کند.
پدر ها و مادرها! جوان ها! ولایت در خطر است.به قول مقام معظم رهبری بهترین راه برای مقابله با دشمن آن است که همچنان که آنها کار فرهنگی می کنند، ما نیز باید کار فرهنگی بکنیم. آنها در کار فرهنگی خود محتوا ندارند و ظاهر سازی می کنند، اما ما در کار فرهنگیمان ریشه دار هستیم. ما آیه ولایت داریم، ما آیه تطهیر داریم و بالأخره ما آیه مباهله داریم. ما آیه «الیوم اکملت دینکم...» داریم و همه ما باید این کار فرهنگی را بکنیم. بر دبستان ها، بر دبیرستان ها و دانشگاه ها لازم است کار فرهنگی و پر محتوا وبرنامه ریزی شده بکنند. واجب است آیه اکمال، آیه ولایت و آیه تبلیغ را در عمق جان این نوجوان ها وجوان ها رسوخ دهند. و الّا حضرت زهرا«سلام الله علیها» گله می کنند، و خدا نکند حضرت زهرا«سلام الله علیها» راجع به دنیای ما گله بکنند. العیاذبالله اگر حضرت زهرا«سلام الله علیه» یک نظر قهر آمیزی بکنند، همه نابودیم. تر و خشک می سوزد.
مفسرین سنی و شیعی اتفاق دارند که آیه مذکور در شان علی بن ابیطالب علیه السلام نازل شده است و روایات کثیری از عامه و خاصه نیز بر آن دلالت دارد.
ابوذر غفاری می گوید: روزی نماز ظهر را با پیغمبر خواندیم سائلی از مردم تقاضای کمک نمود ولی کسی به او چیزی نداد، سائل دستش را به جانب آسمان بلند کرده گفت: خدایا! شاهد باش در مسجد پیغمبر کسی به من چیزی نداد. علی بن ابیطالب در حال رکوع بود با انگشتش به سائل اشاره کرد، او انگشتر را از دست آن حضرت گرفت و رفت.پیغمبر اکرم که جریان را مشاهده می فرمود سرش را به جانب آسمان بلند کرده عرضه داشت: خدایا! برادرم حضرت موسی (ع) به تو گفت: خدایا! شرح صدری به من عطا کن و کارهایم را آُسان گردان و زبان گویای به من بده تا سخنانم را بفهمند و برادرم هارون را وزیر و کمک من قرار بده، پس وحی نازل شد که ما بازوی تو را به واسطه برادرت محکم می گردانیم و نفوذ و تسلطی به شما عطا خواهیم نمود. خدایا! من هم پیغمبر تو هستم، صدری برایم عطا کن و کارهایم را آسان گردان و علی را وزیر و پشتیبانم قرار بده.
ابوذر می گوید: هنوز سخن پیغمبر تمام نشده بود که آیه نازل گشت (ذخائر العقبی، تالیف طبری،‌ط قاهره،‌ سال ۱۳۵۶، ص ۱۶) حدیث مذکور با اندکی اختلاف در دژ‌المنثور، ج۲،‌ ص۲۹۳ نیز نقل شده.
▪ آیه پنجم آیه تطهیر است که این آیه هم بسیار مهم می باشد و به همین جهت چندین بار نازل شده است. مثل سوره حمد که به خاطر اهمیت فوق العاده اش چنیدین بار نازل شده است. هر وقت پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله وسلم» فرصتی پیدا می کردند تا خدا این آیه را نازل کند، زمینه را فراهم می نمودند. لذا این آیه شریفه، این آیه تطهیر در منزل عایشه نازل شده است. در منزل ام سلمه نازل شده است. و روز بیست و چهارم ذی الحجّه قبل از آنکه پیامبرگرامی«صلی الله علیه وآله وسلم» به مباهله بروند نیز نازل شده است. پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله وسلم» برای اینکه این آیه نازل شود، امیرالمومنین«سلام الله علیه»، حضرت زهرا«سلام الله علیها»، امام حسن و امام حسین«سلام الله علیهما»را زیر عبای مبارکشان جمع کردند و پس از آن جبرئیل آمد و گفت:
«انّما یریدُالله لیذهب عنکم الرجس اهلَ البیت و یُطَهِّرَکُم تَطهیراً » آیه ۳۳ سوره احزاب
ای اهل بیت پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلم»! خدا خواسته است شما پاک و پاکیزه باشید، خدا خواسته است شما معصوم باشید، خدا خواسته است اشتباه، جهل و نسیان در زندگی شما نباشد و پلیدی و رجس در عمق جان شما نباشد. از نظر ظاهر آیه، معصوم از جهت عقل بدون خطا و اشتباه، بدون شک و بدون جهل است. معلوم است آیه خیلی بالاست. حتی از این جهت که از نظر عقلی عصمت اهل بیت «سلام الله علیهم» را اثبات می نماید، از سایر آیات بالاتر است. به قول فخر رازی آیه:«انّما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون» اطلاقش عصمت را بیان می کند، اما این آیه تطهیر از نظر ظاهری، عصمت حضرات معصومین«علیهم السلام» را روشنتر و مستدلّ تر بیان می کند است. سنّی ها درباره آیه تطهیر خیلی صحبت کرده اند و علمای اهل سنت این مطلب را قبول دارند.
علامه امینی «ره» هم درباره اش خیلی صحبت کرده است. این کتاب «شب های پیش آور» کتاب مقدسی است.کتاب فوق العاده مقدسی است. خلاصه الغدیر است. این مرد بزرگ، سلطان العلماء کتاب شب های پیش آور را نوشته است. فارسی هم هست. و با اینکه تقریباً چهل سال پیش نوشته شده است، الان هم کتاب روز است. و از خیلی کتاب ها که درباره ولایت نوشته شده است مهمتر و والاتر است. یک مباحثه ای بوده است در هندوستان بین چند تن از علمای بزرگ اهل سنت و این بزرگوار که تنها هم بوده است. البته به صورت خرق عادت، امیرالمومنین«سلام الله علیه» یاریش کرده اند. این آقا روایاتی که اهل تسنن راجع به ولایت نقل کرده اند را یکی پس از دیگری در مقابل این ها خوانده است. در این کتاب یک روایت از شیعه نیست. من خواهش می کنم این کتاب شب های پیش آور را حتماً مطالعه کنید و از آن مخصوصاً درباره آیه تطهیر بهره ببرید.
▪ آیه ششم که آن هم در روز بیست و چهارم ذی الحجّه نازل شده است آیه مباهله است. آیه مباهله برای اهل بیت «سلام الله علیهم» و به طور کلی برای تشیع موجب سرافرازی و افتخار است.
علمای نصرانی با پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله وسلم» مباحثه کردند و مجاب شدند. اما به خاطر ریاستشان زیر بار جزیه نرفتند. بالأخره پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله وسلم» فرمودند: یکی از دو کار را انجام دهید، یا جزیه بدهید و زیر بار ذلت بروید، یا با هم نفرین می کنیم، هر کسی آمد و نفرین کرد و برحق بود،دیگری نابود خواهد شد. بیایید برویم در بیابان نفرین کنیم. اگر من بر حقم، شما نابود می شوید و اگر شما بر حقید و من ناحق، من نابود می شوم. علمای نجران قبول کردند. آن وقت علمای نجران خیال می کردند پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله وسلم» مثل خودشان با اعوان وانصار می آیند. اما ناگهان دیدند پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله وسلم» با حسن و حسین«سلام الله علیهما» و زهرا«سلام الله علیها» و امیرالمومنین«سلام الله علیه» آمدند. هنوز ننشته بودند که آثار عذاب پیدا شد. و علمای نجران که از علمای رده بالای نصرانیت نیز بودند،تسلیم شدند تا جزیه بدهند و زیر بار ذلت بروند و زیر بار اسلام نرفتند. و در این خصوص آیه شریفه ذیل نازل شد:
«فَمَن حاجَّک فیهِ مِن بَعدِ ماجاءَکَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعَالوا نَدعُ أبناءَنا وَ أبناءَکم وَ نساءَنا و نساءَکم و أنفُسنا و انفُسکم ثُمَّ نَبتَهِل فنجعل لَّعنت اللهِ عَلَی الکذبین» آیه ۶۱ سوره آل عمران
ای پیامبر! بگو مباهله کنید، ما پسرهایمان را می آوریم شما نیز پسر هایتان را بیاورید. ما زن هایمان را می آوریم، شما نیز زن هایتان را بیاورید. ما آن کسانی را که مانند خودمان هستند می آوریم، شما هم بیاورید. خوب! پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله وسلم» چه کسانی را می آورند؟ امیرالمومنین«سلام الله علیه» را، امیرالمومنین«سلام الله علیه» کیست؟ این آیه می فرماید: نفس پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلّم». یعنی هرچه پیامبر«صلی الله علیه وآله وسلّم» دارد، علی «سلام الله علیه» دارد. الّا در نبوّت که علی«سلام الله علیه» نبوت ندارد."الّا اَنّه لا نبیَّ بعدی".
بارها پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله وسلّم» به علی «سلام الله علیه» می فرمود: یا علی! تو مثل من هستی، فقط من پیغمبر هستم و تو نیستی. در نهج البلاغه هست که حتی قبل از بعثت هم پیامبر«صلی الله علیه وآله وسلّم» این مطلب را به علی«سلام الله علیه» می گفتند.امیرالمومنین«سلام الله علیه»در نهج البلاغه می فرماید: من در غار حرا با پیامبر«صلی الله علیه وآله وسلّم» بودم.پیامبر«صلی الله علیه وآله وسلّم» به من می فرمود:«یا علی انت تری ما اری و تسمع ما اسمع الّا انک لا نبیَّ بعدی» یا علی آنچه را من می بینم تو هم می بینی.معلوم می شود قبل از بعثت هم خبرها بوده است، غوغا بوده است.علی«سلام الله علیه» جبرئیل را می دید، حرف جبرئیل و عالم ملکوت را می شنید.پیامبر«صلی الله علیه وآله وسلّم» می گفتتند که: آنچه من می بینم را می بینی و آنچه من می شنوم را می شنوی، مگر اینکه بعد از من پیغمبری نیست و تو پیغمبر نیستی.این آیه شریفه هم همین را می گوید،که علی«سلام الله علیه» نفس رسول الله«صلی الله علیه وآله وسلّم» است. زنی که بتواند با رسول الله «صلی الله علیه وآله وسلّم» باشد نیز فقط حضرت زهرا «سلام الله علیها» است.بچه هاشان هم معلوم است،حسن و حسین«علیهما السّلام» بودند.این آیه مباهله هم انصافاً آیه بالایی است و شیعه و سنی اقرار دارند که این آیه از افتخارات تشیّع است.
▪ آیه هفتم در روز بیست و پنجم ماه ذی الحجّه و در سوره«انسان» نازل شده است. و این سوره مختص حضرت زهرا«سلام الله علیها»است. و از آنجا که این سوره مختص حضرت زهرا«سلام الله علیها» است، همه نعمت های بهشت در این سوره آمده به جز حورالعین. اسمی از حورالعین در سوره «هل اتی» نیامده است. حتی اسم غلمان آمده است، مابقی نعمتها یکی پس از دیگری آمده است، اما اسم حورالعین در سوره «هل اتی» نیست.
شان نزول این سوره مربوط به وقتی است که امیرالمومنین«سلام الله علیه» و حضرت زهرا«سلام الله علیها» سه روز روزه گرفتند و در آن سه روز خیلی گرسنگی کشیدند.- البته تصور اینجانب این است که این موضوع مربوط به یک شب و در سه مرحله بوده است- .بالاخره موقع افطار، حضرت زهرا«سلام الله علیها» چند دانه نان برای افطار تهیه کرده بودند. یک گدایی آمد افطاری شان را-حتی افطاری مهمانشان پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله وسلّم» را و افطاری حسن و حسین «سلام الله علیهما» را_دادند به این گدا و رفت.دوباره حضرت زهرا«سلام الله علیها» نان تهیه کردند. حالا آیا آن آردی که به دست مبارکشان تهیه می کردند با آن آسیاب دستی بود یا نه!؟ نمی دانم. ولی بالاخره نان تهیه کردند. و موقع خوردن غذا یتیمی آمد و نان را به او دادند و در مرتبه سوم که نان تهیه کردند، اسیری آمد و آن نان را به اسیر دادند. دیگر حالا یا دیر بود یا آردی در خانه نبود و آخرالامر این بزرگواران به قول مشهور بی شام و با آب افطار کردند. در نتیجه همین فداکاری و دیگرخواهی همان شب یا فردا سوره «هل أتی» نازل شد. که از اول تا آخرش راجع به حضرت زهرا«سلام الله علیها» است. و این قضیه شام و افطاری و سپس طعامی که از جانب پروردگار متعال برای این بزرگواران فرستاده شد، در این سوره آمده است.
«ویطعمون الطعام علی حبه مسکیناً ویتیماً واسیراً» آیه ۸ سوره انسان
«انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءً و لا شکورا» آیه ۹ سوره انسان
این هم انصافاً فضیلت بالایی است. جوان ها این سوره «هل أتی» را حفظ کنند و فراوان بخوانند. پدرها و مادرها! این سوره شریف را در خانه برای بچه ها بخوانید و آن ها را تشویق کنید. به بچه ها بگویید این سوره حضرت زهرا«سلام الله علیها» است و کسی که با سوره حضرت زهرا«سلام الله علیها» سر و کار داشته باشد، آن حضرت در دنیا و آخرت به فریاد او می رسد.
▪ آیه مودت
قل لا اسألکم علیه اجراً الا المودة فی القربی.
(ای پیغمبر در برابر زحمات تبلیغ رسالت به مردم) بگو من از شما اجر و مزدی نمی‌خواهم مگر دوستی نزدیکانم را.
زمخشری در تفسیر کشاف و گنجی شافعی در کفایة الطالب و دیگران نوشته‏اند که چون آیه مزبور نازل شد به پیغمبر صلی الله علیه و آله گفتند یا رسول الله: و من قرابتک هؤلاء الذین و جبت علینا مودتهم؟ قال علی و فاطمة و ابناهما.
یعنی نزدیکان شما که دوستی آنها بر ما واجب است چه کسانی‏اند؟ فرمود علی و فاطمه و دو پسرشان
▪ آیه اطاعت
یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم.
(ای مؤمنین خدا و رسول او صاحبان امر از خودتان را اطاعت کنید.) شیخ سلیمان بلخی و دیگران نوشته‏اند که این آیه درباره امیرالمؤمنین نازل شده و منظور از اولی الامر ائمه علیهم السلام از اهل بیت‏اند.
اهل سنت هر رئیس و زعیمی را که نسبت به مسلمین ریاست داشته باشد اولوالامر گویند و اطاعت او را به موجب این آیه واجب می‌دانند ولی این قول به هیچ وجه صحیح نمی‌باشد زیرا در این صورت باید اطاعت معاویه و یزید و عبدالملک و متوکل عباسی و امثال آنها که ستمگر و فاسق بودند بر مردم واجب باشد در صورتی که آیات دیگری هست که خداوند از اطاعت چنین اشخاصی نهی فرموده است چنانکه فرماید: ولا تطیعوا امر المسرفین، الذین یفسدون فی الارض ولا یصلحون.
(امر اسراف کنندگان را که در روی زمین فساد نموده و اصلاح نمی‌کنند اطاعت نکنید) بنابراین اطاعت آن اولوا الامری واجب است که پاک و معصوم بوده و دستورات وی همان اوامر و نواهی خدا و پیغمبر باشد و چنین کسانی جز علی علیه السلام و یازده فرزندش ‏که جانشینان پیغمبر اکرم‏اند کس دیگری نمی‌باشد چنانکه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: انا و علی و الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین مطهرون معصومون.
یعنی من و علی و حسن و حسین و نُه تن از فرزندان حسین پاک و معصوم هستیم
▪ آیه مباهله
فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابنائکم و نساءنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین.
یعنی ای پیغمبر هر کس با تو در امر عیسی پس از آن که ترا درباره او علم و اطلاعی حاصل شد مجادله کند بگو بیائید تا ما و شما پسران و زنان و نزدیکان خود را که به منزله خود ما هستند بخوانیم و سپس به درگاه خدا ناله و نفرین کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
بدین طریق رسول اکرم صلی الله علیه و آله آنها را به مباهله دعوت فرمود و فردای آن روز نصارا با علمای خود بیرون آمده و اسقف نصارا بدانها گفت اگر محمد صلی الله علیه و آله با نزدیکان و اقوامش بیاید مباهله نکنید(زیرا اگر او بر حق نباشد نزدیکانش را در معرض نفرین و بلا نمی‌آورد) و اگر با اصحاب و مسلمین بیاید مباهله کنید در آن حال پیغمبر اکرم با علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام حاضر شد اسقف پرسید اینها کیستند؟گفتند آن جوان پسر عم و داماد اوست و آن زن یگانه دختر مورد علاقه اوست و آن دو کودک هم نواده‏های او هستند. اسقف گفت به خدا سوگند من چهره‏هائی می‏بینم که اگر از خدا بخواهند کوه‌ها را از جا می‌کند خوبست از مباهله خودداری کنید و با او مصالحه نمائید لذا گفتند یاابا القاسم ما مباهله نمی‌کنیم و حاضر به مصالحه هستیم حضرت نیز پذیرفت.
ابن ابی الحدید و ابن مغازلی و دیگران نوشته‏اند که منظور از ابنائنا حسنین و مقصود از نسائنا فاطمه و منظور از انفسنا علی علیه السلام می‌باشد.
بنابراین در این آیه خداوند حضرت امیر را از شدت اتحاد نفسانی با پیغمبر (البته به طور مجاز) نفس پیغمبر خوانده است.
● خلاصه
۱) آیه تبلیغ: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته، و اللَّه یعصمک من الناس، ان اللَّه لا یهدی القوم الکافرین».
۲) آیه ولایت: «انّما ولیکم اللَّه و رسوله و الّذین امنو الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون».
۳) آیه اولی الامر: «یا ایها الّذین آمنوا اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم».
۴) آیه صادقین: «یا ایها الّذین آمنوا اتقوا اللَّه و کونوا مع الصّادقین».
۵) آیه قربی: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی».
در اینجا به سراغ آیاتی از قرآن مجید می‏رویم که مستقیماً مسئله خلافت و ولایت را بازگو نمیکند، ولی فضیلتی بزرگ از حضرت علی(ع) را در بر گرفته و در مجموع نشان می‏دهد که حساب علی(ع) از دیگران کاملاً جدا است:
۱) آیه مباهله: «فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائناو ابنائکم و نسائنا و نسائکم و أنفسنا و انفسکم ثمّ نبتهل فنجعل لعنة اللَّه علی الکاذبین».
۲) آیه خیر البریّه: انّ الّذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریّه».
۳) آیه لیلة المبیت: «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات اللَّه و اللَّه رؤوف بالعباد».
۴) آیه حکمت: «یؤتی الحکمة من یشاء و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً و ما یذکّر الاّ اولوا الباب»
۵) آیات سوره هل أتی(انسان): «هل أتی علی الانسان حین من الدّهر لم یکن شیئاً مذکوراً» مخصوصاً آیات هفتم تا دهم این سوره، و تا آخر سوره انسان که انشاء اللَّه مراجعه می‏فرمایید.
۶) آیات آغاز سوره برائت: آیات آغاز سوره برائت که درباره اعلان جنگ به مشرکان پیمان شکن نازل شده، و تقریباً تمام مفسران و مورّخان اتّفاق نظر دارند که در سال نهم هجری هنگامی که این آیات نازل شد و پیمان‏های این گروه از مشرکان رانقض کرد، پیامبر(ص) ابوبکر را برای ابلاغ این فرمان انتخاب نمود تا به هنگام حجّ در مکه آن را برای عموم مردم بخواند، ولی چیزی نگذشت که آیات را از او گرفت و به علی(ع) داد و آن حضرت را مأمور ابلاغ آن کرد تا در مراسم حجّ به تمام اهل مکّه ابلاغ کند و او چنین کرد.
وقتی ابوبکر سوال می‏کند آیا چیزی بر ضدّ من نازل شده که من نباید سوره را ابلاغ کنم؟ پیامبر(ص) می‏فرماید: «اُمرتُ ان لا یبلّغه الاّ انا او رجلٌ منّی؛ من مأمور شده‏ام که این سوره(برائت) را ابلاغ نکند مگر من یا مردی که از من است».
۷) آیه سقایة الحاجّ: می‏فرماید: «أجعلتم سقایة الحاجّ و عمارة المسجد الحرام کمن آمن باللَّه و الیوم الاخر و جاهد فی سبیل اللَّه لا یستوون عند اللَّه و اللَّه یهدی القوم الظّالمین»
۸) آیه صالح المؤمنین: «و ان تظاهرا علیه فن اللَّه هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین والملائکه بعد ذلک
۹) آیه وزارت: از زبان حضرت موسی(ع) می‏خوانیم: «واجعل لی وزیرا من اهلی - هارون اخی - اشدد به ازری - اشرکه فی امری».
۱۰) آیات سوره احزاب: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا». «و رد اللَّه الذین کفروا بغیظهم لم ینالوا خیرا و کفی اللَّه المؤمنین القتال و کان اللَّه قویا عزیزا».
۱۱) آیه بینه و شاهد: «افمن کان علی بینة من ربه و یتلوه شاهد منه و من قبله کتاب موسی اماما و رحمة اولئک یؤمنون به».
۱۲) آیه صدّیقون: «و الّذین آمنوا باللَّه و رسله اولئک هم الصّدّیقون و الشهداء عند ربّهم اجرهم و نورهم».
۱۳) آیه نور: «یا ایّها الّذین آمنوا اتّقوا اللَّه و آمنوا برسوله یؤتکم کفلینمن رحمته و یجعل لکم نوراً تمشون به و یغفر لکم و اللَّه غفور رحیم».
۱۴) آیه انذار: «وانذر عشیرتک الاقربین - و اخفض جناحک لمن اتّبعک من المؤمنین».
۱۵) آیه مرج البحرین: مرج البحرین یلتقیان - بینهما برزخ لا یبغیان - فبأی الاء ربّکما تکذّبان - یخر منهما - اللّؤلؤ و المرجان».
۱۶) آیه نجوی: «یا ایها الّذین آمنوا اذا ناجیتم الرّسول فقدّموا بین یدی نجواکم صدقة ذلک خیر لکم و أطهر فان لم تجدوا فأن اللَّه غفور رحیم». این آیه شریفه به مسلمانان دستور داد: اگر می‏خواهید با پیامبر(ص) نجوی کنید، قبل از این کار، صدقه‏ای در راه خدا بدهید، این دستور، آزمون جالبی به وجود آورد برای مدّعیان قرب به پیامبر(ص)، همگی جز علی(ع) از دادن صدقه و نجوی‏ خودداری کردند.
۱۷) آیه سابقون: «والسابقون السابقون اولئک امقرّبون - فی جنّات النّعیم - ثلّة من الاوّلین - قلیل من الاخرین». امام صادق(ع) فرمود: منظور علی بن ابیطالب(ع) است.
۱۸) آیه أذن و ادعیة: «لنجعلهم لکم تذکرة و تعیها اذن و اعیه».در روایتی هم پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: تو گوش‏های نگه دارنده علم و دانش منی.
۱۹) آیه مودّت: «انّ الّذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرّحمن وداً».
۲۰) آیه منافقان: «لو نشاء لاریناکم فلعرفتهم بسیماهم و لتعرفنّهم فی لحن القول». در حدیث مشهوری از ابو سعید خدری در تفسیر جمله «و لتعرفنّهم فی لحن القول»، می‏گوید: بِبُغضِهِم علیّ ابن ابیطالب(ع)
۲۱) آن ‏ها را می‏توان از طریق عداوت با حضرت علی(ع) شناخت.
۲۲) آیه ایذاء: «انّ الّذین یؤذون اللَّه و رسوله لعنهم اللَّه فی الدنیا و الاخرة و أعدّلهم عذاباً مهیناً»در روایات متعددی از اهل سنّت و از اهل بیت(ع) رسیده است که پیامبر(ص) فرمود: ای علی! هر که تو را آزار برساند، مرا آزار رسانده است.
۲۳) آیه انفاق: «الّذین ینفقون اموالهم باللّیل و النّهار سرّاً و علانیة فلهم اجرهم عند ربّهم لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون». روایات بسیاری در شان نزول این آیه وارد شده که نشان می‏دهد نخستین بار درباره علی(ع) نازل گشت.
۲۴) آیه محبّت: یا ایّها الّذین آمنوا من یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتی اللَّه بقوم یحّبهم و یحبّونه أذلّة علی المؤمنین أعزّة عل الکافرین یجاهدون فی سبیل اللَّه و لا یخافون لومة لائم ذلک فضل اللَّه یوتیه من یشاء و اللَّه واسعٌ علیم». از مناقب عبداللَّه شافعی وارد شده است که این آیه شریفه درباره علی(ع) نازل شده است.
۲۵) آیه مسئولون: «وقفوهم انّهم مسئولون». در روایات متعدّدی حتی از ابوسعید خدری، نقل شده است که از ولایت علی بن ابیطالب(ع) سؤال می‏کنند.
نکته: برای دستیابی به اطلاعات جامع‏تر می‏توانید به کتاب‏هایی همانند «بحار الانوار مرحوم مجلسی(ره)» و «علی(ع) در قرآن» و نیز «علی(ع) کیست؟ مرحوم کمپانی» و به تفاسیر روایی قرآن مجید همانند «نور الثقلین» و «تفسیر برهان» و نظایر این‏ها مراجعه بفرمایید.
در پایان به ذکر چند حدیث در باب ولایت امیر المؤمنین علی علیه السلام اشاره می نمایم.
حدیث غدیر: پیغمبر اسلام بعد از مراجعت از حجه الوداع در غدیرخم توقف نموده مسلمین را گرد آورده پس از ادای خطبه ای علی را بولایت و پیشوائی مسلمین منصوب کرد.
براء میگوید: در سفر حجه الوداع خدمت رسول خدا بودم وقتی به غدیرخم رسیدیم دستور داد آن مکان را پاکیزه نمودند سپس دست علی را گرفته طرف راست خودش قرار داده فرمود: آیا اختیار دار شما نیستم؟ پاسخ دادند: اختیار ما بدست شما است. پس فرمود: هر کس من مولا و صاحب اختیار او هستم، علی مولای او خواهد بود، خدایا! با دوست علی دوستی و با دشمنش دشمنی کن.
پس عمر بن الخطاب به علی گفت: این مقام گوارایت باد که تو مولای من و تمام مؤمنین شدی (البدایة و النهایه، ج۵، ص۲۰۸ و ج ۷، ص ۳۴۶. ذخائر العقبی، تأ لیف طبری ط قاهره، سال۱۳۵۶، ص ۶۷. فصول المهمه، تأ لیف ابن صباغ، ج ۲ ص ۲۳. خصائص، تأ لیف نسائی، ط نجف، سال ۱۳۶۹ هجری ص ۳۱ . بحرانی در کتاب غایة المرام، ص ۷۹ مانند این حدیث را به ۸۹ طریق از عامه و ۴۳ طریق از خاصه نقل کرده است.
حدیث سفینه: ابن عباس میگوید: پیغمبر فرمود: مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است که هر کس در آن سوار شد نجات یافت و هر کس تخلف نمود غرق گشت. (ذخائر العقبی، ص ۲۰ - الصواعق المحرقه، تأ لیف ابن حجر، ط قاهره ص ۱۵۰ و ۸۴. تاریخ الخلفاء تأ لیف جلال الدین سیوطی، ص ۳۰۷، کتاب نور الابصار، تأ لیف شبلنجی، ط مصر، ص ۱۱۴. بحرانی در غایة المرام، ص ۲۳۷ حدیث مذکور را به یازده طریق از عامه و هفت طریق از خاصه نقل کرده است)
حدیث ثقلین: زید بن ارقم از پیغمبر نقل کرده که فرمود: «گویا خدا مرا بسوی خویش دعوت نموده باید اجابت کنم ولی دو چیز بزرگ و وزین را در بین شما میگذارم: کتاب خدا واهل بیتم، مواظب باشید که چگونه با آنها رفتار میکنید آن دو امر هرگز از هم جدا نخواهند شد تا اینکه بر کوثر من وارد شوند». (البدایة و النهایة ج ۵ ص ۲۰۹ - ذخائر العقبی ص ۱۶ - فصول المهمة ص ۲۲ - خصائص ص ۳۰ الصواعق المحرقه ص ۱۴۷. در غایة المرام، ۳۹ حدیث از عامه و ۸۲ حدیث از خاصه نقل شده است)
حدیث ثقلین از احادیث مسلم و قطعی است که بسندهای بسیار و عبارات مختلفی روایت شده و سنی و شیعه بصحتش اعتراف و اتفاق دارند. از این حدیث و امثالش چند مطلب مهم استفاده میشود:
۱) چنانچه قرآن تا قیامت در بین مردم باقی میماند، عترت پیغمبر نیز تا قیامت باقی خواهند ماند، یعنی هیچ زمانی از وجود امام و رهبر حقیقی خالی نمیگردد.
۲) پیغمبر اسلام بوسیله این دو امانت بزرگ تمام احتیاجات علمی و دینی مسلمین را تأ مین نموده و اهل بیتش را بعنوان مرجع علم و دانش بمسلمین معرفی کرده اقوال و اعمالشان را معتبر دانسته است.
۳) قرآن و اهل بیت نباید از هم جدا شوند و هیچ مسلمانی حق ندارد از علوم اهل بیت اعراض کند و خودش را از تحت ارشاد و هدایت آنان بیرون نماید.
۴) مردم اگر از اهل بیت اطاعت کنند و با قول آنان تمسک جویند، گمراه نمیشوند و همیشه حق در نزد آنهاست.
۵) جمیع علوم لازم و احتیاجات دینی مردم در نزد اهل بیت موجود است و هر کس از آنها پیروی نماید در ضلالت واقع نمیشود و بسعادت حقیقی نائل میگردد، یعنی اهل بیت از خطا و اشتباه معصومند. و بواسطه همین قرینه معلوم میشود که: مراد از اهل بیت و عترت تمام خویشان و اولاد پیغمبر نیست بلکه افراد معینی میباشند که از هر جهت علوم دین، کامل باشند و خطا و عصیان در ساحت وجودشان راه نداشته باشد تا صلاحیت رهبری داشته باشند و آنها عبارتند از علی بن ابیطالب و یازده فرزندش که یکی پس از دیگری بامامت منصوب شدند. چنانچه در روایات نیز بهمین معنا تفسیر شده است. از باب نمونه: ابن عباس میگوید: به پیغمبر اکرم گفتم خویشان تو که دوست داشتن آنها واجب است کیانند؟ فرمود: «علی و فاطمه و حسن و حسین»، ( ینابیع الموده، ص ۳۱۱ ) جابر میگوید پیغمبر فرمود: «خدا ذریه هر پیغمبری را در صلب خودش قرار داده ولی ذریه مرا در صلب علی قرار داد». ( ینابیع الموده، ص ۳۱۸ )
▪ حدیث حق :
ام سلمه میگوید از رسول خدا شنیدم که میفرمود: علی با حق و قرآن میباشد و حق و قرآن نیز با علی خواهند بود و از هم جدا نمیشوند تا اینکه ب کوثر بر من وارد شوند. (در غایة المرام، ص ۵۳۹ این مضمون به ۱۴ حدیث از عامه و ۱۰ حدیث از خاصه نقل شده است)
حدیث منزلت : سعد بن وقاص میگوید رسول خدا به علی فرمود: «آیا راضی نیستی که تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی باشی جز اینکه بعد از من پیغمبری نخواهد بود؟»،( البدایة و النهایه، ج ۷ ، ص ۳۳۹. ذخائر العقبی، ص ۶۳. فصول المهمه، ص ۲۱ . کفایة الطالب، تأ لیف گنجی شافعی، ص ۱۴۸ - ۱۵۴. خصائص، ص ۱۹ - ۲۵ . صواعق، ص ۱۷۷. در غایة المرام، ص ۱۰۹, صد حدیث از عامه و ۷۰ حدیث از خاصه نقل است.)
▪ حدیث دعوت عشیره :
پیغمبر (ص) خویشانش را برای صرف غذا دعوت نمود پس ازتناول غذا بآنان فرمود: «من کسی را سراغ ندارم که بهتر از آنچه را که من برای شما آورده ام برای قومش آورده باشد خدا به من دستور داده که شما را به سویش دعوت کنم پس کیست که در این امر به من کمک کند و برادر و وصی و خلیفه من در بین شما گردد؟
تمام مردم سکوت کردند ولی علی در عین حال که از همه کوچکتر بود عرضه داشت: من وزیر و یار شما میشوم. پس پیغمبر دست بر گردن او نهاده فرمود: این برادر و وصی و خلیفه من منست، باید از او اطاعت کنید. پس آن جماعت از جا حرکت نموده می خندیدند و به ابوطالب میگفتند: محمد به تو دستور داد که از پسرت اطاعت کنی ( تاریخ ابی الفداء، ج ۱، ص ۱۱۶ )
و از اینگونه احادیث زیاد است از جمله حذیفه میگوید رسول خدا فرمود: «اگر علی را خلیفه و جانشین من قرار بدهید و گمان نمیکنم چنین کاری را انجام بدهید او را راهنمائی با بصیرت خواهید یافت که شما را براه راست وادار میکند». (حلیة الاولیاء، تأ لیف ابو نعیم، ج ۱، ص ۶۴ .
(کفایة الطالب، ط نجف، سال ۱۳۵۶، ص ۶۷ )
ابن مردویه میگوید پیغمبر فرمود: «هر کس دوست دارد حیات و مرگش مانند من باشد و ساکن بهشت گردد، بعد از من دوست دار علی باشد و باهل بیت من اقتدا کند، زیرا آنها عترت من و از گل من آفریده شده اند و علم و فهم من نصیب آنان گشته پس بدا بحال کسانیکه فضل آنها را تکذیب نمایند، شفاعتم هرگز شامل حالشان نخواهد شد»، ( منتخب کنز العمال که در حاشیه مسند احمد بچاپ رسیده، ج ۵، ص ۹۴
تهیه و تنظیم:
فائزه ابتکاری
ابوذر اله داد