پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مردی که در کوزه افتاد


مراد از عبارت بالا كه غالباً در باب طنز و تعریض و كنایه گفته می شود اینست كه فلانی روی در نقاب خاك كشید و از دار دنیا رفت .
آورده اند كه ...
در شهری مردی ( درزی ) بود . بر دروازهٔ شهر دكان داشتی ، برگذر گورستان و كوزهٔ در میخی آویخته بود و هر جنازه ای كه از شهر بیرون می بردند ، وی سنگی در آن كوزه می افكند و هر ماهی حساب آن سنگها را می كرد كه چند كس مرده اند و آن كوزه را تهی می كرد و باز هم سنگ در آن می افكند . تا روزی بر آمد كه مرد درزی نیز بمرد ، مردی به طلب درزی آمد و خبر مرگ او را نداشت ، در دكانش بسته دید ، همسایه او را پرسید : درزی كجاست كه حاضر نیست ؟ همسایه گفت : درزی نیز در كوزه افتاد .
منبع : شمیم