یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


هزینه‌های گرم‌شدن در فصل ‌سرما


هزینه‌های گرم‌شدن در فصل ‌سرما
هنوز هوا خیلی سرد نشده ولی ویترین مغازه‌ها این را نمی‌گوید چرا که پالتوها و کت‌های پشمی پشت ویترین‌ها جا خوش کرده‌اند و از پشت شیشه به مشتریان چشمک می‌زنند.
فصل زمستان همیشه برای همه فصل محبوبی نیست خیلی‌ها به خاطر سرما و برف و باران و گل و شل از زمستان متنفرند برخی‌ها هم ناراضی هستند چرا که پول کافی برای خرید لباس مناسب ندارند، اما از این طرف هم یک سری از مردم هستند که برای رسیدن اول آذر و اول دی‌ماه لحظه‌شماری می‌کنند و هرازگاهی نگاهی به لباس‌های زمستانی‌شان می‌اندازند و هر روز غر می‌زنند که چرا هوا سرد نمی‌شود؟!
● قیمت‌های نجومی به خاطر مارک‌های خارجی
لباس‌های پشمی ضخیم را می‌بینم و این طرف شیشه گرمم می‌شود! هم رنگ شادشان و هم پشم مرغوبشان که این طرف ویترین هم داد می‌زند که از نوع بهترین است نشان می‌دهد که قیمت‌ها باید در چه حدی باشد وارد مغازه می‌شوم و نگاهی به اطراف می‌اندازم، هنوز زمستان نیامده اما ست زمستانی این فروشگاه کامل کامل است.
روی هر کدام از لباس‌ها سه تا مارک چسبانده‌اند که حسابی بتوانند مشتری را به خاطر قیمت نجومی‌اش راضی کنند.
یک پلیور مردانه را نشان می‌دهم و قیمتش را می‌پرسم. «۵۸ هزار تومان» با خودم فکر می‌کنم با ۵۸ هزار تومان می‌شود یک کت پاییزه گرفت به اضافهء یک پلیور یقه اسکی که البته از این مارک‌ها روی آن‌ها نچسبانده باشند.
یکسری شال گردن و کلا روی ویترین بغلی مغازه چیده‌اند که خیلی رنگی‌رنگی است. سراغش می‌روم و با خودم می‌گویم، نهایتا اگر خیلی گران باشد ۱۵ هزار تومان است اما وقتی قیمت ۳۸ هزار تومانی‌اش را می‌شنوم متوجه می‌شوم که مارک‌های چسبانده شده در قیمت اجناس این مغازه خیلی موثر است.
فروشگاه کناری اجناسش همه زنانه و پالتوهایش واقعا چشم‌نواز هستند.
به این فکر می‌کنم که قرار بود امسال حتما یک پالتوی گرم خوب بخرم و حالا بهترین فرصت است.
به رگال پالتوها خیره شدم دلم می‌خواهد همه‌شان را داشته باشم اما همین که قیمت یکی‌شان را ۳۸ هزار تومان می‌شنوم ترجیح می‌دهم زودتر از این فروشگاه فرار کنم اما کفش‌ها یا به قول معروف بوت‌هایش بدجور برق می‌زند. همان‌اولی را برمی‌دارم و می‌گویم که سایز پایم را بیاورد. خیلی شانس آوردم که این سایز را تمام کرده چرا که این کفش ۰۰۰ر۱۳۰ تومان قیمت داشت!
● میان‌شهر و قیمت‌های متعادل
یک جایی در میانه‌های شهر پر است از فروشگاه‌های رنگ و وارنگ که خیلی فرقی با لباس‌های آن مغاز‌ه‌های خارجی ندارد فقط حجم مارکشان صفر است یا نه خیلی کم است.
وارد یکی از همین فروشگاه‌ها می‌شوم و در نگاه اول به نظر می‌‌رسد که درست است که لباس‌ها زرق و برق ندارد اما رنگ و مدل‌هایش خیلی هم بد نیستند. کت‌های رنگ و وارنگ، پلیورهای یقه‌اسکی و مهم‌تر از همه پالتو!
قیمت کت‌های این‌جا از ۰۰۰ر۲۵ تومان شروع می‌شود و تا ۰۰۰ر۶۰ تومان بالا می‌رود. قیمت پلیورها هم خیلی نجومی نیست و با ۰۰۰ر۳۰ تومان می‌شود دو رنگ مختلفش را با هم داشت اما پالتوها، خب شاید شکل آن‌ها خیلی هیجان‌انگیز نباشد اما آن‌قدرها هم بد نیستند که رغبت نکنی حتی یک نگاه بهشان بیندازی! یک پالتوی خیلی معمولی که هیچ آستری ندارد و خیلی ساده است ۰۰۰ر۹۰ تومان قیمت دارد و گران‌ترین پالتوی این‌جا ۰۰۰ر۱۳۰ تومان ارزش دارد کمی دو دوتا چهار تا می‌کنم و فکر می‌کنم این قدر پول دادن ارزش این را دارد که دو سال حتی یه سال پشت سر هم زمستان را با این پالتو سرکنم. یکی را می‌گویم بیاورد تا بپوشم در همین حین چشمم به شال‌گردنی می‌افتد که در فروشگاه بالای شهر ۰۰۰ر۳۸ تومان قیمت داشت اما این جا قیمت آن ۰۰۰ر۱۸ تومان است. این دقیقا از همان جنس است. متوجه می‌شوم که این ۲۰ هزار تومان تفاوت قیمت ناشی از محل قرار گرفتن مغازه است.
● از شیرمرغ تا جون‌آدمیزاد
وارد فروشگاه آخر که می‌شوم حس می‌کنم بوی خشکشویی می‌آید. لباس‌هایی که تازه از خشکشویی تحویل گرفته شده‌اند و بوی مواد سفیدکننده هنوز روی آن‌ها مانده! فروشگاه نسبتا بزرگی است و از شیرمرغ تا جان آدمیزاد در آن پیدا می‌شود.
بارانی، کت، پالتو، پلیور و... روی همه‌شان یک سلفون خشکشویی کشیده‌اند اما رنگ و رویشان رفته مشتری‌های این مغازه خانوادگی با هم خرید می‌کنند. فروشگاه‌های این مدلی برای تمام سنین لباس دارند. به مدت یک ساعت چرخ می‌زنم و فقط محض اطلاع قیمت چند لباس را می‌پرسم.
این‌جا با ۰۰۰ر۱۰ تومان می‌شود یک پالتوی آستردار خرید که به نظر می‌آید گرم باشد و حسابی به درد زمستان بخورد. یک بارانی چرمی آن طرف آویزان کرده‌اند که تنها ۱۲ هزار تومان قیمت دارد. البته یادم رفت اضافه کنم که از هر کدام از این لباس‌ها یک سایز بیش‌تر وجود ندارد و باید سعی کنی که اندازه‌ات باشد وگرنه دوباره باید یک ساعت چرخ بزنی تا یک چیز درست و حسابی پیدا کنی که بتوانی زمستان را با آن سر کنی.
● این کجا و آن کجا؟
از بالای شهر تا پایین شهر وضع همین گونه است: شال گردن و کلاه‌ها و پالتوها تا از آن سر شهر به این سر برسد رنگ و رویش می‌رود و فروشگاه‌ها بوی خوش می‌دهند و کمی پایین‌تر بوی لباس‌های تازه از خشکشویی آمده اما قیمت‌ها خیلی تفاوت دارد، در حد یک یا حتی دو صفر.
واقعیت این است که در دوران برف و سرما شاید بیش‌تر بشود اختلاف طبقاتی را حس کرد چرا که در زمستان یکسری از مردم چشم به راهش هستند تا لباس‌های رنگ و وارنگ را از کمد بیرون بکشند و بروند روی برف قدم بزنند و از طرف دیگر هم کسانی هستند که یک چشمشان به آسمان است و دیگری به سقف اتاق که امکان دارد فرو بریزد و از همین حالا چکه می‌کند.
شاید طول سرمای زمستان در تهران فقط یک ماه و نیم باشد اما اثر اقتصادی‌ای که می‌گذارد ممکن است تا ماه‌ها بعد طول بکشد. قیمت لباس‌ها از آن سر شهر تا این سر خیلی تفاوت داشت خودتان قضاوت کنید. ۳۰۰ هزار تومان برای یک لباس گرم کجا و ۱۰ هزار تومان کجا؟
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید