جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آیا از دیدگاه اسلام ممکن است کسی مورد شفاعت قرار بگیرد؟


آیا از دیدگاه اسلام ممکن است کسی مورد شفاعت قرار بگیرد؟
واژهٔ «شفاعت» از مادهٔ «شفع» به معنای جفت گرفته شده است. از آن روی به وساطت برای رهایی گنهکار، شفاعت گفته می‏شود، که جایگاه شفاعتگر و نیروی تأثیر او، با عوامل نجاتی که در وجود شفاعت شونده هست، هر چند اندک باشد، ضمیمه و جفت می‏شوند و هر دو به کمک هم، موجب رهایی گنهکار می‏گردند.
شفاعت اولیای خدا برای گنهکاران، در ظاهر این است که عزیزان الاهی، به دلیل جایگاهی که در پیشگاه خداوند دارند، به اذن خدا و با ضوابط خاصی که جنبهٔ کلی دارد، نه فردی، می‏توانند برای مجرمان و گنهکاران وساطت کنند، و با دعا و نیایش، از خداوند بزرگ بخواهند که از کوتاهی و گناه آنان درگذرد. البته شفاعت کردن و پذیرفته شدن شفاعت آنان، در گرو شرایطی است که برخی مربوط به گنهکار، و برخی مربوط به مورد شفاعت، یعنی گناه است.
به بیان دیگر، شفاعت یا پایمردی، همان یاری اولیای خداست با اذن خدا، به کسانی که در عین گنهکار بودن، پیوند معنوی خود را با خدا، و پیوند روحی خویش را با اولیای خدا بندیده‌اند، و این ضابطه پیوسته باید محفوظ باشد. پس حقیقت شفاعت، جز این نیست که رحمت گستردهٔ خدا و بخشش و آمرزش او به دست اولیای الاهی که حاملان فیض و واسطه‌های رحمت هستند، به گنهکارانی که شایستگی بخشایشگری او را دارند برسد. هر چند این فیض می‏توانست بدون واسطهٔ کسی به آنان برسد، اما ارادهٔ حکیمانهٔ خداوند آن است که فیض معنوی وی، در آن سرا مانند این سرا، و بسان دیگر فیض‏های مادی و معنوی او، از طریق اسباب ویژه و علل معین به دست افراد برسد. از این نظر، ارادهٔ خداوند این است که گروهی به فرمان و اذن صریح او، در روز رستاخیز با دعا و درخواست از او بخواهند تا رحمت گسترده‏اش را شامل حال گروهی از بندگان سازد و آنان را از چنگال کیفرها و مجازات‏های سنگین برهاند. البته چگونگی تأثیر تکوینی دعای آنان در پیراستن گناهان و جلب رحمت خداوند برای ما روشن نیست.
۱ آیا شفاعت از دیدگاه قرآن پذیرفته شده است؟
از دیدگاه قرآن، شفاعت، اصلی انکارناپذیر است و آیات فراوانی دربارهٔ آن آمده است که به یادکرد شماری از آنها بسنده می‏کنیم. این آیات، به روشنی، موضوع شفاعت را با شرایط ویژه‌ای که مهم آن اذن الاهی است، بیان می‌کنند؛ هر چند نام و ویژگی‏های شافعان را نمی‏برند، و تنها به ذکر صفات و شرایط شافعان می‏پردازند.
مطابق آیهٔ ۲۵۵ سورهٔ بقره، هیچ کس بدون اذن خداوند شفاعت نخواهد کرد؛ اما این آیه تلویحاً به بیان این نکته می‏پردازد که در روز بازپسین شفیعانی هستند که به اذن خداوند، شفاعت می‏کنند:
مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ؛[۱]
کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟
مطابق دسته‏ای دیگر از آیات، تنها گروهی می‏توانند شفاعت کنند که خداوند به آنها وعده داده و با خدا چنین پیمانی داشته باشند.
مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ؛[۲]
شفاعتگری جز پس از اذن او نیست.
لاَّ یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَهَٔ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمنِ عَهْداً؛[۳]
]آنان[ اختیار شفاعت را ندارند، جز آن کس که از ]جانب[ خدای رحمان پیمانی گرفته است.
یَوْمَئِذٍ لاَّ تَنفَعُ الشَّفَاعَهُٔ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلاً؛[۴]
در آن روز، شفاعت ]به کسی[ سود نبخشد، مگر کسی را که ]خدای[ رحمان اجازه دهد و سنجش او را پسند آید.
وَلاَ تَنفَعُ الشَّفَاعَهُٔ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَِذِنَ لَهُ؛[۵]
و شفاعتگری در پیشگاه او سود نمی‌بخشد، مگر برای آن کس که به وی اجازه دهد.
بنابراین، مطابق این آیات، شفاعت، از اصول پذیرفته شدهٔ قرآنی است و در جهان آخرت روی خواهد داد.
۲. آیا شفاعت از دیدگاه روایات پذیرفته شده است؟
پیامبر گرامی اسلام(ص) و جانشینان راستین وی، به پیروی از قرآن مجید، بر موضوع شفاعت تأکید کرده و مرزها و شرایط آن را نیز بر شمرده‌اند. از میان ده‏ها روایت در این زمینه، به نقل دو روایت بسنده می‏کنیم.[۶] از پیامبر گرامی اسلام(ص) روایت شده است که فرمود:
اعطیتُ خسماً... و اعطیتُ الشفاعهٔ، فادّخرتُها فادّخرتُها لأُمّتی فهی لِمَن لایُشرکُ باللَّه شیئاً؛[۷]
خداوند بزرگ به من پنج امتیاز عطا فرموده است... که یکی از آنها شفاعت است و آن را برای امت خود نگاه داشته‏ام؛ شفاعت برای کسانی است که شرک نورزند.
و نیز فرموده‏اند:
أنا أوّل شافع و أوّل مشفّع؛[۸]
من نخستین کسی هستم که شفاعت می‏کند، و نخستین کسی هستم که شفاعت او پذیرفته می‏شود.
ابوذر می‏گوید: پیامبر(ص) شبی تا به صبح نماز می‏خواند و رکوع و سجود می‏کرد، و پیوسته آیهٔ ۱۱۸ سورهٔ مائده[۹] را می‏خواند. چون صبح شد، از او دربارهٔ چگونگی و چرایی این نماز پرسیدم. فرمود: من از پروردگار عزوجلّ برای امتم شفاعت خواستم، و او خواستهٔ مرا پذیرفت؛ پس شفاعت به خواست خدا از آن کسانی است که مشرک نباشند. [۱۰]
۳. آیا درخواست شفاعت در میان صحابهٔ پیامبر گرامی اسلام پیشینه داشته است؟
با بررسی تاریخ می‏توان بر موارد پرشماری از درخواست شفاعت صحابهٔ پیامبر دست یافت که به نمونه‏هایی از آنها اشاره می‏کنیم.
در منابع اهل سنت، از انس بن مالک، چنین نقل شده است:
سألت النبی ان یشفع لی یوم القیامهٔ فقال انا فاعل قلت فاین اطلبک فقال علی الصراط...؛[۱۱]
از پیامبر خواستم که در روز قیامت در حق من شفاعت کند. وی پذیرفت و گفت: شفاعت خواهم کرد. گفتم: کجا تو را بیابم؟ فرمود: کنار صراط.
تقاضای انس از پیامبر(ص) و اینکه پیامبر، او را از این گونه درخواست، نهی نمی‏کند و بلکه به او نوید عمل می‏دهد، نشان از آن دارد که شفاعت، اصل پذیرفته شده‏ای در عصر رسول خداوند بوده است.
سواد بن عازب، از یاران پیامبر است. او در ضمن اشعاری از پیامبر درخواست شفاعت می‏کند و می‏گوید: ای پیامبر گرامی، روز رستاخیز شفیع من باش؛ روزی که شفاعت دیگران برای سواد بن عازب سودی نخواهد داشت.[۱۲]مردی به نام تبع، از قبیلهٔ حمیر، پیش از تولد پیامبر شنیده بود که به همین زودی پیامبری از سرزمین عربستان از سوی خدا برانگیخته خواهد شد. وی پیش از مرگ، نامه‏ای نوشت و از نزدیکان خود خواست: اگر روزی چنین پیامبری به رسالت برخاست، نامهٔ مرا به او برسانید. او در آن نامه چنین نوشته بود: اگر عمرم وفا نکرد و پیش از درک تو درگذشتم، در آخرت مرا شفاعت کن و فراموشم مکن. هنگامی که نامه به دست پیامبر رسید، سه مرتبه فرمود: آفرین بر تبع، برادر صالح.[۱۳]
اگر درخواست شفاعت از پیامبر شرک بود، هرگز رسول گرامی اسلام، او را برادر خود نمی‏خواند و بر او آفرین نمی‏گفت.
ابن تیمیه که از مخالفان سرسخت درخواست شفاعت از شافعان راستین است، در کتاب زیارهٔ القبور حدیثی از پیامبر گرامی به شرح زیر نقل می‏کند:
عرب بیابانی حضور رسول خدا رسید و گفت: جان‏ها به لب آمده و گرسنگی ما را فرا گرفته و چهارپایان نابود شده‏اند. سپس این دو جمله را گفت: فادع لنا فانا نستشفع باللَّه علیک؛ برایمان دعا کن، خدا را به سوی تو شفیع می‏آورم. وَبِک عَلی اللَّه؛ و تو را نیز شفیع خود به درگاه الاهی قرار می‏دهم. پیامبر(ص) پس از تسبیح خداوند فرمود:
ویحک ان اللَّه لا یستشفع به علی احد من خلقه شأن اللَّه اعظم من ذلک؛[۱۴]
وای بر تو، شأن خداوند بالاتر از آن است که پیش کسی شفیع قرار داده شود.
از این بیان پیامبر دریافته می‏شود که پیامبر گرامی تنها جملهٔ نخست را تخطئه کرده، ولی جملهٔ دوم را که از پیامبر خواست در حق او شفاعت کند، درست و پای بر جا دانسته است؛ چرا که معنا ندارد خداوند را نزد پیامبر شفیع قرار دهیم؛ زیرا هرگز خداوند چیزی از بندگان خود درخواست نمی‏کند، بلکه باید مخلوق خدا را شفیع خود به درگاه الاهی قرار دهیم.
در منابع اهل سنت، از عثمان بن حنیف، صحابی پیامبر(ص)، نقل است که مردی مبتلا به درد چشم حضور پیامبر رسید و درخواست دعا کرد و به پیامبر چنین گفت: از خدا بخواه تا مرا عافیت بخشد. پیامبر او را میان دعا و صبر بر بلا مخیر ساخت و به او دستور داد که وضوی درستی بگیرد و با دعای مخصوص خدا را بخواند. او انجام داد و گرفتاری‌اش برطرف گردید.[۱۵]
اگر درخواست دعا از پیامبر جایز نبود، نباید پیامبر در برابر گفتار اعرابی سکوت کند. این بخش از احادیث حاکی از آن است که درخواست شفاعت از شفیع راستین در دوران زندگانی او اشکالی ندارد. از یک رشته روایات و احادیث استفاده می‏شود که صحابهٔ پیامبر پس از وفات ایشان، از روح پاک او درخواست شفاعت می‏کردند. در زیر نمونه‌هایی از این روایات آمده است:
۱. هنگامی که امیر مؤمنان از غسل و کفن پیامبر فارغ گردید، چشم به چهرهٔ او دوخت و گفت:
بابی انت و امی طبت حیاً و طبت میتا... واذکرنا عند ربک...؛[۱۶]
پدر و مادرم فدای تو! در دوران زندگی و پس از مرگ، پاک و پاکیزه هستی...، از ما نزد پروردگار خود یاد کن.
۲. پس از درگذشت رسول گرامی اسلام(ص) ابوبکر پارچه از چهرهٔ او کنار زد و صورت مبارکش را بوسید و گفت: پدر و مادرم فدای تو باد! در دوران زندگی و پس از مرگ، پاک و پاکیزه هستی، از ما نزد پروردگار خود یاد کن و ما را به خاطر داشته باش.[۱۷]
اینها همگی بیانگر از آن است که در شفاعت خواهی، فرقی میان حال زندگی و مرگ شفاعت کننده نیست و اگر درخواست شفاعت از او، پس از مرگ شرک باشد، باید در دوران زندگی نیز شرک شمرده شود. گذشته از این، عالمان بزرگ اسلام در کتاب‏های آداب زیارت پیامبر یاد آور می‏شوند که بگوییم:
جئناک لقضاء حقک... والاستشفاع بک فلیس لنا یا رسول اللَّه شفیع غیرک فاستغفرلنا واشفع لنا؛[۱۸]
ای پیامبر خدا، به زیارت تو شتافتیم تا حق تو را ادا کنیم... و از تو شفاعت بخواهیم. ای رسول خدا، ما شفاعتگری جز تو نداریم، پس برای ما آمرزش بخواه و در حق ما شفاعت بنما.
با توجه به این آیات و روایات، و با توجه به سنت جاری در میان مسلمانان در تمام دوران‌ها، موضوع درخواست شفاعت، امری روشن است و شک و تردید در آن راه ندارد.

[۱] . سورهٔ بقره، آیهٔ ۲۵۵.
[۲] . سورهٔ یونس، آیهٔ ۳.
[۳] . سورهٔ مریم، آیهٔ ۸۷، مقصود از «لایملکون» همان معبودهای باطل است که در آیهٔ ۸۱ همین سوره «وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَهًٔ» آمده است.
[۴] . سورهٔ طه، آیهٔ ۱۰۹.
[۵] . سورهٔ سبأ، آیهٔ ۲۳.
[۶] . برای پژوهش بیشتر، ر.ک: منشور جاوید، ج ۸، ص ۱۵۵ - ۱۷۸؛ مفاهیم القرآن، ج ۴، ص ۳۱۵ - ۳۳۷. در منشور جاوید که تفسیر موضوعی قرآن است، نزدیک به یکصد روایت در زمینهٔ شفاعت، شرایط شافعان، و شرایط کسانی که در حق آنها شفاعت می‏شود، و نیز نتیجهٔ شفاعت، جمع آوری شده است.
[۷] . مسند احمد، ج ۱، ص ۳۰۱؛ سنن نسایی، ج ۱، ص ۱۷۲؛ سنن دارمی، ج ۱، ص ۳۲۳.
[۸] . سنن ترمذی، ج ۵، ص ۲۴۸؛ سنن دارمی، ج ۱، ص ۲۶.
[۹] . إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ.
[۱۰] . مسند احمد، ج ۵، ص ۱۴۹.
[۱۱] . کشف الارتباب، ص ۲۶۳، به نقل از: سنن ترمذی.
[۱۲] . فکن لی شفیعاً یوم لا ذوشفاعهٔ بمغن فتیلا عن سواد بن عازب (الاصابهٔ، ج ۲، ص ۹۶)
[۱۳] . تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۱۴۶.
[۱۴] . زیارهٔ القبور فی الکتاب والسنه، ص ۱۵۵.
[۱۵] . مسند احمد، ج ۴، ص ۱۳۸؛ صحیح ترمذی، کتاب دعوات، ص ۱۱۸.
[۱۶] . نهج البلاغه، خطبهٔ ۲۳.
[۱۷] . کشف الارتیاب، ص ۲۶۵، به نقل از: خلاصهٔ الکلام.
آیت الله جعفر سبحانی