جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جهان پرآشوب


جهان پرآشوب
تنها ۷۶ روز میان روز انتخابات چهارم نوامبر و سخنرانی آغازین شما به عنوان رئیس‌جمهور جدید آمریکا فاصله وجود دارد و شما به هر یک از این روزها در راستای آماده شدن برای جهانی که به میراث می‌برید نیاز دارید. این جهان اما به شدت متفاوت از دنیایی است که شما در طول یکسال و نیم گذشته در رقابت‌های انتخاباتی درباره آن صحبت کرده‌اید.
مدیریت دولت با تبلیغات انتخاباتی متفاوت است. تبلیغات انتخاباتی رویکردی کاریکاتورگونه دارند. همه کاندیداها ارجحیت‌هایی دارند و برای از دست ندادن حمایت هواداران‌شان به دنبال مصالحه‌اند. شما در حالی پیروز انتخابات می‌شوید که چیزهایی را بر زبان آورده‌اید که بهتر بود، نمی‌گفتید. نکته مهم‌تر اینکه ایام تبلیغات انتخاباتی عموم مردم را برای زمانه سخت پریش آماده نکرده است. روزهایی برای شما خواهند آمد که از شگفتی از خود می‌پرسید که چرا آن همه سرسختانه برای ورود به کاخ سفید تلاش می‌کردید. آنچه که کار را برای شما سخت خواهد کرد تمام آن چیزی نیست که انتظارش را می‌کشید. در این میان محدودیت‌هایی ایجاد می‌شود که آن چه را که به واقع قصد انجامش را دارید محدود خواهد کرد.
● میراث بوش
هنگامی که بوش در ژانویه ۲۰۰۱ وارد کاخ سفید شد جهان دوره‌ای از صلح و ثبات را می‌گذراند، ارتش آمریکا در حال استراحت و قیمت نفت بشکه‌ای ۲۳ دلار بود، اقتصاد آمریکا رشدی بیش از سه درصد را تجربه می‌کرد، هر دلار برابر با ۱۱۶ ین ژاپن، بدهی‌های کشور زیر شش هزارمیلیارد دلار بود و کشور از مازاد بودجه‌ای عمده بهره می‌برد. حملات ۱۱ سپتامبر اشتیاق جهانی به همکاری با ما را افزایش داد. اما شما به‌عنوان رئیس‌جمهور جدید آمریکا از جنگ‌های عراق و افغانستان ارتشی خسته و کشمکشی جهانی علیه تروریسم را به ارث برده‌اید. نفت تا بشکه‌ای ۱۵۰ دلار در نوسان بوده است. ارزش دلار سقوط کرده و با ۹۵ ین ژاپن برابری می‌کند. احساسات ضدآمریکایی شدید شده‌اند. کسری بودجه در سال اول ریاست‌تان به حدود یک هزارمیلیارد دلار و بدهی‌های کشور به حدود ۱۰ هزارمیلیارد دلار می‌رسد و بحران اقتصادی جهانی بی‌ثباتی را در کشورهای متعددی رقم خواهد زد.
شما در حالی وارد کاخ‌سفید خواهید شد که دودهه از پایان جنگ سرد می‌گذرد. بسیاری جهان کنونی را لحظه تک قطبی تاریخ می‌نامند. قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی در دستان بسیاری و نه صرفا دولت به چشم می‌خورد و همه این گروه‌ها و دولت‌ها خیرخواه نیستند. اینها همه اما به معنای این نیست که ایالات متحده ضعیف است.
برعکس کشور ما هنوز تنها و قدرتمند‌ترین دولت در دنیاست، اما آمریکا نمی‌تواند بر همه چیز مسلط باشد و دیکته کند و از دیگران انتظار دنباله‌روی داشته باشد. محدودیت‌هایی درخصوص منابع آمریکا وجود دارد و هم‌اینک آمریکا آسیب‌پذیری‌هایی جدی دارد. شرکت انرون (Enron)، زندان ابوغریب، توفان کاترینا و بحران مالی تلفات و زحمات خود را بر جای گذاشته‌اند و آن این است که توانایی آمریکا برای اعمال نظرش بر دیگران و یا متقاعد کردنشان بسیار تحلیل رفته است. در کنار این سابقه شما چالش‌های خاص دیگری هم خواهید داشت.
بسیاری از این چالش‌ها از خاورمیانه بزرگ متوجه شما خواهند بود زیرا که این منطقه‌ای است که تمام روسای‌جمهور آمریکا از زمان جیمی کارتر، به این سو با آن مسئله داشته‌اند. برای مثال عراق موضوعی است که عمده بحث سیاست خارجی دوره بوش مصروف آن شد. برای مورخان زمان مناسب برای بررسی عقلانیت و یا عدم عقلانیت آغاز جنگ پرهزینه عراق وجود خواهد داشت. اما آنچه هم اکنون در این خصوص باید انجام داد کاهش تدریجی حضور نیروهای‌مان در عراق، حمایت از ادغام اقلیت سنی عراقی در نهادهای سیاسی این کشور، ترغیب دولت‌های عرب برای کمک به دولت عراق و آغاز گفت‌وگو با ایران درخصوص آینده عراق است. اخبار خوب درخصوص عراق این است که بسیاری از امور عراق در مسیر صحیح خود به جریان افتاده است و بحث عراق دوره ریاست شما را مسخر خویش نخواهد ساخت. خبر بد اما این است که شما می‌دانید در حالی که از عراق اخبار خوبی می‌رسد شما زمانه سختی را به عنوان رئیس‌جمهور آغاز کرده‌اید.
● افغانستان و پاکستان یک مسئله‌اند
جریان امور در افغانستان اما برخلاف عراق در مسیر صحیحی در جریان نیست. طالبان قدرت گرفته است، شرایط امنیتی رو به وخامت نهاده است، توزیع مواد مخدر و فساد نیز فزونی گرفته است. اگر چه افزایش نیروهای ناتو در افغانستان ضروری است اما باید موقتی باشد چرا که ملی‌گرایی افغان در حال ظهور است. ارجحیت اصلی درخصوص افغانستان باید آموزش ارتش و پلیس این کشور باشد. باید با تمام کشورهایی که در آینده این کشور سهمی دارند همچون ایران، پاکستان، هند، چین، روسیه و ناتو گفت‌وگوهای منظمی صورت گیرد. دولت افغانستان باید تشویق شود تا با آن دسته از رهبران طالبان که مشتاق به پذیرش آتش‌بس هستند دیدار کند.
تلاش‌ها علیه قاچاق مواد مخدر اگر چه ضروری است باید هدفمند باشند تا موجب افزایش بی‌اعتنایی مردم افغانستان به این تلاش‌ها نشوند. بهتر است افغانستان و پاکستان همچون یک مسئله نگریسته شوند زیرا پاکستان برای طالبان پناهگاه‌هایی مرزی فراهم آورده است. دولت پاکستان یا نمی‌خواهد یا نمی‌تواند بر مرزهایش کنترلی داشته باشد. بازگشت دموکراسی به پاکستان در بهترین حالت شکننده و ناقص است و رشد اقتصادی این کشور نیز بسیار کند است. کشوری که با داشتن ۱۷۰ میلیون جمعیت دومین کشور پرجمعیت مسلمان محسوب می‌شود، چندین سلاح هسته‌ای در اختیار دارد و مامن بسیاری از تروریست‌های جهان همچون القاعده و در حال سقوط است.
کمک‌های وعده‌داده شده در کنار کمک‌های نظامی و اقتصادی بیشتر برای تقویت دولت پاکستان تنها در صورتی که اسلام‌آباد شرایط استفاده آنها را قبول کند باید ادامه یابند. حملات نظامی به داخل خاک پاکستان برای هدف قرار دادن تروریست‌ها باید محدود به حملاتی شود که احتمال موفقیتش بسیار زیاد است.
● رئیس‌جمهور آتی و ایران هسته‌ای
ایران چالش دیگری برای شما خواهد بود و این در حالی بود که در ایام تبلیغات شما بیشتر به جای مدیریت این چالش هیجان ایجاد کردید. اگر تهران مسیر کنونی غنی‌سازی اورانیوم را ادامه دهد شما در دوره خود یا مجبور به زیستن با یک ایران مسلح به سلاح هسته‌ای خواهید بود یا با گزینه حمله به ایران یا ارائه چراغ سبز به اسرائیل برای این کار مواجه خواهید شد. آقای یوگی‌برا معتقد است که هنگام مواجهه با یک دوراهی در جاده باید یک راه را برگزید. من با این نظر مخالفم. نه ایران هسته‌ای مطلوب ما است و نه حمله به این کشور. حمله به ایران اگر چه فرآیند هسته‌ای شدن این کشور را به عقب می‌اندازد اما مسئله را حل نمی‌کند. این حمله منجر به انتقام‌گیری ایران علیه نیروهای ما در عراق و افغانستان و باعث افزایش قیمت نفت می‌شود و این آخرین چیزی است که جهانیان با توجه به بحران مالی به آن نیازمندند. یک ایران مسلح به سلاح هسته‌ای یا کشوری که قابلیت فوری تولید این تسلیحات را دارد خاورمیانه را وارد مسابقه تسلیحاتی خواهد کرد.
به نظر من آمریکا باید در هماهنگی با اروپا، روسیه و چین بسته‌‌ی دیپلماتیک جدیدی به تهران ارائه کند. ایده‌آل این است که ایران متقاعد شود که قابلیت مستقل غنی‌سازی‌اش را به کنار گذارد یا اگر از این امر امتناع ورزید محدودیت‌های خاصی را در حوزه غنی‌سازی و بازرسی‌های سرزده به گونه‌ای که تهدید هسته‌ای شدن این کشور مهار شود را بپذیرد. ما باید در این خصوص آماده مذاکرات رو در رو و بدون قید و شرط با ایرانی‌ها شویم. عاقلانه این است که مذاکرات را نه به مثابه پاداش که به مثابه ابزاری در راستای امنیت ملی‌مان در نظر بگیریم.
● خروج فرآیند صلح از بن‌بست
درخصوص مسئله فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها بسیار مهم است که دیپلماسی دارای ضمانتی را پیشه کنیم. بن‌بست کنونی در فرآیند صلح، آینده اسرائیل به عنوان یک دولت یهودی مرفه، دموکراتیک و امن را تهدید می‌کند. این بن‌بست خاستگاه رادیکالیسم در میان فلسطینی‌ها و سراسر جهان اسلام و عرب و نیز احساسات آمریکاستیزانه است. زمان در این خصوص علیه ما به پیش می‌رود. تحولات سیاسی و عینی دستیابی به راه‌حل دو دولت را سخت‌تر می‌کند.
ما نمی‌توانیم این مسئله را به سرعت حل کنیم زیرا آن دسته از فلسطینی‌ها که خواهان سازش و صلح‌اند بسیار ضعیف اما آن گروهی که اعتقادی به سازش ندارند قدرتمندند، اما می‌توانیم میانه‌رو‌های فلسطینی که در طول زمان می‌توانند شریک اسرائیل باشند را تقویت کنیم. هر چه زودتر شما به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا نیازمند این هستید که دیدگاه خود را درخصوص یک صلح با ثبات و عادلانه قوام ببخشید و به اسرائیل فشار آورید تا شهرک‌سازی را متوقف کند و نیز با فشار به دولت‌های عربی و اتحادیه اروپا آنها را وادار به افزایش استانداردهای زندگی فلسطینی‌ها کنید. به حماس باید گفت که اگر خواهان مشارکت در هرگونه فعالیت دیپلماتیک یا انتخاباتی است باید آتش‌بس را بپذیرد.
سایر چالش‌های پیش‌روی شما نیز به همین اندازه فوری‌اند، مواجهه با کره‌شمالی مسلح به سلاح هسته‌ای، تلاش برای به تعدیل کشاندن رفتارهای روسیه احیا شده، ایجاد صلح بین سوریه و اسرائیل و گام‌برداشتن در راستای به ثبات رساندن آن دسته از کشورهای آفریقایی که در ستیزهای داخلی مستغرق‌اند. اما در همین حال مهم است که نگاه به اصول را فراموش نکنیم.
برخلاف اکثر دوره‌های گذشته که تهدیدات عمده توسط یک دولت رقیب عمده رقم می‌خورد ما هم‌اکنون در دوره جهانی شدن به سر می‌بریم که جریانات‌ـ از هر سو از مرد‌مان، دلارها و مواد مخدر تا تسلیحات، گازهای گلخانه‌ای و ویروس‌ها‌ـ با شتاب زیادی در طول مرزها در حرکت‌اند به سر می‌بریم. بسیاری از این جریانات نمایانگر تهدیداتی واقعی‌اند. مسئله اما این است که ترتیبات جهانی همپای هم به پیش نمی‌روند. نهادهای اقتصادی‌‌ای که متعاقب جنگ جهانی دوم ایجاد شدند به‌ویژه صندوق بین‌المللی پول نیازمند به روز شدن و بازنگری‌اند.
به‌همین سان ما فاقد مکانیسمی برای مواجهه با تغییرات آب و هوایی، امنیت انرژی، گسترش مواد هسته‌ای، بیماری‌‌ها و تهدید تروریسم هستیم. دین آچسون وزیر خارجه هری ترومن اگر چه مغرورانه اما به‌طور دقیق خاطرات خود را «حال در تکوین» نام نهاد. هدف شما به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا باید جاه‌طلبانه باشد. به عبارت بهتر باید سیاست خارجی‌ای طراحی و اجرا کنید که شکاف میان چالش‌های عمده عصر کنونی و معماری و قواعد بین‌المللی را به‌منظور مدیریت آنها پر کند. آمریکا اما به تنهایی نمی‌تواند این هدف را محقق سازد. چالش‌های عصر کنونی نه یک منشا ملی خاص دارند و نه راه‌حل ملی واحدی. چندجانبه‌گرایی تنها راه‌ واقع‌گرایانه موجود است. لغت عملیاتی در این حوزه ادغام است. ما باید سایر قدرت‌های بزرگ را در طراحی و راهبردی جهان قبل از اینکه قرن حاضر غرق در نیروهای رها شده در بستر جهانی شوند دخیل کنیم. این راهکار نیازمند مشورت‌های مدام متعاقب مذاکرات پایدار است.
این راهکار همچنین نیازمند رهبری آمریکا نیز هست. هم‌اکنون فرصتی واقعی برای پیشرفت در این خصوص وجود دارد. بسیاری از قدرت‌های امروزی به این فهم رسیده‌اند که یا باید با همدیگر همکاری کنند یا هزینه‌ای سنگین بپردازند. درخصوص چالش‌های مذکور و چالش‌های دیگر زمان برای مرورهای بیناعاملیتی مبسوط وجود خواهد داشت.
در این میان من برای شما پیشنهادهایی دارم. اول اینکه به مردم توجه کنید. توجه اندک به تاریخ اجتناب‌ناپذیر است. شما درخصوص تشکیل دولت فراحزبی صحبت کرده‌اید و هم‌اینک باید این را در عمل ثابت کنید. وعده دادن درخصوص چهار سال دیگر سخت است و شما نباید سعی کنید کشور را با اکثریتی ضعیف اداره کنید. یکی از افرادی که باید به او عنایت ویژه‌ای داشته باشید معاون‌تان است. معاون رئیس‌جمهور باید مشاور شما باشد، باید وزیری بدون پست وزارت باشد نه اینکه همچون یک وزیر با مسوولیت‌های خاص رفتار کند.
شما نیازمند معاونی هستید که چشم‌اندازی به گستره دولت داشته باشد و بتواند آنچه را نیازمندید بگوید ولو اینکه آن چیزی نباشد که شما همواره خواهان شنیدن آن هستید بگوید. شما باید از میزان و نقش کارمندان و دفتر معاون رئیس‌جمهور بکاهید. فرآیند بوروکراتیک و بیناعاملیت‌ها در آمریکا به اندازه کافی و بدون اضافه کردن حتی یک بوروکراسی در حوزه امنیت ملی متصلب هست. از این رو از هر نوع سازماندهی مجدد دستگاه‌ها بپرهیزید. وزارت امنیت داخلی و جامعه اطلاعاتی که دو نهاد تازه تاسیس پس از ۱۱ سپتامبر بودند از موفقیت کامل بهره نبرده‌اند. دستگاه اداری شما بدون اضافه کردن فشار بر یک سازماندهی مجدد به اندازه کافی اضطراب‌آمیز است. این ایده خوبی نیست که در زمانی که مریض روی تخت است اتاق عمل را تغییر شکل داد. تنها استثنا در این میان حوزه انرژی است که هرگز آن اندازه که لازم بود به آن توجه نشده است. موضوع انرژی در حوزه امنیت ملی ما قرار دارد.
● امنیت انرژی و تجارت
در مورد انرژی وضعیت کنونی غیرقابل دفاع است. ما دلارهای‌مان را به جیب برخی از ناشایست‌ترین دولت‌های جهان می‌ریزیم و در حالی‌که خود را با توجه به نوسانات قیمت نفت و بیم و امیدهای قطع شده جریان آن در معرض خطر قرار می‌دهیم به تقویت این دولت‌ها می‌پردازیم. اگر چه قیمت نفت اخیرا به خاطر کاهش تقاضا افت کرده است اما رکود کنونی نمی‌تواند به سیاست‌ ما در حوزه انرژی بدل شود. تحقیقات اساسی نشان می‌دهند که ما می‌توانیم بدون کاستن از رشد اقتصادی‌مان از مصرف نفت بکاهیم. شما در تبلیغات انتخاباتی چندان درخصوص کارایی یا حفاظت انرژی سخن نگفتید. اما قابل‌ترین کار متفاوت در طول چهار سال ریاست‌جمهوری شما همین سر و سامان دادن به امنیت انرژی است. من درخصوص مالیات بر کربن سخن نمی‌گویم بلکه در مورد ایجاد معیارهای انرژی‌ای که کشور می‌تواند تولید کند سخن می‌گویم.
ما می‌توانیم همزمان با ارائه یارانه‌ها و کاهش مالیات‌ها به کارایی انرژی و تولید انرژی سبز بپردازیم. ما باید منابع‌مان را به توسعه انرژی‌های جایگزین اختصاص دهیم اگر چه منابع اندک و تحول و توسعه انرژی‌های جایگزین زمان برند. مسئله تجارت نیز اگر چه به ندرت آن هم بعد از انتخابات مقدماتی درون‌حزبی در ایالت اوهایو مطرح شد اما ارزش پرداختن دارد. زمانی که شما وارد کاخ سفید می‌شوید ۱۹ ماه از روزی که رئیس‌جمهور بوش اقتدار حوزه تجارت را - که به او توانایی مذاکره درخصوص موافقتنامه‌های تجاری چندجانبه پیچیده را می‌دهد - به دست گرفته، خواهد گذشت.
بوش با این اقتدار، کنگره را محدود کرد و چندین قرارداد تجارت آزاد دوجانبه را که هزینه سنگینی برای اقتصاد ما و روابط ما با دوستانی چون کلمبیا داشت منعقد کرد. در این زمینه بسیار مهم است که توانایی خود را درخصوص مذاکره و به نتیجه رساندن قراردادهای تجاری احیا کنید. یک موافقتنامه تجارت جهانی‌نوین که در بردارنده سیاست‌های ضدتورمی و ضدرکودی است بهترین ابزار برای اقتصادهای جهانی در کنار اقتصاد آمریکا است. تجارت همچنین یک سود دیگر نیز به همراه می آورد؛‌موتور توسعه کشورهای فقیر می‌شود. دسترسی به بازار آمریکا فراهم‌آورنده ثروت و اشتغال است. این به‌ویژه از این منظر حائز اهمیت است که ما پول کافی برای اعطای کمک‌های خارجی نداریم.
من دوست دارم به استدلال‌هایی در راستای گشایش باب تجارت فکر کنم زیرا شایسته این فکر کردن هستند. موفق‌ترین بخش اقتصاد ما هم‌اکنون در بردارنده شرکت‌های صادراتی است. واردات به مصرف‌کنندگان حق انتخاب می‌دهد و تورم را پایین نگه می‌دارد. از دست رفتن فرصت‌های شغلی به تغییرات تکنولوژیکی و نه واردات وابسته است.
اما من دریافته‌ام که واقعیات تنها بخشی از داستان سیاست هستند. تنها راهی که شما می‌توانید مناظره بر سر تجارت را ببرید این است که از فرد فرد کارگران در مقابل بی‌نظمی‌های زندگی جهانی مدرن حمایت کنید. این حمایت به معنای آموزش مجدد در پرداخت اقساطی مالیات و صورت‌حساب‌های آموزشی و نیز پرداختن به نظام سلامتی است و ربطی صرفا به مشاغل ندارد. پس اگر شما قصد دارید درخصوص نظام سلامتی و بهداشتی فعالیت بیشتری کنید پیشنهاد می‌کنم که آن را با مقوله تجارت مرتبط سازید. تجارت صرفا حوزه‌ای نیست که آمریکا در آن به داد و ستد بپردازد.
ما باید کشورهای دیگر را تشویق کنیم که با خرید و سرمایه‌گذاری در شرکت‌های آمریکایی دلارهای‌شان را مورد بازیابی قرار دهند. ما نیازمند روزانه دو میلیارد دلار هستیم تا اقتصادمان پررونق بماند. بلوکه کردن سرمایه‌گذاری‌های مشروع می‌تواند در روابط مهم دوجانبه بحران بیافریند. چنین کاری صرفا باید با در نظر گرفتن تمام هزینه‌ها انجام شود.
● دموکراسی و حقوق بشر
شما در دوره تبلیغات با توجه به اینکه بوش به لحاظ تاریخی از محبوبیت بسیار کمی برخوردار بود علیه او به‌شدت سخن راندید. اما شما باید درخصوص فاصله گرفتن بیش از حد از سیاست‌های دولت وی محتاط باشید. این نکته از این منظر مهم است که بوش پیش‌تر در دومین دوره ریاستش از دوره اولش فاصله گرفته بود. برای مثال او در دوره دوم دست به کارهای خوبی زد که شما باید آنها را ادامه دهید. برنامه‌هایی برای مبارزه با ایدز در سراسر دنیا، تلاش‌های دیپلماتیک در خاورمیانه، پیشرفت استراتژیک در روابط با هند، ترتیبات مشورتی مهم با چین، روابط خوب با برزیل و همچنین بدل شدن به محور تعاملات در میان کشورهای آمریکای جنوبی از کارهای خوب بوش در دوره دوم ریاستش بود که او را از بوش دوره اول متمایز می‌ساخت.
در یک حوزه که شما باید خردمندانه بین خود و بوش اندکی فاصله ایجاد کنید مقوله دموکراسی است. آمریکا این توانایی را ندارد که جهان را دگرگون کند. نباید در این زمینه دچار افراط شویم. باید بیشتر بر اعمال کشورها متمرکز شویم تا ماهیت حکومت‌شان. این به معنای نادیده گرفتن حقوق بشر یا کنار گذاشتن ایده ارتقای دموکراسی هم نیست. ما باید به آهستگی خود را بر لوازم دموکراسی یعنی نظام موازنه و تعادل جامعه مدنی و مشروطیت متمرکز کرده و از تحمیل انتخابات سریع و تغییرات سیاسی بپرهیزیم. جورج بوش آنگاه که از سیاست خارجی انسانی سخن می‌گفت برسبیل صواب بود و شما باید راه او را در این زمینه ادامه دهید. شما در لحظه به غایت حساسی رئیس‌جمهور آمریکا شده‌اید. از حمایت خوبی برخوردارید اما دستور‌العمل‌ها باید از نو تجدید شوند.
به نظرم شما باید اتاق بیضی کاخ سفید را همچون یک کلاس درس در نظر بگیرید و برای آمریکایی‌ها توضیح دهید که ما به چه چیزی برای پیشرفت نیاز داریم. برخی از زوایای قرن بیست و یک ندای یک مکالمه دوستانه را می‌دهد. قرائت من از حوادث پیش‌رو آن چیزی است که مردم آمریکا آماده‌اند تا به طور صریح با آنها در آن خصوص صحبت شود. رقابت تمام شده بیایید صریح باشیم.
ریچارد هاس
ترجمه: امیر ایرانشهر
منبع : روزنامه کارگزاران