پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا


تاریخ؛ شناسنامه ملت‌ها


تاریخ؛ شناسنامه ملت‌ها
معمول است که برای هر انسانی شناسنامه‌ای صادر می‌کنند و خصوصیات اصلی او مانند نام، شهرت، نام پدر، نام مادر و... در آن ثبت می‌شود. تاریخ یک ملت و امت نیز که بیانگر ویژگی‌ها و سرگذشت نیاکان آنهاست به منزله شناسنامه ایشان است. زمان پیدایش و ظهور و چگونگی رشد، توسعه و حیات، بالندگی و بالاخره حوادثی که بر یک قوم می‌گذرد، فراز و فرودها، شکست و پیروزی‌‌ها، سقوط و از دست رفتن عزت و افتخار هر قوم و ملت و در نهایت اضمحلال کامل آنها تاریخ آن ملت را می‌سازد. به بیان دیگر برای شناخت هر قوم و ملت می‌باید به بررسی و جستجو در تاریخ آنها پرداخت.
از سوی دیگر شرط پایداری و ماندگاری اقوام و ملل آنست که نسل‌های آینده گذشته خویش را نیک بشناسند و با دیده عبرت به سیر تاریخی گذشتگان خود نظر کنند و با تأمل، دقت و هوشیاری کامل و عمیق، موجودیت، استقلال و افتخارات خویش را پاسداری کنند و با درس‌آموزی از آنچه در بخش‌هایی از تاریخ موجب ضعف و شکستشان شده است از تکرار آنها جلوگیری نمایند.
لذا برای هر مجموعه از انسانهایی که دارای پیشینه و تاریخ مشترک هستند اطلاع دقیق از گذشته بسیار حائز اهمیت است. زیرا این شناخت مقدمه‌ای است برای آگاهی از هویتی که یکپارچگی، وحدت و انسجام را در پی خواهد داشت و رشته‌های پیوند و تعلقات جمعی آنها را مستحکم ساخته و در نهایت تلاش جمعی آنها را برای رسیدن به اهداف مشترک به دنبال خواهد داشت. اگر این شناخت نباشد آحاد یک مجموعه انسانی که ممکن است در کنار هم نیز زندگی کنند احساس تعلقی به یکدیگر نخواهند داشت و هیچ یگانگی، وحدت و انسجامی در میانشان وجود نخواهد داشت.
با این شناخت است که می‌توانیم ترسیمی واقع‌بینانه از امکانات و توانایی‌های فرهنگی، انسانی و استعدادهای خود داشته باشیم و بر آن اساس بتوانیم گذشته را چراغ راه آینده نماییم و برای آینده برنامه‌ریزی کنیم و برای دستیابی به اهداف و برنامه‌های پیش‌بینی شده موانع را رفع و نقاط قوت را رشد داده و در جهت اعتلای جامعه و پیشرفت مادی و معنوی آن به توفیقات قابل قبول و اطمینان‌بخشی دست یابیم.
این شناخت از دیدگاه مولای متقیان علی(ع) به اندازه‌ای با اهمیت تلقی شده است که می‌فرمایند: «چنان در احوال اقوام گذشته مطالعه کرده که گویی با آنها زندگی کرده‌ام.»
در کلام الهی نیز چنین می‌خوانیم: :«سیروا فی‌الارض فانظروا کیف کان عاقبة‌المکذبین»
روشن است که این سیر و مطالعه تنها به منظور مشاهده آثار و ابنیه و وسایل و ابزار باقیمانده از آنها نیست، بلکه سیری است با تأکید بر این که احوال آنها چگونه بوده، چه حوادثی بر آنها گذشته و سرانجام کار آنها به کجا انجامیده است. در حقیقت سیری همراه با تدبر و تأمل و تفکر مورد نظر است.
ناگفته نماند که در بعضی مکاتب نقشی پردامنه‌تر نیز برای تاریخ قائل شده‌اند مثلاً مکتب مارکسیست در این زمینه تا جایی به افراط گرویده است که تئوری جبر تاریخ را مطرح می‌کند و تاریخ را یک عامل غیرقابل تغییر دانسته و انسان را مسخر و مسحور آن انگاشته و دخالت او را در جریان حرکت جبری تاریخ بی‌اثر می‌شمارد.
البته از منظر اسلام چنین اعتقادی قابل قبول نمی‌باشد و اسلام، انسان را موجودی که در جریان حرکت تاریخ تسلیم محض باشد نمی‌داند؛ اگرچه اسلام نیز اهمیت فوق‌العاده‌ای برای تاریخ قائل است و این اهتمام را می‌توان در قرآن کریم به صورت گسترده و آشکار مشاهده کرد. توجه خاص قرآن به سرنوشت و ظهور و سقوط امم گذشته و بیان قصص ایشان به منظور انذار و تبشیر و عبرت آموزی یکی از مهم‌‌ترین و گسترده‌ترین بخش‌های قرآن است. با نگاهی گذرا به آیات بسیاری برمی‌خوریم که حکایت نیک و بد امت‌ها را گوشزد کرده و به انسان هشدار می‌دهد که بیندیشید و از آنچه که موجب ذلت و بدعاقبتی است بپرهیزید و به آنچه موجب فلاح و رستگاری است بپردازید.
با دقت در اینگونه آیات این نکته قابل تأمل است که کتاب الهی در بشارت و انذارها و عبرت‌آموزی‌ها و به رخ کشیدن حوادث گذشته با سبک مخصوص خود علاوه بر آنکه تابلوهای بی‌نظیری از سرنوشت افراد انسان ارائه می‌نماید، بر سرنوشت امم پیشین به صورت جمعی نیز تأکید می‌کند.
برای نمونه، فرموده است: «ولکل امة اجل» و این قرینه به همان معنی است که قرآن برای موجودیت جمعی جوامع هم آغاز، حیات و در نهایت مرگ و نیستی قائل است. در اینجا مجدداً و به عنوان یک نتیجه به این موضوع اشاره می‌کنیم که قرآن کریم در آیات بسیاری صراحتاً اصل مهمی از اصول هدایت را تأمل و مرور بر سرگذشت پیشینیان می‌داند «قل سیروا فی الارض...» با توجه به گستردگی این موضوع در کتاب الهی، یکی از ضروری‌ترین موضوعات و اساسی‌‌ترین مسائل مورد نیاز جامعه اسلامی و مراکز علمی جمهوری اسلامی که در حد لازم بدان پرداخته نشده و مورد عنایت صاحبنظران و اهل قلم ما قرار نگرفته است، تحقیق و تبیین گذشته جامعه اسلامی و به خصوص تاریخ معاصر ماست که غفلت از این موضوع پراهمیت به معنی نادیده گرفتن بخش مهمی از تعالیم و مفاهیم حیات بخش اسلام است.
مسلماً این غفلت می‌تواند ضایعاتی بزرگ و صدماتی جبران‌ناپذیر بر پیکره و موجودیت جامعه اسلامی وارد نماید که پر مخاطره‌ترین آن از دست رفتن هویت جامعه و انقطاع نسل جوان از گذشته، خواستگاه و بستر رویش خویش است؛ و ناگفته پیداست که وقتی نسل جوان یک جامعه خویشتن خویش را گم کرد و ندانست که متعلق به کدام فرهنگ، تمدن و اخلاق است، آن جامعه باید در انتظار یک فاجعه عظیم باشد. فاجعه ویرانگری که خصوصاً در یکصد و پنجاه سال گذشته در ایران شاهد بودیم و نتیجه تدریجی آن از دست رفتن هویت چند نسل اخیر ما بود تا پس از سالها تلاش و مجاهدت و روشنگری و مبارزه انفجاری عظیم به نام انقلاب اسلامی ظهور کرد و شرایط بازگشت به خویشتن اصیل جامعه را فراهم آورد. اینکه در این صد و پنجاه سال بیگانگان بر سر ملت شریف و کشور نامدار ایران چه آوردند، اینکه خودفروختگان و ‌آلودگان به چرب و شیرین دنیا چه جنایت‌ها و خیانت‌ها در حق هم‌وطنان خود روا داشتند و چگونه بر عزت، آبرو، ثروت، سرزمین و فرهنگ دینی ما چوب حراج زدند و ایران و ایرانی و فرهنگ او را به قدرت‌های استکباری و اجانب فروختند، خود حکایتی تأسف‌برانگیز و در عین حال هشدار دهنده است.
بنابراین شناساندن چهره‌‌ها، گروه‌ها و احزابی که برای بیگانگان نوکری کردند و به ملت و فرهنگ خویش پشت کرده و آ‌نها را قربانی منافع خود و طمع بیگانگان نمودند به نسل جوان، ضرورتی است که صاحب‌نظران نباید از آن غفلت کنند.
از سوی دیگر حکایت آنها که در طول این سالهای مصیبت‌بار با غیرت دینی و انسانی خویش در مقابل آن همه دسیسه و توطئه ایستادند و فداکاری و مجاهدت کردند و بلای جان دشمنان و بیگانگان شدند نیز در جهت بیداری نسل امروز حماسه‌هایی الهام‌بخش، سازنده و محرک خواهد بود.
آری! تاریخ معاصر ما سرشار است از برخورد این دو جریان شیطانی و رحمانی که سیر در ‌آن پرده‌های ابهام را بالا می‌زند و حقایق را پیش چشم حقیقت‌بین و منصف جوان امروز و فرداهای ایران روشن می‌نماید تا دوستان و دشمنان دیروز و امروز خود را شناخته و در دام دشمنان گرفتار نشوند. البته نمی‌توان فعالیت‌های محققانه و ارزشمندی که در موضوعات تاریخ ایران و نیز سیر تاریخی اسلام در ایران توسط کارشناسان و تاریخ‌نگاران خصوصاً پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجام گرفته است را انکار کرد و آثار گرانمایه‌ای که تدوین و تألیف شده است را نادیده گرفت؛ اما نکته قابل تأمل در مورد غالب این تألیفات آن است که این آثار بیشتر جنبه آکادمیک داشته و مورد استفاده اهل تحقیق و عامه جامعه و نسل جوان کمتر به آنها رجوع می‌کنند؛ در نتیجه مشکل سابق‌الذکر یعنی عدم آشنایی جامعه و نسل جوان با هویت تاریخی خویش تقریباً به قوت خود باقی است؛ لذا مراکز و مؤسسات فرهنگی باید طرحی کارآمد و مؤثر برای رفع این مشکل ارائه نمایند.
در این راستا باید با بهره‌گیری از آثار و تألیفات ارزشمند و عمیق محققان و تاریخ‌شناسان، آثار و تألیفاتی عامه فهم، مختصر و با بیانی ساده که در حوصله نسل جوان جامعه باشد تدوین و منتشر گردد تا آشنایی با تاریخ برای عموم جامعه اسلامی و نسل نوخواسته، بدون نیاز به مراجعه به آثار فنی و نکته‌سنجی و موشکافی‌های بسیار، ساده و میسر شود.
منبع : دوران