شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دوپاره شدن قضیه فلسطین


دوپاره شدن قضیه فلسطین
طی سال گذشته فلسطین شاهد دو تحول مهم و یک میان پرده قابل ملاحظه بود که ارزیابی و تحلیل هر یک نیازمند مجال بیشتری است. در اینجا تنها به گزارشی از این سه موضوع و در نهایت برخی پیامدهای آن اشاره خواهد شد. نخستین تحول دوپاره شدن مرزهای جغرافیایی و سیاسی فلسطین بود که در نهایت به حاکمیت دو دولت جداگانه یکی از کرانه باختری و دیگری در غزه منجر شد. دومین تحول شکستن مرزهای غزه توسط هواداران جنبش حماس و بیرون پریدن از زندان تحریم ها با شیوه یی غیرمتعارف بود که دوباره موضوع حماس را حائز اهمیت کرد و نشان داد بدون حضور و نقش این گروه نمی توان به تحولات آتی منطقه به ویژه در حوزه شبه جزیره سینا و مصر اطمینان خاطر داشت. اما میان پرده قابل توجه و بااهمیتی که در مورد فلسطین رخ داد، برگزاری کنفرانس آناپولیس و سفر جرج بوش رئیس جمهور امریکا به منطقه بود که با خود اما و اگرهای بسیاری داشت. برای روشن شدن میزان و نحوه تاثیرگذاری هر یک از این موارد باید ابتدا شرحی مختصر درباره هر یک نوشت.
● دو پادشاه در یک اقلیم
سال ۲۰۰۶ میلادی غاواخر سال ۸۵ف جنبش حماس برای نخستین بار در انتخابات پارلمانی فلسطین شرکت کرد و در یک پیروزی غیرمترقبه غحتی برای خود این جنبشف حماس توانست از ۱۳۲ کرسی پارلمان، ۷۶ کرسی را به دست آورده و شکست سختی را بر جنبش فتح با آن سابقه دیرین مبارزاتی و سیاسی وارد کند. این انتخابات با حضور ناظران بین المللی به ویژه جیمی کارتر برگزار شد و همگان بر دموکراتیک و سالم بودن آن مهر تایید زدند. حماس ناگهان از یک جنبش مقاومت فراتر رفت و بر کرسی نخست وزیری تکیه زد و اسماعیل هنیه به عنوان اولین نخست وزیر این جنبش در برابر محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان سوگند یاد کرد. با تشکیل این دولت، اختلافات دیرین دو جنبش فتح و حماس وارد مرحله تازه یی شد، به طوری که همان ضرب المثل معروف نگنجیدن «دو پادشاه در یک اقلیم» را تداعی می کرد. هنیه وزرای خود را معرفی کرد و دست به کار شد. اما به جای استقبال از این دولت جدید، تحریم های داخلی و بین المللی آغاز شد. اسرائیل ارسال ماهانه ۵۵ میلیون دلار درآمدهای گمرکی به دولت خودگردان را متوقف کرد و اتحادیه اروپا در کنار امریکا هر گونه همکاری با دولت منتخب حماس را منوط به «به رسمیت شناختن اسرائیل» و «توقف خشونت ها» از سوی جنبش حماس کردند. محمود عباس و در کنار او جنبش فتح نیز بر دولت حماس فشار می آورد که باید به توافقات پیشین دولت خودگردان با اسرائیل پایبند باشد. پاسخ گفتن به این گونه مطالبات به معنای تحولاتی اساسی در اندیشه و عمل حماس بود. موضوعی که گرچه برخی مقامات عملگرای مقیم غزه حاضر به انعطاف هایی جزیی در این باره می شدند اما شاخه حماس مقیم خارج حاضر به چنین انعطاف هایی نمی شد. بارها بین طرفداران فتح و حماس درگیری های لفظی و غیرلفظی پیش آمد و محمود عباس و اسماعیل هنیه به قهر و آشتی روی آوردند اما هر بار با پادرمیانی دولت های عرب از جمله مصر و عربستان و دخالت اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی تفاهم یا توافقی حاصل می شد که بلافاصله چند روز بعد شکسته می شد. دولت های فتح و حماس دو وصله ناجور بودند که به هم دوختن آنها کاری دشوار به نظر می رسید. پس از یکسری درگیری های خونین بین طرفداران این دو جنبش به ویژه در غزه که ده ها فلسطینی را قربانی کرد به دعوت عربستان سعودی، خالد مشعل و محمود عباس در مکه تفاهمنامه یی را امضا کردند و مقرر شد یک دولت وحدت ملی در فلسطین تشکیل شود به نحوی که وزرای مشترک از هر دو گروه در دولت اسماعیل هنیه حضور داشته باشند. اما اواخر بهار سال گذشته، در حالی که هنوز جوهر این توافقنامه خشک نشده بود، دو گروه همدیگر را به کودتا علیه دیگری متهم کردند و حماس قدرت را در غزه برای خود یکپارچه و با تصرف مقر دولت خودگردان استقلال خود را اعلام کرد. محمود عباس نیز که تا حدودی از پیش خود را برای چنین روزی آماده کرده بود، بلافاصله با برکناری اسماعیل هنیه از نخست وزیری، «سلام فیاض» را منصوب و دولتی اضطراری تشکیل داد. به این ترتیب دو دولت جداگانه فلسطینی، یکی در غزه به رهبری حماس و دیگری در کرانه باختری به رهبری فتح تشکیل شد که هر یک پایگاهی جداگانه در درون فلسطینی ها داشت و از حامیان متفاوتی در سطح منطقه یی و بین المللی برخوردار می شد.
● میان پرده آناپولیس
سال گذشته دولت جرج بوش در آخرین سال ریاست جمهوری خود به منظور پیشبرد روند صلح خاورمیانه (که هشت سال بود متوقف مانده بود) و تقویت دولت محمود عباس و انزوای دولت حماس و حامیان منطقه یی اش کنفرانسی را در مریلند با حضور بیش از ۵۰ کشور و سازمان جهانی و حدود ۱۶ کشور عربی برگزار کرد.این کنفرانس از سوی ایران و حماس و برخی گروه های فلسطینی به شدت محکوم و تحریم شد، اما برخلاف انتظار همگان سوریه در سطح «معاون وزیر خارجه» شرکت و در همان حال این کنفرانس را بی حاصل و ناکارآمد معرفی کرد. پیش از برگزاری این کنفرانس گروه های اسرائیلی و فلسطینی برای تنظیم پیش نویس یک قطعنامه با یکدیگر در اسرائیل و امریکا دیدار داشتند اما به توافق مشخصی نرسیدند. ادامه همین مذاکرات در آستانه برپایی کنفرانس و با حضور کاندولیزا رایس وزیر خارجه امریکا و حتی شخص جرج بوش نیز نتوانست ثمربخش باشد. از این رو کنفرانس آناپولیس بیشتر به یک نمایش سیاسی در سطحی بین المللی تبدیل شد که به قول جرج بوش قصد داشت دوباره «مذاکرات روند صلح را از سر بگیرد.» در واقع این مذاکرات در ادامه مذاکرات مربوط به طرح نقشه راه بود که در دوره نخست وزیری باراک و ریاست جمهوری یاسر عرفات بر سر موضوع تعیین تکلیف قدس به بن بست رسیده بود. مهم ترین محورهای باقیمانده در مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطینی ها یا به اصطلاح «مسائل نهایی» عبارت بودند از تعیین مرزهای دو دولت، وضعیت آوارگان و اسرائیل، تقسیم منابع آب و تعیین تکلیف بیت المقدس و مساله شهرک سازی ها که به رغم بعضی اظهارنظرها در کنفرانس آناپولیس برای هیچ کدام تصمیم گیری نشد. تنها شرکت کنندگان بر تشکیل دو دولت مستقل تاکید ورزیدند و این البته دستاورد مهمی برای دولت خودگردان در سطح جهانی بود.رئیس جمهور امریکا برای تاکید بیشتر بر اراده خود و تقویت روند صلح برای نخستین بار تصمیم گرفت به اسرائیل و فلسطین سفر کند.
● شکستن حصار غزه
یکی دیگر از تحولات فلسطین در سال گذشته شکستن محاصره غزه و منفجر کردن دیوارهای مرزی غزه با مصر در منطقه رفح بود. پس از یکدست شدن حاکمیت در آن تحت محاصره یی اقتصادی قرار داشت. یک و نیم میلیون فلسطینی در زمینی به مساحت ۳۶۰ کیلومتر در غزه متراکم هستند (۴۵۰۰ نفر در هر کیلومتر) که اقتصاد آن به شدت وابسته به اسرائیل است. طی سال های گذشته حدود ۴۵ هزار فلسطینی ساکن غزه به عنوان یک نیروی کار ارزان در اسرائیل مشغول فعالیت بودند که از این تعداد روز به روز کاسته شده است. در حال حاضر گفته می شود درصد بیکاری در غزه به بیش از ۵۰ درصد رسیده است و نیمی از درآمد نیروی کار این منطقه به دستمزدهایی وابسته است که از طریق دولت خودگردان (و در حال حاضر توسط حماس) بین آنان توزیع می شود. گذرگاه رفح تنها گذرگاه مسافرتی و راه دسترسی ساکنان نوار غزه به جهان خارج است که از ژوئن ۲۰۰۷ کاملاً بسته شد. در واقع با یکدست شدن حاکمیت غزه توسط حماس و برچیده شدن نهادهای رسمی وابسته به دولت خودگردان، مرزهای شمالی و جنوبی این منطقه بسته شد و غزه به زندانی مبدل شد که حماس باید آن را اداره می کرد. فشارهای اقتصادی بر ساکنان غزه زمانی به مرز فاجعه رسید که اسرائیل ارسال سوخت به غزه را متوقف کرد و در نتیجه دو نیروگاه تولید برق در غزه یکی پس از دیگری از کار افتاد. در همان حال اسرائیل به حملات هوایی خود ادامه می داد و حتی تصمیم داشت حملات سراسری و زمینی خود را آغاز کند. در مقابل این امر حماس دو تاکتیک جالب توجه را همزمان پیش می برد که یکی ادامه حملات موشکی به شهرک های یهودی نشین اسرائیل بود تا نشان دهد تنها این حماس است که پرچمدار مقاومت و مبارزه علیه تجاوزات اسرائیل است و از سوی دیگر با برپایی تظاهرات زنان و کودکان شمع به دست افکار عمومی منطقه و جهان را متوجه فاجعه محاصره اقتصادی در غزه می کرد. این دو تاکتیک فضا را برای حماس آماده کرد به نحوی که افکار عمومی جهان را علیه اسرائیل برانگیخت و حتی منجر به تشکیل چند جلسه متوالی از سوی شورای امنیت شد و رفتار اسرائیل مورد انتقاد شدید جهانی قرار گرفت. در نهایت حماس تعدادی از زنان عضو جنبش خود را روانه مرزهای با مصر کرد که با ماموران مرزبان مصری درگیر شدند.سرانجام جوانان طرفدار حماس با منفجر کردن دیوارهای سیمانی مرز هزاران فلسطینی را روانه شهرهای عریش، شیخ زوید و رفح کردند. بیش از یک هفته فلسطینی ها در مرز مصر و غزه در رفت و آمد بودند و حتی تعدادی با گرفتن پاسپورت های مصری خود را به کشورهای دیگر رساندند. دولت حسنی مبارک که در برابر یک عمل انجام شده قرار گرفته بود، ابتدا از این امر استقبال کرد اما پس از آن در اثر فشارهای امریکا و اسرائیل مجبور به بستن دوباره مرزها شد. شکستن مرزهای رفح ابتکار عمل فوق العاده یی بود که در سایه آن حماس توانست نفسی تازه کند و به دنیا اعلام کند اگر در شرایطی اضطراری قرار گیرد می تواند دست به اقدامی بزند که طرف های منطقه یی و بین المللی را درگیر معضلات متعدد و لاینحلی سازد. حتی بیم آن می رفت که اقدام حماس بر تحولات منطقه یی تاثیر گذاشته و معادلات جدیدی را برقرار کند. یک نمونه ساده از این امر تماس تلفنی رئیس جمهوری ایران و مصر بود در حالی که سه دهه از قطع روابط دیپلماتیک این دو کشور می گذشت.
سال گذشته برای فلسطینی های کرانه باختری غدولت فتحف سالی آسوده و پرثمر بود و تقریباً این منطقه به جز مواردی معدود شاهد نوعی آسودگی خاطر بود، اما برای فلسطینی های ساکن غزه سالی دشوار و پرمخاطره بود. فلسطینی های کرانه باختری که در سایه کمک های خارجی روز به روز مرفه تر می شوند به شرایط جدیدی تن می سپارند و در مقابل، فلسطینی های مقیم غزه که روزهای سختی را تجربه می کنند خود را پرچمدار آینده قضیه فلسطین می دانند و این موضوع در درازمدت می تواند برای حماس جایگاه دیگری را رقم زند. در این میان رفته رفته حامیان قضیه فلسطین نیز به دوپاره تقسیم می شوند؛ دولت هایی که در کنار محمود عباس می ایستند و تنها او را نماینده واقعی فلسطین می دانند و دولت هایی که آشکار و پنهان از دولت حماس دفاع می کنند. افکار عمومی کشورهای عرب و مسلمان نیز رفته رفته شکاف برمی دارد و خود را در برابر این پرسش مهم می یابد که؛ «کدام فلسطین؟،»
محمدعلی عسگری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید