جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

یاران! این قافله، قافله عشق است


یاران! این قافله، قافله عشق است
آماده باشید که وقت رفتن است... الرحیل! الرحیل! اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را! عقل می‌گوید بمان و عشق می‌گوید برو؛ و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود...
عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نَبُرد، عشق را در راهی که می‌رود، تصدیق خواهد کرد...
آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله‌ای نیست
یاران شتاب کنید که قافله در راه است
می‌گویند که گنه‌کاران را نمی‌پذیرند؛ آری گنه‌کاران را در این قافله راهی نیست
اما پشیمانان را می‌پذیرند
یاران! این قافله، قافله عشق است.
هر بامداد این بانگ از آسمان می‌رسد که:‌ الرحیل، الرحیل.
از رحمت خدا دور است که این باب شیدایی را بر مشتاقان لقای خویش ببندد.
این دعوت فیضانی است که علی الدوام، زمینیان را به سوی آسمان می‌کشد و...
بدان که سینه تو نیز آسمانی لایتناهی است با قلبی که در آن، چشمه خورشید می‌جوشد
و گوش کن که چه خوشتر نمی‌دارد در تپیدن؛ حسین، حسین، حسین،‌ حسین.
نمی‌تپد، حسین حسین می‌کند.
یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن، که گذرگاه است...
گذر از نفس به سوی رضوان حق.
هیچ شنیده‌ای که کسی در گذرگاه، رحل اقامت بیفکند؟...
و مرگ نیز در اینجا همان همه با تو نزدیک است که در کربلا
و کدام انیسی از مرگ شایسته‌تر؟
که اگر دهر بخواهد با کسی وفا کند و او را از مرگ معاف دارد...
حسین که از من و تو شایسته‌تر است.
منبع : خبرگزاری ایسنا