دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

مسئله است - باید


مسئله است - باید
نكته مهم درباره استدلالات اخلاقی این است كه آنها حتماً دارای «نتایج» ارزشی هستند. اما دلایلی كه در حمایت از این نتایج ارائه می شوند، ممكن است گزاره های ارزشی باشند یا گزاره های غیرارزشی و یا تركیبی از این دو. گزاره های غیرارزشی یا همان گزاره های واقعی (factual) درباره آنچه «است» صحبت می كنند و گزاره های ارزشی به بایدها و نبایدها اشاره دارند. استنتاج یك گزاره ارزشی از مقدمات غیرارزشی به «شكاف است _ باید» معروف است. دیوید هیوم در تصنیف بلندآوازه اش «رساله ای درباره ماهیت انسان» به این مسئله اشاره كرده و بیان می كند كه بسیاری از استدلالات اخلاقی با مقدماتی آغاز می شوند كه درباره آنچه «است» صحبت می كنند اما نتایج اینگونه استدلال ها سخنی درباره «باید» یا «نباید» است. او معتقد است فهم این مطلب دشوار است كه چگونه گزاره هایی درباره بایدها و نباید می توانند از گزاره هایی درباره آنچه است یا نیست، به دست آید. بنابراین بسیاری از فیلسوفان این شعار را پذیرفته اند كه «هیچ بایدی از یك است به دست نمی آید.» پشتوانه این شعار البته تمایز میان استدلالات معتبر (valid) و غیرمعتبر است. در منطق استدلالی معتبر است كه اگر مقدمات آن صادق باشند، نتیجه حتماً صادق است. توجه كنید كه معتبر بودن یك استدلال سخنی درباره صدق یا كذب مقدمات و نتیجه به ما نمی گوید، بلكه بیان می دارد كه اگر مقدمات صادق باشند، نتیجه حتماً صادق است. در واقع اعتبار یك استدلال به شكل و فرم صحیح استنتاج مربوط است یعنی به لحاظ منطقی می توان از آن مقدمات این نتیجه را استنتاج كرد. مهم نیست كه مقدمات صادقند یا كاذب بلكه شكل استدلال مهم است. مثلاً به این استدلال توجه كنید: «همه انسان ها ایرانی اند، دیوید هم انسان است، بنابراین دیوید ایرانی است.» این استدلال به لحاظ منطقی معتبر است یعنی از آن مقدمات می توان چنین نتیجه ای گرفت اما استدلال صحیح (sound) نیست چون مقدمات آن كاذبند. در واقع در استدلال معتبر امكان ندارد كه مقدمات صادق باشند اما نتیجه كاذب باشد. بنابراین وقتی می گوییم یك استدلال به لحاظ قیاسی معتبر است یعنی اگر مقدمات آن صادق باشند نتیجه حتماً صادق است. حال به این استدلال توجه كنید: «همه حشرات شش پا دارند، عنكبوت ها هشت پا دارند، بنابراین عنكبوت ها حشره نیستند». این استدلال به لحاظ منطقی درست است یعنی «شكل منطقی» (Logicalform) آن صحیح است. همچنین مقدمات آن نیز صادق است بنابراین نتیجه «حتماً» صادق است.
بنابراین ساختار استدلال تعیین كننده اعتبار آن است. مثلاً به این ساختار مشهور توجه كنید: «اگر p، آنگاه q؛ چنین نیست كه q؛ بنابراین چنین نیست كه p» این ساختار به قاعده «رفع تالی» (modustollens) معروف است. هر استدلالی كه چنین شكلی دارد استدلال معتبری است و اگر مقدمات آن صادق باشند نتیجه آن حتماً صادق است. مثلاً «اگر علی خوب درس بخواند، در امتحان موفق می شود؛ اما علی در امتحان موفق نشده است، بنابراین او خوب درس نخوانده است.» این استدلال همان شكل منطقی بالا را دارد و اگر مقدمات آن صادق باشند نتیجه آن حتماً صادق است.
البته برخی استدلال های معتبر به لحاظ قیاسی، اعتبارشان به شكل منطقی آنها نیست بلكه به علت معنای واژگانی است كه در مقدمات و نتیجه آن به كار رفته است. مثلاً «احمد برادر سعیده است، بنابراین سعیده خواهر احمد است.» این استدلال معتبر است به دلیل تعریف خواهر و برادر، یعنی هر زنی خواهر برادرش است.
برخی از استدلالات اخلاقی نیز به لحاظ قیاسی معتبرند. مثلاً «ندادن اطلاعات مانند دروغ گفتن است، دروغ گویی نادرست است، بنابراین ندادن اطلاعات نادرست است.» شكل كل استدلال بالا به صورت زیر است: «a مانند b است؛ b، c است؛ بنابراین a، c است.» به این ساختار كلی «تراگذری» (transitivity) می گویند كه یك ساختار استدلالی معتبر است. هم چنین توجه كنید كه در استدلال بالا یكی از مقدمات، ارزشی است (دروغ گفتن نادرست است). بنابراین استدلال بالا یك استدلال منطقاً معتبر است كه اگر مقدمات آن صادق باشند، نتیجه حتماً صادق است. اما برخی استدلالات اخلاقی كه در آنها نتیجه از مقدمات غیرارزشی به دست می آید، به لحاظ قیاسی معتبر نیستند. در چنین استدلالاتی این امكان وجود دارد كه مقدمات صادق باشند اما نتیجه كاذب باشد. به این استدلال توجه كنید: «ذبح حیوانات به منظور مصرف گوشت آنها موجب ایجاد درد در آنها می شود، بنابراین ذبح حیوانات بدین منظور كاری نادرست است.» ساختار این استدلال به این شكل است: «a موجب b می شود؛ بنابراین a، c است.» این ساختار به لحاظ قیاسی معتبر نیست. هم چنین استدلال ذبح حیوانات مشابه با استدلال «احمد برادر سعیده است، بنابراین سعیده خواهر احمد است» نیست كه استدلالی معتبر به واسطه معنای واژگان استفاده شده در آن بود؛ چون «ایجاد درد در حیوان» و «نادرست بودن» به طریقه ای كه برادر و خواهر به واسطه تعریفشان به هم مربوطند؛ با یكدیگر ارتباطی ندارند. بدین دلیل برخی معتقدند كه بسیاری از استدلالات اخلاقی كه از مقدمات غیرارزشی به یك نتیجه ارزشی می رسند، به لحاظ قیاسی معتبر نیستند و این امكان وجود دارد كه مقدمات آنها صادق باشد، اما نتیجه كاذب باشد. پایه استدلال آنها این است كه واژگان ارزشی ای كه در نتیجه استدلالات اخلاقی به كار می رود به هیچ طریق منطقی دقیقی با عبارات غیرارزشی كه در مقدمات به كار رفته، مربوط نمی شود. اما واقعاً جوهر مسئله است- باید چیست؟ آیا مسئله این است كه ما نمی توانیم از گزاره هایی درباره آنچه «است»، گزاره هایی درباره باید یا نباید را استنتاج كنیم بدین دلیل كه چنین استدلال هایی منطقاً معتبر نیستند؟ در نوبت بعد به این سئوالات می پردازیم.
احمدرضا همتی مقدم
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید