شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

دنیا بازیچه دست یهود


دنیا بازیچه دست یهود
●تاریخچه یهود
یعقوب فرزند إسحاق، كه او را اسرائیل (بنده خدا) می‏گویند دوازده فرزند داشت كه چهارمین فرزند او (یهوذا) بود.
یهوذا و برادرانش با پدر خود یعقوب، در كنعان (فلسطین) سكونت داشتند و پس از واقعه مشهور حضرت یوسف كه یهوذا هم در آن شركت داشت، در سال۱۷۴۰ قبل از میلاد، كنعان را به عزم مصر ترك گفتند.
آن روزها مصر مملكت پر جمعیّت و با ثروتی بود و هركس بر آن حكومت می‏كرد، چنان بود كه بر جهان حكومت می‏كند.
هنگامی كه برادران یوسف وارد این سرزمین شدند حضرت یوسف پادشاه آن بود، از این جهت آنها زندگی بسیار با شكوهی بهم زدند. و كم‏كم تعدادشان از هزار تجاوز كرده و قبائل متعددی را تشكیل دادند.
این قبیله‏ها سالهای درازی را در أمن و أمان بسر بردند، تا آنكه زمان (فرعون) فرا رسید و چون میان او و قبیله‏های بنی اسرائیل دشمنی هائی از گذشته بود، آنها را ذلیل كرده و به گفته قرآن (مردهایشان را كشته و زنانشان را به اسیری برد)(۱).
پیش از آنكه حضرت موسی(ع) به پیامبری مبعوث گردد، بنی اسرائیل سخت‏ترین روزهای خود را زیر شكنجه‏های طاقت فرسا و فشارهای گوناگون فرعون بسر می‏بردند.
ولی چون موسی(ع) در حوالی سال۱۲۱۳ قبل از میلاد مبعوث شد، روحهای پژمرده آنها را جوان كرده و به جانهای دربند شده آزادی بخشید.
امّا این پیامبر بزرگ، در برابر این خدمات از آن‏ها چه دید و آنها چه پاداشی باو دادند؟
برای مثال یكی از آن پاداشهای ننگین را تاریخ چنین می‏نویسد: شبانگاه حضرت موسی(ع) باتفاق بنی اسرائیل، مصر را مخفیانه ترك گفتند و به رود نیل رسیدند، موسی(ع) با عصای خود آب‏ها را فرمان داد تا اینكه در میان رود راهی نمایان شد.
موسی(ع) أمر كرد تا همگی آن راه را در پیش گرفته و از نیل عبور كنند ولی آنها یك صدا گفتند: ما از دوازده قبیله‏ایم و هر قبیله‏ای عادات و رسوم خاص خود را دارد، بایداین راه به دوازده قسمت تقسیم شود یعنی برای هریك از قبائل یك راه و یك مسیر خصوصی باشد، تا فرمانت را اجرا كنیم.
موسی(ع) به دریا ندا داد: تا دوازده مسیر باز كند و به فرمان خداوند چنین شد.
ولی آنها یك قدم بجلو نرفتند و عذرشان این بود:
ممكن است كه در میان راه ما را با یكدیگر احتیاجی افتد، پس دریا را بگو تا چون پنجره‏ها سوراخ‏هائی در میان دیوارهای آب باز كند، تا هر قبیله‏ای بتواند قبائل دیگر را ببیند و با آنها گفتگو كند، و چنین شد.
ولی باز هم برجای خود ایستاده حركت نكرده و فریاد زدند:
پاهای ما برهنه است و زمین دریا رطوبت دارد و تا امر نكنی زمین خشك شود ما از آنجا عبور نخواهیم كرد.
خداوند امر كرد... زمین خشك شد ولی باز هم برجای خود ایستادند و این بار بی‏ادبی و وقاحت را به منتهی درجه رساندند و با یكدیگر چنین گفتند:
موسی ما را از شهر آواره كرده و اینك می‏خواهد كه در دریا نابودمان كند تا ثروت و اندوخته‏های ما را بتصرّف خویش در آورد.
موسی(ع) با یك دنیا دهشت، در حالیكه لبخند تلخی بر لبانش نقش بسته بود پا به رود نهاده و پیشاپیش آنها به راه افتاد.
این نخستین تجربه و آزمایش تلخی بود كه بنی اسرائیل به موسی(ع) نشان دادند.
باز تاریخ می‏نویسد: چون بنی اسرائیل، از رود نیل خارج شده و به صحرای سینا رسیدند، به موسی(ع) گفتند: ما را از آشیانه خود بیرون آورده و در صحرائی شن زار، سكونت دادی؟ این چه رفتاری است كه با ما می‏كنی؟ مگر ما سنگ هستیم، مگر ما احتیاج به آب و غذا نداریم؟
خدا امر كرد تا از آسمان برای آنها طعام فرستاده و ابری بر آنها سایه افكند و سنگی را امر فرمود تا به آنها آب دهد.
زمانی به همین منوال گذشت تا آنكه روزی به موسی(ع) گفتند: ما طعامهای آسمانی نمی‏خواهیم به خدایت بگو، همان پیاز و عدس را برای ما بفرستد زیرا ما آنها را بهتر دوست می‏داریم.
موسی(ع) گفت: به نزدیكترین قریه‏ها كه رسیدید: آنچه می‏خواهید، خود بكارید و خداوند دیگر برای شما طعامی نخواهد فرستاد.
نافرمانی آنها آنقدر زیاد شد، كه خدا عذابی بر آنها نازل كرد و آن این بود كه مدّت چهل سال در صحراها و بیابانها سرگردان بودند و آنها كه با موسی(ع) از مصر بیرون آمدند، آرزوی شهر را بگور بردند و نوه‏ها و نواده‏هایشان با یوشع بن نون سال۱۵۰۰ قبل از میلاد وارد شهر كنعان شدند(۲).
نخستین دولت یهودی هنگامی تشكیل شد كه (طالوت) یا (شأوول) در بین سالهای ۱۰۹۵ ـ ۱۰۵۵ قبل از میلاد پادشاه گشت، و پایتخت را در سال۱۰۴۹ قبل از میلاد به یبوس (بیت‏المقدّس) تغییر داد.
سلیمان فرزند داود، كه پس از پدرش به مقام پادشاهی و نبوّت رسید، از بزرگترین پادشاهان آنها شناخته شد، در زمان او همه از آرامش و سعادت برخوردار بودند، می‏گویند كه بنای هیكل سلیمان را او ساخت و مدّت هفت سال مهندسین مصر، الجزیره و فینیقیا در آن ساختمان كار می‏كردند(۳).
پس از مرگ سلیمان (بین سال۹۳۲ قبل از میلاد) دولت آنها به دو قسمت تقسیم شد، یكی در شمال كه پایتختش سامره (نابلس) بود و دیگری در جنوب كه پایتختش اورشلیم (بیت‏المقدّس) بوده است(۴).
این دو دولت مدّت۲۰۰ سال باهم جنگیدند تا آنكه (سرجون) امپراطور آشوریها ۷۲۲( قبل از میلاد) بر آنها پیروز گشت و فرمان داد تا همه یهود را از آن منطقه خارج سازند(۵).
پس از آنكه نینوی بدست كلدانیها سقوط كرد (۶۱۴ قبل از میلاد) یهود برای بهم زدن میان آنها و مصریها كه بر كنعان حكومت داشتند سخت مشغول فعالیّت شدند، در اثر آن جنگ دامنه‏داری میان آنها واقع شد بالاخره (نبوخذ نصر) پادشاه بابل در سال (۵۶۲ قبل از میلاد) پیروز شد و برای انتقام از یهود اورشلیم را خراب كرد و هیكل‏ها را نابود نمود و همه را دست بسته به بابل حركت داد (۵۸۶ قبل از میلاد).
مدّت زیادی را در اسیری گذراندند، تا آنكه (كورش) پادشاه ایران، آنها را كه به (افسرای بابل) مشهور بودند، نجات داده و دوباره هیكل را بنا كرد (۵۱۶ قبل از میلاد)(۶).
در ایّام (هیلین) یهود مورد حمله‏های بسیاری قرار گرفتند و آخرین آنها وقتی بود كه رهبر معروف رومانی (قیطس) اورشلیم را خراب كرده، هرچه یهودی بود اسیر كرد و به (رم) فرستاد، این حادثه در سال۷۰ میلادی واقع شد.
و در سال۱۲۵م (ادریانوس) امپراطور رومانی بر آنها حمله كرد اورشلیم را خراب نمود و تعداد پانصد هزار یهودی را كشته و پنجاه هزار نفر از آنها را اسیر كرد(۷).
در عهد (تراجان ـ ۱۰۶م) تعداد زیادی از یهود مخفیانه وارد اورشلیم شده و بنای خرابكاری را گذاردند و چون (ادریانوس) پادشاه روم شد. (۱۱۷ ـ ۱۳۸م) اورشلیم را به تصرف در آورد و انجام دادن مراسم مذهبی را بر یهود آزاد كرد.
یهود به رهبری باركوخیا (۱۳۵م) شورش كردند، ولی پیروز نشدند، در این واقعه بیش از۵۸۰ هزار یهودی بقتل رسید و آنها كه جان سالم بدر بردند، شهر را ترك كرده ادریانوس مجددا اورشلیم را خراب كرده و به جای آن شهر (ایلیا) بنا كرد(۸).
پس از این تاریخ، یهود خرابكاری‏های زیادی كردند و بدنبال آن چندین بار قتل عام شدند كه خود مسبب همه آنها بودند(۹).
●صفات یهود و فشار دولتها
گوستاولوبون فرانسوی می‏گوید: اگر ما بخواهیم صفات یهود را در چند كلمه خلاصه كنیم، باید بگوئیم: یهود مانند انسانهائی هستند كه تازه از جنگل وارد شهر شده‏اند و همیشه از صفات انسانی بی‏بهره بودند، چرا كه همچون پست‏ترین مردم روی زمین زندگی می‏كنند(۱).
بنی اسرائیل همیشه مردمی وحشی، سفاك و بی‏غیرت بوده، حتّی در زمانی كه خود آنها بر كشورهای خود حكومت می‏كردند، باز هم از سفاكی خود دست بر نداشته‏اند، بی‏پروا وارد جنگ شده و چون از پای در می‏آمدند، به یك مشت خیالات غیر انسانی و بی‏اساس پناه می‏بردند. خلاصه آنكه هیچ فرقی میان یهود و حیوانات نمی‏توان گذاشت(۲).
برجسته‏ترین صفات یهود، چنانچه قرآن بیان می‏كند از قرار ذیل است.
۱ ـ قساوت و توحش:
چنانچه خداوند متعال می‏فرماید: (ثفمَّ قَسَتْ قفلفوبفكفمْ مفنْ بَعْدف ذلكْ فَهفیَ كَالْحفجَارَهٔف اَوْ أشَدّف قَسْوَهًٔ وَ إنَّ مفنَ‏الحفجَارهٔف لَما یَتَفَجَّرف مفنْهف الأنْهارف وَ افنَّ مفنْها لَما یَشَّقَّقف فَیَخْرفجف مفنْهف الْماءف وَ افنَّ مفنْها لَما یَهْبفطف مفنْ خَشْیَهٔف اللَّهف وَ مَا اللَّهف بفغاففلف عَمَّا تَعْمَلفونَ)(۳) پس با این معجزه بزرگ باز چنان سخت دل شدند كه دلهایشان چون سنگ یا سخت‏تر از آن شد چه آنكه از پاره سنگها نهرها بجوشد و برخی دیگر سنگ‏ها بشكافد و باز آبی از آن بیرون آید و پاره‏ای از ترس خدا فرود آیند (ای سنگدلان بترسید كه) خدا از كردار شما غافل نیست. و در جای دیگر می‏فرماید:
(فَبفما نَقْضفهفمْ میثاقَهفمْ لَعَنّاهفمْ وَ جَعَلْنَا قفلفوبَهفم قَاسفیَهًٔ یفحَرّفففونَ الْكَلفمَ عَنْ مَواضفعفهف وَ نَسفوا حَظّا مفمّا ذفكّفرفوا بفهف وَلا تَزالف تَطّلفعف عَلی خائفنَهٔف مفنْهفمْ افلاّ قَلیلاً مفنْهفم)(۴) پس چون بنی اسرائیل پیمان شكستند آنان را لعنت كردیم ودلهایشان را سخت گردانیدیم (كه موعظه در آنها اثر نكرد) كلمات خدا را از جای خود تغییر می‏دادند و از بهره آن كلمات كه به آنها داده شد در (تورات) نصیب بزرگی را از دست دادند و دائم بر خیانتكاری و نادرستی آن قوم مطّلع می‏شوی جز قلیلی از آنها كه با ایمان و نیكوكارند.
قساوت قلب و سنگدلی آنها را تاریخ در تمام اعصار و قرون خود روشن كرده است.
(كاسیوس) در كتاب۷۸ خود در فصل۳۲ در حوادث سال۱۱۷ م، می‏نویسد:... مطابق همین تاریخ یهود در غرب دریای طرابلس به رهبری (آندریا) برای كشتن رومیها و یونانیها خروج كرده همه را از دم تیغ گذراندند، سپس خونهایشان را آشامیده، گوشتهایشان را خوردند، سرها و استخوانها را قطعه قطعه كرده و به سگها دادند.
خیلی از ما را هم مجبور كردند كه یكدیگر را مثل حیوانات بكشیم. تعداد آن كسانی كه در این كشتار به قتل رسیدند به۲۲۰۰۰۰ نفر رسید.
و همانند این كشتار را در مصر و قبرس به رهبری (آرتمیون) تكرار كردند و در این كشتار هم۲۴۰۰۰۰ نفر به قتل رسیدند.در (سافیل) واقع در اسپانیا،۱۳۸ مسیحی را به یكی از مقابر دور از شهر برده و آنها را با گلوله مجروح و سپس زنده به گور كردند، بطوریكه دستهایشان از قبر بیرون مانده و برخی از اجساد بطور كامل زیر خاك پنهان نشده بود.
البته این قساوت قلب برای یهود، تازگی ندارد و حتّی در همین جنگ اخیر (۱۹۶۷م) مسلمانان و اسرائیل هنگامی كه آنها بر بیت‏المقدّس پیروز شدند، به یكی از قریه‏های نزدیك شهر حمله برده و مردم بی‏دفاع و بی‏گناه از ترس به مسجد پناه بردند. ولی یهود مگر مسجد می‏فهمد؟ وقتی همه مردم وارد مسجد شدند هلی‏كوپترها بر فراز مسجد به پرواز در آمده و دهها نفر از مردم بی‏گناه و بی‏دفاع را با مواد منفجره به خون خود آغشته نموده و آتش زدند(۵).
۲ ـ كشتن انبیاءالله:
قرآن مجید در این باره می‏فرماید: (وَلَقَدْ اتَیْنا مفوسَی الْكفتابَ وَقَقَّیْنا مفنْ بَعْدفهف بفالرّفسفلف وَ اتَیْنا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیّفناتف وَأیَّدْناهف بفرفوح الْقفدفسف أفَكفلَّما جائَكفمْ رَسفولٌ بفما لا تَهْوی اَنْففسَكفمف اسْتَكْبَرْتفمْ فَفَریقا كَذَّبْتفمْ وَ فَریقا تَقْتفلفونَ)(۶).
و ما به موسی كتاب تورات را عطا كردیم و از پی او پیغمبران را فرستادیم و عیسی(ع) پسر مریم را به ادلّه روشن، حجّتها دادیم و او را به واسطه روح‏القدس اقتدار و توانائی بخشیدیم، آیا هر پیامبری كه بر خلاف هوای نفس شما اوامری از جانب خدا آورد از امرش سرپیچی كرده از راه حسد گروهی را تكذیب می‏كنید و گروهی را می‏كشید؟
همچنین می‏فرماید: (وَافذا قیلَ لَهفم امفنفوا بفما أَنْزَلَ اللَّهف قالوفا نفؤْمفنف بفما افنْزفلَ عَلَیْنا وَ یَكْففرفونَ بفما وَرآءَهف وَ هفوَ الحَقّف مفصَدّفقا لفما مَعَهفمْ قفلْ فَلفمَ تَقْتفلفونَ اَنْبیاءَ اللَّهف مفنْ قَبْلف افنْ كفنْتفمْ مفؤْمفنینَ)(۷).
و چون به یهود گفته شد ایمان بیاورید به قرآنی كه خدا برای (هدایت بشر) فرستاده، پاسخ دادند كه تنها به تورات، چون به ما نازل شده ایمان می‏آوریم و به غیر تورات كافر می‏شوند در صورتی كه قرآن حقّ است و كتاب آنها را تصدیق می‏كند، بگو ای پیغمبر اگر شما در دعوی ایمان به تورات راستگو بودید به كدام حكم تورات قبل از این پیغمبران را كشتید؟
و باز قرآن می‏فرماید: (لَقَدْ اَخَذْنا میثاقَ بَنی اسْرائیلَ وَاَرْسَلْنا افلَیهفمْ رفسفلا كفلَّما جآئَهفمْ رَسفولٌ بفما لا تَهْوی اَنْففسفهفمْ فَریقاً كَذَّبفوا وَ فَریقاً یقتفلوفنَ)(۸).
از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم (كه خدا را اطاعت كنند) و پیامبرانی بر آنها فرستادیم (كه احكام خدا بیاموزند) هر رسولی آمد چون بر خلاف هوای نفس آنها گفت، گروهی را تكذیب كرده و گروهی را كشتند.
عجیب آنكه كشتن پیامبران آنقدر در بین آنها معمول شده بود كه صورت طبیعی به خود گرفته بود، چنانچه در روایات است كه یهود مابین طلوع فجر تا طلوع آفتاب۷۰ پیامبر را سر بریدند و سپس دكانهای خود را باز می‏كردند مثل اینكه هیچ كاری نكرده‏اند(۹).
از جمله پیامبرانی كه بدست آنها به قتل رسیدند، یحیی و زكریّا(علیهماالسلام) بودند كه فقط بخاطر آنكه آنها را از فحشاء و منكرات منع می‏كردند مستحق قتل شدند.
چنانچه می‏خواستند (هارون) جانشین حضرت موسی(ع) را به قتل برسانند. و برای عیسی(ع) چوبه‏های دار نصب كردند.
و از همه بزرگتر آنكه پیامبر اسلام(ص) را شهید كردند چنانچه در تواریخ می‏نویسند: پس از فتح خیبر همسر (سلام بن مشكم) یهودی كه ظاهرا اسلام آورده بود طعامی از گوشت ران گوسفند مهیّا كرده، و به خدمت رسول اكرم(ص) فرستاد، پیامبر خدا(ص) كه هیچ وقت عادت نداشت غذا را تنها میل كند، (بفشر بن براء) را دعوت كرد بفشر هم دست برده و قطعه‏ای از آن گوشت را خورد و مقداری از آن را جوید، یك مرتبه لقمه را از دهان انداخته، فریاد زد (به خدا قسم كه این گوشت به من خبر می‏دهد كه مسموم است) ولی آن زهر آنقدر قوی بود، كه بفشر را در همان جا به قتل رسانیده و پیامبر اكرم (ص) را پس از چند هفته شهید كرد(۱۰).
۳ ـ دروغ، افتراء، تحریف:
قرآن می‏فرماید: (وَدَّتْ طائففَهٌٔ مفنْ اَهْلف الْكفتابف لَوْ یفضفلّفونَكفمْ وَ ما یفضفلّوفنَ افلاّ اَنْففسَهفمْ وَ ما یَشْعفرونَ)(۱۱).
گروهی از اهل كتاب انتظار و آرزوی آن دارند كه شما را گمراه كنند، به آرزو نخواهند رسید و این را نمی‏فهمند.

و می‏فرماید: (یا اَهْلَ الْكفتابف لفمَ تَلْبفسفونَ الْحَقَّ بفالْباطفلف وَ تَكْتفمفونَ الْحَقَّ وَ اَنْتفمْ تَعْلَمفونَ)(۱۲).
ای اهل كتاب چرا حقّ را به باطل مشبه می‏سازید تا چراغ حقّ را به باد شبهات خاموش كنید در صورتی كه به حقّانیّت آن آگاهید.
(مفنَ الَّذینَ هادفوا یفحَرّفففونَ الْكَلفمَ عَنْ مَواضفعفهف وَ یَقفولفونَ سَمفعْنا وَ عَصَیْنا وَاسْمَعْ غَیْرَ مفسْمَعف وَ راعفنا لَیّا بفاَلْسفنَتفهفمْ وَ طَعْناً ففی‏الدّینف وَلَوْ اَنَّهفمْ قالفوا سَمفعْنا وَ اَطَعنا وَاسْمَعْ وَانْظفرْنا لَكانَ خَیْرا لَهفمْ وَ اَقْوَمَ وَلكفنْ لَعَنَهفمف‏اللَّهف بَكففْرفهفمْ فَلایفؤْمفنفونَ افلاّ قَلیلاً)(۱۳).
گروهی از یهود كلمات خدا را از جای خود تغییر داده و می‏گویند: فرمان خدا را شنیده و از آن سر می‏پیچیم و (به زبان جسارت با تو خطاب می‏كنند) می‏گویند بشنو كه كاش شنوا باشی و گویند ما را رعایت كن و گفتار شان زبان بازی و تمسخر به دین است و اگر به احترام می‏گفتند كه ما فرمان حقّ را شنیده و تو را اطاعت كنیم و تو سخن ما بشنو و به حال ما بنگر، آنان را نیكوتر بود و به صواب نزدیكتر. خدا آنها را چون كافر شدند لعنت كرد كه به جز اندكی از آنها (لایق رحمت خدا نیستند) ایمان نمی‏آورند.
(... مفنَ‏الَّذینَ هادفوا سَمّاعفونَ لفلْكَذفبف سَمّاعفونَ لفقَوْمف آخَرینَ لَمْ یَأتفوكَ یفحَرّفففونَ الْكَلفمَ مفنْ بَعْدف مَواضفعفهف...)(۱۴).
و نیز اندوهگین مباش از یهودانی كه جاسوسی كنند، سخنان فتنه خیز به جای كلمات حق تو به آن قومی كه از كبر نزد تو نیامدند، می‏رسانند (مانند یهودان خیبر) (آنها از دشمنی و عناد به اسلام كلمات حقّ را بعد از آنكه به جای خود مقرّر گشت) به میل خویش تغییر دهند.
۴ ـ مكر و خدعه:
این دو صفت دو عصای ضخیمی است كه همیشه یهود در كارهای خود بر آنها تكیه می‏كنند. مكر و خدعه در ذات هر یهودی است، در هركجا و در هركاری كه انجام می‏دهد با او همراه می‏باشد.
قرآن می‏فرماید: (وَ مَكَرفوا وَ مَكَرَاللَّهف وَاللَّهف خَیْرفالْمكفرینَ)(۱۵).
یهود با خدا مكر كردند، خدا هم در مقابل با آنها مكر كرد و از همه كس خدا بهتر مكر تواند كرد.
(یا اَیّفهاالرَّسفول لایَحْزفنْكَ الَّذینَ یفسارفعفونَ ففی‏الْكففْرف مفنَ‏الَّذینَ قالفوا آمَنّا بفاَفْواهفهفمْ وَلَمْ تفؤْمفنْ قفلفوبفهفمْ...)(۱۶).
ای پیغمبر غمگین از آن مباش كه گروهی از آنان كه به زبان اظهار ایمان كنند و به دل ایمان نیاورند به راه كفر می‏شتابند.
۵ ـ مال اندوزی و ثروت پرستی:
وقتی كه موسی(ع) برای آوردن الواح به كوه طور رفت و سامری گوساله‏ای از طلا و نقره برای آنها ساخت، از آن روز تا به امروز ثروت بزرگترین معبود یهود است.
هر یهودی سعی می‏كند مالهای جهان را تحت اختیار خود در آورد و ازاین راه اختیار دار مردم باشد.
خداوند متعال می‏فرماید: (وَلَقَدْ جائَكفمْ مفوسی بفالبَیّفناتف ثفمَّ اتَّخَذْتفمف الْعفجْلَ مفنْ بَعْدفهف وَ اَنْتفمْ ظالفمفونَ)(۱۷).
و با آن همه آیات و دلایل روشن كه موسی برای شما آشكار نمود باز گوساله‏پرستی اختیار كردید در غیاب او، كه مردمی سخت ستمكار بودید.
(وَ تَری كَثیرا مفنْهفمْ یفسارفعفونَ ففی‏الافثْمف وَالْعفدْوانف وَ اَكْلفهفمف السّفحْتَ لَبفئْسَ ماكانفوا یَعْمَلفونَ)(۱۸).
بسیاری از آنها را بنگری كه در گناه و ستمكاری و خوردن حرام می‏شتابند، بسیار كار بدی را پیشه خود ساخته‏اند.
۶ ـ پیمان شكنی و نقض عهد:
اگر امكان داشت تا پیمان شكنی را مجسّم كنیم... می‏بایستی به یهود نگاه كرد. چه پیمانها و عهدهائی را كه زیر پا نهادند و شرافت انسانیّت را لگدمال نمودند؟
هنگامی كه پیامبر اسلام(ص) خندق را حفر كرد و مانع عبور سپاه كفار شد، یهود (بنی قریظه) كه هم پیمان رسول الله(ص) بودند یك جلسه اضطراری تشكیل داده و با خود قرار گذاشتند، كه آنها از پشت بر لشكر اسلام حمله كنند و هم از طرف دیگر كفار بر آنها حمله‏ور شوند تا بدین وسیله اسلام را از ریشه نابود سازند، ولی سرانجام لشكر أحزاب شكست خورد و این بار نوبت این قبیله خائن رسید.
پیامبر اكرم(ص) مدّت۲۵ روز آنها را محاصره كرد، تا بالاخره تسلیم شدند.
بعد از آن۷۰۰ مرد سلحشور را دربند كرده خدمت پیامبر اسلام(ص) آوردند، پیامبر اكرم فرمود: هركس را كه می‏خواهید انتخاب كنید تا در باره شما قضاوت كند. آنها (سعد بن معاذ) را كه قبلا از همان قبیله خیانت كار بود انتخاب كردند، سعد كه طبیعت آنها را می‏دانست أمر كرد، تا تمام مردها را گردن زده و زنهایشان را اسیر كنند. هنگامی كه پیامبر خدا(ص) قضاوت سعد را شنید، فرمود: بخدا قسم حكم تو مطابق حكم خدا بود(۱۹).
۷ ـ فساد اخلاق:
فساد اخلاق، یكی از وسائل شرافتمندانه پیشرفت یهود است و به قول هیتلر هر دفملی را كه انسان بشكافد خواهد دید كه میلیونها یهودی داخل آن مشغول فسادند(۲۰).
قرآن مجید می‏فرماید: (لفعفنَ الَّذینَ كَفَرفوا مفنْ بَنی افسْرائیلَ علی لفسانف داوفدَ وَ عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ ذلفكَ بفما عَصَوْا وَ كانفوا یَعْتَدفونَ كانفوا لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مفنْكَرف فَعَلفوهف لَبفئْسَ ما كانفوا یَفْعَلوفنَ)(۲۱).
كافران بنی اسرائیل به زبان داود و عیسی بن مریم مورد لعن و نفرین واقع شدند كه نافرمانی حكم خدا كرده و از حكم حقّ سركشی كردند، آنها هیچگاه از كار زشت خود (با آن همه پند و اندرز رسولان) دست بر نداشتند و آنچه می‏كنند چقدر زشت و ناشایسته است.۸ ـ ربا خواری:
قرآن مجید در این باره می‏فرماید:
(فَبفظفلْمف مفنَ‏الَّذینَ هادفوا حَرَّمْنا عَلَیْهفمْ طَیّفباتف افحفلَّتْ لَهفمْ وَ بفصَدّهفمْ عَنْ سَبیلف اللَّهف كَثیرا وَاَخْذفهفمف الرّفبوا وَقَدْ نفهفوا عَنْهف وَاَكْلفهفمْ اَمْوالَ النّاسف بفالْباطفلف وَ اَعْتَدْنا لفلْكاففرینَ مفنْهفمْ عَذابا اَلیما)(۲۲).
پس به جهت ظلمی كه یهود (در باره پیامبران و عیسی(ع) و در حقّ خود) كردند و هم بدین جهت كه بسیاری از مردم را از راه خدا منع نمودند، ما نعمتهای پاكیزه خود را كه بر آنان حلال بود، حرام كردیم و از این جهت كه ربا می‏گرفتند، در حالی كه از آن نهی شده بودند، نیز از این رو كه اموال مردم را به باطل (مانند رشوه و خیانت و سرقت) می‏خوردند. و ما برای كافران آنها عذابی دردناك مهیّا ساختیم.
این شمه‏ای از صفات رذیله و برجسته یهود است و شاید همین عادات و روشهای ناپسند بوده كه همیشه آنها را تحت فشار دولتها قرار می‏داد و همین سبب شد كه یهود را از بیشترین كشورهای جهان اخراج كنند.
در سال۱۲۹۰ میلادی یهود، مردم (انگلستان) را بستوه در آورد، در نتیجه (ادوارد) فرمان داد كه همه آنها را از كشور انگلستان بیرون كنند و در اعلامیه‏ای كه از طرف او منتشر شد آمده بود كه: یهود باید قبل از عید قدسین از كشور انگلستان خارج شوند و چنانچه كسی از این تاریخ خارج نشود او را اعدام كرده و به دار آویزان كنند و جسدش را چهار قسمت بنمایند.
در اثر این فرمان، تعداد۱۶۰۰۰ یهودی كه ساكن انگلستان بودند آنجا را ترك كرده و تمام اموال آنها مصادره شد.
پس از این تاریخ مدّت۴۰۰ سال ورود یهود به انگلستان ممنوع بود، تا آنكه (كرمویل) در سال۱۶۵۷ میلادی تحت شرائطی اجازه داد كه وارد كشور انگلستان شوند(۲۳).
در همین سال برای نخستین بار به یهود اجازه داده شد كه اوّلین كنیسه خود را در لندن بنا كنند.
و فقط در سال۱۶۷۴ به یهود (آمریكا) كه در آن وقت یكی از مستعمرات بریتانیا بود اجازه دادند كه علنا عبادت كنند. و در سال۱۸۴۱ اولین روزنامه یهودی در انگلستان منتشر شد.
در كشور فرانسه (لویس اغسطس) یهود را از آن كشور بیرون كرد و تا مدّت۲۰ سال از ورود آنها جلوگیری نمود. و در عهد (فیلیپ زیبا) برای دومین بار آنها را از فرانسه بیرون كرده و تمام دارائیهای آنها را مصادره نمود. و در سال۱۳۴۱ میلادی، مردم بر علیه یهود شورش كرده و هزاران یهودی را سر بریدند، این شورش چندین سال ادامه داشت، بطوریكه در سال۱۳۹۴ یك یهودی در كشور فرانسه وجود نداشت.
در سال۱۴۹۲ به آنها اجازه داده شد كه وارد فرانسه شوند، ولی تا اواسط قرن شانزدهم به آنها اجازه سكونت در شهر را ندادند(۲۴).
یهود چندین بار در كشور (آلمان) طرد شدند كه آخرین مرتبه بدست هیتلر انجام گرفت و مدّت۱۲ سال وحشت‏ناكترین شكنجه‏ها را از طرف نازیها تحمّل كردند.
ما نمی‏دانیم هیتلر روی چه اساسی آنها را نابود كرد، ولی همین قدر می‏دانیم كه یهود ملتی پست و بی‏شرافت است و انسانیّت از دست او زخمهای زیادی بر تن دارد و آنچه بر سرش آمده كیفر خونریزیهای او نخواهد بود.
در كشور (اسپانیا) در تاریخ۳۱ مارس سال ۱۴۹۲ (فردیناند) اعلامیه‏ای صادر كرده و در آن از یهود خواست كه تا آخر ماه یولیو این كشور را برای همیشه ترك گویند، در اثر این فرمان تعداد۵۰۰۰۰۰ یهودی از اسپانیا خارج شدند.
همچنین از كشورهای (شوروی سابق، لهستان، ایتالیا، روم، بلغارستان، سویس و مجارستان) یهود چندین بار طرد و اخراج شدند.
●آرمانهای غیر انسانی
یگانه آرمان یهود كه صراحتا اعلام می‏شود آن است كه یك دولت یهودی جهانی بپا كنند، یعنی همه دنیا را تحت تصرّف خویش در آورند.
این حكومت بنا به گفته خود آنها از اسرائیل سرچشمه خواهد گرفت و پس از غلبه بر (نیل تا فرات) در راه آن گامهای بزرگتری خواهند برداشت.
به عقیده آنها، اگر از (نیل تا فرات) را بدست بیاورند بقیه مناطق، خواهی نخواهی تسلیم خواهند شد، زیرا این منطقه كه با منابع سرشار خود ثروتمندترین مناطق جهان را تشكیل می‏دهد، گلوی دنیا محسوب می‏شود و كسی كه بتواند بر آن حكومت كند چنان است كه بر جهان حكومت داشته است.
تورات می‏گوید: در آن روز به ابرام (ابراهیم) گفت: این زمین را به نسل تو خواهم داد، از نهر مصر تا نهر بزرگ فرات(۲۵).
تا آنكه خداوند تو و نسل تو باشم... همه زمین‏های غربت تو را به تو و نسل تو بر می‏گردانم... زمین‏های كنعان را به ملك ابدی تو خواهم در آورد(۲۶). یهود پروردگار ما در (حوریب) با ما سخن گفت: بس است آنچه در این كوه توقف نمودید، بروید بالای كوه اموریین جنوب و سواحل دریا و زمین‏های كنعان و لبنان تا نهر بزرگ فرات را به تصرّف درآورید. داخل شوید و زمینهائی را كه خداوند به آنها قسم یاد كرده كه آنها را به ابراهیم و اسحاق و یعقوب و فرزندان آنها بدهد تملّك كنید(۲۷).
یهود برای تحقّق بخشیدن به این نویدها و مژده‏های دیگری كه در (تلمود) وارد شده است در مرحله اوّل یك حكومت مخفیانه مركب از۳۰۰ یهودی را تشكیل داد و یك نفر را (وارث سلیمان و داود) بعنوان پادشاه آن انتخاب نمود.
این حكومت مخفی در حقیقت صاحب مال، نفوذ و همه كاره اروپا بود(۲۸).
آقای (ولترراتنو) یهودی در روزنامه خود در تاریخ ۲۵/۱۲/۱۹۰۹ می‏نویسد: سرنوشت اروپا فقط بدست۳۰۰ نفر كه هریكی رفقای دیگر خود را بخوبی می‏شناسد تعیین می‏گردد. این۳۰۰ نفر كه همه یهودی می‏باشند، دارای وسائل كافی برای سرنگون ساختن رژیمهای مخالف هستند.
یهود این حكومت جهانی خود را به یك افعی بسیار بزرگی تشبیه می‏كنند كه از سال۷۰م، برای نابود كردن جهان در حركت است. دفم این افعی در فلسطین باقی خواهد ماند و سر آن به حركت خواهد آمد، تا آنكه تمام دنیا خراب شود و در این وقت سر او از این جهانگردی ننگین خود باز گشته و در شهر بیت‏المقدّس زیر پرچم یهود آرام خواهد گرفت.
ولی چون این آرمان كاملاً غیر انسانی، با وجود ادیان و اخلاق، امكان‏پذیر نبوده است، آنها سخت می‏كوشند تا از اخلاق و دین مفهومی باقی نماند.
خاخام (ریچران) در یكی از سخنرانی‏های خود كه بر سر قبر (سیمون بن یهوذا) در شهر براغ سال۱۸۶۹م، ایراد كرده و در مجله (كانت مپران) كه در تاریخ ۱/۷/۱۸۸۰م، چاپ شده است، می‏گوید: پدران گذشته ما هر ساله كنفرانسی بر سر این قبر تشكیل می‏دادند و این وظیفه ما است كه اوّل هر قرن این كنفرانس را تشكیل داده و برای سیطره بر جهان طرح و برنامه‏ریزی بنمائیم.
اكنون هیجده قرن از جنگ یهوذا تا این زمان می‏گذرد، برای این كه خداوند وعده داده است ابراهام قدرت پیدا می‏كند بر جهان و در این مدّت یهود، اهانتها و جسارتهای زیادی بخود دیده و چندین بار قتل عام شده، ولی آنها تسلیم نشده و اگر در دنیا پراكنده می‏باشند علّتش این است كه دنیا ملك آنها است.
و اضافه می‏كند: اینك ملّت ما گامهای بزرگی را بسوی قله جهان برداشته و هر روز كه می‏گذرد بر قوّت و قدرت و نفوذ ما افزوده می‏شود. ما خداوند این زمان را كه عبارت از طلا است مالك هستیم، همان خداوندی كه هارون آن را بصورت گوساله‏ای در آورد و ما آن را پرستش كردیم و اینك بصورت خداوند تمام مردم جهان در آمده است. در آن لحظه كه طلاهای جهان بدست ما در آید وعده‏های أبراهام (ابراهیم(ع)) را عملی خواهیم كرد و بر جهان سیطره كاملی خواهیم یافت.
مقدمه كتاب دنیا بازیچه دست یهود نوشته عالم دانشمند آیت الله شیرازی
پی نوشت:
۱ ـ سوره بقره، آیه۴۹.
۲ ـ (موقف علماء الاسلام من‏الیهود)، چاپ كربلا، صفحه۱۰.
۳ ـ مجله العربی چاپ كویت۷، شماره ۱۰۹، سال۱۹۶۷.
۴ ـ فلسطین والضمیر الانسانی، صفحه۵۴.
۵ ـ مجله العربی شماره۱۰۹ صفحه۵۴.
۶ ـ تاریخ الاسرائیلین ـ تألیف شاهین مقاریوس، چاپ المقتطف۱۹۰۴.
۷ ـ مجله العربی۱۰۹، صفحه۵۵.
۸ ـ تاریخ القدس، تألیف عارف المعارف، چاپ دارالمعارف۱۹۵۱.
۹ ـ برای توضیح بیشتر به كتاب (خطرالیهودیهٔ العالمیهٔ)، تألیف بدالله التل مراجعه شود.
۱ ـ (الیهود فی ‏تاریخ الحضارات الاولی)، ترجمه عادل، قاهره۱۹۵۰.
۲ ـ همان مدرك، صفحه۵۸.
۳ ـ سوره بقره، آیه۷۴.
۴ ـ سوره مائده، آیه۱۳.
۵ ـ این خبر در تمام رادیوها و روزنامه‏ها و جرائد آن زمان منتشر شد.
۶ ـ سوره بقره، آیه۸۷.
۷ ـ سوره بقره، آیه۹۱.
۸ ـ سوره مائده، آیه۷۰.
۹ ـ قصص الانبیاء.
۱۰ ـ موقف علماءالاسلام من‏الیهود، صفحه۲۹، مكتب اسلام شماره ۳، سال۹، صفحه۱۶۲، معروف این است كه پیامبر در موقع بیماری خود چنین می‏فرماید: این بیماری از آثار غذای مسمومی است كه آن زن یهودی پس از فتح خیبر برای من آورد. زیرا اگرچه پیامبر اولین لقمه را بیرون انداخت، ولی آن زهر با آب دهان پیامبر كمی مخلوط شد و روی دستگاههای بدن آن حضرت اثر خود را گذارد.
۱۱ ـ سوره آل عمران، آیه۶۹.
۱۲ ـ سوره آل عمران، آیه۷۱.
۱۳ ـ سوره نساء، آیه۴۶.
۱۴ ـ سوره مائده، آیه۴۱.
۱۵ ـ سوره آل عمران، آیه۵۴.
۱۶ ـ سوره مائده، آیه۴۱.
۱۷ ـ سوره بقره، آیه۹۲.
۱۸ ـ سوره مائده، آیه۶۲.
۱۹ ـ قصص الانبیاء.
۲۰ ـ (تاریخ آلمانیا الهتلریه)، جلد۱.
۲۱ ـ سوره مائده، آیه۷۸ و۷۹.
۲۲ ـ سوره نساء، آیه۱۶۰ و۱۶۱.
۲۳ ـ مجله (الآداب)، ۱۱/۱۹۵۷، صفحه۴۳.
۲۴ ـ (خَطَر الیهودیهٔ العالمیهٔ علی الإسلام والمسیحیهٔ)، صفحه۱۱۴.
۲۵ ـ سفر پیدایش اصحاح، صفحه۱۵.
۲۶ ـ همان مدرك، صفحه۱۷.
۲۷ ـ تثنیه اصحاح اوّل.
۴ ـ (الیهودیهٔ العالمیهٔ)، صفحه۱۳۵.
منبع:mouood.org
منبع : خبرگزاری فارس