یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


رقابت زیربنای توسعه در ژاپن


رقابت زیربنای توسعه در ژاپن
مدیریت یا عامل انسانی مهم‌ترین دلیل تحولاتی است که امروزه بشر در همهء زمینه‌ها شاهد آن است. بشر اکنون به این نتیجه رسیده که حتی یک نفر هم می‌تواند برای رسیدن به توسعه نقش مهم و موثری داشته باشد. در این نوشتار اندیشه‌ها و تجارب آکیو موریتا، مدیر و کارآفرینی که نقش مهمی‌‌در توسعهء شرکت سونی و کشورش داشته مورد توجه قرار گرفته است.
آکیو موریتا از بزرگ‌ترین پایه‌گذاران عصر دیجیتال است. وی بنیانگذار شرکت سونی، غول صنعت الکترونیک و فن‌آوری اطلاعات در جهان امروز به شمار می‌رود. شرکت او، اکنون به عنوان مظهر و رمز فن‌آوری ممتاز و کیفیت عالی صنعت ژاپن شناخته می‌شود. رادیو ترانزیستوری، تلویزیون دستی کوچک، پخش استریویی واکمن، واچمن، پخش دیسکت، دیسکمن همه از ابزارهایی است که شرکت او به دنیا معرفی کرده است. سونی، استریو را در ژاپن معرفی کرد. اولین ضبط و پخش ویدئو خانگی را لابراتوارهای این شرکت ساختند. سیستم ترینیترون و روش تازهء تزریق تصویر رنگی در لامپ تصویری را سونی اختراع کرد. مخترع فلاپی ۳/۵ اینچ قدیمی‌ رایانه، ابداع این شرکت بود، به وسیلهء دوربین‌های ویدئویی دستی و دستگاه‌های پخش ویدئویی، جمع‌آوری اطلاعات و اخبار تلویزیونی را به طور انقلابی تغییر داد و در ساختن دوربین عکاسی بدون فیلم موویکا که از سیستم دیسکتی استفاده می‌کرد، سونی یک پیشرو تمام عیار بود. دستگاه‌های فیلمبرداری هشت میلیمتری که اکنون میلیون‌ها نفر در اقصی نقاط جهان، شیرین‌ترین خاطرات خود را به کمک آن‌ها به تصویر می‌کشند، ابداع شرکت سونی بود. بنیانگذار سونی به نقل از پدرش می‌گوید: «پدرم عادت داشت بگوید که تمام ثروت جهان نمی‌تواند به شخص آموزش و فرهنگ بدهد مگر این‌که شخص خود تصمیم بگیرد که بنشیند و سخت مطالعه و تحصیل کند.»
آکیو موریتا در ۲۶ ژانویه سال ۱۹۲۱ در شهر ناگویای ژاپن از خانواده‌ای مقتدر و متمول زاده شد. با آن‌که پدرش انتظار داشت او به عنوان فرزند بزرگ خانواده پای در راه او گذارد و تجارت‌خانهء او را در حرفهء صنایع نوشیدنی اداره کند اما آکیو از همان کودکی به وسایل الکتریکی و صوتی علاقه‌مند بود و می‌خواست بداند اشیا چگونه کار می‌کنند. رویای او ساخت یک گرامافون الکتریکی بود. به همین دلیل رشتهء فیزیک را در دانشگاه اوزاکا برگزید. پس از فراغت از تحصیل و در بحبوحهء جنگ جهانی دوم که ژاپن درگیر جنگ بود به عنوان افسر نیروی دریایی در دفتر فن‌آوری، کار روی تکمیل دستگاه‌ها و سلاح‌های حرارت‌یاب و ادوات هدف‌گیر شبانه را آغاز کرد. در همان جا بود که با مهندس تیزهوشی به نام ماسارو ایبوکا آشنا شد. ایبوکا نابغهء اختراع بود و در همان زمان شرکتی را به نام ابزار دقیق ژاپن تاسیس کرده و آمپلی فایر نیرومندی ساخته بود که می‌توانست آشفتگی جریان مغناطیسی در اعماق آب را برای زیردریایی‌ها اندازه‌گیری کند.
پس از بمباران اتمی‌ ژاپن در سال ۱۹۴۵ و پایان یافتن جنگ، موریتا به شهر خود ناگویا برگشت و ایبوکا نیز با هفت کارمند خود که از شرکت قبلی به همراه آورده بود در ساختمانی کهنه و خالی و نیمه ویرانه در توکیو شرکت جدیدی را تاسیس کرد.
موریتا پس از مدت کوتاهی برای تدریس به توکیو آمد و اطلاع یافت که دوست و همکار او ایبوکا سلسله مقالاتی را در زمینهء دستگاه‌های الکتریکی در روزنامهء معروف ژاپنی «آساهی» می‌نویسد و شرکتی نیز در این باره تاسیس کرده است. او به ملاقات دوستش شتافت و تصمیم گرفت به صورت نیمه‌وقت و پس از مدت کوتاهی تمام‌وقت به او بپیوندد و با همفکری یکدیگر شرکت جدید خود را تاسیس کند. ایبوکا ۳۸ ساله و موریتا ۲۵ ساله در سال ۱۹۴۶ شرکتی را با نام شرکت مهندسی مخابرات توکیو (TOTSUKO) با ۵۰۰ دلار سرمایه ۰۰۰۰ر۱۹۰ ین) و ۲۰ نفر عضو تاسیس کردند. محل فعالیت شرکت طبقهء سوم یک ساختمان نیمه مخروبه در منطقهء منهدم شده‌ای قرار داشت که تمامی ‌دیوارهای بتونی آن شکاف‌های عمیق برداشته بود. به این ترتیب سنگ‌بنای شرکت عظیم سونی به همت دو انسان سخت‌کوش با فعالیت تعمیر رادیو گذاشته شد. ۱۲ سال بعد و پس از دستیابی به موفقیت‌های پی‌درپی در کار روی محصولات الکتریکی و عرضهء فرآورده‌های صوتی و تصویری نظیر پلوپز برقی، ولت متر، بالش برقی، ضبط صوت، رادیو، تلویزیون و ویدئو، شرکت به نام «سونی» تغییر نام داد.
موریتا در سال۱۹۵۳ اولین سفر خود را به آمریکا و اروپا انجام داد و کمی‌ بعد با فکر گسترش صادرات و کسب و کار سونی به ماورای مرزهای ژاپن و به‌ویژه آمریکا، به همراه خانوادهء خود به نیویورک رفت و در سال ۱۹۶۰ شرکت سونی آمریکا را تاسیس کرد. اولین رادیوی ترانزیستوری جهان )۵۵(TR- در سال ۱۹۵۶ توسط این شرکت ساخته شد و سال بعد کوچک‌ترین رادیوی ترانزیستوری جیبی )۶۳(TR- با ابعاد ۳۲ ۱۱۲۲۷۱۱ میلیمتر و قیمت ۱۳۸۰۰ ین عرضه شد، البته این رادیو کمی‌ بزرگ‌تر از جیب معمولی پیراهن بود بنابراین موریتا پیراهنی با جیب بزرگ‌تر برای خود تهیه کرده بود که بتواند عنوان جیبی را برای آن اثبات کند قیمت صادراتی این رادیو_ ۳۹/۹۵ دلار بود.
اولین تلویزیون ترانزیستوری مدل هشت اینچی )۳۰۱-۸(TV در سال ۱۹۵۹ و کوچک‌ترین و سبک‌ترین تلویزیون )۳۰۳-۵(TV در سال ۱۹۶۲ و بالاخره تلویزیون‌های رنگی کروماترون در سال ۱۹۶۴ و ترنیترون در سال ۱۹۶۸ ساخته و عرضه شد.
شمارش تعداد محصولاتی که این شرکت از آغاز تاسیس تاکنون ابداع و به بشریت عرضه داشته مشکل است و علاوه بر مواردی که برشمرده شد، ویدئو، دیسک فشرده، فلاپی دیسک، نوارهای ویدئویی بتاماکس، واکمن، تلویزیون دستی کوچک، پخش استریو، دوربین‌های فیلمبرداری هشت میلیمتری، دوربین‌های عکاسی و ده‌ها اختراع دیگر را شامل می‌شود.
در مدت همکاری این دو یار باوفا، ایبوکا انرژی خود را روی انجام تحقیقات فن‌آوری و توسعهء محصول متمرکز کرد و موریتا دست به گسترش سونی در مناطق مختلف دنیا، جهانی‌سازی شرکت و توجه به مسایل مالی، توسعهء منابع انسانی و ورود به دنیای نرم‌افزار زد. موریتا پیشتاز طرح ایدهء جهانی شدن شرکت‌ها بود و برای گسترش شرکت خود به بسیاری نقاط دنیا رفت و آمد می‌کرد. او شناخته‌شده‌ترین ژاپنی در آمریکاست که جوایز متعددی را دریافت کرده است. توانایی او در مطالعه و شناخت دو فرهنگ شرقی و غربی و ترکیب جنبه‌های خوب آن با یکدیگر شگفت‌انگیز بود.
موریتا در سال ۱۹۵۹ عنوان نایب رییسی سونی را داشت و در سال ۱۹۷۱ به ریاست سونی رسید و تا سال ۱۹۹۴ که به عنوان ریاست افتخاری سونی بازنشسته شد در سمت‌های مختلف ریاست، مدیریت عامل و ریاست هیات مدیره فعالیت کرد. ایبوکا دوست و همکار او در بنیانگذاری شرکت در سال ۱۹۹۷ درگذشت. چهارسال قبل از آن، موریتا هنگام بازی تنیس دچار حملهء قلبی شد و تا سال ۱۹۹۹ که در ۷۸ سالگی جهان را وداع گفت صندلی چرخدار سوار می‌شد. موریتا مسیر زندگانی و نظرات و افکار خود را در زمینهء کسب و کار صنعت الکترونیک و فن‌آوری برتر در کتابی به نام «ساخت ژاپن» در معرض استفادهء همگان قرار داده است.
همت والای او و دوست و همکار و همراهش ایبوکا، از خاکسترهای ویرانه‌های جنگ جهانی دوم، شرکتی جهانی را پدید آورد که رهبری بلامنازع اختراعات پی درپی و عرضهء محصولات و وسایل الکترونیکی صوتی و تصویری و فن‌آوری اطلاعات را در اختیار خود گرفت و در سال ۲۰۰۳ با ۱۶۱ هزار و ۱۰۰ نفر کارمند، فروش ۶۲ میلیارد دلاری را به دست آورد در حالی که در سال ۱۹۴۶ موریتا ۲۵ ساله همین شرکت را که یک شرکت تعمیر رادیوهای دست‌دوم بود با۵۰۰ دلار سرمایه ۰۰۰۰ر۱۹۰ ین) و۲۰ نفر عضو تاسیس کرد.
اقتصاددانان مدت‌ها براین عقیده بودند که عناصر تشکیل‌دهندهء ثروت یک کشور صرفا سرمایه‌های فیزیکی هستند. حتی در الگوی رشد اقتصادی دههء ۱۹۵۰، رشد اقتصادی تنها به میزان سرمایه و نیروی کار موجود وابسته دانسته شد و متغیرهایی مانند کیفیت سرمایهء انسانی و سلامت نیروی کار در آن‌ها نادیده گرفته شده است ولی مطالعه‌ای که توسط بانک جهانی در ۱۹۲ کشور انجام شد، نشان داد سرمایهء فیزیکی به طور متوسط تنها ۱۶ درصد، سرمایهء طبیعی۲۰ درصد و سرمایهء انسانی ۶۴ درصد ثروت یک کشور را تشکیل می‌دهد.
یکی از مهم‌ترین شرط‌های سرمایه‌گذاری، احساس امنیت و آرامش اقتصادی و سیاسی است. موریتا در زندگینامهء خود می‌نویسد: «یک روز پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم امپراتور ژاپن برای مردم سخنرانی کرد. او به مردم کشورش گفت: «ما می‌توانیم زمینهء صلحی بزرگ را برای همهء نسل‌های آینده آماده کنیم; اما این کار را باید با تحمل آن‌چه تحمل‌ناپذیر است و بر خود هموار کردن رنجی که بیرون از طاقت آدمی ‌می‌نماید، انجام دهیم. ما باید همهء نیروهای خود را روی هم بگذاریم و وقف ساختن آینده کنیم.» امپراتور همچنین به گوشه و کنار ژاپن سفر کرد و احساس عادی شدن اوضاع رفته‌رفته به مردم بازگشت. با این اقدامات امپراتور، مردم آرامش خود را بازیافتند و تلاش برای ساختن ژاپن آغاز شد.
موریتا همچنین در الگوی نوینی که برای حکومت و ادارهء ژاپن بعد از جنگ تدبیر شد، به طور خلاصه وضع قوانین تازه و اصلاح نظام مالیاتی و اصلاحات ارضی و ازمیان رفتن مجتمع‌های بزرگ صنعتی- بازرگانی را بسیار موثر می‌داند و در این باره می‌گوید: «با این اقدامات ژاپن به صورت جامعه‌ای بر بنیاد مساوات انسانی درآمده و مردم کم‌درآمد فرصت بهبود بخشیدن به وضع زندگی خود را پیدا کردند. این اقدامات باعث شده که در ژاپن امروز، فکر امتیاز طبقاتی وجود ندارد هر چند که اصل شکاف طبقاتی برجاست ولی در مناسبات کارگری ژاپن گونه‌ای تساوی هست که در جاهای دیگر نمی‌توان دید. نتیجه آن شده که در بنگاه‌های اقتصادی ژاپن روحیهء خصومت و مبارزه‌جویی کم است، اعتصابات چندان نیست و اختلاف‌های کارگری رو به کاهش داشته است.
ژاپن برای بقا در عرصهء پر رقابت تکنولوژی جهانی از اندوخته‌های ارزندهء معنوی و سنت دیرپای خود نیز بهره گرفت. موریتا می‌گوید: «اروپایی‌ها، ژاپنی‌ها را مردمی ‌معتاد به کار نامیده‌اند; اما در ژاپن مردم فکر نمی‌کنند که سخت کارکردن در برابر مزدی که می‌گیرند یا درآمدی که به دست می‌آورند کار بدی است. کار از هر گونه نزد ما ژاپنی‌ها چیزی قابل احترام است.» یکی دیگر از مفاهیم ارزشی ژاپن «موتای نای» است که معادل اسراف حرام است در فرهنگ ماست. بنابراین اصل، هر چیز در این جهان موهبتی از سوی پروردگار است و باید که شکر نعمت را داشته باشیم و هرگز چیزی را بیهوده نگذاریم و ضایع نکنیم.
موریتا در کار مدیریت به تربیت و استفادهء درست از منابع انسانی تاکید دارد. در اندیشهء موریتا، انسان عامل تولید است و این عامل باید کانون توجه مدیران و کارفرمایان باشد و همهء افراد واحد صنعتی و بازرگانی باید در کار کردن و فکر کردن سهیم باشند. مدیریت ماشین‌وار، مدیریت ضد‌انسانی است. مزیت عمدهء شیوهء مدیریت ژاپنی بر آمریکایی یا غربی، روحیه و فلسفهء مشارکت است.
موریتا معتقد است که مدیریت چیزی سردرگم‌کننده است که همیشه نمی‌توان آن را با بررسی وضعیت فروش و ترازنامهء شرکت ارزیابی کرد. مدیریت همان تصمیم گرفتن است و لازمهء این کار تخصص‌داشتن و توانایی پیش‌بینی آینده است. شیوه‌های بسیار در مدیریت وجود دارد. کسب سود در کوتاه‌مدت و یا کسب سود زیاد نباید پایهء کار باشد بلکه استمرار سودآوری مهم است.
موریتا واحد صنعتی- بازرگانی را به خانواده تشبیه می‌کند. او می‌گوید: «هیچ عامل پنهان یا رمز و طلسمی ‌مایهء توفیق کار بهترین شرکت‌های ژاپنی نبوده است. هیچ نظریه یا طرح یا سیاست دولت، کسب و کاری را موفق نمی‌کند. این کار فقط از مردم ساخته است. مهم‌ترین کار و مسوولیت مدیر ژاپنی برقرار کردن روابط سالم و سازنده با کارگران و کارمندانش و ایجاد احساس و فضایی مانند محیط خانواده در شرکت است; احساس این‌که کارگران و کارمندان و مدیران شرکت سرنوشتی مشترک دارند. موفق‌ترین شرکت‌های ژاپنی آن‌هایی هستند که توانسته‌اند چنین احساسی را در همهء اعضا به‌وجود بیاورند; اعضایی که آمریکایی‌ها به کارگر، مدیر و سهام‌دار تقسیم‌اش می‌کنند.
وی می‌گوید: «ندیده‌ام این نظام سادهء مدیریتی در هیچ جای دیگر دنیا به کار گرفته شده باشد. ما ژاپنی‌ها نشان داده‌ایم که این شیوه موثر و کارساز است.» شیوهء همیشگی موریتا برای متجلی ساختن قدرت خلاقهء افراد، نشان کردن یک هدف و داشتن نقطهء مقصود است. او معتقد است توفیق هرکس به ارادهء او بستگی دارد.
موریتا قابلیت انعطاف و تطبیق و رقابت را در اقتصاد کارساز می‌داند. او می‌گوید: «رقابت مایهء پویایی و پیشرفت بنگاه‌های صنعتی و بازرگانی ژاپن بوده است. رقابت سخت و پیوسته، بینش ژاپنی‌ها نسبت به کار را هم تغییر داده و به آن‌ها آموخته است که باید با سرعت با دگرگونی‌ها هماهنگ شوند. رقابت، پیشرو بودن و ابداع را می‌طلبد و در این وضع، تحقیق و خلاقیت اهمیت پیدا می‌کند. برای پیروز شدن در این مبارزهء پیوسته برای بقا، باید به افراد انگیزه داد تا خلاقیت خود را نشان بدهند. توسط همین خلاقیت بود که ژاپن در ثلث سوم سدهء نوزدهم از ژرفای انزوای سیاسی و از تنگنای فقر و اقتصاد کشاورزی برآمد و روانهء میدان صنعت شد.
جهانیان همواره ژاپن را نکوهش کرده‌اند که خلاقیت آن اقتباسی است نه خودجوش; اما موریتا معتقد است که همیشه چنین نبوده و حقیقت این است که در اقتباس نیز ژاپن هر چیز را گرفته و بهترش را ساخته است و مراقبت در کنترل محصول را تا جایی برده که عیب و نقص کار را به صفر می‌رساند.
موریتا به بوروکراسی می‌تازد که سدی است در برابر تحول و انعطاف که در پیشرفت صنعتی بایسته است. او می‌گوید: «بوروکرات‌های ژاپن، موجودهای زیرکی‌اند و بیش‌تر وقت‌ها رویه و رفتار دیوانسالاران است، نه رهبران سیاسی که ژاپن را در کار توافق‌های اقتصادی سرسخت می‌کند. به پایان رساندن کاری به ظاهر ساده در بوروکراسی ژاپن بسا که بسیار پیچیده و پر دردسر درآید.»
او فساد سیاسی را نتیجهء تایید بدون چون و چرای دولت در کارها می‌داند. دربارهء پیشرفت امروز ژاپن و پایه و پشتوانهء آن، موریتا به درستی استدلال می‌کند که این ترقی حیرت‌انگیز کار چند دهه پس از جنگ نبوده و مایه و زمینهء آن از صد‌ها سال پیش وجود داشته است. آموزش و تلاش، ستون‌های استوار این کاخ بلند است. در سال‌های۱۶۰۳۳۱۸۶۷ پدر و مادرهای بی‌سواد، ارزش و اهمیت مدرسه رفتن بچه‌هایشان را می‌دانستند.
موریتا در سال ۱۹۸۹ در مصاحبه‌ای با نیوزویک به آمریکا هشدار داد و گفت: «وضع صنعت آمریکا روبه وخامت است زیرا که مدیران صنعتی در پی منافع_ زود بازده هستند و سرمایه‌گذاری بلندمدت را در این راه فدا می‌کنند.
او گفت: «ما در تجارت ۱۰ سال آینده را در نظر داریم، در حالی که آمریکایی‌ها تنها در مورد سود ۱۰ ماه آینده فکر می‌کنند.»
همچنین او در سال ۱۹۹۰ در کوالالامپور به بانکداران مالزی هشدار داد که از وسوسهء دنبال کردن نفع زودرس در بازارهای پولی دوری کنند و به جای آن در کار توانمند کردن کشورشان در تولید کالای مرغوب سرمایه‌گذاری کنند.
در سوم اکتبر ۱۹۹۹، آکیو موریتا درگذشت. در همان روز نخست‌وزیر و مقامات بلندپایهء ژاپن به احترام او به منزلش رفتند. نخست‌وزیر ژاپن پس از ادای احترام به او، در جمع حاضران گفت: «او به توسعهء اقتصاد ژاپن کمک کرد به گونه‌ای که امروز، ژاپن دومین اقتصاد بزرگ دنیاست.»
سیدحسین امامی
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید