شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


دو توصیه از یک مدیر


دو توصیه از یک مدیر
این که بتوان با دیگران ارتباط برقرار کرد به عوامل مختلفی بستگی دارد و مسلما هر کس با روش خاصی اینکار را انجام می دهد و هر فرد به این روشها مسلط تر باشد فردی با روابط عمومی خوب تعریف می شود. و اینگونه افراد در انتخاب شغل بیشتر مناسب برای کارهایی هستند که به جذب سریع افراد نیاز دارند و خیلی تداوم برقراری ارتباط مد نظر نیست.یک فروشنده با خوشرویی و کلمات مناسب هدفش را که فروش کالا به مشتری است بدست می آورد.
در مدیریت این خصوصیت بتنهایی پاسخگو نیست. یعنی شما باید بتوانید با افرادی که می خواهید باآن ها کار کنید ارتباط برقرار نمایید و بدون این ارتباط نمی توانید هیچ کاری را انجام دهید ولی این ارتباط موقتی نباید باشد باید یک ارتباط پایدار باشد نمی خواهید متاعی را بدهید و بروید. می خواهید با افراد کار کنید. می خواهید روشهایی را با هم برای رسیدن به یک هدف بکار گیرید.می خواهید با هم همراه شوید در راهی که پستی و بلندی دارد سختی دارد.گاهی باید در این راه بنشینی گاهی بخوابی گاهی در جلو و گاه در عقب حرکت کنی.
پس باید اعتماد وجود داشته باشد. این که شما بخواهید افرادی را مدیریت کنید و راهبری نمایید نیازمند ایجاد اعتماد در انهاست و بدون این اعتماد نمیشود انها را با خود همراه کرد. فردی اگر بخواهد با صرف لبخند زدن و احترام گذاشتن ظاهری در قلوب جا پیدا کند ولی در نهان بفکر قدرت طلبی و سو» استفاده از دیگران باشد هرگز موفقیت دراز مدت نصیبش نمی شود. کارکنان دارای هوش و ذکاوتند و لبخند ظاهری با اغراض منفی را خوب تشخیص می دهند.از یکی رودر رو تعریف کنیم و در پشت سرش زیر ابش را بزنیم هر چند این زیر آب زنی با کلاس و در لفافه دلسوزی و باشد در نهایت آشکار می شود.
باید تار و پود محبت و صداقت را در این هدف بکار بگیریم و گرنه موفق نخواهیم شد یک گروه را مدیریت کنیم. اگر هم در چارت و به زور حکم رئیس باشیم کارکنان هم به ما لبخند می زنند و احترام می گذارند ولی طناب دار ما را دائما در ذهن خودشان می بافند. کار را خراب می کنند. دستورات ما را عوضی انجام می دهند و خلاصه کاری می کنند که بفهمیم چه اشتباهی کرده ایم. رابطه بلند مدت و موثر نیازمند صداقت است.
● صراحت، چراغی دیگر
صریح سخن گفتن و بیان آن چه می خواهیم و انتظار داریم به طریق مستقیم و شفاف بهترین روش برای انتقال ایده ها و تفکرات یک مدیر به مجموعه اش می باشد. گفتن مطالب و خواسته ها بصورت غیر مستقیم و توسط افراد نامرتبط به موضوع باعث سر در گمی کارکنان می شود. اگر از سبک کار یا روند پیشرفت کارها راضی نیستیم بهترین کار بیان دقیق علت نگرانی با فرد مسئول اینکار است. بیان اینموارد با افرادی که مستقیم با موضوع درگیر نیستند یا اصلا کار به انها مرتبط نیست باعث تشویش ذهنیت کسانی می شود که درگیر کار هستند یا در انتقال این خواسته ها به علل مختلف سهوی یا عمدی تغییر ایجاد می شود که رسیدن پیام یا ایده را دچار اختلال می کند.
مدیر تولید در اجرای برنامه تولید ماه دچار مشکل است بهنرین کار تشکیل جلسه ای با او برای برای بررسی مشکلات و خواستن گزارش از او است ولی اگر بیایم و از روند کار او به مدیر فنی و مدیر بازرگانی و انتقاد کنیم و آن ها با نیت خوب یا بد این موارد را منتقل کنند اولین ناراحتی برای مدیر تولید این استکه چرا مسائل مرتبط با من با دیگران در میان گذاشته می شود. یا اگر فریاد و نگرانی از نرسیدن ملزومات تولید را که وظیفه تدارکات است بر سر مدیر فنی خالی کنیم در ایجاد ارتباط درست و بی تنش موفق عمل نکرده ایم. کارکنان دوست دارند کارشان بطور مستقیم و شفاف مورد ارزیابی قرار گیرد.
از پیشرفت کارشان قدردانی شود و کندی کارشان مورد بررسی منصفانه قرار گیرد.یکی از دوستان که مدیر یک کارخانه بخش خصوصی است چند روز پیش تعریف می کرد که مدیر عامل و صاحب شرکت فقط سیستم جریمه را اعتقاد دارد و هر روز نیزشرایط مشمول جریمه را سخت تر می کند وآنچه عاید شده است فرار نیروها است ولی بعلت بیکاری زیاد در جامعه برایش هنوز مشکل حادی بوجود نیامده است. شرایط بحرانی برای اقتصاد ما نیز همیشه برای این نوع تفکر فرصت اینکه چوب اشتباهات خود را بخورند را پدید نمی آورد. وقتی بیکار زیاد داریم کارگر و کارشناس عین دستمال مورد استفاده قرار می گیرند و به دور انداخته می شوند. اثرات منفی کار نیز بعلت عدم فهم صاحب کارو تاثیر بلند مدت و پنهان آن اصلا درک نمی شود. به یک نفر که داشت دستان لجنی اش را به دهانش می زد گفتند لجن میکروب دارد، این کار را نکن. گفت میکروب چیست؟ گفتند نوش جانت بخور!
منبع : روزنامه ابتکار