پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

پنجگانه‌ای برای دولت نهم... پس از پنجاه روز


پنجگانه‌ای برای دولت نهم... پس از پنجاه روز
دکتر محمود احمدی نژاد برآمده از یک ضرورت بوده است. این گزاره درستی است که ابطال آن به شواهدی نیاز دارد، اما اثبات آن چندان شاهد و قرینه نمی خواهد. روشن ترین دلیل نظر هفده میلیون ایرانی در تیر ۱۳۸۴ بوده است.
دقیقا به همین دلیل و بواسطه اهمیت انتخاب مردم، انتظار بر این بوده که ارکان و همراهان دولت نهم تمام جد و جهد خود را برای کارآمدی و ثمربخشی دولت برآمده از امید مردم، بکار خواهند گرفت.
بعلاوه انتظار می رفت با همه توش و توان مقدماتی که در آغاز کار دولت جدید مشاهده می شد،نظام پایش دقیق و فراگیری هم برای رصد روشها و کارنامه دولت نهم، طراحی و فعال گردد تا با محاسبه و مراقبه، اهداف این انتخاب به بیراهه نرود و در معبر خواست حداقل هفده میلیون ایرانی مشتاق.مورد پیمایش قرار گیرد و نیز بزرگی آرمانهای مردم و رئیس جمهور منتخب، در دالان روزمره گی های کشور داری و دغدغه های بسیار متولیان قوه مجریه، گم نشود.
اکنون که از آن انتخاب پرخیر و خبر، روزهای بیشماری گذشته است، مطمئن نیستیم که آن دغدغه حیاتی در طراحی و تدوین نظام پایش دولت نهم، مورد عنایت نهادهای رسمی پایشگر قرار گرفته باشد و این را از برخی شواهد و قرائن استنباط می کنیم.
ادبیات قضاوت و پیمایش، ارزشیابی را بعنوان یک ضرورت مطرح می کند و هدف عمومی از ارزشیابی، سنجش میزان انطباق اهداف اولیه و نتایج حاصله است.در واقع ارزشیابی به پرسش های مهمی پاسخ می دهد که از جمله اینکه آیا اهداف درستی انتخاب شدند؟ آیا اهداف در قالب مدونی طراحی و اجراء شدند؟ و مهم تر از همه اینکه آیا نتایج حاصله و عملکرد با اهداف طراحی شده فاصله دارد یا اینکه بر هم منطبق‌اند؟
بر مبنای نتایج ارزشیابی های مستمر، برنامه و روند فعالیت همواره در سیکل پایش قرار می گیرد تا خروجی های نهایی کاملا با اهداف انطباق داشته باشند.
از منظر ارزشیابی،پس از گذشت ۵۰ روز از انتخاب جناب دکتر احمدی نژاد و به اقتضای کارکردها و نتایج فعالیتهای دولت تا آن هنگام، مطلب کوتاهی البته از باب ضرورت پایش، خیرخواهانه نگاشته شده و بطریقی برای عزیزی از نهمی ها فرستاده شد تا شاید به کار آید.در آن نوشته که عنوان "کابینه رئیس جمهور و پنج گام در فراسو" نام گرفته بود،بر پنج موضوع تاکید شده بود:پرورش کادر، مدیریت اطلاعات، اندیشمندان جوان،مدیریت تحول و مدیریت مشارکتی.
اکنون که روزهای بسیاری از آن ایام گذشته است، مرور آن مکتوب را بی کم و کاست اما با اضافاتی در قالب پی نوشتهای نو، برای دوستداران اصول گرایی و آینده دولت نهم شایسته می دانم،چرا که همچنان آن موضوعات پنجگانه،قابل توجه اند. ازسویی، در۳۰ سالگی انقلاب اسلامی ایران،این گام ها را برای آینده بسیار مفید می دانم.
● پرورش کادر
آنچه در شرایط حاضر در انتخاب کابینه رخ داده است[۱]، موید این باور است که پرورش کادر برای نظام جمهوری اسلامی، راهبردی است که بجز در دهه اول انقلاب، در سایر دوران بطور سیستماتیک پیگیری نشده است.پرورش کادر یعنی اینکه افرادی برای اداره و حکومت آماده شوند و موضوع به آزمون و تکرار سپرده نشود. اکنون بدلیل غفلت از تربیت شایستگان، در انتخاب های اساسی با دشواری مواجه می شویم. فقدان احزاب سیاسی با تعریف دقیق و واقعی بر عمق مصائب افزوده است،چرا که احزاب نیز به دلیل افتادن در هوی و هوس های قدرت و چسبیدن به دولت و حاکمیت، ضرورت چندانی به این موضوع حس نکردند، تنها زمانی بفکر آماده سازی و کادر پروری می افتند که جایی در اداره ندارند که آن هم داستان خود را دارد.لازم است متولیان در دولت آقای دکتر احمدی نژاد در این خصوص تعمقی نمایند.[۲]
● مدیریت اطلاعات
مدیریت اطلاعات" استراتژی مهمی است که لازم است آقای رئیس جمهوربه آن اهتمام نماید.در شرایطی بسر می بریم که انبوهی از داده ها و اطلاعات که غالبا سوگیری شده اند،در اختیار مردم قرار می گیرد.سایت های بیشماری که در وب طراحی شده اند،اطلاعات را به سرعت برق و باد در دسترس تک تک آحاد جامعه قرار می دهند و بنابر این نمیتوان فکر کرد که می توان اطلاعات را محصور نمود و یا اینکه از انتشار آنها جلوگیری کرد.اتفاقا آنچه در ۴۰- ۵۰ روز اخیر اتفاق افتاد، نشان داد که شبکه های اطلاعاتی لحظه ای آرام نیستند و علیرغم اینکه بنا بر آن بوده تا از گسترش گمانه زنی ها خود داری شود،اما اطلاعات در دسترس همگان قرار گرفته است.
در چنین وضعیتی مطلوب آنستکه بجای تاکید بر درونی سازی اطلاعات و عدم انتشار آنها،به فکر مدیریت اطلاعات باشیم. یعنی با اطلاع رسانی سریع و دقیق راه را بر فضاهای مسموم ببندیم و اجازه ندهیم برخی در شرایط خلاء اطلاعاتی، به نیات خود برسند.این نکته مشفقانه را می توان عنوان نمود که رئیس جمهور عزیز از اولین مصاحبه تلویزیونی خودپس از انتخاب، به نیکی بهره نگرفتند و یا اینکه صلاح ندانستند در این عرصه، حداقل ۱۷میلیون تن از دوستداران منتظر خود را در جریان آنچه که می گذرد، قرار دهند.[۳]
اهمیت راهبردی مدیریت اطلاعات بویژه از آن جهت است که بدخواهان و همانها که فضای سنگین و سهمگین تبلیغاتی انتخاباتی را طراحی نموده اند،اکنون نیز خاموش ننشسته اند و در تفسیر هر اقدام رئیس رئیس جمهور، بدنبال نیات خود خواهند بود،آنچنان که برخی سعی کردند روش انتخاب کابینه را به استخاره و زد و بندها منحصر بدانند و چشمشان را بر سازمان کار عمیق رئیس جمهور در انتخاب کابینه ببندند.[۴]
● اندیشمندان جوان
نهایت خرسندی آنستکه کابینه رئیس جمهور، به مشی ایشان پای بند باشد، به ایشان اقتدا نماید و کادر اجرایی خود را از میان اندیشمندان جوان- که با عرق جبین و کدیمین خود را به نهایت پله های دانش رسانده و به آخرین آگاهی های علمی مجهز شده اند- انتخاب نماید.وزرای جوان، یقین بدانند جوانان با دانش و اطلاعات و فاضل در مجموعه هایشان فراوانند و شایسته اند که بر پیران دانش آموخته هاوایی و نظایر آن تقدم یابند.بطور مسلم راز توفیق وزرای عزیز،اتکاء به روش های علمی در عرصه اداره و اجرا خواهد بود و این مهم از جوانان هوشمند بر می آید.تصور می کنم یکی از جلوه های بارز عملیاتی شدن دیدگاه صائب ریس جمهورمحترم در عرصه مدیریت،حاکمیت جوانان خدوم خواهد بود.باید مطمئن بودکه جوانان متعهد و با دانش، می دانند چگونه می توان با نظامی سیستماتیک و منطبق بر متدولوژی علمی، راهها را هموار نمود و از مصائب کاست.
البته پیشنهادمی نمایم در کنار این روش، آموزش مدیران جوان نیز با طرحی نو مورد تاکید قرار گیرد وهمچنین با تشکیل حلقه های اندیشه با حضور مجربین و کهنسالان،به کار آنها عمق و غنا بخشیده شود.[۵]
● مدیریت تحول
"مدیریت تحول" راهبرد دیگریست که نباید مورد تسامح قرار گیرد.مقصود از مدیریت تحول اینستکه برای پایداری تحولات و تحقق آنها، لازم است هسته هایی اندیشه ورز و آینده نگر مولفه ها، رویه ها و اجزاء تحولات را تعریف و رصد نمایند. اگر تحولات بدرستی تبیین و پیگیری شوند، از افراط و تفریط پرهیز خواهد شد. گزاف نیست اگر بگوئیم رئیس جمهور پیشین نیز بدلیل تسامح در مدیریت اصلاحات، آسیب دید. بنابراین نباید اجازه داد مدیریت تحول نیز به همان آفت گرفتار آید.[۶]
● مدیریت مشارکتی
در نظریات مدیریت، اندیشمندان مدیریت از تعبیر مدیریت مشارکتی برای عصر نوین استفاده نموده اندکه خوشبختانه در دیدگاههای رئیس جمهور محترم به نوعی بر آن تاکید شده است. بعبارتی، مردمی سازی مدیریت اصل دیگریست که تجلی آن در کشور ، تضمینی برای پیوند عمیق با مردم خواهد بود.برای حرکت در این مسیر پیشنهاد می شود راهبردهای مشارکت حداکثری مردم مورد توجه قرار گیرد و مکانیزم هایی برای بهره مندی از مشاوره های دلسوزانه و صادقانه مردم فراهم گردد.ابتدایی ترین گام این مکانیزم می تواند ایجاد یک پل ارتباطی بین مردم ، صاحبان اندیشه و رئیس جمهور از طریق روزنامه های نزدیک به رئیس جمهور و یا یک صفحه" وب" در قالب نظام ارتباط و پیشنهاد باشد.[۷]
دکتر فتح اله آقاسی‌زاده
ارجاعات:
[۱] منظور دشواری های رئیس جمهور در انتخاب کادر ذیصلاح در کابینه از حیث کمی و کیفی بوده است.
[۲] بر این نظرم که دکتر احمدی نژاد به این موضوع اهتمام مناسبی داشته است و البته در آغاز راه قرار دارد...اما اگر قرار باشد در یک کالبد شکافی فراگیر،از چالش های انقلاب اسلامی ایران سخن بگوئیم قطعا این نکته را جدی می دانیم.پرورش کادر صاحب صلاحیت جامع برای مدیریت در فضای اداری جمهوری اسلامی ایران همچنان ابتر مانده است و این نظام که گاه در کاغذ و آئین نامه ها مورد توجهی قرار گرفته بود،در مسیری درست قرار نگرفت و به روزمره گی ها سپرده شد.پرورش کادر مدیریتی از اهم واجبات نظام مدیریت کشور بشمار می آید،چرا که با وجود انبوهی از کارشناسان در نظام اداری،در عین حال فقر نیروهای متعهد توانا و صالح برای مدیریت مشهود است.
[۳] باید مشفقانه گفت که این قضاوت در باره دیگر مصاحبه های تلویزیونی رئیس محترم جمهور نیزمصداق دارد.شاید یک علت آن ملاحظه مقام رئیس جمهور توسط مصاحبه کنندگان و شاید علت دیگر عدم حضور مصاحبه گران صاحب صلاحیت بوده است.
[۴] امروز می توان کارنامه ارکان و مشاوران دولت نهم را در این خصوص نامناسب دانست،چرا که هم در انتشار اطلاعات و هم در مدیریت اطلاعات، اهتمام جامعی مبذول نشد.پسندیده تر آن بود که دولتی با چنان آرمانهای اولیه متعالی،با نظام دقیقی از اطلاع رسانی مکتوب و غیر مکتوب در عرصه کشور فعال باشد و عرصه اطلاعات را با کنش و واکنش های خردمندانه حداقل در اردوگاه اصول گرایان،مدیریت نماید.گاهی اینطور عنوان شد که چون دولت نهم دولت خدمت است به حواشی نمی پرازد ولی واقعیت این است که مدیریت اطلاعات شرط بقاء و استمرارهر دولتی است.این از دولت نهم انتظار می رفت که لااقل برای دوستداران خود و آن هفده میلیون ایرانی، وظیفه مدیریت اطلاعات را ایفاء می نمود.البته باید اعلام تاسف کنیم که ارکان دولت نهم،بجز رئیس دولت،در ایفای این نقش خود سستی نمودند وکارنامه درخشانی از خود بر جای ننهادند.رئیس دولت با همه دغدغه های بیشمار،خود بار این قصور همراهان را بر عهده گرفت.
[۵] ضرورت توجه به این پیشنهاد همچنان محسوس است.
[۶] این نکته نیز متاسفانه به نیکی به انجام نرسیده است و نهادها و مراکز نزدیک به دولت نهم در ایفای این نقش ناکارآمد بوده اند.بنظر از بداقبالی های دکتر احمدی نژاد است که بار مدیریت تحول تنها بر دوش او سنگینی می کند و دیگر اعضای کابینه سهم مقبولی را از خود نشان نداده اند.
[۷] .سفر استانی تجلی مدیریت مشارکتی است،اما برای عمق بخشی و سیستماتیک بودن این مدیریت،پل های دوطرفه ارتباطی در فضای رسانه ای و وب برای بهره مندی از نظر خواص هم مهم خواهد بود.این مهم البته همچنان مغفول مانده است.نگاهی به روزنامه ایران بعنوان برجسته ترین تریبون دولت و نیز پایگاه وب رئیس جمهور این را نشان می دهد.
منبع : سایت الف