دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

فرصتی برای خانه تکانی ذهن


فرصتی برای خانه تکانی ذهن
در آستانه سال نو، سنت زیبای خانه‌تکانی از سر گرفته شده است.این روزها در اغلب خانه‌های ایرانی جنب و جوش زیادی برای تعمیر، تعویض، نوسازی و خانه‌تکانی در جریان است.
خانه‌تکانی یکی از سنت‌های پسندیده آیین‌های نوروز است که به زندگی چهره‌ای تازه می‌بخشد.یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین کارها در خانه‌تکانی، دور ریختن لوازم کهنه و به‌درد نخور، شست‌وشوی کامل فرش، پرده، مبلمان و حتی رختخواب‌ها و خرید و جایگزین کردن اشیای نو به‌جای لوازم کهنه دور ریخته شده است.در واقع خانه‌تکانی نوعی «فنگ‌شویی» است.
(به‌نظر نگارنده) «فنگ‌شویی» در زبان چینی به معنی باد (Feng) و آب (Shui) است.فنگ‌شویی دانشی است برای قرار دادن هر چیزی در جای صحیح خود. این جای صحیح، براساس جهت‌های جغرافیایی و انرژی‌های ناشی از وجود عناصر مختلف در کنار هم ایجاد می‌شود.
فنگ‌شویی نه فقط برای چیدن اسباب و ابزار منزل استفاده می‌شود بلکه امروزه شاخه بزرگی از آن در تجارت مورد استفاده قرار می‌گیرد.به هر حال فنگ‌شویی یک دانش قدیمی است. وقتی آن را در محل کار و زندگی خود مورد استفاده قرار می‌دهید می‌بینید که چقدر راحت و ساده محیط اطرافتان تغییر می‌کند. این تغییر در زندگی و کار تاثیر فوق‌العاده‌ای بر روحیه و راندمان کار و بهبود روابط دارد. با کمک فنگ‌شویی می‌توان جریان انرژی را در قسمت‌های مورد نیاز زندگی تقویت کرد. فقط امتحان کنید.
● عملکرد بدن ذهنی
وجود یک پارچه انسان شامل سه بدن است.
▪ بدن ذهنی که جایگاه آن در مغز است و محصول آن فکر و اندیشه و خلاقیت و...
▪ بدن عاطفی ـ روانی که جایگاه آن در قلب است و احساسات از آن ناشی می‌شود.
▪ بدن ارگانیک که شامل ارگان‌های مختلف مانند سیستم عصبی، گوارشی، قلب و عروق، تنفسی و... است.
اما در مجموع این سه بدن کل یکپارچه‌ای را می‌سازد و همه بدن‌ها و سیستم‌های آن در تعامل با یکدیگر هستند و سلامت و بیماری و شدت و ضعف و عملکرد آنها روی هم اثر گذاشته و باعث سلامت و یا بیماری بقیه می‌شود.
بدن ذهنی همانند یک سخت‌افزار است که داده‌های محیطی، اطلاعات و اخبار و خاطرات خوب و بد و درگیری‌های
عاطفی ـ روانی و ناراحتی‌های جسمانی همگی روی آن اثر گذاشته و او را مشغول می‌سازد. ذهن آدمی پیوسته در حال پردازش اطلاعاتی است که در خود جای داده است.
حال اگر این اطلاعات نگران‌کننده، غم‌انگیز، به‌درد نخور و استرس‌زا باشد، اضطراب زیادی تولید می‌کند.
یکی از مراجعانم که دچار افسردگی، وسواس فکری، اضطراب، بدبینی و... شده بود با گریه می‌گفت: خاطرات تلخ زندگی گذشته‌ام، دست از سرم برنمی‌دارد. مرور این خاطرات بخشی از برنامه روزمره زندگی من شده است. گاهی آنچنان در این خاطرات غرق می‌شوم که زمان و مکان را فراموش می‌کنم.
اغلب با خود حرف می‌زنم و از خودم می‌پرسم چرا؟ چرا؟ راستی چرا اینطور شد؟ و پاسخی نمی‌یابم.
من به این خاطرات عادت کرده‌ام و پیوسته به آنها فکر می‌کنم. اگرچه در حال حاضر زندگی خوبی دارم اما تلخی خاطرات گذشته زندگی فعلی مرا هم تلخ کرده است زیرا که نمی‌توانم آنها را فراموش کنم! نمی‌توانم خودم و دیگران را ببخشم! و از زندگی لذت ببرم.
«خانه ذهنی» این خانم شلوغ و پر از ایده‌های سیاه و ناامید کننده بود.او حتی به خاطر اینکه نمی‌توانست گذشته را فراموش کند، معاشرت و رفت و آمدهای فامیلی و دوستانه را نیز ترک کرده بود! به سکوت و تنهایی عادت کرده بود. از سکوت و تنهایی خوشش می‌آمد! سر و صدا و نور و شلوغی را دوست نداشت زیرا اینها باعث آزار و اذیت او می‌شد. به رفتار اطرافیان خود حساس بود و پیوسته از گفتار و رفتار دیگران برداشت منفی می‌کرد و از شنیدن موسیقی غم‌انگیز لذت می‌برد.
● ضمیر ناخودآگاه، انبار خاطرات و اطلاعات!
ضمیر ناخودآگاه همه ما پر از خاطرات تلخ و شیرین گذشته است و اغلب آسیب‌های عاطفی و روحی را در خود حبس کرده است. ذهن همانند اتاقی خالی است که افکار و اندیشه‌ها در آن رفت و آمد می‌کنند. گاهی در آن می‌مانند و گاه آن را ترک می‌کنند.
کسانی که وابسته به خاطرات گذشته هستند، افکار و اندیشه‌هایشان این خاطرات را مرور می‌کنند. آنها را ارزیابی می‌کنند و به آنچه که دلبستگی بیشتری دارند، نگاه می‌دارند و هر از گاهی به آنها فکر می‌کنند. کم‌کم به این اندیشه‌ها خو می‌گیرند و آنها را ملاک و معیار انتخاب رفتار خویش قرار می‌دهند و آنها را در قالب احساسات و اندیشه‌های خود نشان می‌دهند.
مهرورزی، محبت، ستایش خوبی‌ها، امید بخشیدن (بخشیدن خود و دیگران)، نشانه‌های سلامت روان و برخورد منطقی با زندگی و زندگی کردن در اینجا و اکنون است.اما، ناامیدی، کینه و نفرت و بدبینی، حسادت و ... که ویروس‌های روان هستند و از قدرت تخریب بالایی برخوردارند، نشانه ذهن ملامتگر و بدبین است.
▪ در خانه ذهن شما چه می‌گذرد؟
▪ آیا ذهن شلوغ و در هم و برهمی دارید؟
▪ آیا ذهن شما انبار خاطرات تلخ گذشته است؟
▪ و یا اینکه ... در ذهن خود نشانه‌هایی هم از خاطرات شیرین و خوب گذشته دارید؟
▪ خاطرات بد و تلخ گذشته به چه درد شما می‌خورد؟
▪ نبخشیدن دیگرانی که از آنها کینه و نفرت به دل دارید، چه دردی از شما دوا می‌کند؟
▪ اصلا چرا خود را از دست این خاطرات رها نمی‌کنید؟ نکند شما هم مانند آن خانم به این خاطرات خو گرفته باشید؟ آیا هیچ فکر کرده‌اید که مرور این خاطرات برای شما چه فایده‌ای دارد؟ آیا به ضررها و آسیب‌های ذهنی ، جسمی و روانی این خاطرات هم فکر کرده‌اید؟
▪ پس منتظر چه هستید؟ چرا خود را از شر آنها رها نمی‌کنید؟
می‌پرسید: چگونه؟
ـ خب با خانه تکانی ذهنی!
● خانه‌تکانی ذهنی رمز سلامت و بهداشت روانی
بسیاری از روانشناسان معتقدند بهترین روش رهایی از دست احساسات ناخوشایند و مشکلاتی که از این رهگذر به‌وجود می‌آید، «خانه تکانی ذهنی» است.
در حقیقت اینچنین است. نوزایش، رمز ماندگاری و سلامت و آرامش است.
به طبیعت نگاه کنید که چگونه در پاییز و زمستان برگ و بار کهنه خویش را به دور انداخته و پس از چندی در بهاری دیگر با طراوت و تازه می‌شوند و زندگی را دوباره از سر می‌گیرند.
به آب نگاه کنید، اگر آب، این مایه حیات موجودات زنده، همانند همه موجودات، به همین شکل و بدون تغییر و تحول در کره زمین به حیات خود ادامه می‌داد، بدون شک پس از مدتی پوسیده می‌شد و همه دریاهاو اقیانوس‌ها به مرداب بزرگی تبدیل می‌‌شدند!
آیا هیچ فکر کرده‌اید که از بدو پیدایش زمین تاکنون، چند بار؟ چند هزار بار؟ چند میلیون، میلیارد و یا ... بار، آب‌های جهان به بخار و ابر تبدیل شده و سپس به‌صورت برف و باران روی زمین بازگشته‌اند؟
آیا هرگز اندیشیده‌اید که پوست بدن و بسیاری از سلول‌های بدن انسان در طول زندگی خود، چندین و چند بار دوباره نو شده است؟
اگر این «نوزایش»ها نبود، انسان و سایر موجودات نیز همانند اسباب و اثاثیه زندگی، کهنه و مستعمل شده و دیگر کارایی خود را از دست می‌دادند و بیمارگونه به حیات خود ادامه داده و از زندگی و عمر خویش بهره و لذت نمی‌بردند.
اکنون که چنین ویژگی و توانایی برای «نوزایش» در وجود آدمی نهفته است، پس چرا عده‌ای خود را از این موهبت محروم می‌نمایند و به احساسات ناخوشایند اندیشه‌های کهنه و خاطرات تلخ می‌چسبند و آن را رها نمی‌کنند؟
● با خاطرات بد خداحافظی کنید
بعضی‌ها می‌گویند: چگونه خود را از دست خاطرات بد رها کنیم؟
خیلی راحت است! از خودتان بپرسید که آیا علاقه‌ای به نگهداری و مرور این خاطرات دارید؟ اگر پاسخ شما منفی است، همانند خانه‌تکانی که بسیاری از وسایل شکسته، کهنه و فرسوده را پشت در می‌گذارید و هم خود را و هم آنها را رها می‌کنید، بایستی همه افکار، اندیشه‌های منفی، نگرانی‌ها و خاطرات بد را هم رها سازید و پیوسته این عبارت‌ها را تکرار کنید:
ـ من همه خاطرات تلخ و بد گذشته را رها می‌سازم و آزاد می‌شوم!
● این عبارت را با تاکید بیان کنید.
«لوئیز هی» در این باره می‌گوید: «برای خانه‌تکانی ذهنی و دورانداختن چند اعتقاد کهنه و قدیمی که سوهان روح‌تان شده، نگران و مضطرب نشوید! با همان آرامشی که پس از خوردن غذا، خورده ریزها را جمع می‌کنیم و در ظرف آشغال می‌ریزیم، آنها را نیز باید به همان آسانی دور بریزیم! و به‌دنبال اندیشه‌های تازه برویم (اندیشه‌های خلاق و مثبت).
لوئیز در این زمینه می‌پرسد:
▪ «آیا شما واقعا حاضر هستید که برای تهیه شام امشب خود، در زباله‌های دیشب، دنبال غذا بگردید؟
پس چگونه حاضرید که با جست‌وجو در آشغال‌های کهنه، ذهنی تجربه‌های فردای خود را بیافرینید؟»
رهاشدن از دست حرف و سخن کسی که باعث آزار شما شده، فقط با بخشیدن آن فرد امکان‌پذیر است.
با بخشیدن خود و دیگران، از دست خاطرات تلخ راحت می‌شوید و همین آرامش باعث می‌شود که آنچه را که اتفاق افتاده فراموش کنید! اکنون زمان آن رسیده که خاطرات خوش و نگاه خوش‌بینانه، منصفانه و واقع‌بینانه را به همه ابعاد زندگی بیندازید!
همه شما حتما مثال معروف «لیوان پر و خالی» را می‌دانید. حتی اگر قطره‌ای آب در لیوان باشد، چه بهتر است که آن را این‌گونه توصیف کنید:
من در لیوان خود مقداری آب دارم.
کمیت آن اهمیت چندانی ندارد بلکه وجود آب در لیوان مهم است. و این نوع نگاه و برداشت شامل سلامتی، شادی، موفقیت،‌ ثروت و همه چیزهایی می‌شود که می‌توان به داشتن آنها افتخار کرد و سپاسگزار خداوند بود.
از هم‌اکنون دست به کار شوید و در خانه ذهن خود بجز خاطرات، اندیشه‌ها و باورهای مثبت که همچون اثاثیه باارزش باعث راحتی و خوشحالی ما می‌شوند بقیه اعتقادات و اندیشه‌های منفی را که باعث آزار و اذیت روحی روانی می‌شود را دور ریخته تا مجالی برای پیدایش اندیشه‌های تابناک که اهداف و برنامه‌های سازنده‌ای را به همراه دارند فراهم آورید و این عبارات را که لوئیز در اغلب سخنان خود تکرار می‌کند تکرار کنید:
▪ در لایتناهای حیات آنجا که ساکنم همه چیز عالی و کامل و تمام‌عیار است. من با دگرگونی‌هایی که در زندگی‌ام پیش آیند، تا جایی که بتوانم هم‌نواختم.
▪ من خود را و شیوه دگرگونی خود را تایید می‌کنم.
▪ من خودم را دوست دارم. پس گذشته را می‌بخشم و همه تجربه‌های تلخ گذشته را یکسره رها می‌کنم و می‌بینیم که آزادم.
▪ من خودم را دوست دارم.
▪ پس با دل و جان در حال زندگی می‌کنم و با این امید و با این آگاهی که آینده‌ام درخشان و شادمان و ایمن است هر لحظه را به خوبی تجربه می‌کنم.
▪ زیرا من فرزند محبوب کائنات هستم و کائنات با مهر و محبت از اکنون تا ابد از من مراقبت می‌کند. در جهانم همه چیز نیکو است. کلام دعاگونه لوئیز همواره بر حمایت الهی و سپاسگزاری تاکید دارد. از این رو باعث آرامش ذهنی و روانی می‌گردد. آرامشی که همه ما به آن نیاز داریم.
دکتر معصومه رفیقی‌مرند
روانشناس بالینی و پژوهشگر
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید