دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

نهضت روحانیت علیه حاکمیت شاه


نهضت روحانیت علیه حاکمیت شاه
●گزارش سال۱۳۴۲
بنا بر اعلامیه پیشین آیت الله حاج آقا روح الله خمینی امام خمینی، رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی قدس سره این سال با سوگواری شیعیان در حرم حضرت معصومهع در شهر مذهبی قم آغاز شد. حلول سال نو را مردم سوگوار در حرم در حالی سپری كردند كه اعلامیه های پیشوایان دینی مبنی بر افشاگری از جنایات رژیم و عید نداشتن ملت ایران در صحن مطهر و داخل حرم، مسجد بالاسر و مسجد اعظم، دست به دست می شد. از بامداد ۲ فروردین، ده ها اتوبوس شركت واحد، كماندوها و ماموران انتظامی و امنیتی را در پوشش كارگران و كشاورزان به شهر قم بردند. بعدازظهر همین روز كه مصادف با سالروز شهادت امام صادقع، بود در مدرسه فیضیه مجلس سوگواری با شركت روحانیون و طلبه های دینی و اقشار مختلف مردم برپا بود. در میانه مجلس سوگواری، ناگهان كماندوهای لباس شخصی در آغاز با نزاعی ساختگی و دروغین، جو مجلس را متشنج كردند و سپس به طلاب و روحانیون و مردم یورش بردند.
در این هنگام برخی طلبه های جوان نیز به دفاع از حریم مدرسه، وارد درگیری شدند و زدوخورد خونینی میان آنان و كماندوهای دولتی درگرفت. طلاب در طبقات بالایی مدرسه سنگر گرفتند و با مهر و آجر و چوب به دفاع از مدرسه پرداختند. با ورود نیروهای كمكی، پلیس به طبقات بالایی مدرسه نفوذ كرد و طلاب زخمی را به حیاط مدرسه پرتاب كرد. تعدادی از طلبه ها كشته و زخمی شدند و تعداد زیادی به اسارت نیروهای پلیس در آمدند. هم زمان با این رویداد، مدرسه طالبیه تبریز هم مورد یورش نیروهای پلیس قرار گرفت و در آنجا نیز گروهی كشته و زخمی به جا ماند و تعدادی نیز گرفتار شدند. فردای آن روز باز هم دوباره مدرسه فیضیه مورد هجوم كماندوها قرار گرفت و تعدادی از طلبه ها به سختی مورد ضرب وشتم قرار گرفتند. در همین روز ۳ فروردین ماه سیل تلگراف تسلیت و اظهار همدردی روحانیون سراسر كشور خطاب به آیت الله خمینی صادر شد و رفتار پلیس مورد نكوهش قرار گرفت. آیت الله نیز در پاسخ، تلگرام تندی مخابره كردند و یورش پلیس شاهنشاهی را یادآور خاطرات حمله مغولان دانستند. روز ۶ فروردین ماه، جامعه روحانیت تهران، قم، مشهد، اصفهان، شیراز و برخی شهرستان ها اعلامیه ای صادر و اعلام كردند به منظور همدردی و پشتیبانی از نهضت اسلامی، از رفتن به مساجد و اقامه نماز جماعت از ۶ تا ۱۲ فروردین ماه خودداری می كنند. بلافاصله بازاریان نیز در تهران و شهرستان ها واكنش نشان دادند و به تبعیت از روحانیون، مدت سه روز اعلام اعتصاب كردند. در همین روز ۶ فروردین بازار مشهد در اعتراض به كشتار قم و تبریز تعطیل شد و مردم طاق نصرت هایی را كه دولتیان به منظور استقبال از شاه بسته بودند، به آتش كشیدند و میان تظاهركنندگان مشهدی با پلیس نیز زد و خورد خونینی درگرفت.
در ۱۴ همین ماه آیت الله سیدمحسن حكیم طی تلگرافی خطاب به آیت الله خمینی، رفتار دولتیان با روحانیون را مورد ملامت قرار داد و از همه روحانیون شیعه ایرانی خواست كه مهاجرت دسته جمعی كنند و به عتبات عالیات بروند و یك هفته بعد، آیت الله خمینی در پاسخ به تلگرام آقای حكیم، هجرت روحانیون به عتبات را مصلحت ندانستند و نوشتند كه در چنین شرایطی، مردم ایران در شكنجه و عذاب الیم گرفتار خواهند شد. در نخستین روز از اردیبهشت ماه، دولت در یك رویارویی آشكار با روحانیون، فرمان اعزام طلاب به سربازی را صادر كرد و مامورین شهربانی در كوچه و خیابان های شهر قم ضمن گشتزنی، اقدام به دستگیری و اعزام روحانیون به سربازخانه ها كردند. در همین روز اعلامیه ای از سوی آیت الله خمینی منتشر شد كه در آن از مردم مسلمان ایران خواسته شده بود تا به مناسبت شهادت روحانیون در قم و تبریز، مراسم سوگواری برپا كنند. در ۴ اردیبهشت ماه ژنرال مكسول رئیس ستاد مشترك نیروهای مسلح آمریكا وارد تهران شد و سه روز بعد كمیته نظامی سنتو با شركت روسای ستاد پنج كشور عضو از جمله ایران تشكیل شد. دین راسك وزیر امور خارجه آمریكا نیز در ۸ اردیبهشت ماه به تهران آمد و با شاه، نخست وزیر و برخی وزیران كابینه، پیرامون اوضاع خاورمیانه و روابط سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران و آمریكا مذاكره كرد. به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای روحانی و بزرگداشت آنان، روز ۱۱ اردیبهشت ماه مراسم باشكوهی در قم، تبریز، تهران، شیراز و سایر شهرستان ها برگزار شد كه واعظان و خطیبان در این مراسم، بی پرده و آشكارا شاه و اطرافیانش را بر سر منبرها مورد حمله و انتقاد قرار دادند.
تضاد و رقابت در میان كشورهای امپریالیستی برای غارت كشورهای دست نشانده، كار را به جایی رساند كه هنوز ۶ روز از سفر وزیر امور خارجه آمریكا به تهران نگذشته، لرد هیوم وزیر امور خارجه انگلستان نیز به تهران آمد روز ۲۰ اردیبهشت ماه، كارشناسان سازمان ملل متحد پس از یك ماه مطالعه و تحقیق در ایران، طی گزارش نگران كننده ای اعلام كردند نسل جوان ایران در معرض خطر جدی قرار دارد و مجموعا ۴۰۰ هزار نفر معتاد به مواد مخدر در ایران وجود دارد. روز ۲۱ اردیبهشت ماه، آیت الله خمینی به مناسبت نزدیكی ماه محرم اعلامیه ای انتشار دادند و به روحانیون و خطبا و واعظان توصیه كردند:
۱ مصیبت های وارده بر اسلام و مراكز فقه و دیانت و انصار شریعت را یادآور شوند، ۲ خطر اسرائیل و عمال آن را به مردم تذكر دهند و ۳ یادآور شوند خطری كه امروز اسلام را تهدید می كند، كمتر از خطر بنی امیه نیست. در واكنش به اعلامیه های آیت الله خمینی، شاه در ۵ خردادماه طی سخنانی در كرمان گفت: «دو دسته از افراد هستند كه با جریان اصلاحات ارضی مخالفند یكی مرتجعین سیاه و دیگری خائنین سرخ» روز ۱۳ خردادماه به مناسبت عاشورای حسینی، مردم تهران به ویژه كسبه و بازاریان و اعضای هیات های مذهبی دست به راهپیمایی بزرگی زدند و عكس هایی از آیت الله خمینی را بر در و دیوار شهر چسباندند. تظاهركنندگان در برابر كاخ مرمر مدتی توقف كردند و فریاد «مرگ بر دیكتاتور» سر دادند. بعدازظهر همین روز، دانشجویان دانشگاه تهران نیز راهپیمایی بزرگی ترتیب دادند و دیكتاتوری شاه و دربار را به باد انتقاد گرفتند. در شهر مذهبی قم هم مردم تظاهرات گسترده و پرشوری داشتند و آیت الله خمینی در بعدازظهر همین روز در مدرسه فیضیه سخنان تند و آتشین علیه شاه و دربار بیان كردند كه در تاریخ نهضت اسلامی ماندگار شد. ایشان در آغاز گفتند: «الان عصر عاشورا است... گاهی كه وقایع روز عاشورا را از نظر می گذرانم، این سئوال برایم پیش می آید كه اگر بنی امیه و دستگاه یزیدبن معاویه تنها با حسین سر جنگ داشتند، آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانی چه بود كه در روز عاشورا نسبت به زن های بی پناه و اطفال بی گناه مرتكب شدند زنان و كودكان چه تقصیر داشتند طفل شش ماهه حسین چه كار كرده بود... همین سئوال اینجا مطرح می شود كه دستگاه جبار ایران با مراجع سر جنگ داشت، با علمای اسلام مخالف بود، به قرآن چه كار داشتند به سید ۱۸ساله ما چه كار داشتند سید ۱۸ساله ما به شاه چه كار كرده بود به دولت چه كرده بود به دستگاه جبار ایران، چه كرده بود»از فردای همین سخنرانی بود كه یورش نیروهای امنیتی برای دستگیری روحانیون مخالف حكومت آغاز شد. بسیاری از روحانیون در قم، تهران، مشهد و سایر شهرها و شهرستان ها، دستگیر و به ساواك تهران منتقل شدند. ساعت ۳ بامداد ۱۵خردادماه، ده ها كماندو، چترباز و نیروی گارد مسلح به سلاح های گرم و سرد، بیت آیت الله خمینی را در قم به محاصره درآوردند و شبانه وارد منزل شدند و به جست وجوی ایشان پرداختند. در این هنگام، ایشان كه در خانه مجاور كه به فرزندشان حاج آقا مصطفی تعلق داشت، خوابیده بودند، بیرون آمدند و خود را به ماموران معرفی كردند. ماموران بی درنگ و شتابان، ایشان را در اتومبیلی نشاندند و یك سره به باشگاه افسران در تهران منتقل كردند. اهالی شهر مذهبی قم، همین كه چشم گشودند و از واقعه آگاه شدند، با تعطیلی بازار و كسب و كار خود، به خیابان ها ریختند و تظاهرات خشمگینانه ای به پا كردند. پلیس و ساواك كه از پیش برای سركوب قیام احتمالی، سازماندهی شده بودند، آتش گشودند و عده ای را به خاك و خون كشیدند. تهرانی ها نیز ساعتی پس از بامداد، همزمان با شنیدن اخبار این رویداد به خیابان ها ریختند و خواهان آزادی فوری آیت الله شدند. طیب حاج رضایی كه سرجنبان یكی از بزرگ ترین و مشهور ترین دسته های عزاداری در تهران بود، از میدان میوه و تره بار تهران، همراه با جوانان جنوب شهر تهران كه مسلح به چوب و آهن و كارد بودند بیرون آمد و به سیل سوگواران و معترضان پیوست. كشاورزان و دهقانان روستاهای پیرامون تهران نیز كفن پوشان از ورامین و كن و جماران و سایر روستاهای پیرامونی با داس و بیل و ابزار آلات كشاورزی به سوی تهران سرازیر شدند. سیل جمعیت در خیابان های مركزی تهران به هم پیوست و پس از آتش زدن و تخریب اداره رادیو و ساختمان های دولتی سر راه و اتوبوس های شركت واحد و قرارگاه های پلیس و سازمان فرهنگی ایران و آمریكا و كارخانه پپسی كولا و باشگاه شعبان جعفری، به سوی كاخ شاه به حركت درآمد. در اینجا بود كه ناگهان سلاح سنگین و تیربارهای كالیبر بالا به كار افتادند و فاجعه ای انسانی را پدید آوردند. آسمان تهران به خون نشست و پایتخت كشور همانند سرزمین بیگانه ای به اشغال نظامیان درآمد. نیروهای نظامی و امنیتی در سر پل باقرآباد، صدها دهقان و كشاورز كفن پوش را كه راهی تهران بودند به مسلسل بستند و كشتزاران را با خون سرخ زحمتكشان سیراب كردند. اكنون در میان دهقانان، به جای تقسیم اراضی، گلوله بود كه قسمت می شد بعدازظهر ۱۵ خرداد در تهران حكومت نظامی اعلام و سپهبد نصیری رئیس شهربانی به سمت فرماندار نظامی منصوب شد. اخبار رویدادهای تهران به هر شهری كه می رسید، فاجعه در پی داشت. در شهر های تبریز، قم، شیراز و قزوین نیز میان مردم خشمگین و پلیس از پیش سازماندهی شده، زد و خورد خونینی درگرفت كه تا ۱۰ هزار نفر كم و بیش، كشته بر جای نهاد. تعداد شهدای تهران را نیز در آن روز بیش از ۵ هزار نفر تخمین زدند. حكومت نظامی در قم و شیراز و برخی شهرستان ها نیز برقرار شد و بی درنگ به تعقیب و دستگیری گسترده روحانیون مخالف پرداخت.روز بعد نیز فاجعه تكرار شد. در حالی كه تهرانی های خشمگین برای آزادی پیشوای دینی خود به خیابان ها ریخته بودند، آماج گلوله های آتشین نظامیان قرار گرفتند و گروهی كشته و زخمی به جا نهادند. ۱۷ خرداد ماه امیر اسد الله علم نخست وزیر در مصاحبه مطبوعاتی به خبرنگاران خارجی گفت ۱۵ نفر از روحانیون دستگیر شده به زودی تسلیم دادگاه نظامی خواهند شد و این دادگاه ممكن است مجازات اعدام داشته باشد روز ۱۸ خرداد ماه بنابر اعلام دولت، ۴۱۸ نفر بازداشت شده بودند كه در این روز آیت الله شیخ بهاءالدین محلاتی، آیت الله سید عبدالحسین دستغیب و حجت الاسلام سید مهدی دستغیب نیز به جمع آنان افزوده شدند. به رغم میل شاه و دستگاه خودكامه، افكار عمومی جهان متمدن واكنش نشان داد و از كشتار مردم ایران به دست خودكامگان و شیوه برخورد آنان با روحانیون سخن ها گفتند و نوشتند. روز ۲۰ خرداد ماه آیت الله میلانی در تلگرامی به آیت الله خمینی نوشت: «... البته تاسی به حضرت سید الشهدا نموده اید كه جرم آن بزرگوار همین بود. ای كاش اولیای امور از واقعه كربلا عبرت گرفته و دست به چنین عملی نمی زدند همچنین در این روز، سیل تلگرام ها از سوی روحانیون ایرانی و سایر كشورهای اسلامی مبنی بر اعتراض به بازداشت آیت الله خمینی، سرازیر شد. عده زیادی از پیشوایان و روحانیون بلند پایه در این روز ۲۰ خرداد به تهران آمدند و خواستار آزادی آیت الله یا بازداشت خودشان شدند. پلیس راه دوم را برگزید و تعدادی از آنان بازداشت شدند سرانجام آیت الله روح الله كمالوند با شاه ملاقات كرد و آزادی آیت الله را كه خواست مردم و روحانیون بود، به آگاهی وی رساند. همچنین آیت الله خوانساری موفق شد تا در پایگاهی نظامی واقع در سه راه زندان به دیدار آیت الله خمینی برود و سپس مژده سلامتی ایشان را به آگاهی همگان برساند.سرانجام خرداد ماه خونین به پایان رسید و در ۴ تیرماه آیت الله خمینی به پادگان عشرت آباد منتقل شدند. در ۱۵ تیر ماه طیب حاج رضایی دستگیر و زندانی شد و در ۲۹ همین ماه، تقریبا همه روحانیونی كه دستگیر شده بودند، آزاد شدند مگر آیت الله خمینی و آیت الله قمی و آیت الله محلاتی كه همچنان در بازداشت به سر می بردند. در ۲ مرداد ماه، اعلامیه تندی از جانب آیت الله میلانی علیه دولت منتشر شد كه در آن خواهان آزادی فوری آیت الله خمینی شده بود.
همچنین در این روز اعلامیه تهدید آمیزی به امضای علامه حاج آقا سید ابوالحسن رفیعی قزوینی منتشر شد و ضمن نكوهش، هشدار داد: آیات عظام كه از شهرستان ها برای تشریك مساعی با علمای مركز به تهران آمده اند، تا زمانی كه با مطالب آنها نظر موافق اتخاذ نشود، متوقف در مركز خواهند بود. روز ۱۱ مرداد ماه، سرلشگر حسن پاكروان رئیس ساواك در پادگان عشرت آباد به دیدار آیت الله خمینی رفت و آزادی ایشان را اعلام كرد. سپس سرهنگ مولوی آیت الله خمینی و آیت الله قمی را به داوودیه برد و در یكی از خانه های امن ساواك، حبس محترمانه نمود. چندی بعد، آیت الله محلاتی نیز به جمع آنان افزوده شد. خبر آزادی آیات عظام، سیل مشتاقان را در همان نخستین روز به سوی داوودیه سرازیر كرد. در روز های بعد مردم از سراسر كشور به سوی تهران روان شدند و به دیدار پیشوای دینی خود شتافتند. خبرنگاران و عكاسان خارجی نیز به سرعت اخبار آزادی آیت الله خمینی و روحانیون بلند پایه شیعی را به سراسر جهان مخابره كردند. همین كه اعلامیه ساواك در روز ۱۲ مردادماه به این شرح منتشر شد: «چون بین مقامات انتظامی و حضرات آقایان خمینی، قمی و محلاتی تفاهمی حاصل شد كه در امور سیاسی مداخله نخواهند كرد و از این تفاهم اطمینان كامل حاصل گردیده است كه آقایان برخلاف مصالح و انتظامات كشور عملی انجام نخواهند داد، علیهذا آقایان به منازل خصوصی منتقل شدند» آیت الله سیدشهاب الدین مرعشی نجفی واكنش تندی نشان دادند و با صدور اعلامیه ای در ۱۴ مردادماه یادآور شدند كه در اطلاعیه منتشره از سوی ساواك، طرز تنظیم خبر و ادای احترام نسبت به حضرات آیات ، آیت الله خمینی و آیت الله قمی و آیت الله محلاتی دامه بركاتهم، رعایت وظیفه اخلاقی و دینی نشده است و در پایان اعلامیه آمده بود كه موضوع متن اطلاعیه ساواك، ساختگی و به كلی بی اساس است و به هیچ وجه مقرون به حقیقت نیست.
روز ۲۶ مردادماه دادگاه نظامی محاكمه دستگیرشدگان در روز ۱۵خرداد را پایان داد و طیب حاج رضایی، غلامرضا قائنی، امیر كریم خانی، حاج اسماعیل رضایی و فضل الله ایزدی سلحشور را به اعدام محكوم كرد. در این دادگاه همچنین تعداد زیادی از دستگیرشدگان به حبس ابد و عده ای نیز به ۱۵سال زندان محكوم شدند. همچنین در این روز كمیته دانشجویان نهضت آزادی ایران در اعلامیه ای هشدار داد آیت الله خمینی را به خانه ای خصوصی كه تحت مراقبت سازمان امنیت است، منتقل كرده اند و ایشان از ابتدایی ترین حقوق خود محروم هستند.جامعه روحانیت ایران نیز در اعلامیه ای انتخابات دوره بیست و یكم مجلس را تحریم كرد و هشدار داد آیت الله خمینی مدظله العالی را فقط یك روز از زندان آزاد كردند، ولی بلافاصله ایشان را محصور كردند و در حقیقت از زندانی به زندان دیگر منتقل ساختند. حزب زحمتكشان دكتر بقایی نیز در اعلامیه ای از محصور ساختن آیت الله خمینی به شدت انتقاد كرد.
روز ۲۶ شهریورماه انتخابات بیست و یكمین دوره مجلس شورای ملی و دوره چهارم مجلس سنا در سراسر كشور برگزار شد و لیست كاندیداهای دولتی كه از پیش اعلام شده بود، همگی وارد مجلس شدند. روز ۱۳ مهرماه به دنبال انتشار اعلامیه های متعدد از سوی روحانیون و بازرگانان و اصناف تهران، بازار و مغازه های تهران بسته شد و تظاهرات گسترده ای پیرامون بازار تهران در گرفت كه با سركوب پلیس روبه رو شد. روز ۱۴ مهرماه مجلسین با نطق شاه گشایش یافت و بازار تهران در اعتراض به گشایش مجلس فرمایشی دست به اعتصاب و تظاهرات زدند. پلیس به بازار هجوم برد و آنجا را اشغال نظامی كرد. در چند شهر بزرگ نیز تظاهرات مردمی به شدت از سوی پلیس در این روز سركوب شد.
روز ۲۲ مهرماه دادگاه تجدیدنظر نظامی حكم اعدام طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی را تایید و بقیه را به زندان های طولانی مدت محكوم كرد. در آخرین روز مهرماه محاكمه هفت تن از سران و بنیانگذاران نهضت آزادی ایران به اتهام اقدام علیه امنیت كشور در دادگاه ویژه نظامی واقع در پادگان عشرت آباد آغاز شد.شادروان مهندس مهدی بازرگان، دكتر یدالله سحابی، آیت الله سیدمحمود طالقانی، مهندس عزت الله سحابی، دكتر عباس شیبانی، احمدعلی بابایی، ابوالفضل حكیمی، سیدمحمدمهدی جعفری و پرویز عدالت منش در این دادگاه كه سرتیپ فخر مدرس دادستان و سرتیپ حسین زمانی رئیس آن بود محاكمه شدند.سحرگاه ۱۱ آبان ماه شادروانان طیب حاج رضایی و اسماعیل حاج رضایی در برابر جوخه آتش ایستادند و تیرباران شدند. فردای آن روز حوزه علمیه قم به مناسبت بزرگداشت شهادت حاج رضایی ها ضمن صدور اعلامیه یك روز درس حوزه را تعطیل كردند. در اصفهان و تبریز و تهران نیز به همین مناسبت مجالس ختم و سوگواری های متعدد به طور علنی برگزار شد. در ۲۰ آبان ماه این سال آیت الله سیدمحمد بهبهانی فرزند آیت الله سیدعبدالله بهبهانی كه در راه مشروطه ایران پایمردی ها كرده بود در سن ۹۲ سالگی درگذشت. در ۲۶ آبان ماه دولت اسدالله علم، لایحه كاپیتولاسیون حق قضاوت كنسولی را به مجلس سنا برد. به موجب این لایحه نظامیان آمریكایی در ایران مصونیت قضایی داشتند و چنانچه جرمی در خاك ایران مرتكب می شدند، دستگاه قضایی ایران حق محاكمه آنان را نداشت
در نخستین روز از آذرماه این سال، جان اف كندی رئیس جمهور آمریكا هدف گلوله قرار گرفت و در دم جان سپرد. به همین مناسبت پرچم های رسمی ایران در سراسر كشور به حالت نیمه افراشته درآمد و جلسه مجلس شورای ملی پس از اظهار تاسف از این رویداد تعطیل شد. روز ۱۳ آذرماه در پی مبارزات گسترده روحانیون تبریز نیروهای امنیتی تعدادی از روحانیون سرشناس و مبارز تبریزی را دستگیر و به پادگان زرهی تهران منتقل كردند.شادروان آیت الله قاضی طباطبایی نیز در میان دستگیرشدگان بود. در واكنش به این رویداد مردم تبریز و بازاریان و اصناف دست به اعتصاب زدند و خواستار آزادی فوری روحانیون تبریزی شدند. دولت نیز بی درنگ در شهر تبریز اعلام حكومت نظامی كرد و به سركوب و دستگیری معترضان پرداخت. روز ۲۵ آذرماه حزب قدرت ساخته «ایران نوین» كه با شركت اكثر نمایندگان مجلسین بنیانگذاری شده بود، اعلام موجودیت كرد و حسنعلی منصور پسر علی منصور از نخست وزیران دوره رضا شاهی به دبیركلی حزب برگزیده شد. امیرعباس هویدا عضو هیات مدیره شركت ملی نفت نیز كه از یاران و همفكران نزدیك منصور بود، قائم مقام دبیركل حزب شد.
در ۱۶ دی ماه نیز دادگاه ویژه شماره یك دادرسی ارتش كه به اتهامات سران نهضت آزادی ایران رسیدگی می كرد، پس از برگزاری ۳۱ جلسه دادرسی به كار خود پایان داد و آیت الله سیدمحمود طالقانی و مهندس مهدی بازرگان را به ۱۰سال زندان، دكتر یدالله سحابی و دكتر عباس شیبانی و احمدعلی بابایی را به شش سال حبس مجرد، مهندس عزت الله سحابی و ابوالفضل حكیمی و محمدمهدی جعفری را به چهار سال حبس مجرد و پرویز عدالت منش را به یك سال حبس تادیبی محكوم كرد. رای دادگاه هم از سوی دادستان و هم از طرف متهمین مورد تجدیدنظرخواهی قرار گرفت. در ۲۹ دی ماه كارخانه پتروشیمی آبادان مورد بهره برداری قرار گرفت و در ۲۸ بهمن ماه قرارداد نظارت و ایجاد صنایع پتروشیمی در ایران با انستیتو نفت فرانسه امضا و مبادله شد. دادگاه تجدیدنظر ارتش، كار دادرسی به پرونده سران نهضت آزادی را از روز ۱۴ اسفندماه آغاز كرد. ریاست دادگاه تجدیدنظر با سرتیپ عباس قره باغی و دادستانی آن برعهده سرهنگ نبهی بود. در ۱۷ اسفندماه تغییر سیاست در دولت اتفاق افتاد. بنا به فرموده، اسدالله علم نخست وزیر استعفا داد تا حسنعلی منصور دبیركل تازه نفس حزب ایران نوین به جای او بنشیند. جالب توجه اینكه حسنعلی منصور كه از ماه ها پیش آماده تحویل گرفتن دولت از امیر اسدالله علم شده بود، در همان روز كابینه خود را بی درنگ معرفی كرد.امیرعباس هویدا در این كابینه به سمت وزیر دارایی معرفی شد. مجلس شورا در ۱۹ اسفند به اتفاق آرا و مجلس سنا در ۲۲ اسفند با ۵۱ رای از ۵۲ رای به كابینه تازه به میدان آمده رای اعتماد داد.بدین ترتیب اكنون شاه خودكامه هر سه قوه قضائیه و مقننه و اجراییه را در چنگ خود داشت و دولتمردان و نمایندگان و قاضیان همچون عروسك خیمه شب بازی سیاست های او بودنددر آخرین روزهای این سال، كارخانه اتومبیل سازی ایران ناسیونال كه عملیات ساختمانی آن از سال پیش آغاز شده بود، به تولید رسید و با ظرفیت تولید روزانه چهار دستگاه اتوبوس آغاز به كار كرد.
حسن مرسل وند
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید