جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


کدکن، میراث‌دار ایران کهن


کدکن، میراث‌دار ایران کهن
شهر سرسبز و کوهپایه‌ای کدکن در ۱۴۰ کیلومتری جنوب غربی مشهد و تقریبا در مرکز استان خراسان رضوی (حدفاصل چهار شهر مهم مشهد و نیشابور در شمال‌غربی و شمال و تربت حیدریه و کاشمر در جنوب غربی و جنوب شرقی آن) واقع شده و سال‌ها مرکز دهستان کدکن و جلگه‌ رخ با بیش از ۱۲۰ پارچه آبادی بوده است. شهر بر دامنه کوهپایه‌ای وابسته به رشته کوهی قرار دارد که در جنوب آن قرار گرفته و آن را از جلگه‌های وابسته به تربت حیدریه و کاشمر جدا می‌سازد. این رشته کوه در کدکن و شاید به خاطر اینکه دره‌های آن دیرزمانی از سال پوشیده از برفاند <سپیدر> نام دارد و قله معروف ملکوه(ملکان) با ۳۰۱۳متر ارتفاع یکی از بلندی‌های آن است.
متاسفانه در مورد گذشته کدکن و جلگه رخ که روزگاری ربعی از ربع‌های نیشابور و یکی از ولا‌یات دوازده‌گانه آن به‌شمار می‌آمده است۱۱)، هنوز پژوهش چندانی صورت نگرفته و اطلا‌ع دقیقی دردست نیست. برکناری نسبی از راه‌های اصلی ارتباطی خراسان بزرگ، بی‌توجهی مورخان ‌و نویسندگان به زندگی مردم و کم‌توجهی مسوولا‌ن سیاسی باعث شده که این شهر از حداقل امکانات برخوردار بوده و باشد.
آنچه مسلم است این است که کدکن یکی از قدیمی‌ترین محل‌های مسکونی ایران‌زمین بوده است. افزون بر سفالینه‌های بسیاری که در خود کدکن و زروند پیدا شده و البته بیشتر متعلق به دوران بعد از اسلا‌م است.۲۲)‌ اشاره استاد شفیعی‌کدکنی در مقدمه <مختارنامه> به کشف ستودان زرتشتی نشان از آن دارد که این منطقه در سده‌های پیش ازاسلا‌م از آبادی برخوردار بوده است۳۳.) ‌
مهم‌ترین انگیزه تجمع مردم در اینجا وضع اقلیمی مساعد و برخورداری از آب و هوای معتدل کوهستانی، آب فراوان کوه‌های جنوب آن و دره سپیدر و خاک حاصلخیز‌ بود که در خود کدکن و یا در مناطق ییلا‌قی وابسته به آن همانند زروند، گلهو، خوش‌هوا‌، کاه سرا، براق، کاریز نو و حصارک و... وجود داشت۴۴.) این امر مردمان این ناحیه را به کشاورزی و زراعت و دامپروی وابسته به آن سوق داده که گاه ویژگی‌های‌ منحصر به‌فرد و شایسته مطالعه‌ای را پدید آورده است. وجود گونه‌های مختلف درختان و پرورش هکتارها باغ و وجود ده‌ها رشته قنات نیز بیانگر ریشه‌داری و کهنسالی زندگی یکجانشینی در این شهر است. ‌
در سال‌های دهه سوم پس از هجرت پیامبر اسلا‌م این سرزمین به همراه سایر سرزمین‌های دیگر خراسان به دست حاکمان مسلمان افتاد۵۵)‌ و مردم آن اندک‌اندک به اسلا‌م گرویدند. در سده‌های بعد از نام افرادی که از این دیار به مناصب اداری و علمی رسیده‌اند می‌توان تا انداز‌ه‌ای به تاریخ و میزان توانایی‌های این شهر پی برد. چنین گمان می‌رود در سده‌های پیش از اسلا‌م، زروند(زادگاه عطار) که منطقه‌ای هموارتر است، محل سکونت همه یا بخشی از مردم بوده و کدکن بیشتر حالت باغ و مزرعه‌ییلا‌قی داشته است، اما بعدها و به‌ویژه از دوره ورود ترک‌های‌ آسیای میانه به ایران (قرون سوم و چهارم هجری به بعد) که آشفتگی و حمله و گریزها افزایش یافته مردم زروند یا روستاهای اطراف به سمت کوه کوچیده و در اطراف نهر اصلی آبی که به سوی باغها و مزارع خود برده بودند، مسکن گزیدند. آبادی زروند هم دست‌کم تا آغاز سده هفتم هجری و دوران حمله مغول ادامه داشت و دلیل آن هم زادن عطار به زروند است و نه کدکن.
همان‌طور که گفته آمد، به واسطه کمبود اطلا‌عات و شواهد، پسوند <کدکنی> به دنبال نام افراد برخاسته‌از اینجا، مهم‌ترین شاهدی است که هم بر زندگی در این منطقه روشنی می‌افکند و هم از استعدادهای بی‌شماری خبر می‌دهد که یا امکان شکوفا شدن پیدا نکردند و یا تاریخ بر نام آنان غبار فراموشی افشانده است. با این‌همه یاد نام این افراد مغتنم است.
در دوره سلجوقیان کریم‌الشرق کدکنی به سپه‌سالا‌ری سپاه و حکومت نیشابور رسید و فرزندش تاج‌الدین‌علی وزارت غیاث‌الدین پیرشاه خوارزمشاهی را یافت۶۶.) نورالدین منشی کدکنی که نواده کریم‌الشرق و فرزند تاج‌الدین علی بوده است، خود به مقام منشی‌گری سلطان جلا‌ل‌الدین خوارزمشاه‌ رسید. از اثری که از او در دست داریم معلوم می‌شود که در سال‌های پس از ۶۱۶ ق فوت کرده است. خوشبختانه در مجموعه نامه‌هایی که وی نگاشته و اینک با نام <وسائل الرسائل و دلا‌ئل الفضائل> به چاپ رسیده، اشاره‌هایی ارزشمند به کدکن شده است.
از آنجا که او هم‌عصر با عطار است و نامه‌های او در زمان یورش مغولا‌ن نگاشته شده، اثر او برای تاریخ و ادب ایران بسیارگرانبهاست و به گفته مقدمه‌نویس کتاب، منشأت او یکی از کتب عمده نثر فنی در ادب ترسل است. از نامه‌های او چنین برمی‌آید که با وجود مشغله دولتی و حضور در بسیاری از سفرها و لشکرکشی‌های پادشاه متبوع خود۷۷)‌ به‌طورمرتب با کدکن در ارتباط بوده است. او در جایی پس از اشاره به این نکته که با لطف پادشاه و حکومت، خراسان از امنیت برخوردار شده است، می‌نویسد: بنده که در زمره مخلصان و هواداران پادشاه و مورد حمایت ایشان هستم، از آن بارگاه توقع توجهی بیشتر به خود و برادرانم، ابوبکر و عمر که در کدکن رخ ساکن هستند، دارم۸۸.) از برخی نامه‌های او برمی‌آید که برخی از آنها را دورانی که از کار برکنار و شاید در خود کدکن ساکن بوده نگاشته است۹۹.) او در نامه‌ای که ظاهرا به حاکم نیشابور نگاشته است- چون به این امر که کدکن از مضافات ولا‌یت حاکم مزبور است اشاره دارد- از تنگناهایی که بر زندگی مردم و منطقه حاکم است و از املا‌کی که خود در دوغ آباد محولا‌ت خریده یاد کرده و در پایان از آن حاکم می‌خواهد همان‌طور که حکومت مرکزی با کوشش وی از خراج کدکن در‌گذشته، او نیز حکم معافیت را امضا کند.۱۰۰)‌ اما از همه مهمتر نامه‌ای است به عربی که وی در توضیحی که بعدها بر آغاز آن افزوده به صراحت می‌نویسد. بر اثر این نامه پادشاه از گرفتن مالیاتی که بر عهده محل تولد بنده، یعنی کدکن‌رخ بود، چشم پوشید. او در نامه استدلا‌ل‌هایی کرده که خلا‌صه آن چنین است: کدکن که یکی از نواحی نیشابور و با این اسم از دیگر روستاها متمایز و بی‌نیاز از معرفی و نزد دور و نزدیک شناخته شده، محل سکونت بنده و خانواده‌ام است.
این ده در گذشته آبادان و دارای جوی‌های روان و درختان پرشاخ و برگ و میوه و هوایی پرباران و چراگاه‌ها و مزارع سرسبز و پر محصول بوده و همواره مقدار معینی مال و خراج از سوی حکومت بر آن قرار می‌گرفته است، اما اکنون در گرداب فتنه‌‌ها فرو رفته، نه از آسمان آبی می‌بارد و نه از زمین گیاهی می‌روید. دیگدان‌ها خاموش و حتی موش‌ها گریخته‌اند. ارکان شهر فرو ریخته و ساکنان به جز اندکی از مومنان همه عرصه شمشیر واقع شده‌اند. امید است پادشاه برای سبک کردن این رنج مردم با صدور فرمان ملوکانه به مستوفیان دستور دهند که این مالیات بخشوده گردد. این کار لطفی فراموش‌نشدنی و صدقه جاریه‌ای برای آن دولت همیشه پیروز خواهد بود.۱۱۱)‌ از این نامه‌های او به نکته‌هایی می‌رسیم که خلا‌صه آن چنین است:
۱) وجود افرادی که از اسامی آنها می‌توان به سنی بودن آنها پی برد.
۲) ‌آبادانی تا حدود حمله مغول؛ این آبادانی گاه دستخوش خشکسالی می‌شده است.
۳) ‌اقتصاد زراعی و خرده مالکی.
۴) آغاز آشفتگی‌ها از جانب گروه‌های آشوب طلب و جنگجو در آستانه حمله مغول و در زمان آنان.
بسیار کم احتمال می‌رود که خود کدکن در دوران مغول دچار حمله مستقیم شده باشد. چه بسا این شهر حتی به‌واسطه دوری نسبی از نیشابور افرادی را که حداقل خویشاوندی داشته‌اند، از حمله مغول در امان داشته باشد.
از دوره ایلخانان به بعد البته، آشفتگی سراسر ایران و از جمله این شهر خراسان را تهدید می‌کرد، اما از رونق یافتن مسجد و مزاری که اینک برپاست و برخی از قسمت‌های آن متعلق به دوران سلجوقیان و خوارزمشاهیان است می‌توان حدس زد که کدکن تا دوره تیموریان رشد خوبی داشته است. برابر پژوهش‌هایی که بر اساس ابنیه و سنگ‌نوشته‌های به دست آمده از این مکان صورت یافته، ‌این مسجد و آرامگاه برای چند سده مکان درس و گوشه‌نشینی گروهی از مردم این سامان بوده که به صوفیان سلسله خلوی کبروی گرایش داشته‌اند۱۲۲)که خود یکی از تاثیرگذارترین فرق صوفیه ایران و جهان اسلا‌م به‌شمار می رفته است. از سنگ‌نوشته‌ها می‌توان به مسائل دیگری مانند چگونگی تسلط تدریجی و کامل تشیع بر این منطقه نیز پی‌برد.
در کتاب‌های معتبر دوره صفویه به نام شخصیتی از کدکن برمی‌خوریم که خواجه محمد شفیع نام داشته و نام خانوادگی استاد شفیعی نیز به وی می‌رسد. او به‌واسطه رسیدن به مقامات دولتی به میرزای عالمیان مشهور گشت. به گفته اسکندربیگ منشی مورخ دربار شاه عباس صفوی، خواجه محمد از شیخ‌زاده‌های کدکن بود و در دوره همین شاه برای سال‌ها از وزیران ممالک خاصه وی در گیلا‌ن و خراسان و مازندران به شمار می‌رفت. او این مناطق را مستقیم و یا از طریق کارگزارانی که انتخاب می‌کرد اداره می‌نمود و سرانجام در اثر اختلا‌ف با حاکم مشهد از کار کناره گرفت و درسال ۱۰۱۸ فوت و به احتمال زیاد در حرم رضوی به خاک سپرده شد.۱۳۳)‌ از دوره صفویه به‌بعد به همان دلا‌یلی که در ابتدای نوشته آمد، اطلا‌ع چندانی از کدکن در دست نیست و باید در جست‌وجوی اسناد بسیاری بود که در دست افراد پراکنده است. دوست و همکار عزیزم آقای رضا نقدی پژوهشگر بنیاد پژوهش‌های اسلا‌می همت گماشته و تعداد قابل توجهی از آنها را گردآوری کرده که شامل اسناد خرید و فروش زمین، ازدواج و موقوفه و... می‌شود.
اگر روزی این اسناد تکمیل شود، بخش زیادی از گذشته سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کدکن را روشن و بازسازی خواهد کرد. به‌عنوان نمونه بنده با مطالعه تعدادی از اسنادی که ایشان در سال ۱۳۷۴ در اختیارم نهادند به چگونگی جدا شدن کدکن از نیشابور (در آغاز سده سیزدهم هجری قمری) و پیوستن آن به تربت حیدریه پی بردم. این اسناد به خوبی نشان می‌داد که اسحاق‌خان قرایی پس از قدرت‌یافتن و گسترش دادن تربت، دست به تصرف و یا خریداری مناطق اطراف تا کدکن زده است. بدین‌گونه کدکن با تمام پیوندهای نزدیکی که با نیشابور داشت، به تربت پیوست و همین مبنای تقسیم‌بندی‌های سیاسی کشور در دوران‌های پس از آن شد. بی‌گمان این منطقه همان‌طور که استاد شفیعی در شعر <برج پیر> سروده، هم در دوره‌های مغولا‌ن و هم پس از آن از تاخت و تازهایی همچون یورش‌های ازبکان برکنار نبوده است. ‌
آنچه باید از آن به اشاره گذشت این است که کدکن در گذشته به خاطر برخورداری از آب و هوای سالم و شرایط نسبتا مطلوب زندگی، مکانی برای جذب مهاجران و از جمله سادات بوده است که اکنون با القابی چون موسوی، علا‌یی، عادلی، کلا‌لی، غیاثی، قوامی، حسینیان، رضاییان و جوادی نامبردار شده‌اند.
متاسفانه با ورود مظاهر تمدن غربی و افزایش زرق و برق زندگی شهری از سویی و بی‌توجهی دولتمردان وقت به زندگی روستایی و خشکسالی از سوی دیگر، بسیاری از افراد خاندان‌های اصیل و استخوان‌دار از این منطقه به شهر کوچیدند و این موجب شد تا کدکن از بسیاری از روستاهایی که در برابر آن هیچ آوازه‌ای نداشتند پس افتد و برای مدتی نه‌تنها پیشرفت که حتی پسرفت هم داشته باشد. با این حال در سده اخیر تنی چند نام کدکن را بلند آوازه ساختند که ازآن جمله‌اند:
۱) فخر کدکنی: شاعر در گذشته در اوائل مشروطه.۱۴۴)
۲) شیخ هادی کدکنی: از زهاد و استادان فلسفه و منطق حوزه علمیه مشهد(درگذشت۱۳۵۳ش) و استاد بزرگانی همچون پروفسور جواد فلا‌طوری در فلسفه.
۳) شیخ محمد کدکنی از اساتید و مربیان ادیب دوم نیشابوری - که خود از مهم‌ترین ادبای روزگار شد.۱۵۵)
۴) مرحوم حاجی شریعت که در عرصه فقه و سایر علوم اسلا‌می استاد افرادی مثل مرحوم شیخ هادی کدکنی و آیت‌الله سید حبیب حسینیان بوده‌اند.
۴) آیت‌الله سیدحبیب حسینیان که از فقهای این دوران به‌شمار می‌رفت و آثاری در این زمینه دارد. ایشان در دوران حکومت دیکتاتوری صدام در عراق به شهادت رسید.
۵) استاد سیدمحمد عبداللهیان (پسرخاله و همدرس دکتر شفیعی) که شمع وجودش را وقف تربیت و شکل‌گیری نظام آموزشی کدکن کرد و قشر کنونی فرهنگیان کدکن بسیار به او مدیون و از او سپاسگزارند. خداوند عمرش را دراز فرماید.
۶) استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی: استاد مسلم عرصه ادبیات در ایران و جهان.
خودبسندگی اقتصادی و زلا‌ل بودن آب و آسمان و سر سبزی این شهر سبب شد تا از همان ابتدا بزرگانی که از آن دارای آوازه شده‌اند، از ویژگی‌هایی همچون مناعت طبع و بلندنظری و استقلا‌ل فکری و روحی برخوردار باشند و با زندگی ساده و سالم خود برای رسیدن به قله‌های معرفت بکوشند. بی‌گمان از این میان دکتر شفیعی گوی سبقت را از همگنان ربوده و جایگاهش دست‌نیافتنی است. پس کدکن اینک بر داشتن چنین فرزندی که تا پای جان او را دوست دارد بر خود می‌بالد. استاد نیز همواره آشکارا یا به اشاره دلبستگی خود را با سرودن اشعاری در وصف آن و یا بهره‌گیری از اصطلا‌حات و واژ‌ه‌های رایج آنجا در پژوهش‌ها و سروده‌های خود و از همه مهمتر تمرکز روی مهم‌ترین شخصیت برخاسته از این سرزمین یعنی عطار نشان می‌دهد.
رجبعلی یحیائی‌
دانشجوی دوره دکترای تاریخ دانشگاه اصفهان
پی‌نوشت‌ها:
۱-‌عطار نیشابوری، فریدالدین محمد، منطق‌الطیر، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۳ (مقدمه، ۷۵.)
۲-‌نقدی، رضا، زروند کدکن زادگاه شیخ فریدالدین عطار، (مقاله)، پردگیان خیال (ارج‌نامه محمد قهرمان)، به درخواست و اشراف محمدرضا شفیعی کدکنی و محمدجعفر یاحقی، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی، ۶، ۱۳۸۴-۳۷۵.
۳-‌عطار نیشابوری، فریدالدین محمد، منطق‌الطیر، تصحیح محمدرضا شفیعی‌کدکنیف تهران: انتشارات توس، ۱۳۸۵ (مقدمه، ۵-۲۴.)
۴-‌مولوی، عبدالحمید، آثار قبر نظام‌الملک کبروی در کدکن نیشابور، مجله یادگار، سال سوم، ش ۲۸، ۸ ‌
۵-‌نقدی، رضا، همان، ۳۷۴ ‌
۶-‌همو، همان‌جا.
۷-‌منشی کدکنی، نورالدین، وسائل‌الرسائل و دلا‌ئل الفضائل، تصحیح رضا سمیع‌زاده، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۱ (مقدمه، ۱۰-۹)
۸- همو، ۲-۳۰۱.
۹-‌از باب نمونه، ۲۰۸ ‌
۱۰-‌همو، ۶۲-۳۹۵.
۱۱-‌همو، ۷-۲۰۶ ‌
۱۲-‌مولوی، عبدالحمید، همان؛ نقدی، رضا، آرام‌جای‌، مسجد والواح قبور خواجگان متصوفه خلوی کبروی در کدکن(مقاله در) فصلنامه خراسان‌پژوهی، مرکز خراسان‌شناسی س دوم، ش ۳،۶۲-۴۵ ‌
۱۳-‌یحیایی، رجبعلی، <کدکنی، میرزا محمد شفیع(>مقاله در)، مشاهیر مدفون در حرم رضوی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلا‌می آستان قدس، ۱۳۸۷.
۱۴-‌گلشن آزادی، علی‌اکبر، صد سال شعر خراسان، به کوشش احمد کمال‌پور، مشهد، مرکز آفرینش‌های آستان قدس رضوی، ۱۳۷۳.
۱۵-‌محقق، مهدی، یادنامه ادیب نیشابوری، تهران، انتشارات موسسه مطالعات اسلا‌می دانشگاه مک‌گیل، ۱۳۶۵.
منبع : روزنامه اعتماد ملی