پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


سطرهای پنهانی


سطرهای پنهانی
● درباره «خلسه بر ویرانه ها» نوشته «نونو ژودیس» ترجمه «احمد پوری»
احمد پوری را با ترجمه های بسیار به یاد می آوریم وقتی دفتر شعر «خلسه بر ویرانه ها» را از «نونو ژودیس» به دست گرفته و آن را می خوانیم. شاعری اهل پرتغال که در مقدمه کتاب با سابقه ادبی اش آشنا می شویم.
می خوانیم که در سال ۱۹۴۹ در دهکده ای از نواحی آلگارو پرتغال به دنیا آمده، در لیسبون تحصیل کرده و در سال ۱۹۸۹ در رشته ادبیات قرون وسطی مدرک دکترا دریافت کرده است. شاعر از سال های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۴ کاردار سفارت پرتغال در پاریس بوده و علاوه بر کتاب های نقد و داستان، چند مجموعه شعر دارد که به زبان های زیادی ترجمه شده و جوایز متعددی را دریافت کرده است.
اینها را می خوانیم و با خود فکر می کنیم قرار است پس از خوانش این دفتر هشتاد و نه صفحه ای چه اتفاقی در ذهن هامان به وقوع بپیوندد. طبیعی است مخاطب ایرانی هنگام خواندن دفتر «خلسه بر ویرانه ها» تاریخ ادبیات اروپا و بالاخص پرتغال را (به خصوص آثار ژوزه ساراماگو که در این سال ها چاپ شده است) در پس زمینه ذهن خود دارد. از سویی دیگر این مخاطب با حافظه تاریخی که از شعر در ایران در سر دارد، دفتر را به دست گرفته است. حال ببینیم حاصل این برخوردها یا بردارهای ذهنی چه می تواند باشد.
آیا «نونو ژودیس» با شعرهایش می تواند او را قانع کند؟ آیا به آن روح ترجمان ناپذیر شعر احمد پوری دست یافته است؟ آنچه در دست های ما از این دفتر تا مدت ها باقی می ماند، چیست؟آری. احمد پوری به زیبایی آن جوهره شعری را در سطرهای عمودی بازتاب داده است. کاری ندارم که این متن تا متن اصلی پرتغالی اش چه اندازه فاصله دارد. فاصله ها همواره در ترجمه ها موجودند و به خصوص ترجمه شعر به نوعی بازآفرینی متن است.
نکته مهم در این بازآفرینی حفظ ساحت شعر است. این مهم در دفتر «خلسه بر ویرانه ها» حاصل شده است. اما آنچه سبب می شود این دفتر سخت اما به زیبایی به دل نشیند ریشه در جایی دیگر دارد. جایی که بدون شک شاعران جهان به خوبی بر آن واقفند و آن برخورداری از دانشی درونی شده است. این دانش به طور طبیعی در شعر به منصه ظهور نمی رسد مگر آنکه با ذوق و شور و نبوغ شاعرانه در سنتزی معقول قرار گیرد.
«نونو ژودیس» به عنوان یک شاعر اروپایی در این دفتر بارها خود را به ما معرفی می کند و اولین چیزی که در این راستا به چشم می آید حضور آن مشخصه هایی است که معرف قاره اروپا، مردمانش و جغرافیایش بوده و ما را به تار و پود نشانه های فرهنگی این سرزمین نزدیک می کند. اروپایی که هنوز از ورطه دو جنگ جهانی گویی نرهیده است. هر چند که ویژگی های آب و هوایی یا تجربه های زیستی شاعر هم در شعرها به خوبی عیان است.
بسامد بالای واژه هایی نظیر باران، شب، مه، غروب، تاریکی و ابر همه شاهد این مدعایند. البته فراموش نکنید که این تکیه ها مضاف بر متن نیستند. یعنی شاعر هرگز به شکلی تحمیلی با این عناصر کار نمی کند. همه چیز در بستر پنهان پشت سطرها در تعادلی درخور است. او با آوردن این اسامی یا حتی مفاهیمی که به ژرف سازی این اسم ها کمک کند، نمی خواهد شعر را به فضای سانتی مانتال یا رمانتیک نزدیک کند.
اتفاقاً ویژگی قابل درنگ شعرهای این دفتر، پنهان کردن احساسات شاعرانه است نه برجسته کردن، مویه کردن و آه کشیدن های بی ربط. شاعر حتی وقتی از عشق سخن می گوید چنان در پرده همه چیز را می پوشاند که تو ناچاری از عشق او یا عشق در معنای کلی اش در ذهن، صرفاً، برای خودت تخیلی کرده و تصویری را برسازی.
این تصویر البته بی تردید با آن نوع تصاویر کلیشه ای فرسنگ ها فاصله دارد. «نونو ژودیس» به نظر می رسد با طراحی دقیق فضای شعرهایش می خواهد ما را وادار به درک آنچه نمی بینیم فرا خواند. وقتی می خوانیم؛ «مرد گفت؛ «بی نیروی عشق نیز می توان سخن گفت.» / زن پرسید؛ «عشق چیست؟» / مرد گفت؛ «واژه ها اینک درگیر آغاز و پایانی هیچ ترکم کرده اند.» / اما نتوانست ادامه دهد. / شانه های زن چون تندیسی مرمرین / با درخشش غروب بر آن / مرد گفت؛ «خورشید در شانه های تو غروب می کند.» / تنها پاسخ زن پایین کشیدن کرکره ها بود. / اتاق غرق در تاریکی شد/ سایه آتش را در خود غرق کرد/....» (صفحه ۷۲). اولین چیزی که به ذهن مان می رسد این است که گویی مشغول خواندن داستان کوتاهی هستیم. شعر به شدت به روایت نزدیک است. منتها روایتی که شاعر به زیبایی بخش های مهم اش را حذف کرده است تا ما را به آنچه نمی بینیم دعوت کند. اما آنچه نمی بینیم چیست؟
آن عشق فروزان خاموشی ناپذیر یا آن بحران روابط انسان معاصر؟ در این شعر، آنچه نمی خوانیم اما می بینیم یا حس اش می کنیم بسیار متکثر و قابل اعتناست. هر خواننده ای برای سطرهای نانوشته این شعر گزینه های متنوعی در اختیار دارد.از این دست نمونه ها در شعرهای دفتر «خلسه بر ویرانه ها» فراوانند. شعرهایی که در عین صمیمیت و صداقت ستودنی شاعر با متن و خواننده خود، بر نگفتن تصاویر، توصیف ها یا حسی تکیه دارند که قرار است مخاطب فهیم و هوشمند شعر آنها را دریابد.
این شاعر اروپایی گویی به طور اتفاقی جهت ترجمه انتخاب نشده است. شعرهای او در عین تکیه بر احساسات عمیق بشری سعی در پنهان شدن دارند. اکثر لحظه ها به شیوه سوبژکتیو ساخته می شود. شاعر سعی بر گریبان دریدن و بیان احساسات ندارد. او آسیب دیده از اتفاقاتی است که قاره اش را بارها مورد تهدید قرار داده است.
نوعی حس ناامنی و حضور لغزان انسان بر لبه های نابودی در اکثر شعرها دیده می شود. انسانی که احساس امنیت نمی کند خود را در معرض یک اتفاق یا حادثه نامعلوم می بیند. این انسان انگار در چهارراه جهانی تاریک ایستاده است. هیچ مشخص نیست که چه چیزی در انتظار است. اویی که در فضای مختلف دفتر «خلسه بر ویرانه ها» غوطه ور در بستری پرتردید و غیرقطعی است.
شاعر با تکیه بر چنین فضاهای ذهنی به این قدرت دست یافته است که شعرش را از سطح تجربه ای شخصی به پدیده ای عام بدل کند. هر چند که نباید از یاد ببریم پدیده ای در عالم هنر عام نمی شود مگر با تکیه بر جزئیات فردی و تاثیرگذار. جزئیاتی که از تجربه های زیستی هنرمند و دانش این دو برمی آید. سنتز این دو مقوله هرچه در سطح جدی تری رخ دهد ماحصل اثری هنری ناب تری است.
این نوع رویکرد در مورد «نونو ژودیس» به شکل کمال یافته ای قابل مشاهده است. او از کدهای درونی و پس ذهن خود چنان کاری می کشد که باعث می شود به راحتی در ناخودآگاه ما نشانه های دیگری فعال شود. پربی راه نخواهد بود اگر تصور کنیم وقتی دفتر «خلسه بر ویرانه ها» را می بندیم به طریقی به فرهنگ و بافت و ساختار جامعه پرتغال نزدیک تر شده ایم. شاعر بدون ارجاعات مستقیم به پرتغال یا ویژگی های لزوماً بومی بارها خود را به عنوان انسان این زمانی تازه ای که در اوج پیشرفت های صنعتی بسیار آسیب پذیر است، معرفی می کند. این همه بی تردید میسر نشده اند جز به لطف ترجمه احمد پوری که بار دیگر به ما ثابت کرد نامش اعتباری است برای هر متنی که بازآفرینی کند.
عنوان دفتر شعری از حافظ موسوی
لادن نیکنام
منبع : روزنامه شرق