جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خروج شارون از صحنه قدرت


خروج شارون از صحنه قدرت
بی گمان مهمترین تحول سال ۱۳۸۴ در مناطق فلسطینی، پیروزی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس) در انتخابات پارلمانی ۲۵ ژانویه (۵ بهمن ) بود كه خرسندی ملتهای مسلمان و نومیدی حامیان اسرائیل را به دنبال داشت.خروج اسرائیل از نوارغزه پس از ۳۸ سال اشغال آن به همراه پیروزی غافلگیر كننده حماس درانتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین (پارلمانی) دو رویداد مهمی بود كه هر یك به نوبه خود تأثیر شگرفی در تغییر معادلات منطقه ای و جهانی داشت.
خروج نظامیان اسرائیلی از باریكه غزه كه می توان از آن به عنوان نخستین موفقیت مقاومت فلسطین پس از سالها مبارزه تعبیر كرد همان اندازه مهم و تأثیر گذار بود كه می توانست سرنوشت مناقشه اعراب و اسرائیل را رقم بزند.
خروج ازغزه (۲۵ آگوست ۲۰۰۵) كه اسرائیل آن را در اقدامی یكجانبه، اجرا كرد، اگر چه برای افكار عمومی داخل اسرائیل و جهان به عنوان اقدامی صلح جویانه وهمچنین گرفتن مشروعیت مقاومت از دست فلسطینی ها معرفی شد، اما درحوزه معادلات منطقه ای و جهان مفهومی بسیار حیاتی ترو خطرناكتر داشت.
پیش از آغاز این عقب نشینی ها، كاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریكا از برگزاری كنفرانسی بین المللی تحت عنوان «كنفرانس بین المللی عادی سازی روابط اسرائیل با اعراب» خبر داد.این كنفرانس می بایست درنیویورك و با حضور سران تمامی كشورهای عربی و شخصیتهای با نفوذ جهان به پاس اقدام صلح جویانه اسرائیل در عقب نشینی از غزه! برگزار می شد.
ازدیگرسو نشست وزیران دفاع چند كشورعربی نظیر تونس، مغرب، مصر، اردن وبا حضور وزیر جنگ اسرائیل (شائول موفاز) و با نظارت وزیران دفاع كشورهای عضو ناتو در بروكسل بلژیك، حكایت از اقدامی فراگیر جهت حل و فصل مناقشه اعراب و اسرائیل پس از خروج از غزه داشت.
این نشست كه بعدها به اعزام افسران عالیرتبه كشورهای عربی برای گذراندن دوره آموزشی تخصصی در تل آویو منجر شد، دومین برنامه طرح ریزی شده آمریكا و اسرائیل برای ورود به مرحله جدیدی از تحولات در منطقه خاورمیانه و حتی جهان بود،اما در آخرین اقدام و در واقع در اقدامی تكمیلی برای برنامه های هدفمند غرب جهت تثبیت اسرائیل، پس ازماهها تلاش پیگیر نمایندگان اروپایی و دیگر متحدان آمریكا در سازمان ملل، مجمع عمومی این نهاد بین المللی روز۲۷ ژانویه (هشت بهمن ماه) هرسال را روز یاد بود هولوكاست خواند !!
این سه اقدام همزمان وهمسو كه تحلیلگران ازآن به عنوان «سیاست تهاجمی و فراگیر» آمریكا جهت تثبیت اسرائیل یاد كردند با تغییر سیاست خارجی ایران پس از انتخابات تیر ماه سال ۸۴ در این كشور به نوعی به چالش واقعی كشیده شد.
اظهارات ضد صهیونیستی دكتر محمود احمدی نژاد در محافل مختلف در واقع تمام آنچه را كه غرب مد نظر داشت، به مخاطره برد.مواضع ایران، فعالان عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل و تثبیت موجودیت این رژیم را نگران كرد.رسانه های گروهی غرب با پرداختن به مواضع دكتر احمدی نژاد، ایران را به عنوان عنصری مخالف صلح معرفی كردند كه با استفاده از واژه های «محو اسرئیل» و «انتقال آن به اروپا» قصد دارد با جهان مبارزه كند.
پرداختن به مواضع رئیس جمهوری ایران و اظهارات ضد صهیونیستی وی به طور یكجانبه در واقع حركتی بود كه می كوشید افكار عمومی جهان را علیه تهران بسیج كند.همچنین ایران را كشوری ضد صلح وامنیت جلوه دهد و این گونه القا می شد كه ایران نیت صلح جویانه اسرائیل را در خروج از غزه نادیده می گیرد.
این در حالی است كه مواضع جدید ایران واكنشی بود به برنامه هدفمند ی كه آمریكا قصد داشت با برگزاری كنفرانس بین المللی عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل، پیش ببرد.براین اساس مواضع ایران به رغم تبلیغات رسانه های گروهی غرب واكنشی به برنامه ای بود كه آمریكا و غرب قصد داشت آن را در قالب پاداش به خروج اسرائیل از غزه اجرایی كند.
به رغم اینها، اما آمریكا بازهم قصد داشت تا دست كم برای بی اثر گذاشتن مواضع ایران در قالب اجلاس اضطراری سازمان كنفرانس اسلامی در مكه به نوعی از اسرائیل به علت خروجش ازغزه قدردانی كند به طوریكه این موضوع در دستور كاراجلاس یاد شده قرار گرفته بود؛ اما رئیس جمهوری ایران به این تلاش واشنگتن با سخنرانی در افتتاحیه اجلاس یاد شده در مورد« انتقال اسرائیل به اروپا به عنوان غرامت بدرفتاری مورد ادعای اروپا به اسرائیل» واكنش نشان داد.
غرب در مقابل كوشید، اظهارات ضد صهیونیستی رئیس جمهوری ایران را دركنار تلاش این كشور برای دستیابی به فناوری دانش هسته ای قرار دهد و اینگونه القا نماید كه تلاش ایران برای دستیابی به فناوری هسته ای در واقع تلاشی برای دستیابی به سلاح هسته ای جهت تقابل با غرب و در رأس آن اسرائیل است.
به این ترتیب هدف غرب برای هدایت افكارعمومی جهان تا حدودی محقق می شد.دراین راه ریزش باران اخبار و رویدادهای مختلف در منطقه نیز مزید برعلت شد تا اصل ماجرایی كه ایران به آن واكنش نشان داده بود همچنان در سایه خبری بماند.
با این وجود این پایان كار نبود.آمریكا و اسرائیل كه بر اساس پیش بینی خود در مورد اجرایی شدن طرح مورد نظر، با حضور حماس در انتخابات پارلمانی مخالفتی نكرده بودند، با پیروزی این جنبش- در فضای جدید منطقه و جهان پس ازمواضع ایران- روبرو شدند.حماس در رقابتی آزاد ۷۴ كرسی پارلمان جدید فلسطین را تصاحب كرد و مأمور تشكیل دولت شد.
اهمیت این پیروزی از آن روست كه حماس نیزاز سالها قبل در اصول خود نابودی اسرائیل را اولویت نخست خود قرار داده است. صرف نظر از آن پیروزی غافلگیر كننده حماس در واقع شكست «سیاست سازش» نیز محسوب می شد.سیاستی كه در واقع از سه دهه پیش با حمایت جنبش فتح و پشتیبانی مستقیم آمریكا به كار گرفته شده بود.پیروزی حماس اگر چه چالشهایی را نیز به همراه داشت، اما در واقع توانست در كنار مواضع ایران معادلات جدیدی را رقم بزند.
انتخابات پارلمانی فلسطین مفهوم دیگری نیز داشت.نتایج حاصله از صندوقهای رأی، گروهی را تأیید می كرد كه در طول به ویژه پنج سال اخیر (انتفاضه الاقصی) طلایه دار مبارزه با اسرائیل بود.این امر روحیه مقاومت را نه تنها در میان مردم فلسطین كه در میان مردم منطقه نیز تقویت كرد.این امر برنامه های آمریكا و اسرائیل را كه در صدد عادی سازی روابط كشورهای عربی با تل آویو هستند با پیچیدگی ها ی تازه ای روبرو خواهد كرد.مواضع ضد صهیونیستی رئیس جمهوری ایران دركنارپیروزی حماس، برخی دولتها ی عربی و اسلامی را كه درصدد ایجاد ارتباط با اسرائیل بودند، به تردید برد و آنها را در برابر افكار عمومی ملتهایشان قرار داد.از این رو غرب برای مقابله، باید ابزاری می داشت؛ آمریكا از یكسو در سطح جهان برنامه صلح آمیز هسته ای ایران را به شورای امنیت برد و از آن سو حماس نیز تهدید به قطع كمك مالی شد. تا بلكه با اعمال فشار بر این جنبش سه هدف عمده از دید واشنگتن و رژیم تل آویو محقق شود: ۱- به رسمیت شناختن اسرائیل توسط حماس ۲- پذیرش تمام توافقاتی كه پیشتر میان تشكیلات خود گردان و اسرائیل به امضا رسیده بود ۳- كنارگذاشتن روشهای مسلحانه. به موازات آن، حماس علاوه بر فشارهای ذكر شده با چالشهای داخلی نیز روبرو شد: ۱- ریاست تشكیلات خودگردان با طرح استراتژیك سازش و اختیارات امنیتی كه مجلس قبلی در آخرین روزهای خود به وی داد.۲- چگونگی تعامل با دستگاههای امنیتی كه از رئیس تشكیلات خودگردان دستور می گرفتند. ۳- چگونگی بازنگری در ساختار قدیمی ترین سازمان فلسطینی یعنی سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) .
مواضع ایران و تحولات فلسطین در حالی معادلات جدیدی در منطقه را رقم زد كه آریل شارون نخست وزیر نسل جنگهای ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ ، ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ نیز در پی سكته مغزی از صحنه سیاسی خارج شد و تحولات اسرائیل را با پیچیدگی های زیادی روبرو نمود.
این امر بر چنددستگی احزاب و گروههای اسرائیل افزوده است و آمریكا در سال جدید (۸۵) احتمالاً عمده تمركز خود را برای انسجام درونی اسرائیل اختصاص خواهد داد.
انتخابات ۲۸ مارس جاری در اسرائیل نیز بی تأثیر از تحولات در سرزمینهای فلسطینی نشین نخواهد بود.هیچ یك از احزاب اسرائیلی از قدرت كاریزماتیكی نسبت به دیگری برخوردار نیستند.ازدیگر سو شكست برنامه های آریل شارون در برقراری امنیت برای جامعه این رژیم آنهارا با نوعی سرخوردگی روبرو كرده است.
از این رو هیچ یك از احزاب كادیما، كار و لیكود برنامه امیدوار كننده ای در حوزه امنیت ندارد،زیرا شارون با این همه سوابق جنگی، نتوانست امنیت را بر قرار كند.براین اساس عمده برنامه های احزاب یاد شده در مورد محور امنیتی بیشتر به مسائلی همچون تهدیدات خارجی و حماس و مقابله با آن بر می گردد نه برنامه ای برای بر قراری امنیت وعده داده شده.
به نظر می رسد با توجه به نزدیكی برنامه های احزاب كادیما و كار این دو پس از انتخابات بتوانند به توافقی برای تشكیل یك كابینه ائتلافی دست یابند كه در صورت تحقق این ائتلاف باید منتظردولتی شبیه به آن چیزی بود كه شارون یك سال پیش تشكیل داد تا بتواند از زیر بار فشارهای داخلی جهت عقب نشینی از غزه بكاهد. این یعنی تكرار سیاستهای خشونت آمیز توسط سرانی كه حالا از نظر قدرت در سایه شخصیت نظامی شارون قرار دارند.
بنابراین با توجه به تحولات و رویدادهای یكسال اخیر درفلسطین هر گونه چشم انداز مثبت در سرزمینهای اشغالی فلسطین بعید به نظر می رسد به ویژه كه آمریكا نیز در منطقه با پیچیدگی های عدیده ای در سیاست خارجی اش روبروست.رویكرد تازه حماس به جهان اسلام به عنوان ابزاری برای كاهش فشارهای غرب نیز بر این پیچیدگی ها افزوده است و ضمن آنكه قدرت چانه زنی اش را در برخورد با چالشها افزایش می دهد به همان اندازه روند موسوم به صلح خاورمیانه را از تعریفی كه آمریكایی ها دارند، دورتر خواهد كرد.
با این حال حماس درطول نزدیك به دو دهه مبارزه توانست جایگاه بالایی در میان مردم فلسطین و مسلمانان به دست آورد.رویكرد حماس از مبارزه مسلحانه به سمت فاز سیاسی ناشی ازتغییرات و رویكردهای جدید جهانی است.از آنجایی كه قدرت های جهانی مسأله فعالیت سیاسی و دوری از مبارزات مسلحانه را تنها راه برون رفت از بحران فعلی می دانند، لذا جنبش حماس با توجه به فضای جدید جهان خود را آماده فعالیت سیاسی كرد.
پیروزی این جنبش درانتخابات پارلمانی و به دست آوردن حداقل ۷۴ كرسی مجلس آینده فلسطین نشانگر جایگاه و وزن سیاسی این جنبش می باشد كه افكار عمومی جهان را به خود جلب كرده است.این مسأله از سه بعد قابل بررسی است نخست واكنش جنبش فتح و حكومت خودگردان فلسطین نسبت به پیروزی حماس بود.
اعضای جنبش فتح كه خود را وارثان حقیقی مقاومت ملت فلسطین می دانند پس از اینكه حماس توانست بیش از نیمی از كرسی های پارلمان را به دست آورد در برابر این جنبش موضعگیری كرد.تصور اعضای جنبش فتح وحكومت خودگردان فلسطین آن است كه حماس در مقوله سیاسی تجربه چندانی ندارد و نمی تواند دست به دولت سازی بزند.
اما حماس بعد از پیروزی در انتخابات پارلمانی پختگی سیاسی خود را ثابت كرد و از طریق یك سلسله دیدارهای مهم با سران كشورهای مختلف جهان توانست فضای تبلیغاتی موجود را بشكند و خود را برای حركت به سمت تشكیل دولت جدید فلسطینی آماده سازد .
تأكید رهبران حماس بر رد پیشنهاد قدرت های خارجی درمورد به رسمیت شناختن اسرائیل پیش ازعقب نشینی نیروهای صهیونیستی از اراضی اشغالی ۱۹۶۷ نشان می دهد رهبران جنبش حماس تحت تأثیر این پیروزی درخشان قرار نگرفته اند و مسأله و سرنوشت ملت و آینده فلسطین برای آنها مهمتر از حكومت است .
دربعد دیگر، اسرائیل كه به شدت از پیروزی چشمگیر حماس در انتخابات پارلمانی غافلگیر شده است سعی كرد تا ازتشكیل دولت فلسطینی به رهبری حماس جلوگیری كند، لذا برخی رهبران اسرائیلی تهدید كرده اند كه اعضای دولت آینده فلسطین را ترور خواهند كرد و این یكی از موارد نقض بدیهی ترین حقوق مردم فلسطین از سوی اسرائیل است.
جامعه جهانی متأسفانه در مورد مسأله فلسطین نگاه دوگانه ای دارد و نسبت به خشونت های غیر قابل توجیه اسرائیل نسبت به رهبران گروههای جهادی سكوت اختیار كرده است درحالی كه در گذشته نسبت به فعالیت های مسلحانه حماس موضعگیری می كردند.
لذا اسرائیل ازطریق حمله به زندان اریحا و دستگیری تعدادی از رهبران احزاب سیاسی فلسطین تلاش نمود تا اوضاع فلسطین را بیش از پیش متشنج كند، تا راه را برای گسترش دامنه فعالیت های سیاسی جنبش حماس مسدود نماید. مسلماً اسرائیل در آینده به تهاجمات خود علیه رهبران گروههای جهادی ادامه خواهد داد.
فشارهای روز افزون آمریكا واتحادیه اروپا به جنبش حماس برای خلع سلاح و به رسمیت شناختن اسرائیل بخشی از استراتژی آمریكا و غرب نسبت به مسائل خاورمیانه است.بنابراین آمریكا و اروپا تلاش می كنند تا نوعی حصار در برابر رهبران جنبش حماس ایجاد كنند تا در آینده ضمن خلع سلاح این جنبش از آن به عنوان ژاندارم اسرائیل استفاده كند. لذا حماس برای تشكیل دولت فلسطینی با چالشهای متعددی روبرو است كه بدون دستیابی به یك وفاق ملی و تشكیل یك دولت فراگیر و جلب رضایت همه گروههای جهادی امكان موفقیت این جنبش درآینده را بسیار ضعیف خواهد كرد.
از طرفی دیگر انتخابات آینده اسرائیل موجب شده است كه موج رقابت تنگاتنگ میان رهبران احزاب لیكود، كار و كادیما به وجود آید. نتانیاهو رئیس حزب لیكود و عمیر پرتز رئیس حزب كار و ایهود اولمرت كفیل نخست وزیر اسرائیل هر یك به سهم خود تلاش می كنند از طریق سركوب ملت فلسطین خود را به عنوان جانشینان آینده آریل شارون قلمداد كنند تا بدین وسیله آرای جامعه اسرائیل را به دست آورند كه در نهایت اولمرت از سوی موشه كاتساف (كاتساو) مأمور تشكیل كابینه جدید شده است.به هر حال واقعیت این است كه مرگ آریل شارون تأثیری درروند صلح خاورمیانه نخواهد داشت، زیرا در اسرائیل همچنان رهبرانی تندروتر از شارون هم وجود دارند.
كامبیز توانا
منبع : روزنامه ایران