دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

سالروز پیروزی انقلاب کبیرسوسیالیستی اکتبر گرامی باد!


سالروز پیروزی انقلاب کبیرسوسیالیستی اکتبر گرامی باد!
شانزدهم آبان هجری برابربا هفتم نوامبر سال ٢٠٠٧ (طبق تقویم جدید میلادی)، ٩٠سال از پیروزی انقلاب کـبیر سوسیالیستی اکـتبر به رهبری ولادیمیر ایلیچ لنین و حزب کمونیست می گذرد. تمام دوستداران حق و عدالت و حقیقت، مبارزین راه آزادی کار و انسان از قیود استثمار و بردگی و بندگی، بشردوستان و صلحجویان، منادیان برابری و دوستی ملل و خلقها، مخالفان جنگ و سلطه طلبی و استعـمار، پیروان ایدئولوژی، افکار و اندیشه های مترقی، پویا و سیال، در سراسر جهان، این روز را گرامی داشته و با برگزاری مراسم مختلف بزرگ می دارند.
پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکـتبر و دستاوردهای معجزه آسای آن، شکست این انقلاب پس از هفتاد سال و وقوع دو جنگ جهانگیر، بیاد ماندنی ترین حوادث قرن بیستم بودند که، یاد هر یک از آن‌ها، همواره، از یک طرف حس محبت و احترام و افتخار و از سوی دیگر، نفـرت و کـینه و رقـت را در دل‌های بشریت جهان برمی‌انگیزد.
انقلاب قانونمند اکـتبر، بمثابه بزرگـترین و برجسته ترین انقلاب رویداد ارزشمند تاریخ، انقلابی بود که بدون توسل به نیروی قهر، تنها با ایمان و اتکاء به قدرت لایزال خلق، پیروز گردید. انقلاب سوسیالیستی اکـتبر که در یک ششم کره خاک روی داد و چهره جهان را دگرگون ساخت، برخلاف برخی تصورهای نادرست، انقلابی مسالمت آمیز و نشانه‌ی اوج انساندوستی انقلابیون بود. در جریان این انقلاب، برخلاف اکثر انقلاب‌ها، فقط هشت نفـر در حوادث مختلف کشته شدند.
انقلاب سوسیالیستی اکـتبر، بنا به خصلت و ماهیت خود، هرچند، احترام و اعتماد و محبت کشورها و انسان‌های در بند، بردگان، کارگران و زحمتکشان، خلق‌ها و ملل اسیر و استعمارزده جهان را نسبت به خود برانگیخت، در نقطه‌ی مقابل، به میزان بسیار بیشتر از آن، کـینه، خصومت، نفـرت و دشمنی برده داران و فئودالان کهنه و مدرن(سرمایه داران)، صاحبان انبارهای پول، کـنسرنهای تولید کـننده مرگ (اسلحه سازی)، راهزنان و غارتگران بین المللی، دشمنان صلح و آزادی، انسانیت و عدالـت را نصیب خود ساخت.
امروز متاسفانه، آزادگان و آزاد اندیشان جهان، سالگرد انقلاب اکـتبر را در شرایطی برگزار می‌کـنند که، تمامی دستاوردهای آن از بین برده شده است. مالکیت میلیاردرها و باندهای مافیائی جایگزین مالکیت اجتماعی گردیده است. فقر، گرسنگی، بیکاری، بی مسکنی، فساد، اعتیاد و فحشاء که در سایه انقلاب اکتبر نابود شده بود، ممالک سوسیالیستی را مجدداً درنوردیده است. شوراها، منحل و حاکمیت‌های الگارشی جنایتکاران و ملوک الطوایفی دست نشانده، جای حاکمیت طبقه کارگر را گرفته است. فاشیسم، بزرگترین مغلوب اتحاد شوروی و کمونیسم، در بسیاری از جمهوریهای متحده سابق شوروی، کشورهای اروپای شرقی و ایالات متحده آمریکا احیاء شده و حاکمیت را بدست گرفته است. استعمار در سیمای کهنه و نو خود، باز گشته است. صلح، امنیت، دوستی و آرامش، جای خود را به نظامی گری، لشکرکشی، جنگ و اشغالگری داده است. بازار ملی از بین رفته و کشورهای خودکـفا را، به منبع تامین مواد خام و بازار مصرف محصولات بیگانه تبدیل کرده اند. فرمول اقتصاد سوسیالیستی کالا ــ پول ــ کالا، حذف و جای آن را فرمول پول ــ کالا ــ پول پر کرده است. دوستی و مودت و همزیستی ملتها و خلقها، به دشمنی و عداوت و جنگ بین آنها تبدیل گردیده است...
انقلاب مسالمت آمیز اکـتبر، از همان ابتدای پیروزی، با حمله و مقاومت مسلحانه دشمنان خود و بشریت مواجه شد. نیروهای نظامی دولت‌های ژاپن، امریکا و انگلیس، فرانسه، آلمان، ترکیه، چکوسلواکی و لهستان، از شرق وشمال شرق و شمال و غرب وجنوب غربی مستقیما وارد عملیات شدند و بخشهای وسیعی از خاک این کشور را اشغال کردند. ضد انقلاب از داخل به اقدامات نظامی متوسل شد. بدین ترتیب، دولت جوان شوروی، علاوه بر جنگ داخلی، درگیر جنگ آزادیبخش ملی نیز شد. قـتل و کشتار انسان‌ها و خرابی‌های ناشی از حملات ضد انقلاب داخلی و خارجی، حد و مرزی نمی شناخت. گارد سفیدی‌ها، انقلابیون و یاران انقلاب را با بی رحمی غیر قابل وصفی مجازات می کردند. «جنگل‌های سیبری پر از استخوان انسانهائی است که، گارد سفیدی‌ها، آنان را به درختان جنگل بستند و زنده ــ زنده خوراک جانوران و حشرات شدند. از تمام تیرهای راه آهن سراسری سیبری، یک کمونیست و یا طرفدار انقلاب آویختند. در دستور العمل کلچاک به نیروهای خود گفته می شود: ویران کردن یک آبادی و کشتار ساکـنان آن، بهتر از آنست که، یک کمونیست در آنجا باقی بماند» (جعلیات و حقایق شوروی، ایگور لیگاچف). نیروهای اشغالگر خارجی به کشتار بی امان مردم و انقلابیون حد و حدودی قائل نبودند. نیروهای خارجی علاوه بر کشتار گروه ــ گروه مردم، اکـثریت رهبران انقلاب، از جمله، ٢٦ کمیسر باکو را یک‌جا کشتند. ویرانی‌ها، کشتارها و خشونت‌های ناشی از دخالت نظامی بیگانگان و جنگ داخلی، همان نکته‌ی اساسی و کلیدی است که، تاریخ نویسان و مبلغان سرمایه داری، فریب خورگان آن‌ها، تا کنون با سکوت از کنار آن گذشته اند و سعی وافری در فراموش کردن آن کرده اند و می کـنند که این خود، عامل عمده و اصلی بسیاری از خشونت‌ها، ناگـواری‌ها و نارسائی‌ها در دوره سازندگی در اتحاد شوروی، وطن اولین انقلاب سوسالیستی پیروزمند گردید. جنگ داخلی و دخالت نظامی نیروهای خارجی، امان مردم و دولت جوان شوروی را بریده بود. علیرغم آن، کمونیست‌ها، نیروهای دولتی و خلق‌های شوروی از پای نیافـتند و به راه پیروزمند خود ادامه دادند...
در باره دستاوردهای عظیم علمی، فنی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و علوم انسانی انقلاب اکتبر بسیار نوشته و گفته اند. ما خود نیز، به سهم و توان خویش تحقیقاتی کرده و نوشته ایم. و می دانیم که، اولین ره آورد پر ارج انقلاب سوسیالیستی اکـتبر، تلاش‌های موفـقـیت آمیز حزب کمونیست و در راس آن لنین، برای پایان دادن به جنگ جهانی اول بود. ختم این جنگ چهار ساله، با میلیون‌ها قربانی، پیش از همه، حاصل پیروزی انقلاب در امپراطوری روسیه بود.
این دیگر بر کسی پوشیده نیست که، حزب کمونیست به رهبری لنین، در کشوری نیمه سرمایه داری ــ نیمه فئودالی رهبری را بدست گرفت که، در جنگ جهانی اول شکست خورده و شیرازه امورش از هم گسیخته بود. درچنین کشوری، در شرایط هجوم و محاصره ارتجاع و امپریالیسم جهانی، اولین دولت طبقه کارگر، در میان آتش و خون دخالت نظامی خارجی و جنگ داخلی که مدت ٨ سال، تا سال ١٩٢۵ ادامه داشت، ساختمان سوسیالیسم، بزرگترین آرزوی بشری را آغاز کرد، فضای کیهانی را به تصرف خویش درآورد. اولین ماهواره را در مدار زمین قرار داد. اولین سفینه و اولین مرد قضانورد (یوری گاگارین) و اولین زن فضانورد (والنتینا تروشکووا) را به فضا فرستاد. اولین حفاری نفت در دریای باز را در سال ١٩٤٩، در دریای خزر با موفقیت به پایان رساند. طی ده (١٠) سال دوره صنعتی کردن، از سال ١٩٢٨ تا سال ١٩٣٩، نه(٩) هزار موسسه‌ی تولیدی بزرگ تاسیس و راه اندازی کرد. تا سال ١٩٢٦، با بازسازی ویرانی‌های ناشی از جنگ جهانی اول، تولیدات صنعتی کشور را به سطح سال ١٩١٣ رساند و تا سال ١٩٣٩، حجم تولیدات صنعتی کشور را تا ٩برابر افزایش داد. بدین نحو، در مدت کمی بیش از دو دهه، تازه، کشوری عقب مانده و جنگ زده را به دومین قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان تبدیل کرده بود که، طاعون فاشیسم میهن انقلاب سوسیالیستی را در کام خود فرو برد. دوباره ویرانی، دوباره کشتار. دولت و مردم شوروی از جنگ کـبـیر میهنی نیز به قیمت جان ٢٧ میلیون نفر از بهترین فرزندان خود، سربلند بیرون آمد. علیرغم تحمل همه‌ی مصایب دخالت نظامی خارجی، جنگ داخلی و تهاجم ویرانگر فاشیسم، کشوری ساخت که، در آن حقوق همه ملت‌ها و خلق‌ها محترم شمرده می شد، مقام و منزلت انسانی هیچ کس تحقیر نمی گردید. مقام و موقعیت نشانه‌ی برتری به حساب نمی آمد. همه انسان‌ها در بهره‌وری از، کار، مسکن، تحصیل و تعلیم و تربیت از شیرخوارگاه تا عالی ترین مدارج تحصیلی، طب و مراقـبت‌های پزشکی، استراحت و استراحت‌گاه‌های رایگان، برابر بودند. کالاهای مصرفی از قفقاز تا کامچاتکا، از کارپات تا تیان شان، از آسیای میانه تا قطب شمال، با قیمت ثابت و واحد که از سوی تولید کـننده و دولت، نه توزیع کـننده تنظیم می شد، به دست مصرف کـننده می رسید.
امکان مسافرت هوائی برای هرکسی ممکن و سهل و ارزانتر از تاکسی در کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری بود. سالانه ۵ میلیون خانوار شوروی به خانه های تازه ساز نقـل مکان می کردند و بالاتر از آن، به هر زوج جوان، پیش از عروسی، یک باب منزل با همه لوازم اولیه مورد نیاز و حتی «حلقه‌ی عروسی» تقدیم می گردید. همه این‌ها و بسیاری از ناگـفته‌های دیگر، همه و همه، دستاورد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکـتبر بود که، ممکن است برای یک انسان جامعه سرمایه داری، چون خواب و خیال در نظر آید. اگر، رهبری انقلاب را لنین کبیر به عهده داشت، یوسف استالین، رفیق مورد اعتماد لنین، همه دوران سازندگی در اتحاد شوروی را رهبری کرد و بدین سان، کینه و غضب امپریالیسم و ارتجاع را برانگیخت. و دلیل اصلی و اساسی این‌که، هر کس وناکسی، گاه و بیگاه، نفرت و کینه خود نسبت به عدالت اجتماعی را در قالب توهین و اتهام به استالین بروز می‌دهـد، همین توان رهبری وی در دو دوره سازندگی سوسیالیسم است.
اما، از میان همه دستاوردهای عظیم انقلاب سوسیالیستی اکـتبر، آن‌چه که بیش از همه نشانه‌ی عظمت و ماهیت انسانی سوسالیسم است و بیشتر به یک معجزه شباهت دارد، لغو بیکاری در کشور بود. کمونیست‌های اتحاد شوروی به رهبری لـنین که در سال ١٩١٧، به قدرت سیاسی دست یافتند، علیرغم، درگیر شدن در جنگ داخلی تا سال ١٩٢۵، موفق شدند تا سال ١٩٢٩ریشه‌ی بیکاری در کشور را بخشکانند. به نظرم این بزرگترین معجزه ای است که، در پی انقلاب اکـتبر بوقوع پیوست. آیا لغو بیکاری در عرض ١٢سال، حتی در شرایط ثبات، واقعا یک معجزه نیست؟ اگر همین دستاورد بزرگ انقلاب اکتبر را با فاجعه‌ی بیکاری در نظام سرمایه داری جهانی با همه‌ی قدمتش که همه ساله بر تعداد ارتش بیکاران اضافه می کـند، مقایسه کـنیم و اگر این را هم بپذیریم که، بیکاری عامل و مسبب اصلی بسیاری از مفاسد اجتماعی است، آنگاه، جایگاه و منزلت والای انقلاب اکتبر و سوسیالیسم علمی بیش از پیش نمایان و عیان می گردد.
کمونیست‌های امپراطوری روسیه به رهبری لـنین با اعتقاد و اتکاء به نیروی خلق، به نیروی کار و زحمت، به نیروی مردم و ملت، بدون جنگ و خونریزی، انقلاب مسالمت آمیزی را رهبری کرده و پیروزی رساندند که، حاصل آن، ساختن جامعه‌ای عاری از استثمار و مبتنی بر عدالت اجتماعی بود. جامعه‌ای ساختند که، در آن هیچ کسی دغدغه‌ و نگرانی فردای خود و فرزندان خویش را نداشت، در آن جامعه، بدهکار و طلبکار بی‌معنی بود، قرض دادن و قرض گرفتن بیگانه بود، مقوله‌ی موجر و مستاجر ناآشنا بود، چانه زنی برای پائین و بالا کـردن قیمت فراموش شده بود... بلی، این‌ها، آن نکات پر ارزشی است که در در شکل گیری روانـشناسی اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و علیرغم همه اهمیتش، همیشه کمتر مورد توجه محـقـقـان قرار گرفته است.
صرفنظر از تمامی دستاوردهای بزرگ و کوچک انقلاب سوسیالیستی اکـتبر، نباید از اشتباهات فاحش کمونیست‌های اتحاد شوروی چشم پوشی کرد. بزرگترین، فاجعه بارترین و نابخشودنی ترین اشتباه حزب پیروز انقلاب اکـتبر، عدم ارزیابی و برآورد دقیـق از توانائی‌های خود و قدرت و شیوه های فعالیت ضد انقلاب داخلی و مداخلات آشکار و نهان خارجی بود. ضد انقلابیونی که در پایان جنگ داخلی، در کسوت کمونیست‌های دو آتشه، بنام حزب و دولت فاجعه می‌آفریدند، تا درون کرملین نفوذ کردند. اخیرا تلویزیون مرکزی روسیه(RTR) با پخش اسناد تاریخی نشان می‌داد که، سازمان «سیا» و «انتلیجنت سرویس» تا درون کرملین نفوذ کرد و با کمک پزشکان، بسیاری از رهبران انقلاب را از میان برداشتند. از میان این قربانیان، از شرباکوف و ژدانوف و دیگران نیز نام برد... این اشتباه و سهـل انگاری کمونیست‌ها باعث همه آن فجایعی شد که نباید روی می داد.
بدین ترتیب، امروز، میهن انقلاب کـبیرسوسیالیستی اکـتبر، قطعه ــ قطعه شده و به کشورهای تامین کـننده مواد خام و انرژی امپریالیسم تبدیل شده اند، در میهن اکـتبر، دولت‌های مافیایی و ملوک الطویفی را بر سر کار گمارده‌اند و آن جمهوری‌هائی که تن بدین ذلت نداده اند، کشورهای دیکتاتور زده نامیده می‌شوند (بلاروس و مولداوی). امروز، زادگاه انقلاب سوسیالیستی اکـتبر به فروشگاه زنان و کودکان به تجار سکس و برده، به تجمع‌گاه راهزنان بین المللی و ارتش بیکاران تبدیل شده است. تنها سهم جمهوری اوکرائین از تجارت زنان، تا سال ٢٠٠٠ ، ۵⁄١ میلیون نفر دختر زیر ٢۵ سال بوده است. اگر دیروز از هر کودک شوروی می‌پرسیدی: وقتی که بزرگ شدی چه کاره می‌خواهی بشوی ، جواب می‌دادند: «می‌خواهم دانشمند بشوم، می‌خواهم فضانورد بشوم و الی آخر». ولی، جواب همه کودکان امروزی بعد از شوروی به این سئوال فقط یکی است: «می خواهم بیزنسمن بشوم». اگر دیروز، صحبت کردن با صدای بلند با کودکان زشت بود، امروز، در سایه‌ی اجرای دموکراسی و حقوق بشر امپریالیستی، در کشور پیشین شوراها، میلیون‌ها کودک یا در بازارهای برده و سکس بفروش رفته اند و یا در کوچه و خیابان‌های شهرها سرگردانند و از زباله‌دانی‌ها ارتزاق می کـنند، که سهم تنها روسیه، طبق برآوردهای آماری دولت، ۵ میلیون کودک ولگرد است. اگر دیروز پیر زنان و پیر مردان شوروی را می‌دیدی که در یک دست عصا و در دست دیگر، کـیسه‌ی پر از دانه، در سرمای زمستان، در گوشه ای به پرندگان غیر مهاجر دانه می‌پاشیدند، امروز، بسیاری از این پیران، خود در اثر گرسنگی جان داده اند و می‌دهند.
امروز، روسه‌ی سرمایه داری، وارث اصلی اتحاد شوروی، بعد از ویران کردن هزاران آبادی، با پائین کشیدن و غرق کردن سفارشی ایستگاه فضائی «میر»، با برچیدن هزاران واحد بزرگ و کوچک صنعتی و تولیدی، علمی، تحقیقاتی و آموزشی، به جمع « ٧ کشور پیشرفته‌ی صنعتی جهان»، "کشورهای میلیاردرهای طلائی" (٨)G- می‌پیوندد. این تناقضی است با ادعای عقب ماندگی اتحاد شوروی، که باید، مبلغان سرمایه داری و فریب خوردگان آن‌ها، جواب آن را بیابند. آیا امروز، مبلغان سرمایه‌داری و هواداران نوکیسه‌ی آن‌ها که مدعی وجود دموکراسی و حقوق بشر در جوامع سرمایه داری و دیکتاتوری و جنایتکاری در جوامع سوسیالیستی بوده و هستند، حاضرند تنها رقم قربانیان دو جنگ امپریالیستی را با "جرایم" دولت برآمده از انقلاب سوسیالیستی اکتبر مقایسه کنند. آیا حاضرند بگویند که: چرا دموکراسی و حقوق بشری امپریالیستی، با کار، مسکن، طب، تحصیل و دیگر خدمات رایگان برای همه، مخالف است؟ اگر مخالف نیست، پس نتیجه اش کو؟ تازه، کشتارهای جنگ‌های هندوچین، ویتنام، امریکای لاتین، آفریقا، یوگسلاوی، افغانستان، کشتن و زخمی کردن و تاراندن ٤٠٪ مردم عراق، ٦٠ سال کشتار مداوم مردم فلسطین و... و کودتاهای متعددی را که به راه انداختند، فدای "دموکراسی و حقوق بشرمتمدنان" باد!
امروز، کمونیست‌ها، به همراه همه ترقی‌خواهان، صلح‌دوستان و دیگر و نیک اندیشان جهان، در شرایط بسیار بغرنج و خطرناک جهانی، به استقبال نودمین سالگرد پیروزی انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر می‌روند. امروز، در شرایطی، این روز را گرامی می‌دارند که، برده داری و فئودالیم مدرن (امپریالیسم)، همه ارزش‌های بشری را پایمال می‌کـنند، همه دستاوردها و گنجینه‌های تاریخی را یکی پس از دیگری از بین می برند. در چنین اوضاع جهانی، بر همه مبارزان راه آزادی انسان است که، با شناخت همه جانبه سرمایه داری و امپریالیسم، با تشدید مبارزه متحدانه‌ی خود، از بروز جنگ‌های جدید، از بیشتر به بند کشیده شدن انسان‌ها و کشورها، تعمیق بیشتر بی‌عدالتی‌های اجتماعی و اقتصادی جلوگیری کـنند.
ا. م. شیزلی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه