شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
آشتی ضوابط عقلگرایانه مدیریتی با خلاقیت فرهنگی
از مباحث نوینی كه در طول دهه اخیر در سطح كشورهای صنعتی مطرح شده است. مفهوم «مهندسی فرهنگی» است، كه عبارت از علم و فن و توانایی ارایه پاسخهای مناسب از نظر كیفیت، هزینه و مدت به درخواستهایی است كه از سوی كارشناسان امور فرهنگی در جهت تحقق اهداف فرهنگی، اجرای برنامهها، تامین سرمایه برای برنامهها و تحقق فنی برنامهها صورت میگیرد. ابزار اصلی مهندسی فرهنگی برای دستیابی به هدف خود استفاده از مطالعه و بكارگیری روشهای ویژه تجزیه و تحلیل و عملكرد برای اجرای طرحهای فرهنگی است تا بتوان ضوابط عقلگرایانه مدیریت را با مفهوم خلاقیت فرهنگی آشتی داد. این نگرش از فرهنگ با مفهوم عام فرهنگ كه در این فصل آن را مرور كردیم، البته تفاوت دارد. مهندسی فرهنگی از آنجا كه یك رشته كاربردی محسوب میشود طیف فرهنگی را در نظام فرهنگی خلاصه میكند و آن را مركب از چهار بخش به شرح زیر میداند:
۱. خلاقان فرهنگی، یعنی: نویسندگان، هنرمندان، شاعران، كارگردانان و...
۲. مخاطبین، یعنی: مخاطبین حرفهیی، مخاطبین معمولی، توده مردم، مصرفكنندگان كالاهای فرهنگی و...
۳. تصمیمگیران، یعنی: دولت و سازمانهای دولتی، سازمانهای مالی، بانكها، موسسات بزرگ اقتصادی، تولید كنندگان و...
۴. واسطهها، یعنی: منتقدین، روزنامهنگاران، روشنفكران و...
بر این اساس «خلاقان فرهنگی» در مركز نظام فرهنگی قرار دارند، چرا كه از طریق آنان است كه آثار، اندیشهها، مدها و واقعه اشاعه مییابد. انرژی و روحیه از آنان ناشی میشود. وقت، امكان و علاقه باید از سوی مخاطبین ارایه شود. تصمیمگیران پول، كار و وسایل را عرضه میكنند و بالاخره واسطهها نقد، تخیل، رویا و اندیشه را در حیطه فرهنگ به حركت در می آورند.
عاملین مهندسی فرهنگی اعم از آنها كه در بخش دولتی فعال هستند یا در بخش خصوصی(علیرغم اهمیتی كه این بخش دارد معمولا كمتر از آنان صحبت میشود) در واحدهای مختلف تولید فرهنگی كه در سطح جامعه گسترده است فعالیت دارند. در بحث مهندسی فرهنگی دو جنبهیی كه در طول سالهای اخیر مورد بحث قرار گرفته است عبارتند از: تاسیسات فرهنگ و نیز واقعههای فرهنگی.
تاسیسات فرهنگی نهادهایی هستند كه معمولا هدف انتفاعی ندارند و آثار خلاقان فرهنگی را با مخاطبین یا مردم در رابطه قرار میدهند تا بتوانند به حفظ میراث فرهنگی، خلاقیت و تكوین هنری و اشاعه این آثار كمك كنند. این فعالیتها معمولا در مراكز خاصی كه به این منظور به وجود میآیند انجام میشود. تاسیسات فرهنگی را میتوان از نظر ابعاد فعالیت (بودجه، سرمایهگذاری و فعالیت)، اشتهار (كیفیت عملكرد)، وظایف (موزه، بنای تاریخی، كتابخانه، نمایش) به انواع مختلف تقسیم كرد.
وقایع فرهنگی آن دسته از فعالیتهای فرهنگی تلقی میشوند كه ماهیتی موقتی دارند و از آن جملهاند نمایشنامهها، كنسرتها، نمایشگاهها و مانند آنها. این دسته از فعالیتها را كارشناسان فرهنگی در مقابل فعالیتهای دایمی (مانند كتابخانهها، موزهها، بناهای تاریخی و...) قرار میدهند. آنچه كه تمییز وقایع فرهنگی را از فعالیتهای دایمی (بویژه در سطح تاسیسات فرهنگی) دشوار میكند ارتباط بیش از پیش موسسات هر دسته از فعالیتهای دایمی و موقتی است (مثلا كتابخانههایی كه در سالچند بار نمایشگاههای مختلف برگزار میكنند) وقایع فرهنگی را در سه گروه زیر طبقهبندی میكنند:
الف) نمایش و تماشا مانند تئاتر، كنسرت و اپرا و...
ب) نمایشگاهها كه معمولا در محلهای ثابتی برگزار میشود و جنبه تخصصی در رشتههای مختلف دارد.
ج) فستیوالها در رشتههای مختلف موسیقی، هنر و...
از مهمترین استراتژیهایی كه مهندسین فرهنگی در طول دهه اخیر برای این رشته ذكر كردهاند از میان بردن علوم تساویهای فرهنگی از جنبه: بخشهای مختلف فعالیتهای فرهنگی از نظر موضوعی و نیز منطقهیی و جغرافیایی (شهر، روستا، مركز شهر، حومه، شهرهای اقماری) است، تا بتوان خدمات در سطح مناسب برای نیازهای فرهنگی در سطوح مختلف عرضه كرد.
● سرمایه فرهنگی
سرمایه فرهنگی از مجموعه وسایل و امكاناتی تشكیل میشود كه به نحو مداوم به فرد امكان میدهد تا به عنوان مصرفكننده و احتمالا تولیدكننده به كالاهای فرهنگی دسترسی پیدا كند.
سرمایههای فرهنگی را میتوان به سه دسته تقسیم كرد: در دسته اول، یعنی حالت ذهنی و درونی (غیرمادی)، سرمایه فرهنگی بر اثر مطالعه كتاب تمرین و آموزش عملی انباشته میشود. این سرمایه جز از راه آموزش مستقیم (در سطح محدود) قابل واگذاری به دیگری نیست، با شخص حامل آن از میان میرود و ناشی از فرهنگی است كه در درون انسان متمركز میشود. در دسته دوم، یعنی سرمایه عینی و بیرونی (مادی) سرمایه فرهنگی مجموعهیی از «كالاهای فرهنگی» است مانند آثار هنری، ماشینها، گزارشهای علمی، كتابها و... این سرمایه قابل انتقال است (خرید و فروش، آموزش، واگذاری و...) اما خصلت اساسی آن در این است كه دارای اثر آموزشی بردارندگان آن است. در دسته سوم، یعنی سرمایه نهادی و سازمانیافته، سرمایه دانشنامه لیسانس و فوقلیسانس و... یا امتیاز كشف یا تجزیه و تحلیل و تشریح چگونگی تبدیل یك نوع از سرمایه، به سرمایه دیگر است.
● پاره فرهنگ
شاخههایی از الگوهای رفتاری فرهنگ كه هم با فرهنگ كلی جامعه مرتبط هستند و هم در عین حال از آن متفاوت هستند، پاره فرهنگ نامیده میشوند. در اغلب جامعههای معاصر این پارهفرهنگها جنبههای حرفهیی، مذهبی، ملی، قومی، منطقهیی، طبقاتی، سنتی، جنسی و بسیاری ابعاد دیگر دارند. به عبارت دیگر فرهنگ از تعدادی فرهنگهای فرعی یا خردهفرهنگ تشكیل شده است. جوانان، گروههای قومی، گروههای مذهبی، گروههای شغلی و... هركدام میتوانند دارای فرهنگهای ویژهیی باشند و در عین حال برخوردار از پارهیی مشتركات فرهنگی هم هستند.
خرده فرهنگها، عملا الگوهایی از رفتار و اعتقادات هستند كه هركدام دارای مبانی مشتركی با فرهنگ كلی بوده و در عین حال نیز از جهاتی با نحوه آموزش آن توسط روند «تعامل اجتماعی» یعنی روابط متقابل میان انسانها صورت میگیرد. فرهنگ یك تولید اجتماعی است كه در معین قالب الگوهای فرهنگی شكل میگیرد. وقتی برای یك جامعه معین مسائل جدیدی به وجود میآید و راهحلهای جدید برای از میان بردن مسائل پیدا میشود، نتیجه این خواهد بود كه فرهنگ در طول زمان تغییر میپذیرد. پارهفرهنگها، در حقیقت دنیاهایی در چارچوب فرهنگ ملی ما هستند كه بعضا به جامعه هویت بخشیده و آن را شكل میدهند.
● ضد فرهنگ
پارهفرهنگهایی كه در مقام مخالفت فعال با فرهنگ مسلط هستند، ضد فرهنگ نامیده میشوند. یك ضد فرهنگ كه معمولا «برخی» و نه «همه» هنجارهای فرهنگ مسلط را طرد میكند. ابتدا این اصطلاح را جامعهشناسان امریكایی و نیز مخالفان مكتب روانپزشكی در انگلستان (در طی سالهای ۱۹۶۰) برای توجیه اعتراضات عمومی گروههایی از مردم و بویژه جوانان و روشنفكران در كشورهای صنعتی پیشرفته به كار بردند. مواردی مانند جریانهای ضد دانشگاهی، تئاتری آزاد، سینماهای مخفی، رادیوهای آزاد، گروههای طرفدار آزادی جنسی، طرفداران زندگی به شكل عریان در اجتماع، روزنامههای زیرزمینی و... همه از مظاهر ضد فرهنگ هستند.
● مطلقگرایی فرهنگی
قوممداری به رفتار و قضاوت و اعتقادی اطلاق میشود كه براساس آن فرد و گروه، فرهنگ و قومیت خود را بهتر و برتر از دیگران میداند و به هنگام ارزیابی یكی ازجنبههای فرهنگی جامعه دیگر، فرهنگ خود را معیار قرار میدهد.
جامعهیی كه گرفتار قوممداری است در نتیجه توجه زیاد و مبالغهآمیزی كه بر فرهنگ رسمی خود میكند، نسبت به فرهنگهای بیگانه و حتی نسبت به فرهنگهای فرعی اقلیتهای جامعه خود بدبین و بیاعتنا است و میكوشد تا هنجارهای خود را بر گروه داخلی و جوامع خارجی تحمیل كند. باید گفت كه قوممداری در صورتی میتواند زیانبخش و موجب پرخاشگری و ستیزهگری جوامع دیگر شود كه به «مطلقگرایی فرهنگی» یعنی برتر شمردن بیچون و چرای هنجارهای فرهنگ خود نسبت به آنها كه در عصر حاضر جایی ندارد، تبدیل گردد.
اما اگر قوممداری حالت متعادل و نسبی داشته باشد یا به عبارت دیگر به «نسبیگرایی فرهنگی» مبدل شود، موجب انسجام گروهی و روح همبستگی ملی و قومی میگردد و چنانچه این ویژگی از بین برود اقوام و جوامع دچار نابسامانی و از هم پاشیدگی میشوند. بدین جهت قوممداری در همه جوامع وجود دارد.
قوم مداری بیشتر زمانی مورد تاكید و توجه قرار میگیرد و قوت مییابد كه قومیت و ملت و فرهنگ ملی جامعه در معرض خطر بیگانگان قرار گیرد. در آن موقع است كه نه تنها شعرا و نویسندگان، بلكه همه افرادی كه به فرهنگ قومی و ملی خود پایبند و به آن اهمیت میدهند یا به عبارت دیگر «بیوطن» نیستند بر آن تاكید میورزند.
منبع : روزنامه اعتماد
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
چین دولت سیستان و بلوچستان انتخابات شورای نگهبان نماز جمعه حسن روحانی مجلس شورای اسلامی جنگ دولت سیزدهم نیکا شاکرمی مجلس
سیل ایران تهران هواشناسی شهرداری تهران باران آتش سوزی سازمان هواشناسی هلال احمر روز معلم پلیس زلزله
خودرو قیمت خودرو قیمت طلا تورم مسکن بانک مرکزی حقوق بازنشستگان بازار خودرو سهام عدالت قیمت دلار دلار ایران خودرو
صدا و سیما ایتالیا بی بی سی مهران غفوریان تلویزیون سوئد موسیقی صداوسیما ساواک سریال سینمای ایران تبلیغات
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس اوکراین نوار غزه انگلیس
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر سپاهان باشگاه پرسپولیس علی خطیر باشگاه استقلال جواد نکونام تراکتور بازی لیگ قهرمانان اروپا
اپل ناسا صاعقه گوگل اینستاگرام عکاسی تلفن همراه
چای کبد چرب فشار خون گرما