سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


پرورش عزت نفس در کودکان


پرورش عزت نفس در کودکان
یک از نیازها اساس والدین و معلمان در امر تربیت و پرورش اخلاق کودکان، برقرار ارتباط سالم با آن هاست. ارتباط صحیح بین پدر و مادر و روابط سالم آنان با کودکان، اولین و مهم ترین زمینه رشد و پرورش اخلاق نونهالان است. بهترین ملاک و معیار که بر اساس آن تربیت و کیفیت پرورش اخلاق کودکان را م توان مورد ارزیاب و دقت قرار داد، ارتباط اعضا خانواده با یکدیگر است. به همین اعتبار، خانواده را امروزه به سیستم ارتباط تعریف م کنند که سلامت جامعه، بازتاب از سلامت سیستم ارتباط خانواده است، زیرا جامعه سالم، بدون روابط سالم درون خانواده ها امکان پذیر نیست.ما در این تحقیق راهکار هایی را ارائه دادیم که به دانش آموزان کمک کنیم تا احساساتشان را در جهت مثبت گرایش دهند، باید کار کنیم تا عزت نفس خود را باز یابند و به احساس ارزشمندی برسند. باید نحوه برقرار کردن ارتباط با آنان را تغییر دهیم و به جا زوم کردن رو خطاها و اشتباهات بر آن چه انجام داده اند و یا م توانند انجام دهند تاکید کنیم و همواره بر رو نقاط قوت و محاسن کارها آنان تکیه کنیم . این امر سبب دلگرم شدن آن ها می شود و به توانایی ها خود اعتماد پیدا می کنند، در نتیجه، به رفتار خوب رو می آورند. همین ایجاد اعتماد به نفس و تقویت جهات مثبت، خود یک از موثرترین عوامل برا جهت ده مثبت به احساسات کودک به حساب م آید.باید از دیدگاه انسان همان ارزش را که برا انسان بزرگسال قائل هستیم برا کودک نیز قائل باشیم، چرا که تربیت که مبتن بر اقتدار یک جانبه باشد محکوم به شکست است.
ارتباط و اقتدار یک جانبه به جا این که به درک و فهم کودک کمک کند و به رعایت مقررات انضباط از طرف کودک بینجامد و او را به همکار بکشاند، و را ب رغبت خواهد کرد؛ زیرا کودک طبیعتا جذب حرف ها و رفتار م شود که خود در آن نقش و سهم داشته باشد و شخصیتش به نحو در آن دخالت داده شود.کودک وقت احساس ارزشمند نکند به وجد نم آید و در ارتباط متقابل، به درک ضرورت رعایت مقررات نم رسد. باید احساس کند که شما او را همتا خودتان به حساب م آورید تا در یک احساس متقابل، در موقعیت آزاد و آگاهانه به راهنمایی ها و گفته ها شما فکر کند و به آن معتقد شود. علت تبعیت کودکان از همسالان خود همین احساس برابر از طرف مقابل است که منجر به ایجاد ارتباط متعادل و مبادله هم عرض م شود.بنابراین در این موقعیت نباید کلام و یا سخن گفته شود که به نحو او را نادیده انگارد، یا به شخصیتش لطمه ا وارد سازد.انسان ها در هر سن که باشند مشکلات موجود در روابط شان، اختلال ها و ناهنجاری ها رفتاریشان معمولا نتیجه فقدان احترام متقابل و ب ارزش شدن شخصیتشان است راهکار ما این است که باید احساسات و اطلاعات که جنبه راهنمای و ارشاد دارد به طور واقع برا تقویت شخصیت کودک، بدون سرزنش و انتقاد، با بیان ملایم، آرام و دلنشین در فضای حاک از احترام و محبت القا شود، چرا که اگر این کلمات و واژه ها به شخصیت و منش کودک کوچک ترین ضربه ا وارد کند، فورا موضع دفاع به خود گرفته و از زیر بار کار که انجام داده است شانه خال خواهد کرد و هرگز حرف ها شما هر چند که به حق هم باشد، قبول نخواهد کرد.
این امر برا ما بزرگترها هم پیش م آید، هنگام که کس به طرز رفتار و گفتار ما انتقاد وارد کرده، طعنه م زند و یا رفتار ما را ب ارزش جلوه م دهد، موضع دفاع به خود م گیریم، به صورت که گویا ارزش رفتار ما همان ارزش شخصیت خود ماست و چون احساس حقارت م کنیم موضع انفعال به خود گرفته و حرف درست را گوش نم دهیم.در ارزنده ساز باید بدون ذکر اشتباهات به نقاط مثبت و قوت کودکان اشاره کرد. باید به آنان تاکید کرد که شخصیتشان برا ما ارزشمند و دوست داشتن است ول رفتار و عمل آنان نامناسب بوده است و با صراحت علت آن را ذکر کنیم، بعد به آنان فرصت فکر کردن دهیم.کودک در این حالت چون به شخصیتش لطمه ا وارد نشده است و از رفتار نامناسب خود احساس ناخرسند و ناخوشایند م کند. ما با تکیه برجنبه ها مثبت و بها دادن به شخصیتش و ارزش گذار برا او، اعتماد به نفس و را تقویت کرده و در عین حال کار و عمل ناشایست او را رد کرده ایم.این رفتار سبب م شود که کودک در عین احساس ارزشمند، از کرده خود ناراحت و پشیمان شود و در مورد رفتارش احساس ناخوشایند کند. کودک انسان است که خود را دوست دارد و نم خواهد لحظه ا احساس ناخوشایند را تحمل کند و با شدت سع دارد که از چنین موقعیتی بگریزد و این احساس ناراحت کننده را به فراموش بسپارد. بنابراین، در این فضا آکنده از محبت و احترام متقابل که برا او ایجاد شده به طور طبیع میل به گریز از بدی ها و احساس های ناخوشایند و رو آوردن به خوبی ها و احساس های خوشایند دارد و این گرایش فطر انسان است، چرا که در م یابد، احساس خوشایند و ارزشمند تنها در سایه رعایت مسائل اخلاق حاصل م شود، نه در تخلف از آن .
با اظهار محبت و احترام از طرف والدین و یا مرب، کودک در معذوریت اخلاق قرار م گیرد و در مقابل، حاضر نیست دست به عمل خطای بزند که این مقام و احساس که برایش ایجاد شده و ب ارزش شود، لذا اگر رفتار نامناسب دیگر هم از او سر زند غیر عمد خواهد بود.پس از توفیق در ارتباط با کودک و پذیرفتن احساساتش ، ما هم به نوبه خود صادقانه احساساتمان را نسبت به عملش با و در میان م گذاریم .باید حساسیت و موقعیت آنان را درک کنیم که به چه مسائل حساس و از چه کلمات آزرده خاطر م شوند. هر کلمه یا واژه ا که شخصیت آنان را تحقیر کند موجب آزردگ روح آنان خواهد شد. باید حرمت و کرامت انسان آنان حفظ شود، هرگز چیز را به زبان جار نکنیم که عزت نفسشان را خدشه دار کند.
باید با محبت و در عین حال با صراحت احساسات خود را با آنان در میان بگذاریم و سع کنیم قباحت و زشت عمل را که مرتکب شده اند به آنان منتقل کنیم و آنان هم همانند ما قباحت و زشت عمل را حس کنند.مهم در این مرحله، ظرفیت در نحوه انتقال این احساس به کودک است. هنگام که او کار خطای مرتکب م شود و ما عصبان م شویم، این عصبانیت و ناراحت را باید او درک کند و برا درک آن کاف است که با صراحت احساسات خودمان را صادقانه درباره خطا و بیان کنیم. مثلا اظهار کنیم: من ناراحتم، من عصبانیم، من آزرده خاطر هستم و...باشد که توانسته باشیم با شناساندن آسیب های فرهنگی و دادن راهکارهای مناسب دین خود را نسبت به جامعه ادا نماییم.
سید عباس سلطانی عشرت وحید سرند
منبع : روزنامه خراسان