دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

کشاورزی پایدار در گرو علم بیوتکنولوژی


کشاورزی پایدار در گرو علم بیوتکنولوژی
بیوتكنولوژی یكی از علومی است كه در سال های اخیر رشد بسیار چشمگیری داشته و با گسترش مرزهای دانش، باعث تحولی عظیم در عرصه های مختلف از جمله بخش های كشاورزی، پزشكی، داروسازی، صنعت و محیط زیست شده است.
بیوتكنولوژی عبارت است از علم و فن استفاده از موجودات زنده با اهداف صلح دوستانه و بشردوستانه به منظور رفاه حال بشر و حفظ محیط زیست. بیوتكنولوژی كشاورزی، علمی است كه از طریق تكنیك های DNA نوتركیب و تولیدات بیولوژیكی خاص، موجبات تولید هدفمند گیاهان و احشام را با صفات مورد نظر و مطلوب بشر فراهم می سازد. این علم در سال های اخیر باعث افزایش قابل توجهی در تولید محصولات كشاورزی شده است و سودآوری قابل ملاحظه ای را برای شركت ها و موسسات فعال در این زمینه فراهم كرده، به طوری كه ارزش تولیدات جهانی گیاهان تراریخت از ۷۵ میلیون دلار در سال ۱۹۹۵ به ۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ رسیده است.
همچنین سطح زیر كشت این گونه گیاهان (گیاهان تولیدشده از طریق بیوتكنولوژی) از ۷/۱ میلیون هكتار در سال ۱۹۹۶ به ۵/۵۲ میلیون هكتار در سال ۲۰۰۱ رسیده است. همراه با توسعه این علم نوین، مقوله ای به نام كشاورزی پایدار نیز مطرح می شود. كشاورزی پایدار سیستمی است كه در آن با اعمال مدیریت صحیح در استفاده از منابع طبیعی، می توان نیازهای غذایی بشر را تأمین و كیفیت محیط زیست را حفظ كرد و از تخریب ذخایر طبیعی جلوگیری به عمل آورد. در توسعه پایدار كشاورزی، كاهش فشار وارده به اراضی زیركشت، عدم مصرف مواد شیمیایی (كود و سم)، حفظ ذخایر طبیعی و سلامت نسل حاضر و آینده، جزء مباحث اصلی است.
طی گام هایی كه به سمت ایجاد كشاورزی پایدار برداشته می شود، قبل از هر چیز باید به تعادل بین تولیدمحصول و تغییرات محیطی توجه شود و سیستم زراعی را نه به منزله مجموعه یا تشكیلات مجزا و مستقل، بلكه به عنوان بخشی از كل سیستم محیط زیست بایستی تلقی كرد. اگر به جای استفاده از كودها و سموم شیمیایی، علف كش ها، هورمون ها و... از تناوب های زراعی، بقایای گیاهی، كود سبز، كودهای آلی، مبارزه بیولوژیك با حشرات و ارقام مقاوم به تنش های زنده و غیرزنده، استفاده گردد، آنگاه می توان گفت كه سیستم كشاورزی پایدار، مولد، تجدیدشونده، سودآور و خودكفاست و لطمه ای به محیط زیست وارد نخواهد ساخت.
طبق یك تعریف مشابه دیگر، كشاورزی پایدار، یك سیستم پیشرفته تولید گیاه و احشام است كه دارای حداقل ۵ خصوصیت باشد: اول اینكه، این سیستم، نیازهای غذایی را به شكل كاملاً ایمن برای بشر برطرف سازد، دوم اینكه، موجبات افزایش كیفیت محیط و منابع طبیعی را فراهم سازد، سوم اینكه، باعث استفاده موثرتر از منابع تجدیدنشدنی و حفظ و كنترل بهینه چرخه های بیولوژیكی گردد، چهارم اینكه، حمایت اقتصادی از كشاورزان را افزایش دهد و پنجم اینكه موجب افزایش كیفیت زندگی برای كشاورزان و كلیه افراد جامعه شود. اگر ادعا كنیم سیستم های غذایی ما در بخش كشاورزی، غالباً در درازمدت پایدار نیستند، سخن گزافی نگفته ایم. تقاضا برای محصولات غذایی در بخش كشاورزی در قرن گذشته به دلیل رشد جهت، بیش از ۴۰۰درصد افزایش یافته است.
حال بایستی بررسی كرد كه نقش بیوتكنولوژی در توسعه پایدار كشاورزی چیست؟ با توجه به روند روزافزون جمعیت دنیا و افزایش تقاضا برای غذا، دو راه جهت افزایش عملكرد در بخش كشاورزی توصیه می شود. راه اول، توسعه اراضی قابل كشت و راه دوم افزایش عملكرد در واحد سطح است. در مورد راه حل اول لازم به ذكر است كه زمین از منابع محدود در بخش كشاورزی است و توسعه این منبع تا حد مختصری امكان پذیر است. دانشمندان عقیده دارند كه در قرن آینده وسعت اراضی كشاورزی حدود ۵درصد افزایش می یابد.
از طرفی آماردانان تخمین زده اند كه جمعیت دنیا تا سال ۲۰۶۰ بین ۱۰ تا ۱۶ میلیارد نفر به یك تعادل نسبی خواهد رسید، با توجه به این افزایش جمعیت، رشد پنج درصدی اراضی قابل كشت، جوابگوی نیاز غذایی این جمعیت نخواهد بود. پس راه حل دوم یعنی افزایش تولید در واحد سطح، معقول تر به نظر می رسد. تاكنون نیز اغلب پیشرفت ها در این زمینه به دلیل افزایش عملكرد در واحد سطح بوده و تاكنون پاسخگوی افزایش جمعیت بوده است، به طوری كه جمعیت جهان نسبت به سال ۱۹۶۰ تقریباً دو برابر شده، در حالی كه در وسعت اراضی كشاورزی تغییر چندانی حاصل نشده است.
یكی از مهمترین راه حل های افزایش عملكرد در واحد سطح، به كارگیری علم بیوتكنولوژی است. این عمل با تكنیك های خاص خود، كشاورزی مدرن را بیشتر و بیشتر به سمت پایداری منابع طبیعی سوق می دهد. به خاطر روشن تر شدن نقش باارزش بیوتكنولوژی در كشاورزی پایدار یكسری نكات ذكر می شود: اولی اینكه، بیوتكنولوژی دامنه وسیعی از محصولات اصلاح شده و یا جدید را تولید می كند، دوم اینكه با تولید واریته های جدید گیاهان زراعی با صفاتی از قبیل مقاومت، تحمل و كیفیت بالا، راه حل جدیدی را برای پایداری منابع طبیعی و تولید غذا ارائه می دهد، سوم اینكه بیشتر گیاهان زراعی نوین كه از طریق بیوتكنولوژی تولید شده اند در مقایسه با گیاهان سنتی، در یك قطعه زمین مشخص با نیازهای طبیعی مشابه، محصول بیشتری تولید می كنند، چهارم اینكه، تعدادی از این گیاهان جدید، برای مثال آنهایی كه مقاوم به بیماری یا آفت شده اند، باعث كاهش استفاده از منابع غیرقابل تجدید می شوند و همچنین با كاهش استفاده از سموم شیمیایی، یك ابزار با ارزش جهت تولید محصولات كشاورزی پایدار هستند. علاوه بر موارد ذكر شده، تكنیك های مراقبت و نگهداری گیاهان به وسیله عوامل بیوكنترلی جدید كه از بیوتكنولوژی نشأت گرفته اند، موجب عملیات كشاورزی بسیار دقیق با حداقل تلفات و افزایش عملكرد می شود. بیوتكنولوژی كشاورزی در پایداری رشد اقتصادی و رقابت اقتصادی خصوصاً در كشورهای توسعه یافته نقش بسیار مهمی بازی می كند. از طرف دیگر تعداد بسیار زیادی از افراد در این بخش با مشاغل بسیار باارزش فعالیت دارند، با این تفاسیر، نمی توان تأثیر علم بیوتكنولوژی را در پایداری اقتصادی نیز نادیده گرفت.
تأثیر عمده بیوتكنولوژی بر كشاورزی پایدار، از طریق پیشرفت های ژنتیكی است. سودآوری مطلوب و افزایش تولید در این زمینه، در طول ۱۰۰ سال گذشته عمدتاً به دو دلیل اصلی بوده است: یكی پیشرفت های ژنتیكی و دیگری افزایش در استفاده از منابع. همانطور كه ذكر شد، بسیاری از منابع در بخش كشاورزی محدود هستند، بنابراین در درازمدت استفاده عاقلانه از منابع بسیار بااهمیت است. آینده كشاورزی پایدار احتمالاً از طریق پیشرفت در علم ژنتیك امكان پذیر خواهد بود. برای مثال استفاده از هیبریدهای پیشرفته در گیاه ذرت در دهه اخیر، سودآوری بسیار بالایی را برای آمریكای شمالی به ارمغان آورده و آن را به قطب اصلی ذرت دنیا تبدیل كرده است.
همچنین یافته های نسبتاً مشابهی از طریق پیشرفت های ژنتیكی در مورد گندم، جو، چاودار، سویا و... به دست آمده است. اگر علم بیوتكنولوژی از طریق پیشرفت های ژنتیكی بتواند نیاز غذایی جمعیت دنیا را مرتفع سازد و از طرفی به حفظ منابع طبیعی كمك كند و بدین وسیله هر دو منابع حیاتی (هوا، آب و عناصر غذایی) و همچنین زیبایی محیط زیست (فضای سبز، پارك ها، تنوع و...) حفظ گردد، آن گاه بیوتكنولوژی در راستای پایدار كردن كشاورزی حركت خواهد كرد، در غیر این صورت این علم به عاملی بسیار خطرناك در تخریب منابع طبیعی و اكوسیستم ها تبدیل خواهد شد. در صورت عدم استفاده صحیح از این علم، به جای پایدار كردن كشاورزی و حفظ منابع، اثرات بسیار مضری بر پیكره محیط زیست وارد خواهد ساخت.
برای مثال، با گسترش تولید گیاهان زراعی و احشام با ظرفیت مقاومت به تنش های محیطی در مناطقی كه برای گیاهان زراعی و دام های معمولی نامناسب است، با استفاده از علم بیوتكنولوژی، آسان می شود. اگر این امر اتفاق افتد، تنوع زیستی گونه های گیاهی و حیوانی در اكوسیستم های طبیعی كاهش می یابد. همچنین ممكن است گونه های تغییریافته ژنتیكی به گونه هایی خطرناك برای محیط زیست تبدیل شوند. گسترش برخی علف های هرز، خطر ایجاد نوتركیبی در ویروس ها و پاتوژن ها، ایجاد آلرژی برای برخی افراد، انتقال ژن ها از گونه های زراعی تراریخت به گونه های وحشی و ایجاد مسمومیت غذایی از دیگر خطرات علم بیوتكنولوژی است، كه در صورت عدم استفاده صحیح، وقوع آنها اجتناب ناپذیر خواهد بود.
اگر بیوتكنولوژی (و اصلاح نباتات و ژنتیك) در كمك به استفاده موثر و بهتر از منابع، نقص داشته باشند، آنگاه احتمالاً كشاورزی پایدار نخواهد بود و اندازه جمعیت دنیا به دلیل استفاده بی رویه و نادرست از منابع كاهش خواهد یافت، همچنین با تخریب زیبایی های طبیعی، كیفیت زندگی برای كل جمعیت دنیا كاهش می یابد.مراقبت های محیطی برای پایدار كردن كشاورزی ضروری است و اگر مدیریت صحیحی اعمال گردد، بیوتكنولوژی در افزایش یا نگهداری منابع محیطی سهیم خواهد بود و در غیر این صورت باعث تخریب محیط خواهد شد و گام های بعدی باید در جهت كاهش ریسك این قضیه برداشته شود.
چیزی كه اغلب در زمینه كاربرد این علم نادیده گرفته می شود، مبحث انتقال تكنولوژی است كه بسیار حائز اهمیت است، به طوری كه با آموزش صحیح، تك تك افراد این علم را در مناسب ترین راه و بهترین شكل برای رفع نیاز خود به كار گیرند و در این صورت می توان انتظار داشت كه بیوتكنولوژی در مسیركشاورزی پایدار و همگام با آن باشد و بدین ترتیب ابزار و متد جدیدی را فراهم خواهد كرد تا به هر گونه افزایش تقاضا برای غذا پاسخ دهد، ضمن اینكه توجه خاصی به پایداری محیط دارد.
منبع : ایستگاه کشاورزی


همچنین مشاهده کنید