دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

منافع عمومی قربانی امیال شخصی


منافع عمومی قربانی امیال شخصی
رشد سریع زیست فناوری در دهه های اخیر و قابلیت های عظیم آن در زمینه علوم مختلف از جمله پزشکی، کشاورزی، دامپروری، محیط زیست، صنعت و معدن و غیره و ایجاد فرآورده های نسبتاً زیاد حاصل از آن توجه دانشمندان و دولتمردان کشورهای جهان را به خود جلب کرده است. صاحبنظران معتقدند این علم بیش از سایر علوم شناخته شده بشری می تواند چهره جهان و محیط زیست انسان را متحول و دگرگون سازد. اکنون محققان این دانش در کشورهای پیشرفته جهان با در اختیار داشتن امکانات صنعتی و به خدمت گرفتن توانمندی های سایر علوم، مواد و عناصر ژنتیکی را مورد بررسی و شناسایی قرار داده و آنها را تفکیک می کنند یا با استفاده از روش های مختلف ترکیبات جدید و تازه یی به وجود می آورند. آنها می توانند با ایجاد نظم و ترتیب دوباره در این مواد برنامه و آرایش مجددی برای آنها مطرح کنند. این فناوری علاوه بر فواید بسیار از توانمندی هایی برخوردار است که در صورت بهره برداری نابجا می تواند به بروز آسیب های خطرناکی در موجودات زنده و محیط زیست منجر شود.
تاکنون آثار زیان آور و ابعاد مخاطره آمیز محصولات مهندسی ژنتیک و زیست فناوری به طور قطعی از نظر علمی به اثبات نرسیده است. اما دانشمندان و متخصصان این رشته نمی توانند آثار منفی احتمالی این محصولات را بر محیط زیست و سلامت انسان ها نادیده بگیرند. در طول تاریخ همواره برخی از افراد یا گروه ها برای رسیدن به اهداف تجاری، اقتصادی، سلطه طلبی و نیات غیرانسانی خود، منافع عمومی و مسائل اخلاقی را زیر پا گذاشته و قربانی امیال شخصی کرده اند. اولین مورد شبیه سازی (کلونینگ) حیوانات با استفاده از مهندسی ژنتیک در ۱۹۹۷ در اسکاتلند انجام شد. در این سال «یات ویلموت» و همکارانش از آمیزش سلول پستانی میشی ۶ ساله و سلول تخمک فاقد هسته از میش دوم و قرار دادن آن درون رحم میش دیگری، موفق به اولین شبیه سازی شدند و حیوان حاصل را نیز «دالی» نامیدند. در حقیقت دالی اولین محصول جانوری مهندسی ژنتیک بوده که قدرت حیات داشت. بعدها دالی های دیگری توسط دانشمندان ژاپنی، امریکایی، انگلیسی، استرالیایی و“ با همان روش مشابه به وجود آمدند. در اواخر سال ۲۰۰۲ اولین مورد شبیه سازی انسان نیز گزارش شد.
در عرصه کشاورزی و محیط زیست نیز به منظور تولید گیاهان مقاوم به آفات و بیماری ها و تولید محصول با کیفیت برتر، مهندسی ژنتیک قدم های بسیار مهمی برداشته است به طوری که کشورهای امریکا، کانادا، آرژانتین و چین در این زمینه موفق به تولید ذرت، گندم، برنج، پنبه، سیب زمینی، سویا و کدوی مقاوم به علف کش ها، قارچ ها و ویروس ها و همچنین محصولات با بازدهی غذایی بالاتر شده اند. هم اکنون سطح زیر کشت گیاهان تغییر یافته ژنتیکی (GMO) به حدود ۶۰ میلیون هکتار می رسد. امروزه ۶ میلیون نفر از کشاورزان در ۱۶ کشور مختلف به کشت و کار گیاهان تغییر یافته ژنتیکی مشغول هستند. مهندسی ژنتیک و تغییرات در گیاهان زراعی، تولید گیاهان با مقاومت مطلق در مقابل آفات و امراض نباتی و بی نیاز از کاربرد سموم خطرناک تحولی را در کشاورزی ایجاد کرده است که سرنوشت اقتصادی، اجتماعی و بعضاً سیاسی بسیاری از کشورها را تحت تاثیر خود قرار داده است. اصولاً دو دسته محصولات دستکاری شده ژنتیکی وجود دارد؛
۱) (Gentically Modified Organisms) GMO یا فرآورده های غذایی تغییر یافته ژنتیکی که از فرآورده های اصلاح شده با روش های مهندسی ژنتیک متفاوت است.
۲) (Living Modified Organisms)
LMO یا موجودات زنده تغییر یافته ژنتیکی نظیر حیوانات و گیاهان اصلاح ژنتیکی شده.
طرفداران محیط زیست نگرانی هایی را در مورد استفاده از گیاهان اصلاح ژنتیکی شده و رهاسازی GMOها در محیط زیست دارند که برخی از این نگرانی ها عبارتند از؛
- امکان انتقال افقی ژن هایی که به گیاهان زراعی منتقل شده اند. ممکن است گونه مجاور یک علف هرز باشد و با این انتقال ژنی، شرایط لازم برای برخورداری بهتر از محیط برای رشد و افزایش قدرت و تهاجم در اختیارش قرار گیرد.
- افزایش مقاومت در موجودات هدف یا حساسیت در موجوداتی که هدف برنامه های اصلاحی و انتقال ژن نیستند.
- افزایش استفاده از مواد شیمیایی (مانند سموم علف کش) در کشاورزی.
- تظاهر غیرقابل پیش بینی یا پیش بینی نشده ژن های منتقل شده و یا ناپایداری تظاهر ژن های منتقل شده.
علاوه بر این در کشاورزی پایدار به منظور حفظ محیط زیست به جای کودهای شیمیایی از کودهای بیولوژیک استفاده می شود که با روش بیوتکنولوژی تولید می شوند. این کودها از میکروارگانیسم های مختلف هستند، عده یی قادر به تثبیت ازت بوده و عده یی دیگر نیز قادر به حل کردن املاح فسفات و پتاسیم و آمونیم خاک هستند. امروزه استفاده از منابع طبیعی زنده یکی از موضوعات مهم محیط زیست است. خطرات احتمالی حاصل از آزادسازی ارگانیسم های تغییریافته ژنتیکی برای محیط زیست عبارتند از؛
- اثرات آنتاگونیستی روی میکروارگانیسم های مفید خاک.
- تاثیر افزایش بیش از حد ارگانیسم های آزاد شده به محیط و تاثیر بقای آنها بر اکوسیستم.
- اثرات مستقیم و غیرقابل انتظار در گونه ها به جز گونه های هدف.
- بیماری زایی میکروارگانیسم نسبت به گیاهان، حیوانات و تغییرات در میزبان.
- انتقال ویژگی نامطلوب به ارگانیسم های دیگر از جمله وارد کردن ژن به یک ارگانیسم، آزادسازی تصادفی و عمدی به محیط زیست، بقا و تکثیر ارگانیسم در محیط تماس با گونه های دیگر و اکوسیستم. همه ارگانیسم های تغییریافته ژنتیکی به محیط آزاد نمی شوند و اگر در محیط رها شوند، قادر به تکثیر نیستند، اما ممکن است برخی از ارگانیسم های تغییریافته دارای ژن های جدید مضری باشند. بنابراین باید تمام خطرات حاصل از ارگانیسم های تغییریافته مورد ارزیابی قرار گیرند زیرا این خطرات در ارگانیسم های مختلف متفاوت است. میکروب های تغییریافته ژنتیکی شامل باکتری های تثبیت کننده نیتروژن، باکتری های مقاوم به سرما و یخبندان و میکروب های تصفیه کننده خاک می شوند. اگر باکتری های مقاوم به سرما پس از تولید (برای کاهش آسیب یخبندان) در محیط آزاد شوند، می توانند بر بارش برف و باران اثر بگذارند و گرچه آزادسازی این محصولات، به موجود امکان زندگی در آب های سردتر را می دهد، ولی گاه زیستگاه طبیعی ماهی ها را تغییر می دهند و در نتیجه امکان فراهم کردن غذا برای آنها کاهش می یابد.
از جمله باکتری های تغییریافته ژنتیکی که به طبیعت آسیب می رساند می توان برخی از گونه های باکتری سودوموناس، کلبسیلا، باسیلوس و ریزوبیوم با قابلیت تجزیه لیگنین، سلولز و همی سلولز و تولید اتانول را نام برد که پس از رها شدن در طبیعت مواد مغذی خاک از جمله نیتروژن را از بین می برند. به هر حال ممکن است آزادسازی گونه یی از ارگانیسم های تغییریافته ژنتیکی که به طور معمول در طبیعت زندگی نمی کنند، برای محیط خطرناک باشند. پس در استفاده از فناوری زیستی همه نکات مثبت و منفی آن را باید در نظر گرفت تا مبادا دستاوردهای بیوتکنولوژی روزی به سرنوشت استفاده از رادیوایزوتوپ ها و مواد شیمیایی گرفتار نشوند. نامحسوس بودن خطرات یا وجود نکات مبهم در زمینه استفاده از روش های مهندسی ژنتیک دلیلی بر فقدان خطرات احتمالی نیست. به همین دلیل تعداد بی شماری از کشورهای صنعتی و افراد متعهد در سطح بین المللی تصمیم گرفتند ضوابطی برای جلوگیری از خطرات احتمالی ناشی از کاربری روش های مهندسی ژنتیک تدوین کنند تا تمام دانشمندان، محققان و کاربران را به رعایت آنها تشویق کنند. حتی برای اجرای این ضوابط به صورت قوانین و مقررات ملی و بین المللی لازم الاجرا، تلاش های زیادی صورت گرفته است. به طور کلی باید بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک نیز مانند هر نوع فناوری دیگر با نظارت و کنترل به کار گرفته شود، زیرا اثرات آن در کوتاه مدت نامشهود است. به علاوه ممکن است روش های مورد استفاده در مهندسی ژنتیک پس از قرار گرفتن در دسترس متخصصان غیرمتعهد، جامعه را به مخاطره بیندازد.
دکتر عباس اخوان سپهی ـ استادیار دانشگاه آزاد واحد تهران شمال
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید