پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


نگاهی به کتاب "سینما در آینه فقه"


نگاهی به کتاب "سینما در آینه فقه"
زندگی‌ آدمیان‌ و به‌ تبع‌ آن‌ مسلمانان‌ در پی‌ بروز پدیده‌های‌ مختلف‌ و جدید در عرصه‌ی‌ حیات‌، دستخوش‌ تحولات‌ نوینی‌ شده‌ است‌. این‌ تحولات‌ نوین‌ كه‌ عمدتاً در حوزه‌ی‌ عمل‌ اجتماعی‌ و كیفیت‌ تعامل‌ آدمیان‌ تأثیرگذار گشته‌، سبب‌ بروز پدیده‌های‌ جدیدتری‌ در عرصه‌ی‌ روابط‌ حقوقی‌ و قانونی‌ شده‌ است‌؛ تحولاتی‌ كه‌ در حوزه‌ی‌ رفتاری‌ مسلمانان‌ در قالب‌ فقه‌ اسلام‌ و قوانینی‌ تحت‌ تابعیت‌ شریعت‌ اسلامی‌ قابل‌ شكل‌گیری‌ است‌. البته‌ بخش‌ زیادی‌ از آن‌چه‌ حوزه‌ی‌ عمل‌ انسانی‌ را در اجتماع‌ تعیین‌ می‌كند وارد قوانین‌ اجتماعی‌ نمی‌شود، بلكه‌ به‌ روابط‌ میان‌ انسان‌ مؤمن‌ و خداوند و روابط‌ میان‌ مؤمنان‌ برمی‌گردد كه‌ بسیاری‌ از آنان‌ به‌ معنای‌ اجتماعی‌ و حقوقی‌ قانون‌پذیر نیستند ولی‌ به‌ معنای‌ فقهی‌ و شریعت‌ و روابط‌ ایمانی‌ تحت‌ چهارچوب‌های‌ دینی‌ قرار می‌گیرند و اتقاقاً ضمانت‌ اجرا و پیوستگی‌ و همانندی‌ بیش‌تری‌ نسبت‌ به‌ قوانین‌ فرآوری‌شده‌ توسط‌ انسان‌ها دارند. آن‌چه‌ در مباحث‌ فقه‌ به‌ عنوان‌ تعیین‌كننده‌ی‌ حوزه‌ی‌ عمل‌ رفتار مسلمانان‌ به‌ عنوان‌ مباحث‌ جدید مطرح‌ می‌شود، عنوان‌ «مستحدثه‌» را می‌یابد كه‌ در طول‌ تاریخ‌ اسلام‌ و فقه‌ پویا و اجتهاد تشیع‌ كم‌ نبوده‌ است‌. هرچند پس‌ از مدتی‌ این‌ مباحث‌ مستحدثه‌ در مباحث‌ فقهی‌ جای‌ خود را باز كرده‌، مباحث‌ جدیدتری‌ عنوان‌ مستحدثه‌ را به‌ خود می‌گرفته‌ است‌. یكی‌ از این‌ موضوعات‌ جدید كه‌ وارد دنیای‌ فقه‌ و فقاهت‌ شد و به‌ عنوان‌ یكی‌ از مسائل‌ مستحدثه‌ مورد بحث‌ و گفت‌وگوی‌ جدی‌ قرار گرفت‌، موضوع‌ سینما به‌ عنوان‌ هنر هفتم‌ است‌. آیت‌الله‌ مروجی‌، از استادان‌ برجسته‌ی‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ كه‌ درس‌ خارج‌ فقه‌ خود را به‌ موضوعات‌ هنری‌ اختصاص‌ داده‌ بودند، به‌ بررسی‌ مستحدثات‌ در حوزه‌ی‌ هنر پرداختند كه‌ از جمله‌ی‌ این‌ مباحث‌ سینما بوده‌ است‌. حجهٔ‌الاسلام‌ والمسلمین‌ محمدرضا جباران‌ به‌ تقریر و تنقیح‌ این‌ مباحث‌ پرداخته‌ و كتاب‌ ارزشمند سینما در آینه‌ی‌ فقه‌ را به‌ خوانندگان‌ و پژوهشگران‌ و هنرمندان‌ تقدیم‌ داشته‌ است‌. نویسنده‌ی‌ محترم‌ با ذكر مقدمه‌ای‌ كوتاه‌ در خصوص‌ چگونگی‌ و ضرورت‌ طرح‌ این‌ مسئله‌ در فقه‌ تشیع‌، به‌ خاطر بهره‌مندی‌های‌ گوناگون‌ و اغلب‌ واژگونه‌ و غیراخلاقی‌ كه‌ از این‌ هنر بسیار مهم‌ و تأثیرگذار جهانی‌ می‌شود و با توجه‌ به‌ ورود، تأثیر و تحمیل‌ خواه‌ ناخواه‌ این‌ هنر بر زندگی‌ بشری‌، یادآور می‌شود با وجودی‌ كه‌ سینما در ایران‌ قبل‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ نماد ابتذال‌ اخلاقی‌ و تعارض‌ میان‌ مردم‌ دیندار و حاكمیت‌ دین‌ستیز بود، اما واقعیت‌ سینما و بهره‌مندی‌های‌ مثبت‌ و اخلاقی‌ و اجتماعی‌ از آن‌ در ذاتش‌ بوده‌ و جداشدنی‌ نیست‌. به‌ همین‌ دلیل‌، پس‌ از مدتی‌ سینما و فیلم‌ جزء جدایی‌ناپذیر زندگی‌ در عصر حاضر شده‌ است‌. از این‌رو، علمای‌ اسلام‌ و فقیهان‌ شیعه‌ نیز به‌ بحث‌ و بررسی‌ درباره‌ی‌ این‌ پدیده‌ و حوزه‌های‌ تعارض‌ و یا هماهنگی‌ آن‌ با اسلام‌ پرداخته‌اند؛ چرا كه‌ عناوین‌ ذیل‌ عنوان‌ سینما و نمایش‌ در گذشته‌ی‌ اسلامی‌ وجود نداشته‌ و در آیات‌ و روایات‌ دلایل‌ آشكاری‌ بر رد و تأیید آن‌ نداریم‌. به‌ همین‌ دلیل‌، مجتهد باید در این‌ مسیر به‌ سراغ‌ ادله‌ی‌ اجتهادی‌ برود تا بر اساس‌ آن‌ بتواند مباحث‌ جدید را استنتاج‌ كند. نویسنده‌ در مقدمه‌ به‌ عناصر متشكله‌ی‌ یك‌ فیلم‌، از جمله‌ موضوع‌، ساختار و گفت‌وگوها اشاره‌ می‌كند و با توجه‌ به‌ این‌كه‌ عمده‌ی‌ داستان‌های‌ سینمایی‌ معطوف‌ به‌ خیال‌پردازی‌ فیلم‌نامه‌نویس‌ است‌ و حتی‌ فیلم‌هایی‌ كه‌ مستند به‌ واقعیت‌اند نیز دارای‌ تفاوت‌های‌ اساسی‌ با اصل‌ ماجرا هستند، و تعارضاتی‌ را كه‌ به‌ نظر می‌رسد سینما با مبانی‌ اسلامی‌ دارد مورد بررسی‌ قرار می‌دهد و ذیل‌ عنوان‌هایی‌ مانند: ۱ـ دروغ‌، ۲ـ غیبت‌، ۳ـ تحریف‌، ۴ـ اختلاط‌ زن‌ و مرد و زوجیت‌ فرضی‌، ۵ ـ تشبّه‌ به‌ معصومان‌ (ع‌)، و ۶ـ تشبّه‌ به‌ جنس‌ مخالف‌، می‌آورد.
۱ـ دروغ‌
استاد ضمن‌ توضیح‌ واژه‌ی‌ «دروغ‌» به‌ عنوان‌ گفتاری‌ بر خلاف‌ واقع‌ كه‌ گوینده‌ در مقام‌ بیان‌ واقع‌ می‌گوید، متذكر می‌شود كه‌ گفت‌وگوهای‌ بازیگران‌ در حال‌ اجرای‌ نقش‌ چون‌ در مقام‌ بیان‌ واقع‌ نیست‌ به‌ دروغ‌ تلقی‌ نمی‌شود، چرا كه‌ گفتار بازیگران‌ در حال‌ نمایش‌ مبتنی‌ بر فرض‌ است‌ و گوینده‌ و شنونده‌ هر دو می‌دانند كه‌ ناظر به‌ واقع‌ نیست‌ و بر فرض‌ كه‌ مصداق‌ سخن‌ دروغ‌ باشد، حكم‌ دروغ‌ را ندارد؛ به‌ اضافه‌ی‌ این‌كه‌ ادله‌ی‌ حرمت‌ دروغ‌ شوخی‌ نیز شامل‌ آن‌ نمی‌شود.
۲ـ غیبت‌
در مورد اجرای‌ نمایش‌ كه‌ بازیگر باید اعمال‌ و حركات‌ گروه‌ خاصی‌ را تقلید و اجرا كند و یا با لهجه‌ی‌ منطقه‌ای‌ خاص‌ سخن‌ بگوید، این‌ تقلید به‌ نظر می‌رسد كه‌ مصداق‌ غیبت‌ و عیب‌جویی‌ و اهانت‌ و استهزاء تقلیدشدگان‌ را داشته‌ باشد. اما نویسنده‌ غیبت‌ را از دیدگاه‌ روایت‌ها و اهل‌ لغت‌ و عرف‌ با بحث‌ نسبتاً مبسوطی‌ بررسی‌ كرده‌ و نتیجه‌ می‌گیرد كه‌ بیان‌ عیوب‌ پوشیده‌ی‌ آدمیان‌ و یا اهالی‌ یك‌ شهر و منطقه‌ معلوم‌ نیست‌ كه‌ موضوع‌ غیبت‌ باشد و بعضی‌ از موارد تقلید لهجه‌ عیب‌ نیست‌ و بر فرض‌ كه‌ عیب‌ باشد، عیب‌ آشكار است‌ و غیبت‌ محسوب‌ نمی‌شود. ولی‌ اگر بیان‌ حالتی‌ با لهجه‌ موجب‌ تحقیر و اهانت‌ به‌ طایفه‌ای‌ باشد و یا موجب‌ اذیت‌ آن‌ها و یا استهزاء جمعی‌ باشد، حرام‌ است‌ و در آن‌ صورت‌ تقلید لهجه‌ نیز حرام‌ است‌.
۳ـ تحریف‌
نویسنده‌ بعد از تقسیم‌ تحریف‌ كلام‌ به‌ سه‌ صورت‌: ۱ـ جابه‌جایی‌ كلمات‌، ۲ـ تغییر الفاظ‌ و ۳ـ افاده‌ی‌ معنی‌ خلاف‌ حقیقت‌ آن‌، تحریف‌ و تغییری‌ را كه‌ به‌ واسطه‌ی‌ فیلم‌ و نمایش‌ انجام‌ می‌شود، به‌ دو صورت‌ بیان‌ می‌كند: ۱ـ اگر نویسنده‌ درصدد بیان‌ واقعیت‌ باشد و بیننده‌ آن‌ را تمام‌ واقعیت‌ بداند، در این‌ صورت‌ تحریف‌ توسط‌ نویسنده‌ و یا فیلم‌ساز موجب‌ تغییر معنی‌ می‌شود و بدون‌ شك‌ حرام‌ است‌.
۲ـ نویسنده‌ی‌ فیلم‌نامه‌ می‌خواهد بر اساس‌ یك‌ گزارش‌ و یا داستان‌ تاریخی‌، چیزی‌ از خود بنویسد و بیننده‌ می‌داند كه‌ نویسنده‌ چیزی‌ متفاوت‌ با داستان‌ اصلی‌ نوشته‌ و اساساً عرف‌ كار فیلم‌نامه‌نویسی‌ چنین‌ است‌، كه‌ در این‌ صورت‌ بدون‌ اشكال‌ است‌؛ ولی‌ چنان‌چه‌ عرف‌ چنین‌ نباشد و نویسنده‌ و فیلم‌ساز آن‌ را اعلام‌ نكنند، مشمول‌ تحریف‌ واقعیت‌ می‌شود و حرام‌ خواهد بود.
۴ـ اختلاط‌ زنان‌ و مردان‌ و زوجیت‌ فرضی‌
استاد مروجی‌ در ادامه‌ی‌ مطالب‌ خود، به‌ مسئله‌ی‌ اختلاط‌ زنان‌ و مردان‌ و زوجیت‌های‌ فرضی‌ تحت‌ عنوان‌های‌ زیر می‌پردازد: ۱ـ اختلاط‌ زن‌ و مرد؛ ۲ـ شنیدن‌ صدای‌ نامحرم‌؛ ۳ـ نگاه‌ به‌ نامحرم‌؛ و ۴ـ زوجیت‌ فرضی‌. این‌ چهار مسئله‌ جزء مستلزمات‌ نمایش‌ و فیلم‌ است‌؛ یعنی‌ ساختن‌ فیلم‌ بدون‌ نگاه‌كردن‌ و شنیدن‌ صدای‌ نامحرم‌ و بدون‌ اختلاط‌ زن‌ و مرد و فرض‌ زناشویی‌ غیرممكن‌ است‌؛ ولی‌ سایر امور از قبیل‌ لمس‌ بدن‌، بوسیدن‌ نامحرم‌ و غیره‌ كه‌ در هنر فیلم‌سازی‌ جهان‌ رایج‌ است‌ ولی‌ لازمه‌ی‌ این‌ هنر نیست‌، حرمت‌ آن‌ آشكار و از محل‌ بحث‌ ما خارج‌ است‌. در مورد مسئله‌ی‌ اول‌، باید گفت‌ بدون‌ شك‌ اجتماع‌ زنان‌ و مردان‌ از نظر شرعی‌ جایز است‌ و سیره‌ی‌ زمان‌ شارع‌ نیز چنین‌ بوده‌ كه‌ مردان‌ و زنان‌ مسلمان‌ در بازار، مسجد و میدان‌ اجتماع‌ داشته‌اند. بنابراین‌، در خصوص‌ اصل‌ جواز حضور زنان‌ بحثی‌ نیست‌، اما بر اساس‌ یك‌ حكم‌ تنزیهی‌ و به‌ مصداق‌ آیه‌ی‌ شریفه‌ی‌ «قَرْنِ فی‌ بُیوتِكُنَّ ولا تَبَرّجْنَ تَبرُّجَ الْجاهِلیهِ الاُوْلی‌&#۰۳۹;» (سوره‌ی‌ احزاب‌، آیه‌ی‌ ۳۳)، زن‌ بهتر است‌ از حضور در مجامع‌ بدون‌ دلیل‌ بپرهیزد؛ البته‌ این‌ آیه‌ در خصوص‌ زنان‌ پیامبر (ص‌) است‌ كه‌ توصیه‌ به‌ نشستن‌ در منزل‌ را می‌كند و خروج‌ بدون‌ مصلحت‌ را مكروه‌ می‌داند. ولی‌ در صورتی‌ كه‌ خروج‌ به‌ منظور كاری‌ باشد كه‌ مصلحتش‌ از ماندن‌ در خانه‌ بیش‌تر است‌، نه‌ تنها مكروه‌ نیست‌ بلكه‌ ممكن‌ است‌ به‌ تبع‌ آن‌ مصلحت‌ مستحب‌ یا واجب‌ نیز باشد. بنابراین‌، خروج‌ از منزل‌ و اختلاط‌ زن‌ و مرد برای‌ ساختن‌ فیلم‌ (بدون‌ ارتكاب‌ رفتارهای‌ تبرج‌آمیز) به‌ مقتضای‌ سیره‌ی‌ متشرعه‌ و رفتار مؤمنان‌ اشكالی‌ ندارد. نویسنده‌ با اشاره‌ به‌ مسئله‌ی‌ شنیدن‌ صدای‌ نامحرم‌، تأكید می‌كند صدای‌ زن‌ نامحرم‌ اگر همراه‌ با لذت‌ و یا خوف‌ وقوع‌ در فتنه‌ باشد، طبق‌ اجماع‌، بر مردان‌ حرام‌ است‌ و اگر بدون‌ لذت‌ و خوف‌ فتنه‌ باشد، محل‌ بحث‌ فقیهان‌ قرار گرفته‌ است‌. سومین‌ مسئله‌ در بحث‌ اختلاط‌ زنان‌ و مردان‌ موضوع‌ نگاه‌كردن‌ به‌ نامحرم‌ است‌ كه‌ در چهار فرع‌: ۱ـ نگاه‌كردن‌ مرد به‌ زن‌ نامحرم‌، ۲ـ نگاه‌كردن‌ زن‌ به‌ مرد نامحرم‌، ۳ـ میزان‌ وجوب‌ پوشش‌ بر زن‌، و ۴ـ میزان‌ وجوب‌ پوشش‌ بر مرد تفكیك‌ شده‌ است‌. در موضوع‌ نگاه‌كردن‌ به‌ زن‌ نامحرم‌، اندام‌ زن‌ به‌ دو بخش‌ ۱ـ دست‌ و صورت‌ و ۲ـ سایر اعضای‌ بدن‌ تقسیم‌ می‌شود. در مورد سایر اعضای‌ بدن‌ همه‌ی‌ فقیهان‌ اجماع‌ دارند كه‌ نگاه‌كردن‌ به‌ آن‌ها در هر صورت‌ حرام‌ است‌، خواه‌ با لذت‌ خواه‌ بدون‌ لذت‌. در مورد دست‌ها و صورت‌ نیز اجماع‌ فقها بر آن‌ است‌ كه‌ نگاه‌ به‌ قصد ریبه‌ و لذت‌ قطعاً حرام‌ است‌ و در مورد بدون‌ قصد ریبه‌ نیز عده‌ای‌ قائل‌ به‌ حرمت‌ و عده‌ای‌ قائل‌ به‌ جواز و عده‌ای‌ نگاه‌ اول‌ را جایز و تكرار آن‌ را حرام‌ دانسته‌اند. در این‌ بخش‌، استاد ضمن‌ ایراد بحثی‌ بسیارمبسوط‌، شق‌های‌ مختلف‌ و دیدگاه‌های‌ متفاوت‌ و دلایل‌ فقیهان‌ را به‌طور مشروح‌ ذكر می‌كند.۴ـ۱ـ مفهوم‌ لذت‌ شهوی‌
در صفحه‌ی‌ ۷۴ کتاب‌ یادشده‌، استاد ضمن‌ توضیح‌ در خصوص‌ تعریف‌ مفهوم‌ «لذت‌»، نگاه‌ کسی‌ را که‌ با نگاه‌کردن‌ به‌ نامحرم‌ لذت‌ شهوی‌ ببرد، به‌ اجماع‌ همه‌ی‌ علما حرام‌ دانسته‌ است‌ چه‌ نگاه‌ به‌ دست‌ و صورت‌ باشد چه‌ نگاه‌ به‌ عضوی‌ دیگر. منظور از «ریبه‌» نیز ممکن‌ است‌ یکی‌ از سه‌ مورد زیر باشد: ۱ـ نگاهی‌ که‌ مقدمه‌ی‌ عمل‌ باشد؛ ۲ـ نگاهی‌ که‌ موجب‌ خطور افکاری‌ در ذهن‌ باشد؛ و ۳ـ نگاهی‌ که‌ موجب‌ التهاب‌ و اضطراب‌ نفس‌ شود.
۴ـ۲ـ حکم‌ نگاه‌ باواسطه‌
در صفحه‌ی‌ ۷۹ کتاب‌، بحث‌ نگاه‌ با واسطه‌ به‌ نامحرم‌ مطرح‌ می‌شود زیرا در مواردی‌ نگاه‌ باواسطه‌ حرام‌ است‌. نگاه‌ باواسطه‌ با وسایلی‌ نظیر آینه‌، دوربین‌، آب‌ صاف‌، تصاویر عکس‌برداری‌شده‌ یا فیلم‌برداری‌شده‌ و از پشت‌ شیشه‌ چگونه‌ است‌؟ طبیعی‌ است‌ که‌ نگاه‌ از پشت‌ شیشه‌ حکم‌ بی‌واسطه‌ را دارد. در سایر موارد، موضوع‌ نگاه‌ به‌ آینه‌ و فیلم‌های‌ زنده‌ و مستقیم‌ از همه‌ مهم‌تر است‌. این‌ مسئله‌ از موارد مستحدثه‌ و بسیار مورد اختلاف‌ است‌. مرحوم‌ نراقی‌ در کتاب‌ مستندالشیعه‌ قائل‌ به‌ جواز است‌ و ظاهراً آن‌چه‌ را مستقیم‌ نمی‌شود نگاه‌ کرد، در آب‌ و آینه‌ می‌شود دید. آیت‌الله‌ اراکی‌ نیز نگاه‌ به‌ عکس‌ها و فیلم‌های‌ تلویزیونی‌ را جایز دانسته‌اند؛ اما سیدمحمدکاظم‌ یزدی‌ در کتاب‌ مهم‌ عروه‌ الوثقی‌ نگاه‌ به‌ نامحرم‌ را در آب‌ و آینه‌ تحریم‌ کرده‌ است‌ و همه‌ی‌ کسانی‌ که‌ حاشیه‌ بر عروه‌ دارند با این‌ نظر او موافق‌اند. بنابراین‌، اصل‌ نگاه‌کردن‌ با نظر شهوی‌ مستقیم‌ یا باواسطه‌ تفاوتی‌ ندارد، ولی‌ در مورد عکس‌ و فیلم‌ و تلویزیون‌، اگر صاحب‌ عکس‌ را نشناسیم‌ نگاه‌ جایز است‌، چرا که‌ عکس‌ انسان‌ در تلویزیون‌ مثل‌ عکس‌ بر روی‌ کاغذ است‌ و ادله‌ی‌ حرمت‌ از چنین‌ مواردی‌ انصراف‌ دارد. باید توجه‌ داشت‌ در فیلم‌ تلویزیون‌ فرقی‌ میان‌ مستقیم‌ و غیرمستقیم‌ نیست‌، اما آن‌چه‌ منظور از جواز نگاه‌ است‌ نگاه‌ مشروط‌ به‌ عدم‌ لذت‌ و ریبه‌ است‌.
۴ـ۳ـ حکم‌ وصل‌کردن‌ مو به‌ موی‌ زن‌
این‌ بحث‌ در کتاب‌های‌ فقهی‌، زیر عنوان‌ «وصل‌ الشعر» آمده‌ و مشتمل‌ بر مباحث‌ و فروعاتی‌ است‌. موی‌ اضافی‌ دو قسم‌ است‌: ۱ـ موی‌ انسان‌، خواه‌ موی‌ مرد باشد یا زن‌؛ ۲ـ موی‌ غیرانسان‌، خواه‌ طبیعی‌ و یا از حیوانات‌ و یا مصنوعی‌ باشد. در خصوص‌ موی‌ انسان‌، این‌ سؤال‌ مطرح‌ است‌ که‌ آیا بریدن‌ موی‌ سر انسان‌ و وصل‌ آن‌ به‌ موی‌ سر شخص‌ دیگر جایز است‌ یا خیر؟ و در صورت‌ وصل‌ موی‌ سر زنی‌ بر زن‌ دیگر، آیا واجب‌ است‌ آن‌ را بپوشاند و آیا نگاه‌کردن‌ بر مردان‌ نامحرم‌ حرام‌ است‌ یا نه‌؟ مرحوم‌ سید محمد کاظم‌ یزدی‌ در عروه‌ الوثقی‌ معتقد به‌ جواز وصل‌ مو است‌ و نگاه‌ به‌ آن‌ برای‌ شوهر آن‌ زن‌ مجاز است‌، اگرچه‌ مکروه‌ و احتیاط‌ در ترک‌ آن‌ است‌. اما در این‌ میان‌، آیت‌الله‌ بروجردی‌ و امام‌ خمینی‌ به‌ این‌ فتوا اشکال‌ کرده‌ و قائل‌ به‌ وجوب‌ احتیاط‌ شده‌اند و آیت‌الله‌ خویی‌ نیز همین‌ نظر را پذیرفته‌ هرچند در اواخر عمر، قائل‌ به‌ جواز آن‌ بوده‌ است‌. با توجه‌ به‌ این‌که‌ در فتواهای‌ مختلف‌، دلیلی‌ بر حرمت‌ نداریم‌ و آن‌چه‌ در روایت‌ها آمده‌ عمدتاً مشعر به‌ مفهوم‌ کراهت‌ است‌، اصل‌ بر جواز است‌ و نتیجه‌ این‌که‌ وصل‌ مو به‌ موی‌ زن‌ اگر برای‌ فریبکاری‌ نباشد، جایز است‌.
۴ـ۴ـ حکم‌ نامحرم‌ به‌ موهای‌ اضافی‌
بی‌شک‌ بر زن‌ واجب‌ است‌ موی‌ سر خود را از دید نامحرم‌ بپوشاند و نگاه‌کردن‌ به‌ موی‌ زن‌ نامحرم‌ بر مردان‌ حرام‌ است‌. حال‌ آیا دیدن‌ موی‌ اضافی‌ یا همان‌ کلاه‌گیس‌ نیز همانند موی‌ خود زن‌ حرمت‌ در رؤیت‌ و وجوب‌ در پوشش‌ دارد؟ سید محمدکاظم‌ یزدی‌ در عروه‌ الوثقی‌ قائل‌ به‌ وجوب‌ پوشش‌ و حرمت‌ در رؤیت‌ است‌ و مرحوم‌ آیت‌الله‌ خویی‌ فرموده‌اند ستر آن‌ واجب‌ نیست‌ و پوشیدنش‌ به‌ احتیاط‌ نزدیک‌تر است‌ ولی‌ در صورتی‌ که‌ موی‌ اضافی‌ جزء زینت‌ زن‌ شمرده‌ شود، پوشیدنش‌ واجب‌ است‌؛ این‌ در حالی‌ است‌ که‌ مرحوم‌ کاشف‌الغطا نیز صریحاً حکم‌ به‌ وجوب‌ پوشش‌ داده‌ است‌. ولی‌ حق‌ مطلب‌ این‌ است‌ که‌ اگر موی‌ اضافی‌ بعد از وصل‌شدن‌ جزء بدن‌ شمرده‌ شود ــ یعنی‌ موی‌ خود زن‌ به‌ حساب‌ آید ــ پوشیدنش‌ واجب‌ و نگاه‌ کردن‌ به‌ آن‌ حرام‌ می‌شود و اگر جزء زینت‌ نباشد، پوشیدن‌ آن‌ واجب‌ نیست‌ و نگاه‌ به‌ آن‌ جایز است‌، چون‌ دلیلی‌ بر وجوب‌ پوشش‌ و حرمت‌ نگاه‌کردن‌ نداریم‌.
۴ـ ۵ ـ حکم‌ نگاه‌کردن‌ به‌ زنان‌ اهل‌ذمه‌
یکی‌ از مباحث‌ جدی‌ بحث‌ زنان‌ اهل‌ذمه‌ است‌. منظور از اهل‌ذمه‌ اقلیت‌های‌ مذهبی‌ مانند مسیحیان‌ و یهودیان‌ و زرتشتیتان‌اند که‌ باتوجه‌ به‌ این‌که‌ پوشش‌ را بر زن‌ واجب‌ نمی‌دانند، زنان‌ آن‌ها مشمول‌ احکام‌ نگاه‌کردن‌ نمی‌شوند. لازم‌ به‌ ذکر است‌ منظور از نگاه‌، نگاه‌ بدون‌ ریبه‌ و لذت‌ است‌ وگرنه‌ حتی‌ در مورد اهل‌کتاب‌ هم‌ اگر نگاه‌ با ریبه‌ و لذت‌ باشد، حرام‌ است‌. دوم‌ آن‌که‌ محل‌ بحث‌ در این‌جا غیر از دست‌ و صورت‌ است‌، چرا که‌ نگاه‌ به‌ دست‌ و صورت‌ زنان‌ مسلمان‌ نیز جایز است‌ و البته‌ فقیهانی‌ هم‌ که‌ نگاه‌کردن‌ به‌ دست‌ و صورت‌ زن‌ مسلمان‌ را جایز نمی‌دانند، نگاه‌کردن‌ به‌ دست‌ و صورت‌ زنان‌ اهل‌کتاب‌ را جایز می‌دانند.در مورد نگاه‌ بدون‌ لذت‌ و ریبه‌ به‌ غیر دست‌ و صورت‌ زنان‌ اهل‌کتاب‌، مرحوم‌ شیخ‌ مفید در المقنعه‌ (ص‌ ۵۲۱)، شیخ‌ طوسی‌ در النهایه‌ (ج‌۲، ص‌ ۳۵۵)، محقق‌ حلّی‌ در شرایع‌ (ج‌۲، ص‌۲۶۹)، علامه‌ی‌ حلّی‌ در قواعد (ج‌۳، ص‌۶) و شهید اول‌ و شهید ثانی‌ در لمعه‌ الدمشقیه‌ (ج‌۵، ص‌ ۹۸) و همچنین‌ محقق‌ صاحب‌ جواهر و صاحب‌ حدائق‌ قائل‌ به‌ جواز شده‌. و این‌ قول‌ را قول‌ مشهور دانسته‌اند. ولی‌ ابن‌ادریس‌ در کتاب‌ سرایر (ج‌۲، ص‌۶۱۰) و علامه‌ در مختلف‌ آن‌ را تحریم‌ کرده‌اند و ظاهر کلام‌ فاضل‌ هندی‌ در کشف‌اللثام‌ نیز تحریم‌ است‌.
۴ـ۶ـ ادله‌ی‌ حرمت
۱ـ آیه‌ی‌ غضّ که‌ به‌طور مطلق‌ مؤمنان‌ را از نگاه‌کردن‌ منع‌ کرده‌، که‌ این‌ اطلاق‌ شامل‌ زنان‌ غیرمسلمان‌ هم‌ می‌شود. ۲ـ آیه‌ی‌ ۸۸ سوره‌ی‌ حجر پند می‌دهد که‌ به‌ نعمت‌هایی‌ که‌ به‌ بعضی‌ از مردمان‌ کافر داده‌ایم‌، چشم‌ ندوز و به‌ حال‌ ایشان‌ اندوهناک‌ نباش‌. قائلان‌ به‌ این‌ قول‌ همه‌ی‌ اخباری‌ را که‌ در این‌ زمینه‌ دلالت‌ بر جواز دارند، رها می‌کنند، اما سند اکثر آن‌ها خدشه‌پذیر است‌.
۴ـ۷ـ ادله‌ی‌ جواز
قائلان‌ به‌ جواز برای‌ اثبات‌ نظر خویش‌ به‌ دو دلیل‌ تمسک‌ کرده‌اند:
۱ـ زنان‌ اهل‌کتاب‌ به‌ منزله‌ی‌ کنیزند که‌ این‌ قول‌ را کلینی‌ در کافی‌ (ج‌ ۵، ص‌ ۳۵۸) و وسائل‌ الشیعه‌ (ج‌۲۰، ص‌۵۴۵) آورده‌ است‌. از مطالبی‌ که‌ در این‌ باب‌ است‌ چنین‌ برمی‌آید که‌ اهل‌کتاب‌ بندگان‌ مسلمانان‌ نیستند و بر فرض‌ که‌ چنین‌ باشند، نگاه‌کردن‌ به‌ کنیزی‌ که‌ ملک‌ مشترک‌ مسلمانان‌ است‌، جایز نیست‌. پس‌ این‌ دلیل‌ برای‌ اثبات‌ مدعا کافی‌ نیست‌.
۲ـ اخباری‌ بیان‌ می‌کند که‌ نگاه‌کردن‌ به‌ مو و دست‌های‌ زنان‌ اهل‌کتاب‌ حرام‌ نیست‌ و این‌ قول‌ در کافی‌ (ج‌۵۲۴) در وسائل‌ (ج‌۲۰، ص‌۲۰۵) آمده‌ است‌. حاصل‌ مطلب‌ این‌ است‌ که‌ نگاه‌کردن‌ به‌ زنان‌ اهل‌ذمه‌ اشکال‌ ندارد. اما به‌ طریق‌ اولی‌، زنان‌ کافری‌ که‌ در پناه‌ اسلام‌ نیستند نیز شامل‌ این‌ جواز می‌شوند.
شایان‌ ذکر است‌ نگاه‌کردن‌ به‌ زنان‌ ذمی‌ و کافر در صورتی‌ جایز است‌ که‌ خالی‌ از لذت‌ و ریبه‌ باشد. از کتاب‌ جواهر استفاده‌ می‌شود که‌ این‌ شرط‌، اجماعی‌ است‌، یعنی‌ فقیهان‌ در آن‌ اجماع‌ دارند اما این‌که‌ به‌ چه‌ قسمت‌هایی‌ از بدن‌ آن‌ها می‌توان‌ نگاه‌ کرد شش‌ فرض‌ وجود دارد:
۱ـ فقط‌ نگاه‌ به‌ دست‌ و صورت‌ جایز است‌؛
۲ـ نگاه‌ به‌ دست‌ و صورت‌ و موها جایز است‌؛
۳ـ به‌ تمام‌ قسمت‌هایی‌ که‌ اهل‌کتاب‌ در عصر تشریع‌، یعنی‌ زمان‌ ائمه‌ (ع‌) عادت‌ به‌ پوشیدن‌ آن‌ نداشته‌اند، می‌توان‌ نگاه‌ کرد؛
۴ـ در هر زمان‌، به‌ تمام‌ قسمت‌هایی‌ که‌ عادت‌ به‌ پوشیدن‌ آن‌ ندارند، می‌توان‌ نگاه‌ کرد؛
۵ ـ نگاه‌ به‌ تمام‌ بدن‌ ایشان‌، غیر از عورتین‌، جایز است‌؛
۶ـ نگاه‌ به‌ تمام‌ بدن‌ ایشان‌، حتی‌ عورتین‌، جایز است‌.
اما کدام‌ صورت‌ قابل‌اثبات‌ است‌:
صورت‌ یکم‌ : هیچ‌ یک‌ از فقیهان‌ این‌ وجه‌ را اختیار نکرده‌اند، چون‌ به‌ نظر می‌رسد این‌ وجه‌ به‌ هیچ‌ دلیلی‌ مستند نیست‌.صورت‌ دوم‌ : این‌ وجه‌ بین‌ فقها مشهور است‌ و همه‌ آن‌ را جایز دانسته‌اند.
صورت‌ سوم‌ : مستند این‌ وجه‌ این‌ است‌ كه‌ هر چند در روایت‌ها فقط‌ از سر و دست‌ و مو نام‌ برده‌ شده‌ است‌، ولی‌ این‌ سه‌ عنوان‌ هیچ‌ خصوصیتی‌ ندارند و تنها برای‌ اشاره‌ به‌ اعضا و مواضعی‌ كه‌ ایشان‌ در زمان‌های‌ گذشته‌ نمی‌پوشیدند، آمده‌اند.
صورت‌ چهارم‌ : این‌ وجه‌ هم‌ فقط‌ برای‌ اشاره‌ به‌ اعضایی‌ است‌ كه‌ ایشان‌ به‌ پوشیدن‌ آن‌ عادت‌ ندارند و فرقی‌ میان‌ عصر تشریع‌ و زمان‌های‌ دیگر نیست‌.
صورت‌ پنجم‌ : مستند این‌ وجه‌ آن‌ است‌ كه‌ اهل‌ كتاب‌ از جهت‌ نگاه‌كردن‌ حرمتی‌ ندارند و می‌توان‌ به‌ همه‌ی‌ بدن‌ ایشان‌ نگاه‌ كرد و استثنای‌ عورتین‌ به‌ این‌ دلیل‌ است‌ كه‌ شارع‌ مقدس‌ راضی‌ نیست‌ مسلمان‌ به‌ عورت‌ كسی‌ نگاه‌ كند.
صورت‌ ششم‌ : همان‌ دلیل‌ صورت‌ پنجم‌ است‌، افزون‌ بر این‌كه‌ ارتكاز اهل‌ شرع‌ در این‌جا كاشف‌ از دلیل‌ شرعی‌ و قول‌ معصوم‌ نیست‌. به‌ همین‌ دلیل‌، نگاه‌ به‌ عورت‌ ایشان‌ هم‌ جایز است‌. برای‌ اثبات‌ این‌ وجه‌ به‌ دو روایت‌ استدلال‌ شده‌ كه‌ كلینی‌ در كافی‌ (ج‌۶، ص‌۵۰۱) و صدوق‌ در وسائل‌ الشیعه‌ (ج‌۲، ص‌۳۵) آورده‌اند كه‌ نگاه‌ به‌ عورت‌ كسی‌ كه‌ مسلمان‌ نیست‌ مثل‌ نگاه‌ به‌ عورت‌ الاغ‌ است‌. تعدادی‌ از فقیهان‌ از جمله‌ صاحب‌ حدائق‌ نقل‌ كرده‌ كه‌ مرحوم‌ حر عاملی‌ در بدایه‌ الهدایه‌ حكم‌ به‌ جواز كرده‌ است‌. مرحوم‌ خویی‌ در حاشیه‌ی‌ عروه‌ الوثقی‌ احتیاط‌ كرده‌ ولی‌ در تنقیح‌ فرموده‌ است‌ كه‌ این‌ قول‌ خالی‌ از قوت‌ نیست‌. مرحوم‌ مجلسی‌ اول‌ نیز اگرچه‌ خود فتوی‌ به‌ جواز نداده‌، ولی‌ از جماعتی‌ از فقیهان‌ كه‌ قائل‌ به‌ جواز شده‌اند، نقل‌ كرده‌ است‌.آن‌چه‌ به‌ نظر می‌رسد این‌ است‌ كه‌ هرچند نگاه‌ به‌ همه‌ی‌ اعضای‌ بدن‌ زن‌ كافر جایز است‌، ولی‌ اعضای‌ بدن‌ در این‌ مسئله‌ دارای‌ یك‌ حكم‌ نیستند؛ بلكه‌ اعضایی‌ را كه‌ نام‌ آن‌ها در روایت‌ وارد شده‌ یا از روایت‌ استفاده‌ می‌شود، بدون‌ هیچ‌ قیدی‌ می‌توان‌ نگاه‌ كرد، ولی‌ سایر اعضا را فقط‌ در صورتی‌ می‌توان‌ نگاه‌ كرد كه‌ ایشان‌ عادت‌ به‌ پوشیدن‌ آن‌ نداشته‌ باشند.
۴ـ۸ـ نگاه‌ به‌ زنان‌ بی‌بندوبار و زنان‌ روستایی‌ و صحرانشین‌
زنانی‌ كه‌ از روی‌ بی‌بندوباری‌ و بی‌مبالاتی‌ حدود پوشش‌ اسلامی‌ را رعایت‌ نمی‌كنند، یا زنان‌ صحرانشین‌ و روستایی‌ كه‌ از روی‌ بی‌اطلاعی‌ از احكام‌ پوشش‌، خود را نمی‌پوشانند یك‌ حكم‌ دارند؛ یعنی‌ اگر نگاه‌ جایز باشد به‌ هر دو صنف‌ جایز است‌ وگرنه‌ حرام‌ است‌. مرحوم‌ سید یزدی‌ در عروه‌ الوثقی‌ در جواز نگاه‌ به‌ این‌ زنان‌ اشكال‌ كرده‌ و همه‌ی‌ حاشیه‌نویسان‌ عروه‌ الوثقی‌ در این‌ مسئله‌ با وی‌ موافقت‌ كرده‌اند. قبل‌ از ایشان‌، مرحوم‌ محقق‌ قمی‌ در جامع‌ الشتات‌ (ص‌۴۲۴) نه‌ تنها نگاه‌ به‌ این‌ زنان‌ را تحریم‌ كرده‌، بلكه‌ رفت‌وآمد به‌ جاهایی‌ را كه‌ محل‌ رفت‌وآمد آن‌ها است‌ از باب‌ مقدمه‌ی‌ حرام‌ منع‌ كرده‌ است‌. اما به‌ نظر می‌رسد این‌گونه‌ زنان‌ همگی‌ حكم‌ زنان‌ اهل‌كتاب‌ را دارند چون‌ با زنان‌ مؤمن‌ فرق‌ دارند و فرقشان‌ همان‌ است‌ كه‌ امام‌ صادق‌ (ع‌) در مورد زنان‌ اهل‌ذمه‌ فرمود كه‌ اگر نهی‌شان‌ كنی‌، نخواهند پذیرفت‌. اما تذكر این‌ نكته‌ ضروری‌ است‌ كه‌ بدون‌ شك‌ نگاه‌ این‌ زنان‌ در صورتی‌ جایز است‌ كه‌ همراه‌ با لذت‌ و ریبه‌ نباشد.
۴ـ۹ـ نگاه‌ زن‌ به‌ مرد نامحرم‌
نگاه‌ زن‌ به‌ مرد نامحرم‌ اگر همراه‌ با لذت‌ و ریبه‌ باشد به‌ دلیل‌ اجماع‌، ضرورت‌ فقه‌ و قیام‌ سیره‌، حرام‌ است‌.اما برای‌ نگاهی‌ كه‌ بدون‌ لذت‌ و ریبه‌ باشد، به‌ چهار دلیل‌ استدلال‌ شده‌ است‌: ۱ـ اجماع‌ ۲ـ آیه‌ی‌ كریمه‌ی‌ غضّ ۳ـ اخباری‌ كه‌ بر حرمت‌ نگاه‌كردن‌ دلالت‌ دارند و ۴ـ اخبار خاصی‌ كه‌ در مورد نگاه‌كردن‌ به‌ نامحرم‌ وارد شده‌ است‌. نگاه‌ زن‌ به‌ مرد نامحرم‌ اگر خالی‌ از لذت‌ و ریبه‌ باشد، برحسب‌ مواضعی‌ كه‌ به‌ آن‌ نگاه‌ می‌كند سه‌ صورت‌ دارد: الف‌) نگاه‌ به‌ صورت‌ بنا بر اجماع‌، جایز است‌ و نیازی‌ به‌ استدلال‌ ندارد. ب‌) نگاه‌ به‌ اعضا و مواضعی‌ كه‌ در عرف‌ اسلامی‌ پوشیدن‌ آن‌ها رسم‌ نیست‌، مثل‌ سر، گردن‌، دست‌ها و پا جایز است‌، چون‌ دلیلی‌ بر حرمت‌ آن‌ها نداریم‌، بلكه‌ سیره‌ی‌ متدینان‌ پرهیز از آن‌ است‌. پ‌) نگاه‌ به‌ اعضا و مواضعی‌ كه‌ در عرف‌ اسلامی‌ پوشیدن‌ آن‌ها رسم‌ است‌، مثل‌ ران‌، سینه‌ و شكم‌ كه‌ در مورد این‌ مواضع‌ نیز دلیلی‌ بر حرمت‌ نداریم‌ چون‌ فقیهان‌ اجماع‌ كرده‌اند؛ و با توجه‌ به‌ این‌كه‌ این‌ مسئله‌ مربوط‌ به‌ عرف‌ است‌، خودداری‌ از نگاه‌ را احتیاط‌ واجب‌ می‌دانیم‌.
۴ـ۱۰ـ میزان‌ وجوب‌ پوشش‌ بر زنان‌
یكی‌ از احكامی‌ كه‌ در شرع‌ اسلام‌ صادر شده‌، وجوب‌ پوشش‌ است‌. همان‌طور كه‌ می‌دانیم‌ یكی‌ از واجبات‌ نماز نیز پوشش‌ در نماز است‌ كه‌ در هر دو باب‌، میزان‌ پوشش‌ زن‌ و مرد متفاوت‌ است‌. در این‌جا مسئله‌ی‌ میزان‌ پوشش‌ زن‌ در غیر نماز را بررسی‌ می‌كنیم‌. مرحوم‌ سید یزدی‌ در كتاب‌ الصلوه‌ عروه‌ الوثقی‌ در فصل‌ «ستر و ساتر» آورده‌ است‌ كه‌ پوشش‌ بر دو قسم‌ است‌: یك‌ قسم‌ كه‌ همیشه‌ لازم‌ است‌ و قسم‌ دیگر مخصوص‌ نماز است‌. بر زن‌ واجب‌ است‌ در مقابل‌ نامحرم‌ بدن‌ خود را بپوشاند. در استدلال‌ بر این‌ حكم‌ باید گفت‌ اولاً این‌ حكم‌ از ضروریات‌ دین‌ و فقه‌ است‌ و ثانیاً چند آیه‌ از كتاب‌ شریف‌ الهی‌ و روایت‌های‌ زیادی‌ بر آن‌ دلالت‌ دارد.
۱ـ آیه‌ی‌ ۳۱ سوره‌ی‌ نور: «به‌ زنان‌ با ایمان‌ بگو كه‌ چشم‌های‌ خود را از نگاه‌ ناروا بپوشانند و از عمل‌ زشت‌ دامن‌ پاك‌ دارند و زینت‌ خود را جز آن‌چه‌ خودبه‌خود پیداست‌ آشكار نكنند و مقنعه‌های‌ خود را بر روی‌ سینه‌هایشان‌ بیندازند و زینت‌ خود را جز برای‌ شوهران‌ و... آشكار نكنند و چنان‌ پای‌ بر زمین‌ نزنند كه‌ زینت‌های‌ پنهانشان‌ معلوم‌ شود».
۲ـ آیه‌ی‌ ۶۰ سوره‌ی‌ نور: «و زنان‌ سالخورده‌ای‌ كه‌ از ولادت‌ و عادت‌ ماهانه‌ بازنشسته‌اند و امید ازدواج‌ ندارند، بدون‌ آن‌كه‌ آرایش‌ و زینتی‌ داشته‌ باشند می‌توانند روپوش‌ خود را بردارند و اگر در این‌ هم‌ عفت‌ پیشه‌ كنند برای‌ ایشان‌ بهتر است‌ و خدا شنوا و آگاه‌ است‌».
۳ـ آیه‌ی‌ ۳۳ سوره‌ی‌ احزاب‌: «ای‌ زنان‌ پیامبر؛ شما اگر تقوی‌پیشه‌ كنید، مانند زنان‌ دیگر نیستید؛ پس‌ با ناز و لطافت‌ حرف‌ نزنید كه‌ افراد بیماردل‌ به‌ طمع‌ افتند، بلكه‌ عادی‌ و متین‌ سخن‌ بگویید».
۴ـ آیه‌ی‌ ۵۴ سوره‌ی‌ احزاب‌ می‌فرماید: «هر گاه‌ چیزی‌ از زنان‌ پیامبر می‌خواهید، از پس‌ پرده‌ بخواهید برای‌ آن‌كه‌ دل‌های‌ شما و ایشان‌ پاك‌ بماند؛ این‌ مؤثرتراست‌.
۵ ـ آیه‌ی‌ ۵۹ سوره‌ی‌ احزاب‌: «ای‌ پیامبر، به‌ زنان‌ و دخترانت‌ و زنان‌ مؤمنان‌ بگو خود را با جَلباب‌ بپوشانند؛ این‌ لباس‌ برای‌ آن‌كه‌ ایشان‌ به‌ عفت‌ شناخته‌ شوند و مورد آزار و اهانت‌ قرار نگیرند، بهتر است‌ و خدا بخشنده‌ و مهربان‌ است‌؛ از مجموع‌ این‌ آیه‌ها به‌طور اجمال‌ استفاده‌ می‌شود كه‌ هر كردار یا گفتاری‌ كه‌ موجب‌ شود نگاه‌ها متوجه‌ زن‌ شده‌، شهوت‌ و رغبت‌ مردان‌ را تحریك‌ و ایشان‌ را به‌ سوی‌ او جلب‌ كند، بر زن‌ حرام‌ است‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ كه‌ زن‌ می‌تواند زینت‌ خود را در حضور اطفال‌ و مردانی‌ كه‌ به‌ زن‌ نیازی‌ ندارند آشكار كند و زنان‌ بازنشسته‌ می‌توانند روپوش‌ خود را در حضور نامحرم‌ بردارند چون‌ این‌ موارد موجب‌ تحریك‌ شهوت‌ نمی‌شود. در این‌جا، این‌ نكته‌ ضروری‌ است‌ كه‌ بعضی‌ از این‌ آیه‌ها در مورد زنان‌ پیامبر اكرم‌ (ص‌) نازل‌ شده‌ و این‌ تنها به‌ این‌ دلیل‌ است‌ كه‌ این‌ احكام‌ در مورد ایشان‌ تأكید بیش‌تری‌ دارد وگرنه‌ اختصاص‌ به‌ ایشان‌ ندارد؛ از جمله‌ آیه‌های‌ ۳۱ و ۳۰ سوره‌ی‌ احزاب‌.۴ـ۱۱ـ آیه‌ی‌ زینت‌
«وَ لا&#۰۳۹;یبْدین‌ زینَتُهُنَّ اِلاّ&#۰۳۹; م&#۰۳۹;ا ظَهَرَ مِنْه&#۰۳۹;ا»: «جز زینت‌های‌ ظاهری‌ خود را آشكار نسازند». منظور از زینت‌ در این‌ آیه‌ ممكن‌ است‌ خود زینت‌ یا موضع‌ زینت‌، یعنی‌ اعضایی‌ كه‌ زینت‌ در آن‌ها به‌ كار می‌رود باشد، ولی‌ در هر دو صورت‌ آشكاركردن‌ موضع‌ زینت‌ حرام‌ است‌. «وَلِیضْرِبْنَ بِخَمْرِهِنَّ عَل&#۰۳۹;ی‌ جِیوبِهِنَّ» (سوره‌ی‌ نور، آیه‌ی‌ ۳۱): «خِمار» در عرف‌ نام‌ پوششی‌ است‌ كه‌ زن‌ سرش‌ را با آن‌ می‌پوشاند و جمعش‌ "خُمُر" است‌. این‌ جمله‌ دلالت‌ دارد بر این‌كه‌ پوشیدن‌ سینه‌ و اطراف‌ گردن‌ بر زنان‌ واجب‌ است‌. و لایبْدینَ زینَتَهنَّ اِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ: این‌ جمله‌ دلالت‌ دارد بر این‌كه‌ آشكاركردن‌ زینت‌ جز در مقابل‌ زنان‌ و چند گروه‌ از مردان‌ كه‌ یا به‌طور سببی‌ و یا به‌ طور نسبی‌ با زن‌ ارتباط‌ دارند و مردانی‌ كه‌ نیازی‌ به‌ زن‌ ندارند، جایز نیست‌. كلینی‌ در كافی‌ (ج‌۵، ص‌۵۲۱) و وسایل‌ الشیعه‌ (ج‌۲۰، ص‌۲۰۱) منظور از زینت‌ را در این‌ آیه‌ عضوی‌ كه‌ زینت‌ به‌ آن‌ بسته‌ می‌شود، دانسته‌ است‌. «ی&#۰۳۹;ا اَیها النّبی قُلْ ِلاَزو&#۰۳۹;اجِكَ وَ بَن&#۰۳۹;اتِكَ وَ نِس&#۰۳۹;اءِ الْمُؤمنینَ یدنَین‌ عَلَیهنَّ مِنْ جَلا&#۰۳۹;بِیبهِنَّ ذ&#۰۳۹;لِكَ اَدْنی‌&#۰۳۹; اَنْ یعْرِفْنَ فَلا&#۰۳۹;یؤذینَ و كانَاللّه‌ غفوراً رحیماً»: ای‌ پیامبر، به‌ زنان‌ و دخترانت‌ و زنان‌ مؤمنان‌ بگو خود را با جلباب‌ خوب‌ بپوشانند؛ و این‌ لباس‌ برای‌ آن‌كه‌ به‌ عفت‌ شناخته‌ شوند و مورد آزاد و اهانت‌ قرار نگیرند، بهتر است‌...» راغب‌ اصفهانی‌ «جلابیب‌» را پیراهن‌ها و پوشش‌ها معنی‌ كرده‌ كه‌ مفرد آن‌ «جلباب‌» است‌. در مجمع‌ البحرین‌ ، جلباب‌ پیراهنی‌ است‌ گشادتر از خمار و تنگ‌تر از ردا كه‌ زن‌ بر سر خود می‌اندازد و تا روی‌ سینه‌اش‌ می‌آید و گفته‌ شده‌ جلباب‌ ملحفه‌ و هر چیزی‌ است‌ كه‌ پوشش‌ می‌دهد مانند عبا و امثال‌ آن‌. از مجموع‌ این‌ كلمات‌ استفاده‌ می‌شود كه‌ جلباب‌ از خمار گشادتر بوده‌ ولی‌ این‌كه‌ تمام‌ بدن‌ را می‌پوشانده‌ است‌ معلوم‌ نیست‌. روایت‌ مرسلی‌ از علی‌ بن‌ ابراهیم‌ در تفسیرش‌ ( قمی‌ ، ج‌۲ ص‌۱۰۱) از ابی‌الجارود از امام‌ باقر (ع‌) روایت‌ شده‌ كه‌ آن‌ حضرت‌ در تفسیر این‌ آیه‌ فرمود: «زینت‌ عبارت‌ است‌ از لباس‌ و سرمه‌ و انگشتر و خضاب‌ دست‌ و دستبند؛ و زینت‌ بر سه‌ قسم‌ است‌: یك‌ قسم‌ برای‌ مردم‌، یك‌ قسم‌ برای‌ محارم‌ و یك‌ قسم‌ مخصوص‌ شوهر. زینتی‌ كه‌ برای‌ مردم‌ است‌ همان‌ها است‌ كه‌ ذكر شد. زینتی‌ كه‌ برای‌ محارم‌ است‌، جای‌ گردنبند و بالاتر وجای‌ دستبند و پایین‌تر و جای‌ خلخال‌ و پایین‌تر از آن‌ است‌ و زینتی‌ كه‌ برای‌ شوهر است‌ همه‌ی‌ بدن‌ است‌.»
تبصره‌
از مجموع‌ این‌ مطالب‌ این‌گونه‌ استفاده‌ می‌شود كه‌ هر گفتار یا حركتی‌ كه‌ باعث‌ شود نظرها به‌ سوی‌ زن‌ جلب‌ شود، بر او حرام‌ است‌. بنابراین‌، زن‌ در صورتی‌ می‌تواند دست‌ و صورت‌ خود را نپوشاند كه‌ آن‌ها عاری‌ از آرایش‌ باشند؛ ولی‌ در صورتی‌ كه‌ آن‌ها را به‌ گونه‌ای‌ آرایش‌ كند كه‌ موجب‌ تحریك‌ و رغبت‌ مردان‌ گردد، بازگذاشتن‌ دست‌ و صورت‌ هم‌ حرام‌ می‌شود.
۴ـ۱۲ـ میزان‌ وجوب‌ پوشش‌ بر مردان‌
بی‌شك‌، پوشیدن‌ عورت‌ بر مردان‌ واجب‌ است‌ و در این‌ حكم‌ هیچ‌ اختلافی‌ نیست‌، ولی‌ سایر اعضای‌ بدن‌ بر دو قسم‌ است‌: ۱ـ اعضایی‌ كه‌ در عرف‌ اسلامی‌ پوشیدن‌ آن‌ها رسم‌ نیست‌، مانند سر، صورت‌ و دست‌ها.پوشیدن‌ این‌ اعضا بدون‌ شك‌ واجب‌ نیست‌. ۲ـ اعضایی‌ كه‌ در عرف‌ اسلامی‌ پوشیدن‌ آن‌ها مرسوم‌ است‌ مثل‌ سینه‌، شكم‌، ران‌ و امثال‌ آن‌ كه‌ از عبارات‌ اصحاب‌ چنین‌ بر می‌آید كه‌ پوشیدن‌ این‌ قسمت‌ها نیز بر مرد واجب‌ نیست‌. با توجه‌ به‌ حدیثی‌ از امام‌ صادق‌ (ع‌) كه‌ شیخ‌ طوسی‌ با سند خویش‌ در تهذیب‌ (ج‌۱، ص‌۳۷۴) روایت‌ می‌كند، فقط‌ پوشیدن‌ عورتین‌ بر مرد واجب‌ است‌. خلاصه‌ این‌كه‌ مرد می‌تواند تمام‌ بدن‌ خود غیر از عورتین‌، باز بگذارد؛ یعنی‌ پوشیدن‌ سایر اعضای‌ بدن‌ بر او واجب‌ نیست‌. این‌ حكم‌ برای‌ شرایط‌ عادی‌ است‌؛ یعنی‌ مربوط‌ به‌ زمانی‌ است‌ كه‌ این‌گونه‌ لباس‌ پوشیدن‌ ــ اكتفا به‌ مقدار واجب‌ ــ هیچ‌ مفسده‌ای‌ نداشته‌ باشد. مرحوم‌ سید یزدی‌ در عروه‌ الوثقی‌ نوشته‌ است‌: پوشیدن‌ این‌ مواضع‌، واجب‌ و بازگذاشتن‌ آها از باب‌ كمك‌ به‌ گناه‌ حرام‌ است‌. اما برای‌ اثبات‌ حرمت‌ نپوشیدن‌ این‌ اعضا می‌توان‌ به‌ این‌ دلیل‌ استدلال‌ كرد كه‌ نهی‌ از منكر واجب‌ است‌ و بازگذاشتن‌ این‌ اعضا در مورد مفروض‌، ترك‌ وظیفه‌ی‌ نهی‌ از منكر به‌ شمار می‌رود؛ بنابراین‌، باز گذاشتن‌ آن‌ها حرام‌ است‌.
۴ـ۱۳ـ زناشویی‌ فرضی‌ بین‌ دو نفر نامحرم‌
این‌ مسئله‌ در كلمات‌ فقها مطرح‌ نشده‌ و از این‌رو از مسائل‌ مستحدثه‌ به‌ شمار می‌رود. در مواردی‌ كه‌ موضوع‌ فیلم‌ و نمایش‌ با مسائل‌ خانوادگی‌ مربوط‌ می‌شود، چاره‌ای‌ نیست‌ جز این‌كه‌ دو نفر هنرپیشه‌ نقش‌ زن‌ و شوهر را بازی‌ كنند و در غالب‌ موارد، این‌ دو نفر زن‌ و شوهر حقیقی‌ نیستند. اگر مفسده‌ای‌ بر این‌ فرض‌ مترتب‌ شود یا آن‌كه‌ منشأ و مقدمه‌ی‌ حرامی‌ باشد، فرض‌ زناشویی‌ نیز حرام‌ می‌شود؛ در غیر این‌ صورت‌، دلیلی‌ بر حرمت‌ آن‌ نداریم‌.
۵ ـ تشبّه‌ به‌ معصومان‌ (ع‌)
یكی‌ از معضلاتی‌ كه‌ سازندگان‌ فیلم‌ در زمینه‌ی‌ تاریخ‌ و زندگینامه‌ی‌ پیشوایان‌ اسلام‌ با آن‌ مواجه‌اند، مسئله‌ی‌ تشبّه‌ به‌ معصومان‌ است‌. برای‌ این‌ مسئله‌، سه‌ فرض‌ مطرح‌ است‌: ۱ـ این‌كه‌ شخص‌ ایفاكننده‌ی‌ نقش‌ یا سازنده‌ی‌ فیلم‌ قصد اهانت‌ به‌ معصومین‌ را داشته‌ باشد؛ ۲ـ این‌كه‌ كسی‌ قصد اهانت‌ ندارد، ولی‌ ایفای‌ نقش‌ و نشان‌دادن‌ چهره‌ای‌ غیرمعصوم‌ به‌ جای‌ چهره‌ی‌ معصوم‌ خودبه‌خود موجب‌ اهانت‌ است‌؛ و ۳ـ این‌كه‌ شخص‌ نه‌ قصد اهانت‌ داشته‌ باشد و نه‌ ایفای‌ نقش‌ موجب‌ اهانت‌ باشد. در صورت‌های‌ یكم‌ و دوم‌، بدون‌ تردید تشبّه‌ به‌ معصوم‌ حرام‌ و بلكه‌ گاهی‌ موجب‌ كفر است‌. ولی‌ در صورت‌ سوم‌ هیچ‌ دلیلی‌ بر حرمت‌ تشبّه‌ نداریم‌، بلكه‌ می‌توان‌ گفت‌ اگر تشبّه‌ به‌ معصوم‌ به‌ قصد اهانت‌ نباشد و خود نیز موجب‌ اهانت‌ نشود، از باب‌ تأسی‌ مستحب‌ است‌، چرا كه‌ در دو آیه‌ی‌ قرآن‌ كریم‌ سوره‌ی‌ احزاب‌ آیه‌ی‌ ۲۱ و سوره‌ی‌ ممتحنه‌ آیه‌ی‌ ۴، به‌طور صریح‌ بر ضرورت‌ الگوپذیری‌ از معصومان‌ دلالت‌ دارند. بنابراین‌، اگر كسی‌ به‌ قصد تأسی‌، حركات‌ و سكنات‌ خود را مانند یكی‌ از معصومان‌ انجام‌ دهد، بدون‌ شك‌ عملش‌ مستحب‌ و موجب‌ ثواب‌ است‌ و اگر كسی‌ به‌ قصد ترغیب‌ و تشویق‌ مردم‌ به‌ الگوپذیری‌ از زندگی‌ معصومان‌ فیلمی‌ سازد یا نقشی‌ ایفا كند، عملش‌ از تقلید و تأسی‌ شخصی‌ بالاتر و به‌ طریق‌ اولی‌ موجب‌ ثواب‌ است‌. ۱
نتیجه‌ این‌كه‌ فیلم‌سازی‌ و اجرای‌ نمایش‌ به‌طور ذاتی‌ ملازمه‌ای‌ با هیچ‌ عمل‌ حرامی‌ ندارد و در صورتی‌ كه‌ همراه‌ با مقدمه‌ی‌ حرامی‌ نباشد، هیچ‌ اشكالی‌ ندارد.
۶ـ تشبّه‌ به‌ جنس‌ مخالف‌
در مورد تشبه‌ به‌ جنس‌ مخالف‌ در غیر مورد جنسیت‌ دلیلی‌ بر حرمت‌ در دست‌ نیست‌. مگر آن‌كه‌ مصداق‌ خواری‌ و تحقیر انسان‌ باشد و پوشیدن‌ لباس‌ شهرت‌ نیز تا زمانی‌ كه‌ موجب‌ ذلّت‌ و حقارت‌ نباشد، جایز است‌. بنابراین‌، تشبّه‌ به‌ جنس‌ مخالف‌ در فیلم‌ و نمایش‌ در صورتی‌ حرام‌ است‌ كه‌ موجب‌ ذلت‌ و حقارت‌ باشد.
۷ـ فیلم‌ و نمایش‌ كمدی‌
كمدی‌ به‌ فیلم‌ یا نمایشی‌ گفته‌ می‌شود كه‌ به‌ منظور تفریح‌ و خنده‌ی‌ بیننده‌ ساخته‌ می‌شود. برای‌ فعالیت‌ كمدی‌ در صورتی‌ كه‌ همراه‌ با فعل‌ حرامی‌ نباشد، دلیلی‌ بر حرمت‌ نداریم‌؛ بلكه‌ می‌توان‌ گفت‌ خنداندن‌ و شادكردن‌ مردم‌ عمل‌ مستحبی‌ است‌ كه‌ اگر با قصد قربت‌ انجام‌ شود، پاداشی‌ بزرگ‌ دارد. ۲ اگر اجرای‌ نقش‌ كمدی‌ با حرامی‌ چون‌ غیبت‌ و تمسخر و آزار دیگران‌ همراه‌ باشد و نیز اگر اجرای‌ نقش‌های‌ كمدی‌ موجب‌ شود هنرپیشه‌ مضحكه‌ی‌ دیگران‌ شود، از باب‌ اذلال‌ و خواركردن‌ خود حرام‌ می‌شود، چون‌ بر مسلمان‌ واجب‌ است‌ شخصیت‌ و آبروی‌ خویش‌ را حفظ‌ كند. بنابراین‌، باید شرایط‌ زمان‌ و مكان‌ و حالات‌ خصوصی‌ اشخاص‌ را سنجید، زیرا ممكن‌ است‌ اجرای‌ نقش‌ كمدی‌ در شرایط‌ خاصی‌ با شخصیت‌ مؤمن‌ منافات‌ داشته‌ باشد ولی‌ در شرایط‌ دیگری‌ منافات‌ نداشته‌ باشد.
یادداشت‌ها:
* محمدرضا جباران‌، سینما در آینه‌ی‌ فقه‌: درس‌های‌ خارج‌ فقه‌ حضرت‌ آیت‌الله‌ مروجی‌ (تهران‌: پژوهشگاه‌ فرهنگ‌ و هنر اسلامی‌، حوزه‌ی‌ هنری‌، ۱۳۷۸).
۱. سوره‌ی‌ احزاب‌، آیه‌ی‌ ۲۱.
۲. ر.ك‌. كافی‌ ، ج‌۲، ص‌۱۸۸ و پس‌ از آن‌.

هاجر كمالی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر