دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا
علایم ظهور
● پرسش: چه آثاری در نقل علایم ظهور است؟
▪ پاسخ: با تأملی در روایات علایم ظهور وبررسی همه جانبه آن، پی به آثار وفواید نشر آنها در میان جامعه خواهیم برد. اینک به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد:
۱) آگاهی امّت از پرچمها و دعوتهای ضلال وگمراه کننده.
۲) بشارت به ظهور دعوتهای حق وقیامهایی که در آن مردم را به حقّ دعوت مینمایند.
۳) اخبار غیبی از آن جهت که خرق عادت است از اهمّ دلایل نبوت وامامت به شمار میآید، ولذا نشر وتحقق آنها سبب زیاد شدن یقین در قلوب مسلمانان خواهد شد.
۴) از آن جهت که کفّار برای پذیرش اسلام به دنبال دلیل وبرهان ومعجزهاند، این گونه اخبار بعد از تحقّق قطعی آنها، حجّتی برای آنها خواهد بود.
۵) بعداز تحقق هر یک از علایم ظهور، اطمینان مردم به اصل ظهور بیشتر خواهد شد.
۶) تحقق یکایک علایم ظهور در خارج، منعکس کننده عزم جدّی خداوند متعال در نصرت اسلام ومسلمین بر کفّار در سطح کلّ کره زمین است.
۷) مسلمانان را برای آماده شدن وزمینه سازی ظهور تحریک کرده وبه آنها آمادگی روحی، سیاسی و جهادی برای شرکت در حکومت آن حضرت را خواهد داد.
۸) از آنجا که انسان غریزه ومیل به شنیدن اخبار غیبی دارد، با طرح این گونه اخبار واقعی واسلامی، جلوی انحرافات فکری ازناحیه کاهنان ومنجمان از این طریق گرفته میشود.
۹) بخش مهمّی از علایم ظهور از امور سیاسی اسلام به حساب میآید که باید مسئولین رده بالا در بررسی مسائل استراتژیک خود به آنها توجه نموده و برنامههای خود را در سطح کلان بر اساس آنها پیریزی کنند.
۱۰) بحث از علایم ظهور، موضوعی نیست که اختصاص به شیعه یا مسلمانان داشته باشد، بلکه در هر دین وآیینی کم وبیش به علایم ظهور منجی بشریت، به هر اسم ونامی پرداخته شده است.
نویسنده آلمانی «هالسیل» در کتاب خود «خبر وسیاست» میگوید: ما مسیحیان ایمان داریم که تاریخ بشریت در آیندهای نه چندان دور در معرکهای به نام «هرمجدّون» به پایان خواهد رسید. معرکهای که در آن، مسیح بازگشته وبر تمام زندهها ومردگان حکومت خواهد کرد».( عمر أمّة الاسلام، ص ۶۳)
● پرسش: چه فرقی بین علایم ظهور وشرایط ظهور است؟
▪ پاسخ: علایم ظهور گر چه با شرایط ظهور، وجه اشتراکی دارند که همان تحقق هر یک قبل از ظهور امام مهدی (ع) است، ولی از جهاتی نیز با یکدیگر اختلاف دارند. اینک به برخی از اختلافات اشاره میکنیم:
۱) منوط شدن ظهور به شرایط وتعلیق بر آنها واقعی است، به این معنا که اگر شرایط مهیّا نباشد، مشروط که همان ظهور است در خارج تحقق نخواهد یافت، بر خلاف منوط شدن ظهور به علامات وتعلیق بر آنها، که واقعی نیست؛ زیرا علامات نسبت به ظهور، جنبه کاشفیّت دارد.
۲) علامات، حوادثی پراکندهاند که در طول عصر غیبت به صورت پراکنده انجام خواهد گرفت، بر خلاف شرایط که تا وقت ظهور به صورت متّصل ومستمر خواهد بود.
۳) انسان نسبت به شرایط ظهور، تکلیف دارد بر خلاف علایم ظهور.
● پرسش: آیا علایم ظهور با احادیث نفی توقیت منافات دارد؟
▪ پاسخ: ممکن است که به ذهن کسی چنین خطور کند که نشر شرایط وعلامات ظهور در جامعه با احادیث نهی از توقیت ومعیّن کردن وقت ظهور منافات داشته باشد، پس چرا از آنها سخن به میان میآید.
توقیت وتعیین وقت ظهور که در روایات از آن نهی شده شامل نقل علایم وشرایط ظهور نیست؛ زیرا مقصود از توقیت آن است که به طور دقیق، وقت خاصّی را برای ظهور معیّن کنیم، که روایات از آن نهی کرده است.
وقت معیّن کردن برای ظهور غیر از آنکه مشتمل بر نهی است دارای اشکالات دیگری نیز میباشد:
۱) ادعایی بدون دلیل است.
۲) اگر تاریخ ظهور معلوم باشد دشمنان درصدد مقابله وجلوگیری از آن برخواهند آمد. ولذا در روایات میخوانیم که ظهور حضرت (ع) به طور ناگهانی خواهد بود.
۳) با وقت معین نکردن، روحیه امید وحیات در جامعه دمیده خواهد شد، زیرا در هر لحظه احتمال داده میشود که ظهور حضرت فرا رسد.
● پرسش: آیا اعلان علایم وشرایط ظهور سبب اطلاع دشمنان از اسرار سیاسی است؟
▪ پاسخ: برخی میگویند از آنجا که علایم ظهور وشرایط آن از اسرار سیاسی اسلام به حساب میآید نشر آنها در بین مردم به جهت اطلاع دشمنان بر آنها به صلاح اسلام ومسلمین نخواهد بود.
اگر خبر غیبی از ناحیه معصوم همچون پیامبر یا امامان: صورت گیرد، چون هرگز اشتباه وسهو وخطا ندارند، معلوم میشود که اراده حتمی الهی بر تحقّق آن صورت گرفته است، در این صورت، مقابله جبهه کفر هرگز تأثیری برای جلوگیری از تحقّق آن نخواهد داشت.
● پرسش: آیا علایم ظهور متعلّق بدا واقع میشود؟
▪ پاسخ: از برخی روایات استفاده میشود که علایم ظهور بر دو قسم هستند: برخی حتمیاند که مورد بدا وتجدید نظر واقع نمیشوند، وبرخی دیگر متعلق بدا واقع میگردند، ولی اصل ظهور امری حتمی است که خداوند متعال در آن جواب فطرت وخواسته درونی بشر را داده ووعده به تحقق آن داده است وخداوند هرگز خلف وعده نمیکند.
داوود بن ابیالقاسم میگوید: «ما نزد ابیجعفر محمّد بن علیالرضا (ع) بودیم که سخن از خروج سفیانی به میان آمد واینکه در روایت آمده که امر او حتمی است. به ابوجعفر (ع) عرض کردم: آیا بدا در امر، حتمی خواهد شد؟ حضرت فرمود: آری. عرض کردم: ما میترسیم که در امر قائم نیز بدا حاصل شود؟ فرمود: امر قائم از اموری است که وعده داده شده وخداوند در وعده خود تخلّف نخواهد کرد».( الغیبة، نعمانی، ص ۳۰۳ ؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۵۱و۲۵۰)
علایم حتمی که مورد بدا واقع نمیشود، نشانههایی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱) تصریح به حتمی بودن آن در روایات.
۲) تأکید به قسم.
۳) تأکید به «لابدّ».
۴) تأکید به «لام».
۵) تأکید به «انّ».
۶) تأکید به تکرار.
۷) تأکید به «سین وسوف».
● پرسش: چه راه صحیحی در بررسی علایم ظهور پیشنهاد میکنید؟
▪ پاسخ: در مورد علایم ظهور سه مشکل اساسی وجود دارد که باید هر کدام مورد بررسی دقیق قرار گیرد:
۱) اثبات علامت به دلیل معتبر.
۲) خارج کردن علامت از قالب غموض وابهام.
۳) کشف قواعد یقین برای اثبات یا نفی تحقق علامت در خارج.
برای اثبات صحت روایات علایم ظهور وتمییز آنها از روایات جعلی، اعتماد بر افراد ثقه واطمینان به صدور روایات از معصوم کافی است، زیرا روایات علایم ظهور برخی متواتر یا مستفیض یا صحیح ومعتبرند، وبرخی دیگر گرچه ضعیفالسند است ولی مؤیّدات وشواهدی بر صحت در روایات دیگر دارد که با سند صحیح وارد شده است.
وراه روشن شدن علامت ظهور به دو نوع امکانپذیر است:
الف) اصول علمی، که در مورد روایات فقهی نیز مورد استفاده واقع میگردد.
ب) مقدمات علمی، که مربوط به خصوص علایم ظهور است ومهمترین آنها: تاریخ، جغرافیا، علم حساب وجمل واصطلاحات مربوط به علایم ظهور است.
وبرای کشف اثبات یا نفی علامتی در خارج میتوان قواعدی را بیان داشت تا با اعمال آنها به حقیقت امر پی برد:
۱) اوصاف آن علامت را به صورت دقیق در نظر گرفته وبر خارج تطبیق نمود.
۲) با دلیل ثابت شود که آن علامت زمان سابق در خارج تحقق نیافته است.
۳) احتمال تحقق آن را در زمان آینده نفی کند.
● پرسش: آیا روایات علایم ظهور اشکال سندی ومتنی دارد؟
▪ پاسخ: برخی میگویند بحث از علایم ظهور بیفایده است؛ زیرا غالب روایاتش از ناحیه سند ضعیف بوده، واز جهت مضمون نیز معقول نیست، خصوصاً آنکه اموری که اتفاق میافتد تشابه زیادی با یکدیگر دارد.
۱) بسیاری از اخبار علایم ظهور صحیحالسند بلکه مستفیض یا متواتر است. مضافاً اینکه تعداد بیشماری از آنها مضمونی واضح وروشن دارند به درجهای که در حکم نصّ صریح در موضوع خود است.
۲) وجود روایات ضعیف در تمام موضوعات دینی وخبرهای مختلف وجود دارد، این مسأله باعث نمیشود که انسان محقّق دست از بحث وبررسی آن بردارد، بلکه وظیفه دارد که با روشی صحیح به بررسی سندی آنها بپردازد.
۳) گر چه در تطبیق علایم ظهور اشتباهاتی صورت گرفته، ولی این امر باعث نمیشود که دست از بحث وتحقیق برداریم، بلکه وظیفه داریم تا با به کار گرفتن روشی علمی ومعتبر به طریقی صحیح ومعتبر برای تطبیق صحیح علایم در خارج دست یابیم.
● پرسش: مقصود از «نفس زکیه» که قبل از ظهور کشته خواهد شد کیست؟
▪ پاسخ: در روایات شیعه به علامتی قبل از ظهور حضرت مهدی (ع) به عنوان «قتل نفس زکیه» اشاره شده است که بعد از این جنایت، حضرت ظهور خواهند کرد.
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: «لیس بین قیام قآئم آل محمّد وبین قتل النفس الزکیّة إلّا خمسة عشر لیلة»؛ «بین قیام قائم (ع) وکشته شدن نفس زکیه بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست.»( کمالالدین، ص ۶۴۹)
شیخ مفید؛ میگوید: «از جمله علایم ظهور، کشته شدن نفس زکیه در پشت کوفه با هفتاد نفر از صالحین است».( ارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸)
از برخی روایات، وجود نفس زکیه دیگری نیز استفاده میشود که مأمور تبلیغ از طرف امام زمان (ع) است که بین رکن ومقام به شهادت خواهد رسید.( بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷، ح ۸۱) برخی ممکن است گمان کنند که نفس زکیه که در این روایات به شهادت آن اشاره شده همان محمد بن عبداللَّه بن حسن بن علی بن ابیطالب است که در زمان منصور عباسی قیام کرد تا حق اهل بیت: را از ظالمان بستاند. ولی شواهد وقرائن موجود برخلاف این احتمال را دلالت دارد:
۱) در برخی روایات اشاره به کشته شدن نفس زکیه بین رکن ومقام دارد، که محمّد بن عبداللَّه بن الحسن در آن نقطه به شهادت نرسیده است.
۲) مطابق برخی روایات بین ظهور حضرت وکشته شدن نفس زکیه پانزده شب فاصله است.
۳) کشته شدن محمد بن عبداللَّه بن الحسن قبل از ولادت حضرت مهدی (ع) بوده است ولذا نمیتوان آن را از علایم ظهور دانست.
۴) محمد بن عبداللَّه نیّت خالص از عملکرد خود نداشته است، ولذا بنابر نقل «مقاتل الطالبیین» ادعای مهدویت نمود وپدرش نیز او را بعد از زوال دولت بنیامیه وقبل از تأسیس دولت بنیعباس، به عنوان مهدی معرفی کرد.( مقاتل الطالبیین، ص ۱۷۱)
۵) در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم که فرمود: «بعد از کشته شدن نفس زکیه صاحب امر ظهور خواهد کرد». که در بعدیّت نزدیک ظهور دارد.( کافی، ج ۸، ص ۲۲۵)
● پرسش: مسیح دجال کیست؟
▪ پاسخ: لقب مسیح همان گونه که بر پیامبر خدا حضرت عیسی (ع) اطلاق میشود، بر دجال نیز اطلاق میگردد، ولی وقتی به صورت مطلق وبدون قید آورده شود همان حضرت عیسی (ع) مراد است. در ظاهر، مسیح دجال همان دجال معروف است. ولی در وجه تسمیه دجال به مسیح احتمالاتی داده شده است:
۱) چون با پرچم مسیحیت ظهور خواهد کرد.
۲) قیام او همه زمین را فرا میگیرد وگویا آن را مسح میکند.
۳) از آنجا که حضرت مسیح با او به مقابله میپردازد به او نیز مسیح اطلاق شده است.
● پرسش: سفیانی کیست؟
▪ پاسخ: در روایات اهل بیت: سخن از خروج سفیانی به عنوان یکی از علایم حتمی ظهور حضرت مهدی (ع) به میان آمده است:
شیخ طوسی؛ به سندش از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود: «خروج سفیانی از علایم حتمی ظهور است».( الغیبة، طوسی، ص ۴۳۵)
از مجموعه روایات شیعه واهل سنّت به دست میآید که سفیانی، شخصی از معاندین است که به قصد مقابله با امام زمان (ع) برمیخیزد ودر سرزمینی به نام بیدا به امر خداوند با لشکریانش به زمین فروخواهند رفت.
مسلم به سند خود از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: «شخصی به خانه خدا پناه میبرد، آن گاه لشکری به سوی او فرستاده میشود، هنگامی که به «بیدا» رسیدند به زمین فروخواهند رفت».( صحیح مسلم، ج ۸، ص ۱۶۷)
نعمانی نیز به سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود: «برای قائم پنج علامت است، از آن جمله خسف بیدا را بر میشمارد».( الغیبة، نعمانی، ص ۲۵۲)
نعمانی در جایی دیگر، از جمله علایم ظهور را خروج سفیانی وخسف بیدا میداند.( همان، ص ۲۶۴)
● پرسش: معرکه هرمجدّون چیست؟
▪ پاسخ: برخی از دانشمندان، یکی از علایم ظهور حضرت مهدی (ع) را وقوع معرکه جنگی در منطقهای به نام هرمجدّون وبه تعبیر روایات قرقیسیا میدانند. این قضیه حتّی در کتب اهل کتاب نیز به آن اشاره شده است.( رؤیای یوحنّا، ۱۶-۱۳/۱۶ ؛ سفر زکریا، ۵-۱/۱۴ ؛ کتاب مقدس، ص ۸۴۳)
اهل کتاب از یهود ونصارا این معرکه جنگی را بس عظیم وخطرناک میدانند که در پایان تاریخ بشر اتفاق خواهد افتاد.
«هرمجدون» کلمهای است مشتق از «هَرْ» به معنای کوه، و«مجدّو» که اسم وادی یا کوه کوچکی در شمال فلسطین است. اهل کتاب را گمان بر این است که مساحت معرکه این جنگ از منطقه «مجدّو» در شمال فلسطین تا «ایدوم» در جنوب امتداد دارد که حدود دویست میل است.( شبکه معلومات، ص ۴)
آنان معتقدند که در این جنگ لشکری با حدود ۴۰۰ ملیون نفر شرکت خواهند داشت.( همان، ص ۲) لشکری که از عراق، ایران، لیبی، سودان وقفقاز در جنوب روسیه تشکیل شده است.( مجله الفکر الجدید، شماره ۱۶و۱۵)
دکتر عبدالکریم زبیدی میگوید: «...این حادثه همان حادثه بزرگی است که قبل از ظهور امام مهدی (ع) تحقق خواهد یافت، ودر روایات از آن به معرکه «قرقیسیا» یاد شده است. در آن واقعه میلیونها لشکر از آمریکا، اروپا، روسیه، ترکیه، مصر ودولتهای مغرب عربی، ولشکریانی از شهرهای شام یعنی سوریه، اردن، لبنان، فلسطین واسرائیل شرکت خواهند داشت. همگی در منطقهای به نام قرقیسیا از بلاد شام با هم مواجهه خواهند داشت، وسفیانی در این هنگام خروج خواهد کرد...».( همان)
کلینی به سند خود از امام باقر (ع) نقل کرده که به میسّر فرمود: ای میسّر! چه مقدار بین شما وقرقیسیا فاصله است؟» عرض کرد: نزدیک شاطئ الفرات است. حضرت فرمود: «أما أنّه سیکون بها وقعة لمیکن مثلها منذ خلق اللَّه تبارک وتعالی السموات والأرض ولایکون مثلها ما دامت السموات والارض. مأدبة للطیر تشبع منها سباع الأرض وطیور السمآء...»؛ «آگاه باش که در آن مکان واقعهای اتفاق خواهد افتاد که نظیر آن از زمان خلقت آسمانها وزمین از جانب خداوند تبارک وتعالی اتفاق نیفتاده است ونخواهد افتاد. آنجا محلّ پذیرایی پرندگان خواهد بود. درندگان زمین وپرندگان آسمان از آن سیر خواهند شد.»( کافی، ج ۸، ص ۲۴۵، ح ۴۵۱)
از مجموعه روایات در این باب به خوبی استفاده میشود که در این جنگ فرمانده عملیاتی این جنگ از جانب دشمنان اسلام، شخصی به نام سفیانی است. او کسی است که به کمک مراکز جاسوسی یهود وآمریکا در میان مردم تفرقه انداخته ومردم را بر ضدّ شیعیان اهل بیت تحریک خواهد کرد، ونیز بعد از پناه بردن امام زمان (ع) به کعبه با عدهای از یاران خود درصدد مقابله با حضرت برآمده که خود او با لشکریانش درمنطقهای به نام بیدا به زمین فروخواهند رفت.
در همین جنگ است که بنیه یهود از هم پاشیده شده وبسیاری از آنها نابود خواهند شد.
بخاری به سندش از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: «قیامت برپا نمیشود تا آنکه شما با یهود بجنگید، در آن هنگام به حدّی از آنان کشته خواهد شد که حتّی سنگی که یک یهودی در آن پناه گرفته میگوید: ای مسلمان! این یهودی است که در کنار من پناه گرفته، او را به قتل برسان».
( صحیح بخاری، ج ۳، ص ۲۳۲)
● پرسش: مقصود از مسیحیّت صهیونیستی چیست؟
▪ پاسخ: «مسیحیّت صهیونیستی» جریانی است سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ونظامی که امروزه با تمام قدرت وبا تکیه بر پیشگوییهای آخرالزمان بر اریکه قدرت (در آمریکا وبرخی کشورهای غربی) تکیه زدهاند.
این گروه با ادبیاتی کینهتوزانه وخصومتی آشکار با فرهنگ شیعی ومهدوی وبا اعلام قریبالوقوع بودن ظهور حضرت مسیح (ع) در اورشلیم سعی در بسیج تمامی قوا علیه کشورهای اسلامی دارد تا به زعم خود همه زمینههای لازم برای ظهور مقدس را فراهم سازد، وموانع بین راه را پیشاپیش از میان بردارد.
«مسیحیت صهیونیستی» با مراجعه به منابع توراتی وایمان به پیشگوییهای کتب محرَّف یهودیان، ظهور حضرت عیسی (ع) را مشروط به وقوع جنگی بزرگ، عالمگیر وهستهای میشناسند ومرکز این جنگ خانمانسوز را هم «منطقه آرماگدون» واقع در فلسطین اشغالی اعلام میکنند. وحسب همین پیشگوییها وقوع جنگ آرمگدون را هم مشروط به تشکیل اسرائیل بزرگ وتسلط یهودیان بر کلّ سرزمین فلسطین وحتّی فراتر از آن یعنی سوریه وعراق معرفی میکند.
پر واضح است که آنان تمامی حلقههای این زنجیر را به هم متصل کردهاند وآخرین حلقه را هم رفع موانع فراروی اسرائیل یعنی انهدام سرزمینهای اسلامی وسرکوب هر گونه حرکت عدالت خواهانه مسلمین وشیعیان وبه ویژه ایران اسلامی میدانند. چنان که حسب همین فرضیه وارد عراق شده واندیشه سلطه بر سوریه، عربستان وایران را در سر میپرورانند، وبا تقویت تمام عیار اسرائیل مقدمات به اصطلاح جنگ مقدس را فراهم آوردهاند.
● پرسش: مقصود از خسوف وکسوف که از علایم ظهور است چیست؟
▪ پاسخ: در روایات علایم ظهور آمده که یکی از نشانههای ظهور، کسوف در اواسط ماه وخسوف در اوّل ماه برخلاف عادت است.( ارشاد مفید، ص ۳۶۸ ؛ اعلام الوری، ج ۲، ص ۲۸۵)
دارقطنی به سندش از امام محمّد باقر (ع) نقل کرده که فرمود: «همانا برای مهدی ما دو نشانه است که از زمان خلقت آسمانها وزمین این گونه نبوده است، یکی خسوف ماه در اوّل شب رمضان ودیگری کسوف خورشید در نیمه ماه رمضان».( سنن دارقطنی، ج ۲، ص ۵۱)
در کیفیّت حدوث این دو واقعه غیر عادی چند احتمال است:
۱) حدوث این دو به توسط جِرمی باشد که در فضا به طور ناگهانی پیدا میشود، اجرامی که امروزه از آنها به اجرام سرگردان در هوا یاد میشود، که گاه بین ماه وخورشید فاصله میشود وبا آنها خسوف وکسوف ایجاد میگردد.
۲) تحقّق خسوف وکسوف به توسط جرمی باشد که از زمین جدا میشود؛ زیرا ممکن است که بشر با پیشرفت علمی وتکنیکی که دارد بتواند تکههایی عظیم از کره زمین را جدا ساخته وآن را در هوا معلّق گرداند ودر نتیجه باعث خسوف وکسوف گردد.
۳) تحقق این دو به نحو اعجاز وخرق قانون طبیعت باشد.
● پرسش: مقصود از صیحه وفزع آسمانی در علایم ظهور چیست؟
▪ پاسخ: این دو علامت در روایات به عنوان علایم ظهور حضرت مهدی (ع) معرفی شده است. از امام باقر (ع) در حدیثی نقل شده: «وإنّ من علائم خروجه... صیحة من السماء فی شهر رمضان»؛ «وهمانا از علایم خروج مهدی... حدوث صیحهای در ماه رمضان است.»( کمال الدین، ص ۳۲۸، ح ۷)
از امام صادق (ع) در حدیثی نقل شده: «... والفزعة فی شهر رمضان... هی آیة تخرج الفتاة من خدرها، وتوقظ النائم وتفزع الیقظان»؛ «وفزعی در ماه رمضان حادث خواهد شد که زنان( الغیبة، نعمانی، ص ۲۵۲)
جوان را سراسیمه از پشت پردهها بیرون میآورد وانسان خواب را بیدار وبیدار را به فزع وا میدارد.»
امام زمان (ع) در توقیع خود به علی بن محمّد سَمَری فرمود: «...آگاه باش، هر کس قبل از خروج سفیانی وصیحه، ادعای مشاهده کند او دروغگو وافترا زننده است».( احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۲۹۷)
در این روایات دو احتمال وجود دارد:
۱) اینکه مقصود از صیحه وفزع همان ندایی باشد که از جبرئیل بلند میشود وهمه را به فزع میاندازد.
۲) احتمال دیگر این است که مقصود از آن دو عذاب دنیوی وجنگهای جهانی باشد که به توسط بشر قبل از ظهور حضرت مهدی (ع) تحقق مییابد، مانند انفجارهای اتمی در سرتاسر عالم در یک زمان، به این نحو که اصل این گونه انفجارها در اروپا وآمریکا وروسیه وچین تحقق مییابد به نحوی که همه را به جزع وفزع وا میدارد، ولی مسلمین از آن در امانند وتنها صدایش به گوش آنان میرسد.
● پرسش: مقصود از ندای آسمانی در علایم ظهور چیست؟
▪ پاسخ: در این مورد سه دسته روایت وجود دارد:
۱) روایاتی که دلالت بر وجود ندا به صورت اجمال دارد، واینکه این ندا از علایم حتمی ظهور حضرت مهدی (ع) است.( کمال الدین، ص ۶۴۹)
۲) دسته دوم روایاتی است که دلالت بر دو گونه ندا دارد: یکی ندای به حقّ که در ابتدا پدید میآید، ودیگری ندای به باطل که بعد از آن است.( الغیبة، نعمانی، ص ۲۵۴)
۳) در برخی از روایات نیز اشاره شده که ندا به اسم قائم است.( کمال الدین، ص ۳۲۸، ح ۷)
با نظری به مجموع احادیث «صیحه وفزع وندای آسمانی» پی میبریم که تمام آنها به یک معنای مشترک اشاره دارند، گر چه با تعبیرهای مختلف آمدهاند وبر این ادّعا میتوان شواهدی اقامه نمود:
الف) صیحه وندا هر دو به جبرئیل نسبت داده شده است.
ب) وقت هر دو در یک زمان یعنی شب جمعه، بیست وسوم ماه رمضان معین شده است.
ج) آثار این دو یکسان بیان شده است.
● پرسش: مقصود از خروج دجال که از علایم ظهور به حساب آمده چیست؟
▪ پاسخ: روایات بسیاری عمدتاً در مصادر حدیثی اهل سنّت درباره خروج دجال در آخرالزمان وقبل از برپایی حکومت امام مهدی (ع) وارد شده است.
بخاری به سندش از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: «دجال خروج خواهد کرد تا اینکه در ناحیهای از مدینه فرود میآید، وسه بار اعلان آماده باش جنگ میدهد، آن گاه به سوی او هر کافر ومنافقی حرکت میکند».( صحیح بخاری، ج ۸، ص ۱۰۲)
در مصادر اهل سنّت برای دجال صفاتی ذکر شده است از قبیل:
۱) ادعای ربوبیت میکند.( سنن ابنماجه، ج ۲، ص ۱۳۶۰)
۲) عمر طولانی دارد.( صحیح مسلم، ج ۸، ص ۲۰۵)
۳) همراه او آب وآتش است.( صحیح بخاری، ج ۸، ص ۱۰۳)
۴) کور را بینا کرده وبرص را شفا میدهد.( مسند احمد، ج ۵، ص ۱۳)
۵) مرده را زنده میکند.( همان)
۶) کسی را میکشد، آن گاه او را زنده میکند.( مستدرک حاکم، ج ۴، ص ۵۳۷)
۷) با او بهشت وآتش است.( مسند احمد، ج ۵، ص ۴۳۵)
۸) با او نهری از آب سفید ونهری از آتش است.( معجم الکبیر، ج ۲، ص ۵۶)
۹) خواسته او برآورده میشود.( صحیح مسلم، ج ۸، ص ۱۹۷)
درباره دجال با این اوصاف احتمالاتی وجود دارد:
الف) دجّال شخصی حقیقی است که کارهای خارقالعادهای را در قالب سحر وجادو انجام میدهد.
ب) مقصود به دجال همان ابلیس (شیطان) است.
ج) احتمال میرود که دجال همان سفیانی است که در روایات شیعه به خروج او در آخرالزمان تأکید فراوان شده است.
د) مقصود از دجال همان اسرائیل است.
در ابتدا این احتمال به نظر میرسد که احادیث دجال از جمله اسرائیلیاتی باشد که در احادیث اهل سنّت وارد شده است، زیرا:
ـ اولاً: اثری از این احادیث در روایات اهل بیت: به چشم نمیخورد.
ـ ثانیاً: غالب احادیث دجال از کعبالأحبار یهودیالاصل رسیده است. کسی که تمام افعال واقوالش مشکوک به نظر میرسد.
ـ ثالثاً: این اعتقاد که مسیح منتظر خروج میکند ودجال را به قتل میرساند در عقاید یهود مشاهده میشود.
در هر حال بر فرض صحّت این روایات احتمال تأویل این روایات ورمزی بودن وجنبه سمبلیک داشتن آنها زیاد است.
سید محمّد صدر؛ میفرماید: «دجال رمزی است از اوج تمدّن وتکنیک غرب که با اسلام ومبانی آن ستیز دارد. تمدّنی که درصدد به سلطه کشیدن هر انسانی است... ما به طور وضوح مشاهده میکنیم که چگونه تمدن وتکنیک غرب مادیگرا در این عصر بر تمام جوامع، حتّی مسلمانان تسلّط پیدا کرده است...».( تاریخ ما بعد الظهور، ص ۱۴۲ù۱۴۱)
از بیانات استاد محمّد طیّ ونویسنده مصری شیخ محمّد فهیم ابوعبیه در تعلیقه( المهدی المنتظر بین الدین والفکر البشری، ص ۱۷۷)
خود بر کتاب «نهایة البدایة والنهایة» نیز همین احتمال به دست میآید.( نهایة البدایة والنهایة، ج ۱، ص ۱۱۸)
منبع : درگاه پاسخگویی به مسایل دینی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران آمریکا مجلس شورای اسلامی مجلس دولت شورای نگهبان حجاب دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران افغانستان گشت ارشاد رئیسی
هواشناسی تهران قتل شورای شهر شورای شهر تهران شهرداری تهران پلیس فضای مجازی وزارت بهداشت سیل سلامت کنکور
قیمت خودرو خودرو تورم قیمت دلار مالیات دلار بازار خودرو بانک مرکزی قیمت طلا مسکن ایران خودرو سایپا
تئاتر تلویزیون سریال سینمای ایران فیلم موسیقی سینما بازیگر کتاب
سازمان سنجش
اسرائیل فلسطین جنگ غزه رژیم صهیونیستی غزه حماس اوکراین ترکیه نوار غزه عراق طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا
فوتبال استقلال پرسپولیس فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی سپاهان باشگاه پرسپولیس لیگ برتر انگلیس جام حذفی آلومینیوم اراک تراکتور
هوش مصنوعی اپل همراه اول تبلیغات فناوری آیفون گوگل سامسونگ ناسا
خواب موز کاهش وزن طول عمر دندانپزشکی آلزایمر بارداری ویروس روغن حیوانی