چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

اسرار حجت زنده


اسرار حجت زنده
دیدار با حجت الاسلام علی دوانی در خانه شخصی اش، علاوه بر شوق انگیز بودن فضای پر از كتاب خانه یك محقق علوم دینی، یك ویژگی دیگر هم داشت: دوانی به مناسبت هر بحث، به كتاب های مرجعی كه در اطراف اتاق چیده شده بود، استناد می كرد و گاه حتی شماره جلد و صفحات آن را در ذهن داشت. فرهنگ حدیثی شیعه، تاریخ، سیره و تراجم، موضوعات پژوهش او را تشكیل می دهد كه اینك در هیأت ۱۰۰ جلد كتاب در كارنامه علمی اوست. مسائل مربوط به مهدویت، از سرفصل های مهم در پژوهش او بوده است:
مهدی موعود (ترجمه جلد ۱۳ بحارالانوار)، موعودی كه جهان در انتظار اوست، شوق مهدی، او می آید و دانشمندان عامه و مهدی موعود از جمله این آثار است. در این مجال، با حجت الاسلام دوانی در موضوع تحریفات و جعل اسناد مربوط به حضرت مهدی(عج) گفت وگو كرده ایم.
* منابع اسلامی شیعه و سنی، مهدی منتظر را چگونه معرفی می كنند و مخصوصاً عقیده جامعه شیعی در معرفی منجی آخرالزمان چگونه است؟ از نگاه شیعه، امام غایب كجاست و چگونه حفاظت می شود و اساساً آیا موضوع غیبت به این شكل با معیارهای فلسفی و عقلی قابل بررسی هست؟
- مهدی موعود نامی است كه از نخستین قرون اسلامی بر سر زبان ها بوده. پیامبر گرامی اسلام(ص) و خلفا و ائمه معصومین(ع) و صحابه و تابعان و راویان بعدی، همگان از شخصی با عظمت و مردی الهی به نام مهدی از دودمان پیامبر كه در آخر الزمان- یعنی تاریك ترین ادوار تاریخ بشر- خواهد آمد سخن گفته اند كه دنیا را پر از عدل و داد می كند، پس از آن كه پر از ظلم و ستم شده باشد. به اعتقاد جامعه شیعه و پیروان خاندان نبوت، آنچه راجع به مهدی منتظر در منابع سنی و شیعه آمده و صحیح و معتبر شناخته شده و از دست جعل و تحریف مصون مانده است، با وجود مقدس حجت بن الحسن العسكری(ع) پیشوای دوازدهم شیعه از دودمان رسول خدا(ص) مطابقت كامل دارد.
شیعیان بر اساس احادیث مسلم و صحیح كه در مدارك و منابع عامه و خاصه فراوان آمده است و مفاخر عالمان و محدثان شیعه و سنی آن را از اعاظم صحابه و تابعان روایت كرده اند. آنان عقیده دارند مهدی موعود كه از سلاله پیغمبر و حضرت علی و فاطمه زهرا و امام حسین(ع) است و به طور پنهانی متولد می گردد و غیبتی طولانی و عمری دراز خواهد داشت، با همه علامات و شمایل و خصوصیاتی كه در روایات متوافق آمده است، بر هیچ كس جز امام زمان محمدبن الحسن العسكری كه به مضمون همین روایات حجت و قائم و مهدی و منتظر و بقیه الله خوانده می شود، قابل تطبیق نیست و این همان است كه گروه بسیاری از علمای عامه خواه ناخواه به آن اعتراف كرد ه اند. شیعه معتقد است كه دولت های بنی امیه و بنی عباس، حق الهی اهل بیت(ع) را در تصاحب حكومت اسلامی و جانشینی پیامبر غصب نمودند و نسبت به آن ذوات مقدس هیچ گونه ظلم و ستمی فروگذار نكردند و سرانجام هم دست خود را به خون آنها آغشتند و همه را شهید كردند، ولی چون نوبت به آخرین آنها رسید، خداوند او را از دسترس جباران و گزند دشمنان نجات داد و تا وقتی كه افكار عمومی جهان برای پذیرش او مساعد نباشد، ظهور نخواهد كرد.
حالا می پرسید چرا امامان شیعه دوازده تن هستند، نه بیشتر و نه كمتر؟ و چرا باید انتصابی باشند نه انتخابی؟ و چرا باید حجت بن الحسن آخرین آنها باشد تا برای حفظ جانش- یا به علل و جهات دیگر- خدا او را غایب گرداند؟
در پاسخ به این پرسش ها همین قدر می گویم كه طبق منابع درست، نمی دانیم و این خواست خداوند است. چرا به عقیده همه مسلمانان تعداد انبیا ۱۲۴ هزار تن است، نه بیشتر و نه كمتر؟ چرا انتصابی بودند نه انتخابی؟ و چرا پیامبر اكرم آخرین آنهاست؟ چرا تعداد انبیا در نزد یهود و نصاری آن قدر است كه آنها عقیده دارند، نه بیشتر و نه كمتر؟ چرا انتصابی بودند نه انتخابی؟ و مثلاً چرا حضرت موسی یا حضرت عیسی(ع) باید آخرین آنها باشد؟ اینها مثل این است كه بپرسید چرا انسان دارای دو دست و دو پا و دو چشم و دو گوش است و هر دست و پا پنج انگشت دارد و تعداد دندان های هر انسان محدود و معین است. چرا بیشتر یا كمتر نیست؟
ملاحظه می كنید كه از این چرا ها زیاد است و اگر دنبال شود، به درازا می كشد. پس چه بهتر كه بگوییم خواست خداوند و كار اوست و به ما مربوط نیست. قطعاً جهتی داشته و دارد و كار سازنده حكیم جهان و آفریننده جهانیان بی حكمت و مصلحت نبوده و نیست، چه ما بدانیم و چه ندانیم! بنابر این می گوییم خدای عالم اراده كرده است كه تعداد كل انبیا آن اندازه و تعداد پیشوایان بر حق و جانشینان پیامبر خاتم این قدر باشد. گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!
شیعه عقیده دارد كه دشمنان باعث غیبت آخرین امام شدند و اگر مانعی در كار نبود، مسئله غیبت پیش نمی آمد، بلكه اصولاً غیبت آخرین پیشوای برگزیده خداوند عالم، سری از اسرار حق و رازی از رازهای خداوندی است كه از همان روز نخست، پیامبر(ص) به آن تصریح كرده بود. طول عمر و غیبت طولانی آن حضرت هم نه از نظر عقلی و نه از نظر شرعی اشكال ندارد، زیرا به قول شاعر:
حكیمی كاین جهان پاینده دارد
تواند حجتی را زنده دارد
* در اینجا ممكن است این پرسش از سوی مخالفان مطرح شود كه این همه اخبار و احادیث راجع به مهدی موعود برای چیست و این همه صبر و انتظارها چه سودی دارد؟ یا مثلاً خیلی از معتقدان می پرسند كه بعد از ظهور چه خواهد شد؟
- ما عقیده داریم هنگامی كه تمامی قدرت های جهانی در مسیر مادیگری به كار افتادند و استعمار ممالك و استثمار ملت ها به اشكال مختلف در همه جا شبح شوم خود را نشان داد و بشریت مظلوم از هر سو تحت فشار واقع شد و به هر دری كه روی آورد، راه به جایی نبرد و چاره كار را از خداوند عالمیان خواست، پروردگار منان، نجات دهنده دنیا را برای سر و سامان دادن به وضع پریشان جوامع انسانی و رهایی مردم ستمدیده سراسر گیتی آشكار می سازد و برای همیشه به این بی سر و سامانی ها خاتمه می دهد.
امام زمان كه آخرین برگزیده خداست، با انقلاب و قیام جهانی خود، سراسر گیتی را زیر یك پرچم و تحت یك آیین و قانون- كه پرچم و آیین اسلام و تعالیم قرآن مجید است- گرد می آورد؛ قانون و آیینی كه اگر هم اكنون نیز درست به آن توجه شود و تعالیم آن را به گونه ای شایسته به اجرا گذارند، دنیا مدینه فاضله خواهد شد.
امام زمان حكومت واحد جهانی تشكیل می دهد و از همه آب ها و زمین ها و معادن (یعنی منابع طبیعی كه خدا برای بندگانش در كانون طبیعت به ودیعت گذاشته است) بهره برداری می كند و لذا مردم در دولت او در سایه عدالت و رفاه و آسایش و آرامش به سر خواهند برد. در چنین شرایطی كار و كوشش، عمران و آبادانی و بهره برداری از ذخایر زیرزمینی و مواهب طبیعی، به بهترین وجه ممكن، در همه جا به چشم خواهد خورد و از این رو، بیماری و بیكاری و ناتوانی و تهیدستی، مفهوم خود را از دست خواهند داد و آزادی به معنای واقعی كلمه در همه جا حكمفرما خواهد شد؛ چیزی كه از آغاز آفرینش انسان، همه خواهان آن بوده و به آن نرسیده اند، ولی مهدی موعود اسلام و پیشوای دوازدهم ما، در حكومت جهانی خود، آن را برای همه ملت ها به ارمغان خواهد آورد.
این است واقعیت مهدی موعود و مهدویت در اسلام و حقیقت امام زمان و قائم موعود و امام منتظر از نظر ما شیعیان، و این است واقعیت آنچه پیامبر و یكایك ائمه اطهار(ع) و بزرگان صحابه و تابعین در قرون متمادی و اعصار متوالی به ما مژده داده اند.
از طرفی تكنولوژی امروز خیلی از مسائل بیان شده در مورد ظهور حجت را از هزار و چهارصد سال پیش، برای فهم ما آسان كرده است؛ مثلاً این كه می گویند پس از ظهور امام، از تمام شرق و غرب و شمال و جنوب جهان صدا و تصویر ایشان را می بینند. امروز این وسیله كه چنین امكانی را فراهم كرده ماهواره است و خیلی دیگر از این نوع مسائل همین طور است. یعنی ما باید در انتظار روزی باشیم كه ماهواره ها تصویر و صدای امام مهدی را به كل جهان مخابره كنند. لازم می دانم یك تذكر بدهم: من پاسخ همه این پرسش ها را از واقعیت مهدی(عج)، ولادت او، پدر و مادر او، نظر شیعه و سنی درباره او، عمر طولانی او، غیبت او، فلسفه غیبت او، فواید غیبت او، علائم ظهور، دولت جهانی او، چهره جهان در عصر او و همه این نوع شبهه هایی كه شما می خواهید در این گفت وگو بپرسید، در كتاب مهدی موعود ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار علامه مجلسی و موعودی كه جهان در انتظار اوست آورده ام. توصیه می كنم كه علاقه مندان، به این دو كتاب مراجعه كنند.
*خیلی ها تصور می كنند كه موضوع مهدی موعود به شیعه اختصاص دارد و منابع اندكی از شیعه به این مقوله پرداخته است. پرسش این است كه آیا می توان این موضوع را در منابع اهل سنت هم جست و این موضوع اصولاً در منابع اولیه عامه تا چه اندازه طرح شده است؟
- نمی دانم چه طور چنین شبهه ای مطرح است كه منابع در معرفی امام آخرالزمان اندك است. اینها كه مطرح می كنند به منابع امام غایب(ع) شناخت ندارند. حتی افراد منصف از علمای سنی اقرار دارند كه در منابع و مدارك عامه این موضوع پررنگ است. بر اساس اكثر روایات مربوط به مهدی(عج) كه علمای سنی از پیامبر(ص) روایت كرده اند، وی از دودمان امام حسین(ع) است، آن هم با مشخصاتی كه همان موقع از زبان پیامبر نقل شده بود. این روایات كه تقریباً از مجموع صحابه بزرگ نقل شده اند، از گذشته در منابع و مدارك پر ارزش و معتبر عامه مانند صحاح ششگانه(به استثنای صحیح نسائی) به نام سنن كه دربرگیرنده احادیث و مدارك احكام دینی و فقه اسلامی است، آمده اند.
قبل از همه، كتاب ارزشمندی كه از علمای سنی به ما رسیده مسند احمد حنبل است كه احادیث مهدی را در آن ثبت و ضبط كرده است. این احادیث را می توانید در جلد یكم مسند احمد حنبل(صفحات ۸۴، ۹۹ و ۳۷۶)، جلد دوم(صفحه ۳۳۶)، جلد سوم (صفحات ۱۷، ۲۶، ۲۸، ۳۶، ۹۸، ۳۱۷، ۳۴۵، ۳۶۷ و ۳۸۴) و جلد پنجم(صفحه ۵۷۷) ببینید. احمد حنبل پیشوای فرقه حنبلی، متوفای ۲۴۱ هجری و هم عصر امام نهم و امام دهم ما بوده است. كتاب مسند او قدیم ترین و معتبرترین مدرك حدیث عامه به شمار می رود.
پس از وی محمدبن اسماعیل بخاری(متوفای ۲۵۶ هـ.ق) نامی ترین محدث عامه و معاصر امام حسن عسكری(ع) كه درست در سال ولادت امام زمان و مهدی موعود اسلام از دنیا رفته است، با همه تعصبی كه نسبت به امامان اهل بیت دارد، در كتاب صحیح خود (كتاب الاحكام) احادیث دوازده پیشوای بعد از پیغمبر كه همگی از قریش خواهند بود و عزت اسلامی بستگی به وجود آنها دارد را نقل كرده است. افزون بر این، بخاری در همان كتاب (باب نزول عیسی بن مریم) به همكاری حضرت عیسی با مهدی اشاره نموده است. در همان عصر، مسلم بن حجاج نیشابوری(متوفای ۲۶۱ هـ.ق) با وجود این كه مانند بخاری اصرار دارد نامی از مهدی نبرد ولی در كتاب الفتن و اشراط الساعه و باب نزول عیسی از كتاب صحیح كه دومین صحاح عامه است، قسمتی از این احادیث را نقل كرده است.
بعد از وی ابن ماجه قزوینی (متوفای ۲۷۳ هـ.ق) در كتاب سنن خود كه آن نیز از صحاح عامه است، احادیث مهدی را در بخش مخصوصی به نام باب خروج المهدی آورده است. همچنین در همین عصر، ابو داوود سیستانی (متوفای ۲۷۵ هـ.ق) در كتاب سنن از صحاح ششگانه، روایات مهدی موعود اسلام را در بخشی از آن به عنوان كتاب المهدی بیان داشته است. باز در همین عصر، ترمذی (متوفای ۲۷۹ هـ.ق) در كتاب الفتن از سنن خود (باب ما جاء فی المهدی رضی الله عنه) روایات مربوطه را بازگو نموده است.
این شش محدث عظیم الشأن كه سرآمد محدثان عامه به شمار می روند (یعنی احمد حنبل، بخاری، مسلم، ابن ماجه، ابوداوود و ترمذی) روایات مهدی را از عمربن الخطاب، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عباس، ثوبان غلام عمر، جابربن عبدالله انصاری، جابربن سمره، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمروعاص، انس بن مالك، ابوسعید خدری، ام سلمه همسر پیامبر و... نقل كرده اند.*یكی از موضوعات مهمی كه در بررسی احادیث مربوط به حضرت مهدی(عج) و ظهور او مطرح است، شناخت احادیث صحیح و غیرجعلی از احادیث و روایات جعلی است. در طول تاریخ هر گروهی با سوءاستفاده از موضوع ظهور حجت، قیام كننده خود را مهدی نامیده و احادیثی را برای معرفی او جعل كرده اند. این جعل اسناد در چه مواردی بوده، در چه شرایطی صورت می گرفته و چگونه قابل شناسایی است؟
- موضوع قیام مهدی از همان زمان های آغازین اسلام، انگیزه بسیاری از جهش ها و قیام ها و دعوی های سیاسی و مذهبی بوده است، لذا كسانی برخی از مردان اهل بیت را كه همنام پیامبر بودند- مانند محمدبن عبدالله محض نوه امام حسن مجتبی(ع) معروف به نفس الزكیه ، یا محمدبن حنفیه پسر امیرمؤمنان(ع)، یا زیدبن علی بن الحسین كه برضد بنی امیه قیام كرد، یا موسی بن جعفر(ع) كه سال ها در زندان به سر برده و از نظرها غایب بود- به عللی مهدی موعود پنداشتند و تحت تأثیر انتظار ظهور دولت ایشان، دست به جعل روایاتی متناسب با وضع آنها زدند.
از طرفی مخالفان اهل بیت(ع) به ویژه خلفای بنی عباس و حامیان آنها نیز بیكار ننشستند و برای انحراف افكار عمومی از واقعه مهدی خاندان پیامبر و جلوگیری از هرگونه قیام و نهضت و جنبش مردم به نفع ایشان، برخی از روایات مربوط به مهدی را مورد دستبرد و تحریف قرار دادند. مثلاً یكجا از قول پیغمبر، روایت جعل نمودند كه مهدی از اولاد عباس است! و در جای دیگر از قول حضرت نقل كردند كه هرگاه دیدید پرچم های سیاه از جانب شرق (خراسان) آشكار شد، به استقبال آن بشتابید كه مهدی خلیفه الله در میان حاملان آن پرچم هاست(یا آنها خلافت را برای مهدی می جویند)، تا بدین وسیله ظهور مهدی با قیام ابومسلم خراسانی و سیاه جامگان با پرچم های سیاهشان كه به نفع بنی عباس بود، تطبیق یابد. خوشبختانه همه پیشامدها یا جعل و تزویرها برخلاف واقع تحقق یافت و باز در نظر افراد بی غرض و روشندل، مسئله مهدی به عنوان یك واقعه مهم، كه در روزگار بحرانی جهان باید متحقق شود، به حال خود باقی ماند و مصداقی پیدا نكرد.
در روایات و تواریخ اسلامی آمده است كه یكی از علل مخالفت های خلفا و حكام بنی امیه و بنی عباس با رجال اهل بیت، یعنی ائمه طاهرین (ع) و سایر جوانان ایشان، مفاد بعضی از همین روایات بود كه خلفا و مخالفان می پنداشتند با قیام مهدی، حكومت آنان در معرض خطر می افتاد. بنابراین، امامان را بازداشت و زندانی می كردند و سرانجام نیز آنها را به شهادت می رساندند تا مبادا مهدی یكی از آنان باشد. همچنین هرگونه جنبش شیعیان و قیام جوانان سادات را، به داعی مهدویت سركوب می كردند تا انگیزه قیام مهدی آل محمد و تشكیل دولت اهل بیت از خاطره ها محو گردد.
*به طور مصداقی می توانید اشاره كنید كه در روایات تحریف شده اصولاً چه مسائلی و چگونه تغییر كرده و موارد مجعول روایات مهدی كدامند؟
- بله، یكی همین مسئله است كه مهدی را از اولاد عباس معرفی كردند. دیگر اینكه گفته اند مهدی كسی جز عیسی بن مریم نیست. یا گفته اند مهدی از مغرب اقصی ظهور می كند. یا اینكه مهدی، حسنی است (كه گویا حسینی به جای حسنی خوانده شده است). یا اینكه به نقل از پیامبر گفته اند نام پدرش، نام من است یا نام پدرش نام پیغمبری است، یا اسم پدرش عبدالله است.
گویا این چهار روایت آخر هم توسط طرفداران محمدبن عبدالله حسنی (نفس الزكیه) هنگامی كه آن سید جلیل القدر و رشید بر ضد منصور عباسی قیام كرد، ساخته شده است تا مهدی را بر او تطبیق دهند؛ زیرا نامش محمد، نام پدرش عبدالله و خود سیدحسنی بود، ولی پس از اینكه قیام آن فدایی جانباز به نتیجه نرسید، اثبات شد كه مهدی شخص دیگری است.
از همه اینها گذشته، به طور حتم از روز اول، موضوع طول عمر مهدی و غیبت طولانی او و حسینی بودنش نیز در همان روایات بوده است، ولی دوستان ناآگاه یا دشمنان دانا این قسمت ها را از احادیث مزبور حذف كردند تا آنها را با دعوی خود منطبق كنند و دیگر كسی نگوید كه مهدی حتماً باید از اولاد امام حسین(ع) باشد، یا عمری طولانی كند و یا از نظرها غایب گردد.
مخالفان شیعه نیز- چه خلفا و حكام و چه راویان جیره خوار و بدخواهان اهل بیت(ع)- به موازات ولادت امام دوازدهم و وفات حضرت عسكری(ع) این قسمت ها را از روایات خود حذف نمودند تا با محمدبن الحسن العسكری قابل تطبیق نباشند.
*در بین علما خصوصاً علمای اهل سنت، عده ای معتقدند مهدی موعود واقعیت دارد ولی می گویند در آخرالزمان متولد می شود. یعنی معتقدند كه او هنوز متولد نشده است. شما در رد این مدعا و اثبات غیبت امام براساس نظرات علمای عامه، تحقیقات مفصلی داشته اید. مختصری از آن تحقیقات را در پاسخ به این تحریف بیان كنید؟
من در این باره مفصلاً كتاب نوشته ام و چهره مهدی موعود را از نگاه دانشمندان عامه بیان كرده ام. همان جا به نقل از ۱۲۰ دانشمند پاسخ این تحریف را داده ام.
البته در میان علمای سنی هم گروهی بوده و هستند كه به دور از تعصب و با وجدانی بیدار و یا به ملاحظه امانت در نقل تاریخ، متوجه شده یا ناگزیر گشته اند بگویند این مهدی كه از دودمان پیامبر و نهمین فرزند امام حسین(ع) است، با آن مزایا و خصوصیات، نمی تواند كسی جز پسر امام حسن عسكری(ع) باشد.
بنده این گروه از دانشمندان را در كتابی با عنوان دانشمندان عامه و مهدی موعود مفصلاً معرفی كرده ام. اكثریت قریب به اتفاق ایشان صریحاً گفته اند كه ابوالقاسم محمدبن الحسن العسكری متولد در سامرا به سال ۲۵۵ هجری یا سنوات دیگر است، همان مهدی موعود در مجموع روایات معتبر و صحیح عامه است و نمی تواند شخص دیگری باشد. نه با آنها كه پیش از ولادت وی دعوی مهدویت كردند قابل تطبیق است و نه می توان منكر پسر امام عسكری به عنوان مهدی شد.
افرادی هم هستند كه فقط از پسر امام حسن عسكری(ع) نام برده و یا از ولادت او خبر داده اند و دیگر نگفته اند كه مهدی موعود اوست، ولی همین كه نوشته اند امام عسكری پسری به نام محمدبن الحسن داشته است، خودبه خود ملتزم شده اند كه مهدی موعود باید او باشد.
حتی تعدادی انگشت شمار امثال علاءالدوله سمنانی و حافظ ذهبی و ابن حجر مكی نیز كه گفته اند او پس از ولادت وفات یافت، در شمار كسانی هستند كه مهدی را پسر امام حسن عسكری(ع) می دانند، زیرا آنان كه از ولادت محمد بن الحسن خبر داده اند، نگفته اند كه دیگر او چه شد و چه سرنوشتی پیدا كرد و به كجا رفت و این چند تن برای انحراف افكار شیعه، از پیش خود گفته اند او وفات یافت تا آنها در انتظار او به سر نبرند!
*این تحریف ها هنوز هم ادامه دارد. این طور نیست؟
- دقیقاً. فقط اشكال و انواع تحریف تغییر كرده است. امروز خیلی رایج شده كه عده ای در هر گوشه و كنار مدعی دیدار آقا هستند و با همین مسائل، بسیاری از اصول را تحریف می كنند. اصولاً همین مسئله كه فلانی آقا را دیده، بزرگترین تحریف و دروغ است.
*درباره این موضوع سرداب چطور؟ آیا موضوع غیبت و ظهور امام در سرداب نیز یك تحریف نیست؟ ماجرای سرداب سامرا چقدر صحت دارد؟
- به نكته دقیقی اشاره كردید. این ماجرا را هم اهل سنت به ما نسبت دادند. خیلی از اینها داستان و افسانه است. اغلب علمای عامه- چه متعصب و چه منصف- ضمن بیان اوصاف مهدی صاحب الزمان(عج)، او را صاحب سرداب نامیده اند و گفته اند كه شیعه می گوید امام آنها در سرداب غایب شده است و در آنجا به سر می برد و از سرداب بیرون خواهد آمد. یا موقع رفتن به سرداب، مادرش به وی نگاه می كرده كه دیگر برنگشته است. محدث عالی مقام، حاج میرزا حسین نوری در كتاب كشف الاستار می نویسد: ما هرچه مراجعه كردیم و تفحص نمودیم از آنچه درباره سرداب گفته اند (آن هم سرداب سامره، تا چه رسد به سرداب حله) چیزی ندیدیم! در احادیث اصلاً از سرداب ذكری به میان نیامده است.
مرحوم آیت الله صدر نیز در كتاب المهدی در این خصوص آورده است: آنچه درباره سرداب بعضی از عوام شیعه می گویند و بسیاری از خواص اهل سنت به ما نسبت می دهند، من نه مدركی برای آن می شناسم و نه سندی یافته ام! .
ببینید ابن خلدون، دانشمند بزرگ عامه، در كتاب مشهور خود مقدمه چگونه درافشانی می كند، آن جا كه از اثناعشریه نام می برد و می نویسد: آنها عقیده دارند كه دوازدهمین امام از ائمه ایشان یعنی محمدبن الحسن العسكری كه او را مهدی می خوانند، وارد سرداب خانه خود در حله شد و هنگامی كه مادرش بازداشت شد، در همان جا غایب گردید. آنها تاكنون منتظر او هستند و هر شب، بعد از نماز مغرب، اسبی را می آورند و جلو در سرداب مزبور می ایستند و او را به نام صدا می زنند و از وی می خواهند كه خروج كند. آنگاه ستارگان كه به درآیند، پراكنده می شوند و این كار را موكول به شب آینده می كنند و تاكنون آنها چنینند. !
دانشمند بزرگوار فقید، حاج شیخ عبدالحسین امینی در كتاب گرانقدر الغدیر آنجا كه تهمت های قصیمی مؤلف كتاب الصراع بین الاسلام والوثنیه را پاسخ می گوید، می نویسد: داستان عجیب سرداب، زشت ترین نسبتی است كه به ما داده اند. هرچند قصیمی در دادن این نسبت ناروا تنها نیست، ولی او افزون بر آنچه سابقان گفته اند، نوشته است: بیش از هزار سال است كه آنها هر شب در مقابل سرداب می ایستند و منتظر ظهور هستند. در صورتی كه شیعه نمی گوید غیبت امام زمان در سرداب انجام گرفته است یا از آنجا ظهور می كند، بلكه مطابق احادیث رسیده معتقدند كه امام غایب آنها در مكه معظمه مقابل كعبه ظهور می كند. هیچ كس نگفته است در سرداب به سر می برد، یا سرداب محل غیبت آن حضرت است، بلكه سرداب سامره جزء خانه ائمه بوده و مانند سایر قسمت های خانه احترام دارد.
مرحوم امینی سپس می افزاید: كاش این مفتریان درباره سرداب، نظر واحدی اظهار می داشتند تا دروغ آنها موجب این همه رسوایی نمی شد. مثلاً ابن بطوطه در سفرنامه اش می نویسد كه این سرداب در حله است و قرمانی در اخبار الدول می گوید كه در بغداد است و دیگران گفته اند كه در سامره است و قصیمی آمده و حیران شده كه بگوید كجاست و لذا اكتفا نموده به سرداب تا منظور پلید خود را بپوشاند.
دانشمند فقید، سید محمد سعید هندی مؤلف كتاب الامام الثانی عشر پیش از آنكه مطالب گذشته را نقل كند، در آغاز تخطئه تهمت سرداب به شیعه می نویسد: موضوع سرداب از نسبت های ناروا و شگفت آوری است كه به ما داده اند، زیرا نه یك حدیث از طریق شیعه در این خصوص وجود دارد، نه مخالفان به نام كتابی از شیعه اشاره می كنند كه در آن نوشته شده باشد و نه دانشمندی از ما را ذكر می كنند كه گفته باشد و از وی نقل نمایند! از اینها گذشته، غیبت در سرداب و بقای حضرت در آنجا در هیچ كتاب شیعه نیست.
البته باید بگویم كه در بعضی از كتب ادعیه و غیره اسم سرداب سامره و بعضی از دعاها و زیارت ها آمده است، ولی نباید فراموش كرد كه آنها متكی بر حدیث نیستند. چون سرداب، یادگار خانه امام حسن عسكری(ع) است كه آخرین بار امام زمان را در آن جا دیده اند، از این نظر، دعاها و زیارت ها را در آنجا می خوانند. اما اینكه مكان غیبت است یا محل ظهور آقاست و خیلی مسائلی كه به سرداب نسبت می دهند، همه افسانه است. باید سعی كنیم كه درباره اهل بیت واقعیت های مستند و دقیق مطرح و ترویج شود. من تقاضا دارم كه شما هم این مطالب را دقیق عنوان كنید. این روزها خیلی باید مواظب بود. مبانی و اصول ناب ائمه هدی(ع) را تبلیغ كنیم، همه هم می فهمند و هم با دل می پذیرند.
محمدرضا اسدزاده
منبع : روزنامه همشهری